بحث:امام مهدی
نویسنده: آقای پورانزاب
مقدمه
- امام مهدی(ع)، دوازدهمین امام شیعیان، فرزند امام حسن عسکری(ع)، در صبح گاه جمعه، پانزدهم شعبان سال ۲۵۵هجری قمری، در شهر سامرا، چشم به جهان گشود[۱].
- به دلیل احادیث رسیده از پیامبر(ص) درباره اینکه از صلب امام حسن عسکری(ع) فرزندی به دنیا خواهد آمد که برپا دارنده عدل و قسط و نابود کننده بساط ظلم و جور ستمکاران خواهند بود، دستگاه خلافت عباسی بر آن شدند تا با هدف جلوگیری از چنین رخدادی، امام عسکری(ع) و بیت ایشان را مدتها تحت مراقبت شدید قرار دهد، تا در صورت آگاهی از تولد چنین فرزندی، او را بکشد، اما اراده حکیمانه الهی چنین بود که امام مهدی(ع) همانند حضرت موسی(ع) به طور معجزهآسا، دوران حملش نامحسوس و قضیه ولادتش از آگاهی و دید دشمنان، پنهان بماند[۲].
- در چنین شرایطی امام عسکری(ع) با تدبیر خاصی، تلاش مخالفان را بینتیجه گذاشت و ضمن حفظ جان فرزندش، وی را به تعدادی از خواص شیعیان و یاران خود نشان داد و معرفی کرد تا شیعیان در مورد امام دوازدهم، دچار تردید و انحراف نشوند. احمد بن اسحاق قمی، ابوهاشم بن جعفر، معاویه بن حکم، محمد بن ایوب بن نوح، محمد بن عثمان عمری و... از جمله کسانیاند که در زمان حیات امام عسکری(ع)، موفق به دیدار و گفت و گو با فرزندش مهدی شدهاند. آنان گزارش کردهاند که: ما چهل تن از شیعیان، حضور امام حسن عسکری(ع) رسیدیم تا در مورد امام بعد از وی، از حضرت سؤال کنیم. حضرت فرزندش مهدی(ع) را به ما نشان داد و فرمود: این، امام شما بعد از من و خلیفه من بر شماست، از او اطاعت کنید و از گرد او پراکنده نشوید که هلاک میگردید و دین تان را تباه میکنید، آگاه باشید از این به بعد او را نخواهید دید[۳].
- همچنین، حکیمه عمه امام عسکری(ع) شاهد ولادت حضرت مهدی(ع) بوده و جریان ولادت حضرت را بازگو نموده است[۴] موضوع ولادت حضرت مهدی(ع) نه تنها در میان شیعیان یک امر مسلّم و قطعی است، بلکه بیش از یکصد و سی نفر از علمای تاریخ، فقه، حدیث، انساب و برخی از علمای اهل سنت در کتابهای خود نیز به ولادت حضرت مهدی(ع) در سال ۲۵۵ اذعان و یا تصریح کردهاند. و بیش از ۶۵نفر از آنان در خصوص زندگی حضرت مهدی(ع)، کتابهای مستقلی نگاشتهاند[۵].
- نام حضرت مهدی(ع)، همنام جدش رسول الله(ص) است. این نام گذاری از قبل، توسط خود پیامبر اکرم(ص) اعلام شده است؛ چنان که میفرماید: مهدی فرزند من است، نام او نام من و کنیه او کنیه من است[۶]. در برخی روایات از تصریح به نام حضرت منع شده است[۷] به همین جهت علمای شیعه غالباً از تصریح به نام مبارک ایشان خودداری میورزند.
- القاب معروف حضرت عبارتاند از: مهدی، قائم، منتظر، حجت، خلف صالح، ابوالقاسم، صاحب الأمر و بقیة الله[۸].
- مادر حضرت، کنیزی است از تبار حواریون عیسی(ع)، موسوم به نرجس خاتون. در برخی نقلها از وی با نامهایی چون: ریحانه، سوسن و صیقل نیز یاد شده است[۹] اما در روایت معروف جناب حکیمه، امام عسکری(ع) ایشان را با نام نرجس یاد نموده است[۱۰].[۱۱]
مقدمه
- همنام پیامبر اسلام(ص) و واپسین تن از چهارده معصوم است. به سال ۲۵۵ ه. در سامراء زاده شد. پدر ارجمندش حسن بن علی(ع)- امام یازدهم- و مادرش نرجس است. از القاب مشهور آن امام همام(ع) است: حجت، مهدی، خلف صالح، قائم منتظَر و صاحب الزمان. کنیه مبارکش ابوالقاسم است[۱۲][۱۳].
