حضرت نجمه
حضرت نجمه خاتون از کنیزان سعادتمند و بزرگواری است که خریدن او و ازدواج وی با امام کاظم (ع) به سفارش نبی اکرم (ص) انجام شد. ایشان سعادت این را یافت که امام رضا(ع) از او متولد شود.
آشنایی اجمالی
نجمه از کنیزان سعادتمند و بزرگواری است که همانند یک ستاره فروزان، از وطن و خانواده خود جدا شد و با اراده و خواست خدایش، در مدار ستارگان درخشان امامت و ولایت قرار گرفت. خریدن او و ازدواج وی با امام کاظم (ع) به سفارش نبی اکرم (ص) انجام شد. بزرگترین موهبت الهی که نصیب او گردید، شایستگیاش برای مادری یکی از امامان معصوم (ع) بود. او از دوران حمل و ولادت آن نور الهی، اخباری دارد که همه بیانگر عظمت روحی اوست. ائمه (ع) فرمودهاند مردم گنجایش درک خصایص ما را آنگونه که هست ندارند[۱]؛ اما مادران معصومین (ع) به پایهای از تکامل روحی رسیدند که توانایی پذیرش آنها را یافتند.
نجمه به کنیزی گرفته شده بود؛ ولی در سایه اسلام، به دست امام معصوم، از قید بردگی آزاد شد و نه تنها به آزادی دست یافت، بلکه بزرگترین افتخار را کسب نمود که همسری و مادری امامی از امامان معصوم (ع) است. او امامی را مادری کرد که امام صادق (ع) بارها به فرزندش، موسی بن جعفر (ع) میفرمود: عالم آل محمد در صلب تو قرار دارد؛ ای کاش من او را ملاقات میکردم[۲].[۳]
نام، کنیه و لقب
نامهای بسیاری برای مادر گرامی حضرت رضا (ع)، نقل شده است؛ از جمله: نجمه، اروی، سکن، سمان و تُکتَم که تُکتَم آخرین نام ایشان بود. امام رضا (ع) مادرش را طاهره نامید[۴]. ابن هشام میگوید: من آن کنیز را نزد امام کاظم (ع) بردم و چون امام (ع) با وی ازدواج کرد، ثمره این ازدواج، علی بن موسی الرضا (ع) بود که امام کاظم (ع) با تولد این فرزند پاک، از مادری پاک، نام «طاهره» را برای همسر خویش برگزیدند[۵].[۶]
در ریاحین الشریعه آمده است: «والده حضرت رضا (ع) را سکن، نوبیه، نجمه، سمانه و تکتم نام میبردند»[۷]. در مناقب آمده است: نام آن بانو صقر و ارواه بود و هنگامی که حضرت رضا (ع) از او متولد شد، او را طاهره نامیدند. او را خیزران[۸]، قلیم و صفرا نیز نامیدهاند[۹]. کنیه وی امّالبنین میباشد[۱۰].
تنها لقب او «شقراء» است[۱۱]. وی را «مُرسیه» نیز میگویند. یاقوت حموی در معجم البلدان، مُرسی را از شهرهای جزیره سیسیل میشمارد؛ ولی مُرسی همان بندر معروف مارسی امروزی در جنوب فرانسه است[۱۲].[۱۳]
به سوی سعادت
هشام احمر میگوید: روزی موسی بن جعفر (ع) مراطلبید و فرمود: آیا خبر داری که قافلهای از مغرب زمین آمده است؟ عرض کردم: نمیدانم. آن حضرت فرمود: بله! آمده و کنیزانی با آنهاست. برخیز، برویم. میخواهم جاریهای از آنان بخرم. هنگامی که بیرون آمدیم، مردی از اهل مدینه را دیدیم که از مغرب آمده بود و کنیزانی همراهش بود. حضرت موسی بن جعفر (ع) به او فرمود: کنیزان خود را به من نشان بده. آن مرد هر کنیزی را آورد، آن حضرت فرمود: او را نمیخواهم، دیگری را بیاور. آن مرد هفت کنیز را آورد و سپس گفت: دیگر کنیزی ندارم؛ جز یک کنیز مریض. آن حضرت فرمود: او را بیاور. آن مرد قبول نکرد و حضرت موسی بن جعفر (ع) بازگشت.
