حقوق همسر
مقدمه
زن و شوهر حقوق و تکالیفی دارند که شناخت آن حقوق و تکالیف و پایبندی به آنها بهترین تکیهگاه روابط نیکو میان آنان است. برخی از این حقوق و تکالیف ثابت و همیشگی است و برخی متغیر و متحول است که میتوان از آنها به حقوق و تکالیف انسانی و شرعی، و حقوق و تکالیف عرفی و اجتماعی تعبیر کرد. از گروه نخست است احترام و تکریم متقابل، تأمین متقابل نیاز جنسی، و... و گروه دوم شامل اموری است که به اقتضای زمان و شرایط اجتماعی پدید میآید و مغایرتی با حقوق انسانی و شرعی ندارد و از امور معروف شمرده میشود. در این میان حقوق و تکالیف ویژهای نیز وجود دارد که تابع نقش زن و مرد در خانواده و اداره آن است. در قرآن کریم مسئولیت اداره خانواده از نظر اقتصادی بر عهده مرد است و از نظر فرهنگی مسئولیت مشترک است. ازاینرو فرموده است: ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ﴾[۱].
﴿قَوَّامُونَ﴾ جمع “قوّام” است که “قوّام” صیغه مبالغه “قائم” است به معنای بهپاخاسته. راغب اصفهانی یادآور شده است که کاربرد قیام در قرآن کریم چندگونه است که در آیه مذکور قیام به معنای بهپا خاستن اختیاری است[۲]. و به نظر ابن منظور قیام در اینجا به معنای محافظت و اصلاح امور است[۳]. و نیز گفتهاند که قام علی أهله یعنی متولی کارهایشان شد و برای تأمین هزینههای آنان اقدام کرد، و قوام کسی است که برای برپایی امور و انجام دادن کارها بهپاخاسته است[۴]. همچنین آوردهاند که قام علیه یعنی خرج علیه و راقبه بر او بیرون شد و از او مراقبت کرد[۵]. و قام أهله یعنی قام بشأنهم و اعتنی به برای انجام دادن شئونات آنان و امور آنان بهپا خاست[۶]. ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ﴾ بدین معناست که مردان برپاکنندگان امور زنان و خدمتگزاران آنان و پاسدار حقوق ایشان و تدارککنندگان شئونات آنان هستند[۷]؛ و از این بیان استفاده نمیشود که مردان قیم زنان هستند و رابطه مردان با زنان رابطه سلطهمندانه و اداره امور محجوران است؛ و با توجه به سیاق آیه میتوان گفت قرآن کریم مردان را سرپرستان امور خانواده از موضع خدمتگزاری و پاسداری و تدارککنندگی معرفی کرده است، نه از موضع سلطهگری و استبدادورزی و خودکامگی. دکتر محمد البهی دراینباره مینویسد: “یعنی در روابط زناشویی، مرد به مثابه تکیهگاه زن است؛ زیرا مردان و زنان در برخی امور مانند ساختمان جسمانی و نیروی مواجهه با سختیهای زندگی و گاه جنگ و نبرد، با یکدیگر متفاوتاند. شک نیست که مردان بهطور طبیعی - از جهت شکل ساختمان بدنی و روبهرویی با مشکلات متعدد در میدان نبرد زندگی، در دفع تجاوز به حقوق زنان - بیش از زنان صلاحیت دارند. به دنبال عبارت فوق: [﴿بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ﴾] میفرماید: ﴿وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ﴾ و هم به واسطه آنکه مردان از مال خود باید به زنان نفقه دهند. یعنی آنچه در باب مرد و زن و امتیاز جسمانی و طبیعی یکی بر دیگری گفتیم، فقط از آن جهت نیست که مرد باید به عنوان حافظ و نگاهبان و تکیهگاه زن محسوب شود، بلکه به عامل دیگری که همان کفالت زندگی زناشویی و گذران مادی این زندگی است نیز ارتباط تام دارد. این عامل، فقط از مردان میخواهد که متکفل این مسئولیت شوند؛ زیرا از این جهت، صلاحیت بیشتری از زنان دارند و مسائل و مشکلات زنان از قبیل حاملگی و شیر دادن کودک و پرورش فرزندان و امور دیگر از قبیل حیض... در آنان راه ندارد. خلاصه آیه شریفه فوق که میفرماید ﴿الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ﴾ چنین است که مردان در زندگی مشترک از طرف خداوند مکلف شدهاند که مسئولیت این زندگی مشترک را - از جمله نگاهداری زن - برعهده گیرند. این تکلیف از آن جهت بر آنان نهاده شده که اولاً از جهت جسمانی با زن فرق دارند و ثانیاً خصائص طبیعی زنان مانند آنچه مربوط به زناشویی از قبیل آبستنی و شیر دادن و دوران قاعدگی است، بر آنها مترتّب نیست و در عوض قدرت بیشتری در مواجهه با مشکلات و فراهم آوردن ملزومات و تسهیلات زندگی مشترک در آنان نهاده شده است تا به این کار قیام کنند.