فضائل و مناقب
- بنابر بیان صریح قرآن، صالحترین بندگان خدا، وارث زمین خواهند شد[۱۴] و حضرت مهدی(ع) مصداق اتم صالحان در آخرالزمان است. از آن رو که کسان کم شماری توفیق یافتهاند به حضور او رسند، ویژگیهای شخصی و فضیلتهایش را باید در روایات پدران پاکش پی جست. امام باقر(ع) فرموده است: "نُه تن از فرزندان حسین بن علی اماماند و واپسین تن، برتر از دیگران است"[۱۵]. مراد این روایت از برتری، نه برتری در مقام ولایت است؛ بلکه مراد این است که امام مهدی(ع)، کوششها و آرمانهای دیگر امامان(ع) را به بار مینشاند و اثر اسلام را بر جامعه انسانی آشکار میسازد[۱۶].
- اینکه مهدی موعود(ع) از نسل پیامبر(ص) است، در اخبار متواتر شیعه و سنی تأیید شده است[۱۷]. در روایتی آمده است که پیامبر(ص) فرمود: "مهدی از فرزندان من است. او همنام من است و کنیهاش همچون کنیه من است"[۱۸]. همچنین در روایتی از امام رضا(ع) آمده است: "یکی از نشانههای قائم این است که سن او بسیار، ولی جوان است. هر کس او را میبیند، میپندارد چهل ساله یا جوانتر است و تا هنگام رحلت از دنیا، اثری از پیری در او آشکار نمیگردد"[۱۹]. نیز امیرمؤمنان(ع) میفرماید: "او دو خال بر چهره دارد. یکی از آنها شبیه خال پیامبر(ص) است. چون پرچم قیام او افراشته شود، میان مشرق و مغرب را روشن میکند و آن گاه که دستِ مهر بر سر بندگان خدا نهد، قلبشان همچون پاره آهن محکم میشود و هر کس نیروی چهل تن پیدا میکند"[۲۰] و امام باقر(ع) میفرماید: "مهدی، جوانی میان قامت و خوشرو... است. درخشندگی صورتش بر سیاهی محاسن او غلبه دارد. خداوند بلا را به واسطه او از شیعیان و کسانش دفع میکند"[۲۱]. در روایات فراوانی آمده است که رفتار و خُلق و خوی او همانند پیامبر(ص) و امامان پیشین(ع) است[۲۲] هنگامی که ظهور میکند، بیشتر احکام دین خدا بر زمین مانده است؛ ولی از گذر مجاهدت و برکت او، کتاب خدا و سنت پیامبر(ص) زنده میشود[۲۳]. امام مهدی(ع) اعلم زمان خود است؛ چنان که حضرت علی(ع) در وصف او فرموده است: "زره دانش بر تن دارد و... همواره در پی حکمت است"[۲۴]. از فضیلتهای امام مهدی(ع) آن است که ویژگیهای هفت پیامبر(ع) را همراه دارد: از آدم و نوح(ع) طول عمر را به ارث برده است و از ابراهیم(ع)، ولادت پنهانی و کنارهگیری از مردمان را و از موسی(ع)، خوف و غیبت را و از عیسی(ع)، اختلاف مردم درباره شخصیت و تولدش را و از ایوب(ع) فَرَج بعد از شدت را و از محمد(ص) قیام به شمشیر را[۲۵][۲۶].
امامت
- حضرت مهدی(ع) در پنج سالگی امامت مسلمانان را بر عهده گرفت. روایاتِ امامت آن امام همام(ع) در حد تواتر است و از دیگر امامان بیشتر است. این بدان سبب است که در این باره، هم از پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) روایاتی در دست است و هم از یازده امام معصوم(ع)[۲۷]. برای نمونه از جابر بن عبدالله انصاری نقل است که پیامبر(ص) فرمود: "پس از حسن بن علی الزکی، فرزند او- قائم به حق و مهدی امت من- جانشین پدر میشود. مهدی، همان است که زمین را پر از عدل و داد میکند؛ همان سان که پیش از آن پر از ظلم و جور میشود"[۲۸]. در روایتی دیگر آمده است که چهل نفر از شیعیان خاص امام حسن عسکری(ع) به محضرش رسیدند و درباره جانشین او پرسیدند. امام حسن(ع) فرزند خویش، حضرت مهدی(ع) را به دست نشان داد و فرمود: "این است امام شما پس از من و خلیفهام در میان شما. از او فرمان برید و به تفرقه نیفتید که دین خود را از کف میدهید و هلاک میشوید"[۲۹][۳۰].
روزگار پیش از امامت
- حکومت عباسی از روزگار امامت حضرت موسی بن جعفر(ع) بر خشونت و خودکامگی و ستمکاری خویش افزود. عباسیان، امامان معصوم(ع) و پیروانشان را به زندان میانداختند، تبعید میکردند و به قتل میرساندند و از این رهگذر در پی آن بودند که مانع نشر آیین تشیع شوند و پایگاههای مردمی امامان(ع) را از میان بردارند. این سیاست، امامان معصوم(ع) را بر آن داشت تا فعالیتهای خویش را پنهان سازند و تعالیم، فرمانها و توصیههای خویش را محتاطانه به واسطه مأمورانی ویژه به مردم برسانند. از آن سو، اخبار متواتر گواهی میداد که واپسین وصی رسول خدا(ص) منجی عالم است و حکومتهای جور را از زمین برمیدارد[۳۱].