روز دیگر، آن حضرت مراطلبید و فرمود: برو نزد آن مرد بردهفروش و بگو: نهایت قیمتی که در مقابل آن کنیز میخواهی بگو. او فلان مقدار را خواهد گفت. پولش را بده، کنیز را بیاور. نزد آن بردهفروش رفتم و قیمت آن کنیز را پرسیدم، گفت: من از فلان مبلغ کمتر نمیفروشم. گفتم: به همان مبلغ کنیز را میخرم. پول را به او دادم. آن بردهفروش گفت: تو را به خدا قسم! بگو آن شخص دیروزی که بود؟ گفتم: مردی از بنیهاشم. گفت: از کدام قبیله؟ گفتم: بیش از این نمیدانم. منظورت از این سؤالها چیست؟ گفت: من این کنیز را از دورترین شهرهای مغرب خریدم. زنی از اهل کتاب به من گفت: این کنیز کیست که نزد توست؟ گفتم: او را برای خودم خریدهام. گفت: شایسته نیست که این کنیز نزد کسی مانند تو باشد. باید او نزد بهترین فرد روی زمین باشد و نزد او چندی بیشتر نمیماند؛ مگر آنکه فرزندی از او متولد شود که در شرق و غرب عالم بهتر از او نباشد[۱۴]. وقتی کنیز را نزد امام موسی بن جعفر (ع) آوردم، دیر زمانی نگذشت که امام رضا (ع) از او متولد شد[۱۵].
بنابر نقل طبرسی در اعلام الوری و بحرانی در عوالم، امام صادق (ع) به هشام بن احمر فرمود: «آگاه باش که نجمه فرزندی به دنیا میآورد که میان او و خداوند حجابی نیست»[۱۶]. شاید اینجا به جای امام کاظم (ع)، به اشتباه امام صادق (ع) ذکر شده؛ چنان که علامه بحرانی به این مطلب اشاره کرده است[۱۷].[۱۸]
خریدن نجمه به امر خدا
هشام میگوید: وقتی کنیز را نزد امام کاظم (ع) بردم، عدهای از یاران آن حضرت جمع شدند. امام کاظم (ع) به یاران خود فرمود: به خدا قسم! من این کنیز را نخریدم مگر به امرِ خدا. از آن حضرت پرسیدند چگونه؟ فرمود: در خواب دیدم جدّم و پدرم نزد من آمدند، در حالی که همراهشان قطعهای از ابریشم بود. پارچه را باز کردند، دیدم پیراهنی است که صورت این کنیز در آن نمایان بود. جدّم و پدرم به من فرمودند: فرزندم! این کنیز فرزندی برایت میآورد که بهترین فرد روی زمین بعد از تو خواهد بود. آنگاه دستور داد هر وقت آن مولود به دنیا آمد، نامش را علی بگذار. سپس فرمود: خداوند به او عدل، رأفت و رحمت میبخشد. پس خوشا به حال کسی که او را تصدیق کند و وای بر کسی که با او دشمنی ورزد و انکار نماید[۱۹].[۲۰]
پیوند با برکت
همه همسران حضرت کاظم (ع) کنیز بودند[۲۱]. تاریخ ازدواج امام کاظم (ع) با نجمه معلوم نیست. حمیده مادر امام کاظم (ع)، درباره این ازدواج میگوید: وقتی نجمه به خانه ما راه یافت، شبی پیامبر را در خواب دیدم که به من فرمود: حمیده! نجمه را به همسری فرزندت موسی درآور. به زودی بهترین فرزند روی زمین از او متولد میشود. من به این دستور عمل کردم و نجمه را به همسری فرزندم، امام کاظم (ع) در آوردم[۲۲].