تکالیفی که بر عهده مرد نهاده شده است - از جمله مسئولیت زندگی زناشویی و پاسداری از حریم همسر و حمایت او - از وجهه نظر اسلام امری طبیعی است و نباید موجب برتریجویی بر همسر شود؛ زیرا اگر فقط زن به تمشیت امور مشترک زندگی قیام کند، به خصوص در دورانی که مسائل ویژه زنان پیش میآید، بر او سخت است که آنچه را تقبل کرده انجام دهد. و اگر هریک در حوزه فعالیتها و وظایف مخصوص به دیگری دخالت تام داشته باشد، بدون تردید اختلاف حاصل میشود و زندگی زناشویی از آرامش و اطمینان متقابل عاری میگردد و زن از نقش ویژه خود عدول میکند. هرگاه مرد به ایفای نقش طبیعی خود نپردازد و مسئولیت زندگی مشترک را به عهده نگیرد آیا نقشی جز یک موجود بیثمر و باطل دارد که انگلوار به قیمت ضعف و بینوایی همسر خویش به زیستن ادامه میدهد؟
البته اینکه مردان بهطور طبیعی در زندگی زناشویی به عنوان تکیهگاه و حافظ زنان به شمار میآیند، به این معنی نیست که مردان بر زنان برتری و سیادت دارند و از این جهت باید خود را موجودی برتر بدانند و کبر و غرور ورزند. مردان از این جهت، نقش طبیعی خود را بازی میکنند، همانطور که زنان به هنگام حاملگی و زایمان و شیر دادن کودک و پرورش فرزند، نقش مخصوص به خود را ایفا میکنند و از این جهت، هیچ برتری و سیادتی بر مردان نباید احساس نمایند”[۸].
در منطق قرآن کریم حقوق همسران بر یکدیگر کاملاً متقابل بوده و بر اساس تنظیمی که کتاب الهی جهت داده است، جایگاه حقوقی هریک با ملاحظات روحی و جسمی معنای صحیح مییابد؛ و تنظیم تکالیف هریک به منظور سامان یافتن نظام خانواده است و نه برتری و سلطهگری یکی بر دیگری. استاد شهید، مرتضی مطهری دراینباره مینویسد: “از نظر اسلام تأمین بودجه کانون خانوادگی، از جمله مخارج شخصی زن، به عهده مرد است. زن از این نظر مسئولیتی ندارد، زن فرضاً دارای ثروت هنگفتی بوده و چندین برابر شوهر دارایی داشته باشد، ملزم نیست در این بودجه شرکت کند. شرکت زن در این بودجه، چه از لحاظ پولی که بخواهد خرج کند و چه از لحاظ کاری که بخواهد صرف کند، اختیاری و وابسته به میل و اراده خود اوست. از نظر اسلام با اینکه بودجه زندگی زن جزء بودجه خانوادگی و بر عهده مرد است، مرد هیچگونه تسلط اقتصادی و حق بهرهبرداری از نیرو و کار زن ندارد، نمیتواند او را استثمار کند. نفقه زن از این جهت مانند نفقه پدر و مادر است که در موارد خاصی بر عهده فرزند است، اما فرزند در مقابل این وظیفه که انجام میدهد هیچگونه حقی از نظر استخدام پدر و مادر پیدا نمیکند.