این اخبار عباسیان را به ترس و اضطراب انداخته بود؛ به حدی که مصلحت در آن دیدند که امام حسن عسکری(ع) را در جایی زیر مراقبت گیرند تا ببینند آیا خدا فرزندی بدو میدهد یا نه. حتی وقتی آن امام همام(ع) از دنیا رحلت کرد، همسرش نرجس خاتون را دو سال زیر نظر داشتند؛ هر چند به مقصود خویش نرسیدند[۳۲]. از این رو، زندگی امام مهدی(ع) تا هنگام امامت همواره در خفا بود و جز چند نفر کسی از ایشان خبر نداشت[۳۳].
روزگار امامت
- حضرت مهدی(ع) به سال ۲۶۰ ه. امامت را بر عهده گرفت و تا امروز امامت آن امام همام(ع) برقرار است. شرایط نامناسب جامعه مسلمانان و فشار حکومت موجب شد تا حضرت مهدی(ع) از همان آغاز از نظرها پنهان گردد.
- غیبت صغری: از سال ۲۶۰ آغاز شد و تا ۳۲۹ ه. ادامه داشت. امام(ع) در این مدت از طریق نواب خاص با مردم در ارتباط بود. نواب خاص عبارتاند: عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی، علی بن محمد سَمَری.
- غیبت کبری: از سال ۳۲۹ ه. آغاز گشت و هنوز پایان نیافته است. امام مهدی(ع) در روزگار غیبت کبری، نایب خاص ندارد و مردم میتوانند مشکلات و مسائل دینی خود را از طریق فقیهان جامع الشرائط و در رأس آنان ولی فقیه، رفع نمایند[۳۴].
علت غیبت
- ترس حکومت عباسی از امامان معصوم(ع) موجب گشت تا همواره آنان را در مراقبت گیرند و حتی سه امام معصوم(ع)- امام نهم، دهم و یازدهم- را در سامراء نگاه دارند و مدتی بعد آنان را به شهادت رسانند. مردم نیز آماده دفاع از امامان(ع) نبودند. این نشان میدهد که اگر عباسیان به امام مهدی(ع) دست مییافتند، جان ایشان به خطر میافتاد. بنابر قاعده لطف مصلحت الهی بر آن گشت تا واپسین جانشین پیامبر(ص) از دیدگان غایب شود و مسلمانان از فیض وجود او محروم نگردند و حجت خدا همچنان برقرار مانَد. بنابر روایات معتبر و قطعی، احکام و تعالیم اسلام و نیز عدالت- که بشر در سایه آن به سعادت میرسد- تنها به دست مبارک امام دوازدهم(ع) به صورت کامل اجرا میشود و تحقق میپذیرد. این وعدهای آسمانی است و تا برآورده نشود- بنابر مصلحت و حکمت الهی- از دنیا نخواهد رفت. آمادگی مردم جهان برای پذیرفتن حکومت الهی، از شرطهای بنیادی ظهور حضرت مهدی(ع) است[۳۵].
پانویس
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۷؛ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ص۳۴۶؛ الغیبه، ص۱۴۱.
- ↑ صمدی، قنبر علی، امامت امام مهدی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۶۶.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۶.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۷.
- ↑ العمیدی، سید ثامر هاشم، در انتظار ققنوس، ص۱۸۹- ۱۹۹؛ حکیمی، محمدرضا، خورشید مغرب، ص۷۵- ۱۳۶.
- ↑ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ص۴۹۱؛ العمده، ص۴۳۳.
- ↑ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۲۹۹.
- ↑ قرشی، باقر شریف، حیاة الامام المهدی(ع)، ص۲۷؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۴۲.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۳؛ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، ص۲۴۱.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۴۲۴.
- ↑ صمدی، قنبر علی، امامت امام مهدی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۴۶۶.
- ↑ اعیان الشیعة، ۲/ ۴۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 126.
- ↑ انبیاء، ۲۱.
- ↑ دلائل الامامة، ۴۵۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 127.
- ↑ زندگی حضرت صاحب الزمان، ۱۷۱.
- ↑ دعائم الاسلام، ۲/ ۱۸۸.
- ↑ اثبات الهداة، ۷/ ۳۹۸.
- ↑ همان، ۴۰۰.
- ↑ همان، ۴۱۴- ۳۴۴.
- ↑ نهج البلاغه، خ ۱۵۰ و....
- ↑ نهج البلاغه، خ ۱۳۸.
- ↑ نهج البلاغه، خ ۱۸۲.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ۵۷۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 127.
- ↑ بحارالانوار، ۵۱/ ۱۶۲- ۶۵؛ کمال الدین، ۶۰۶- ۴۸۲.
- ↑ کمال الدین، ۴۸۶.
- ↑ الغیبة، ۳۵۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 128.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 128.
- ↑ پیشوایان ما، ۲۸۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 128.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 129.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 129.