هنگامی که بنا شد نجمه به عقد امام کاظم (ع) در آید، حمیده به پسرش گفت: فرزندم! تُکتم جاریهای است که با فضیلتتر از او تاکنون ندیدهام و تردیدی ندارم اگر نسلی داشته باشد، پاک و مطهر خواهد بود. از تو نسبت به وی درخواست خیر و نیکی دارم[۲۳].[۲۴]
علم و ادب نجمه
نجمه از زمانی که پا به حریم ولایت گذاشت، مستقیم تحت تربیت حمیده خاتون (مادر امام کاظم (ع)) قرار گرفت. او با استعداد فراوانی که داشت، به سرعت آداب و سنن اسلامی را از حمیده آموخت. «نجمه از بهترین زنان در عقل و دینداری بود. وی حمیده را بسیار تعظیم مینمود. از روزی که پا به حریم او گذاشت، هرگز بدون تعظیم و اکرام نزد او نمینشست»[۲۵].[۲۶]
میلاد نور
مادر گرامی امام رضا (ع) بانویی روشنضمیر و پاکسرشت بود. او درباره دوران حاملگی خود میگوید: هنگامی که فرزند بزرگوارم، علی را حامله شدم، به هیچوجه سنگینی حمل را در خود احساس نمیکردم و زمانی که به خواب میرفتم، صدای تسبیح، تهلیل و تمجید خدا را از شکم خود میشنیدم و ترسان میشدم و زمانی که بیدار میشدم، صدایی را نمیشنیدم[۲۷].
چنین کرامتی از حضرت آمنه (مادر گرامی رسول اکرم (ص)) و حضرت خدیجه (مادر فداکار حضرت زهرا (س)) نیز روایت شده است[۲۸].
از سخنان ائمه (ع) درباره حمل معصومین و حالات مادرانشان در زمان حاملگی[۲۹] استفاده میشود که انعقاد نطفه و چگونگی ولادت و رشد آنان با انسانهای عادی فرق داشت؛ از اینرو امام صادق (ع) به جمیل بن دراج فرمود: درباره امام (ع) سخن نگویید؛ زیرا او در شکم مادر میشنود و زمانی که مادرش او را به دنیا میآورد، فرشتهای میان دو چشمش مینویسد: «کلمه پروردگارت پایان یافت به راستی و عدالت» و کلمات او را، دگرگونکنندهای نیست و او شنوا و داناست؛ و زمانی که به امامت میرسد، در هر شهری برای او عمودی از نور برافراشته شود که با آن، اعمال مردم را ببیند[۳۰].
از امام رضا (ع) سؤال شد: مراد از عمودی که امام با آن، اعمال دیگران را میبیند چیست؟ آن حضرت فرمود: مراد از آن، عمودی از آهن نیست؛ بلکه فرشتهای است که در هر شهر گماشته و خداوند به وسیله او کردار مردم آن شهر را به امام میرساند[۳۱].
نجمه درباره تولد فرزندش میگوید: زمانی که فرزندِ سعادتمندم متولد شد، دستهای خود را بر زمین گذاشت و سر مطهر خود را به سوی آسمان بلند کرد و لبهای مبارکش را گشود و چیزی گفت؛ ولی من نفهمیدم چه میگفت. سپس حضرت موسی بن جعفر (ع) وارد شد و فرمود: نجمه! کرامت پروردگارت بر تو مبارک باد! فرزند را در جامه سفید پیچیدم و به آن حضرت دادم. آن حضرت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و آب فراتطلبید و کامش را با آن برداشت. سپس نوزاد را به من داد و فرمود: بگیر این را که او ذخیره خدا در زمین و حجت خدا بعد از من است[۳۲].
درسهایی از این گزارش:
- تبریک گفتن به مادر بعد از تولد فرزند. مادری که مشکلات دوران حمل و زایمان فرزند را گذرانده، لبخند شوهر و دیگر اعضای خانواده و خویشان و تبریک گفتن آنان مایه آرامش روحی و جسمی او است.
- قرائت اذان و اقامه در گوش نوزاد، سبب حفظ فرزند از دام شیطان میگردد. ائمه سفارشهای فراوانی در اینباره نمودهاند.
- پیچاندن کودک در پارچه سفید. پیامبر نیز به آن سفارش نموده است.
- کام برداشتن کودک با آب فرات. سایر ائمه نیز به آن سفارش نمودهاند[۳۳].