اسلام به شکل بیسابقهای جانب زن را در مسائل مالی و اقتصادی رعایت کرده است؛ از طرفی به زن استقلال و آزادی کامل اقتصادی داده، و دست مرد را از مال و کار او کوتاه کرده و حق قیمومیت در معاملات زن را که در دنیای قدیم سابقه ممتد دارد و در اروپا تا اوایل قرن بیستم رایج بود از مرد گرفته است، و از طرف دیگر با برداشتن مسئولیت تأمین بودجه خانوادگی از دوش زن، او را از هر نوع اجبار و الزام برای دویدن به دنبال پول معاف کرده است.
غربپرستان، آنگاه که میخواهند به نام حمایت از زن از این قانون انتقاد کنند چارهای ندارند از اینکه به یک دروغ شاخدار متوسل شوند. اینها میگویند: فلسفه نفقه این است که مرد خود را مالک زن میداند و او را به خدمت خود میگمارد، همانطوری که مالک حیوان ناچار است مخارج ضروری حیوانات مملوک خود را بپردازد تا آن حیوانات بتوانند به او سواری بدهند و برایش بارکشی کنند، قانون نفقه هم برای همین منظور حد اقل بخور و نمیر را برای زن واجب کرده است.
اگر کسی قانون اسلام را در این مسائل از آن جهت مورد حمله قرار دهد که اسلام بیش از حد لازم زن را نوازش کرده و مرد را زیر بار کشیده و او را به صورت خدمتکار بیمزد و اجری برای زن درآورده است بهتر میتواند به ایراد خود آب و رنگ و سر و صورتی بدهد، تا اینکه به نام زن و به نام حمایت زن بر این قانون ایراد بگیرد. حقیقت این است که اسلام نخواسته به نفع زن و علیه مرد، یا به نفع مرد و علیه زن قانونی وضع کند. اسلام نه جانبدار زن است و نه جانبدار مرد. اسلام در قوانین خود سعادت مرد و زن و فرزندانی که باید در دامن آنها پرورش یابند و بالاخره سعادت جامعه بشریت را در نظر گرفته است. اسلام راه وصول زن و مرد و فرزندان آنها و جامعه بشریت را به سعادت در این میبیند که قواعد و قوانین طبیعت و اوضاع و احوالی که به دست توانا و مدبر خلقت به وجود آمده نادیده گرفته نشود.
اسلام در قوانین خود این قاعده را همواره رعایت کرده است که مرد مظهر نیاز و احتیاج و زن مظهر بینیازی باشد؛ اسلام مرد را به صورت خریدار و زن را به صورت صاحب کالایی میشناسد. از نظر اسلام در وصال و زندگی مشترک زن و مرد، این مرد است که باید خود را به عنوان بهره گیر بشناسد و هزینه این کار را تحمل کند. زن و مرد نباید فراموش کنند که در مسأله عشق از نظر طبیعت دو نقش جداگانه به عهده آنها واگذار شده است. ازدواج هنگامی پایدار و مستحکم و لذتبخش است که زن و مرد در نقش طبیعی خود ظاهر شوند.
علت دیگر که برای لزوم نفقه زن بر مرد در کار است این است که مسئولیت و رنج و زحمات طاقتفرسای تولید نسل از لحاظ طبیعت به عهده زن گذاشته شده است. زن است که باید بیماری ماهانه را (در غیر ایام کودکی و پیری) تحمل کند، سنگینی دوره بارداری و بیماری مخصوص این دوره را به عهده بگیرد، سختی زایمان و عوارض آن را تحمل نماید، کودک را شیر بدهد و پرستاری کند. اینها همه از نیروی بدنی و عضلانی زن میکاهد، توانایی او را در کار و کسب کاهش میدهد، اینهاست که اگر بنا بشود قانون، زن و مرد را از لحاظ تأمین بودجه زندگی در وضع مشابهی قرار دهد و به حمایت زن برنخیزد، زن وضع رقتباری پیدا خواهد کرد و...