عشق به عبادت
نجمه بالاترین لذت را در عبادت و خلوت کردن با خدایش یافته بود. شیرینی تولد فرزند و لحظات شیرین در کنارِ فرزند بودن هم او را لحظهای از شیرینی خلوت با خدایش باز نمیداشت. در روایت آمده است: امام رضا (ع) بسیار به شیر خوردن نیاز داشت؛ زیرا در خلقت، کامل بود.
مجلسی میگوید: «مراد این است که جثه آن حضرت، عظیم بود». نجمه از بستگان تقاضا نمود: «أَعِينُونِي بِمُرْضِعٍ فَقِيلَ لَهَا أَ نَقَصَ الدَّرُّ فَقَالَتْ مَا أَكْذِبُ وَ اللَّهِ مَا نَقَصَ الدَّرُّ وَ لَكِنْ عَلَيَّ وِرْدٌ مِنْ صَلَاتِي وَ تَسْبِيحِي وَ قَدْ نَقَصَ مُنْذُ وَلَدْتُ»[۳۴]؛ به من کمک کنید دایهای برای فرزندم پیدا کنم. به او گفتند: مگر شیر تو کم شده است؟ گفت: سوگند به خدا! دروغ نمیگویم. شیرم کم نشده؛ ولی [به سبب شیر دادن و پرستاری نوزاد] از زمان تولد فرزندم، از ذکرهای نماز و تسبیحم کاسته شده است[۳۵].
منابع
پانویس
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۲۳۳، کلینی پنج روایت را در این باره آورده است. نیز ر. ک: بصائر الدرجات.
- ↑ انوار البهیه، ص۳۲۶.
- ↑ مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم، ص ۱۶۱.
- ↑ اعلام الوری، ص۳۱۴؛ بحار الانوار، ج۴۹، ص۱۰۷؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۱۱.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۵-۱۶.
- ↑ محمدی، حسین، رضانامه ص ۴۷۹.
- ↑ ریاحین الشریعه، ج۳، ص۲۰؛ أعلام النساء المؤمنات، ص۲۷۶.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ص۱۵؛ مناقب آل ابیطالب، ج۴، ص۳۹۷.
- ↑ الدرّ النظیم، ص۶۷۷.
- ↑ الارشاد، ص۵۹۱.
- ↑ کشف الغمه، ج۲، ص۲۵۹.
- ↑ معصوم دهم، ص۶۷.
- ↑ مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم، ص ۱۶۲.
- ↑ الارشاد، ص۵۹۶؛ اصول کافی، ج۲، ص۵۲۸؛ کشف الغمه، ج۲، ص۲۴۴. نام راوی در عیون المعجزات و مناقب، هشام احمد آمده است.
- ↑ عیون المعجزات، ص۱۰۶؛ بحارالانوار، ج۴۹، ص۲۰؛ ریاحین الشریعه، ج۳، ص۲۰.
- ↑ اعلام الوری، ص۳۰۲.
- ↑ عوالم، ج۲۱، ص۱۳.
- ↑ مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم، ص ۱۶۳.
- ↑ الدرّ النظیم، ص۶۷۷؛ اثبات الوصیه، ص۳۷۹؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۸.
- ↑ مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم، ص ۱۶۴.
- ↑ الارشاد، ص۵۸۸.
- ↑ زنان مرد آفرین، ص۱۷۵.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ص۱۱؛ اعلام الوری، ص۳۱۳.
- ↑ مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم، ص ۱۶۵.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ص۱۱.
- ↑ مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم، ص ۱۶۵.
- ↑ ینابع المودة، ج۲، ص۲۶؛ مدینة المعاجز، ج۷، ص۱۱.
- ↑ فصل اول و دوم همین نوشتار.
- ↑ ر. ک: بصائر الدرجات، باب موالد الائمه؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۹۴.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۲۹۴.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۳۰۰. در بصائر الدرجات، باب موالد الائمه، ۱۳ روایت به این مضمون نقل گردیده است.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ص۱۷؛ انوار البهیه، ص۳۲۹.
- ↑ مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم، ص ۱۶۶.
- ↑ عیون اخبار الرضا (ع)، ج۱، ص۱۱.
- ↑ مظفری ورسی، حیدر، مادران چهارده معصوم، ص ۱۶۷.