لذا نه تنها مصلحت زن، بلکه مصلحت مرد و کانون خانوادگی نیز در این است که زن از تلاشهای اجباری خردکننده معاش معاف باشد. مرد هم میخواهد کانون خانوادگی برای او کانون آسایش و رفع خستگی و فراموشخانه گرفتاریهای بیرونی باشد. زنی قادر است کانون خانوادگی را محل آسایش و فراموشخانه گرفتاریها قرار دهد که خود به اندازه مرد خسته و کوفته کار بیرون نباشد. لهذا آسایش و سلامت و نشاط و فراغ خاطر زن برای مرد نیز ارزش فراوان دارد. از دو همسر لازم است لا اقل یکی مغلوب تلاشهای و خستگیها نباشد تا بتواند آرامشدهنده روح دیگری باشد؛ و در این تقسیم کار آنکه بهتر است در معرکه زندگی وارد نبرد شود مرد است، و آنکه بهتر میتواند آرامشدهنده روح دیگری باشد زن است”[۹]. قرآن کریم دراینباره تصریح کرده است: ﴿وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ﴾[۱۰].
تأمین درست و خوب و مناسب زندگی بر عهده مردان است؛ و این از جمله حقوق خانواده بر ایشان است که بدین سبب نیز هیچ منتی بر خانواده ندارند. البته گذشته از حقوق مادی، خانواده را حقوقی غیر مادی است که مردان متکفل آنند؛ و در مقابل این تکالیف که بر عهده مردان است، آنان را حقوقی است که بدون رعایت آنها خانواده سامان حقوقی نمییابد. پاسداشت این حقوق است که زمینه مناسب روابط زندگی مشترک را فراهم میکند. در آموزههای نبوی از حقوق زن بر شوهر، تأمینهای مادی و غیر مادی، و لطافت رفتاری با همسر است، چنانکه حضرتش فرموده است: «حَقُّ الْمَرْأَةِ عَلَى زَوْجِهَا قَالَ يَسُدُّ جَوْعَتَهَا وَ يَسْتُرُ عَوْرَتَهَا وَ لَا يُقَبِّحُ لَهَا وَجْهاً...»[۱۱].
در رساله حقوق امام سجاد(ع) در اینباره آمده است: «وَ أَمَّا حَقُّ الزَّوْجَةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَهَا لَكَ سَكَناً وَ أُنْساً فَتَعْلَمَ أَنَّ ذَلِكَ نِعْمَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَيْكَ فَتُكْرِمَهَا وَ تَرْفُقَ بِهَا... فَإِنَّ لَهَا عَلَيْكَ أَنْ تَرْحَمَهَا... وَ تُطْعِمَهَا وَ تَكْسُوَهَا وَ إِذَا جَهِلَتْ عَفَوْتَ عَنْهَا»[۱۲].
ابن شعبه حرانی[۱۳] این بند از حقوق را چنین روایت کرده است: «وَ أَمَّا حَقُّ رَعِيَّتِكَ بِمِلْكِ النِّكَاحِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ جَعَلَهَا سَكَناً وَ مُسْتَرَاحاً وَ أُنْساً وَ وَاقِيَةً وَ كَذَلِكَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْكُمَا يَجِبُ أَنْ يَحْمَدَ اللَّهَ عَلَى صَاحِبِهِ وَ يَعْلَمَ أَنَّ ذَلِكَ نِعْمَةٌ مِنْهُ عَلَيْهِ وَ وَجَبَ أَنْ يُحْسِنَ صُحْبَةَ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ يُكْرِمَهَا وَ يَرْفَقَ بِهَا وَ إِنْ كَانَ حَقُّكَ عَلَيْهَا أَغْلَظَ وَ طَاعَتُكَ بِهَا أَلْزَمَ فِيمَا أَحْبَبْتَ وَ كَرِهْتَ مَا لَمْ تَكُنْ مَعْصِيَةً فَإِنَّ لَهَا حَقَّ الرَّحْمَةِ وَ الْمُؤَانَسَةِ وَ مَوْضِعُ السُّكُونِ إِلَيْهَا قَضَاءُ اللَّذَّةِ الَّتِي لَا بُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ ذَلِكَ عَظِيمٌ»[۱۴].
اما حق زنی که به نکاح تو درآمده این است که بدانی خداوند او را مایه آرامش و آسایش و همدم و پرستار تو قرار داده است، و بر هریک از شما واجب است که خداوند را به وجود همسرش سپاس گزارد و بداند که همسر نعمتی است که خداوند به او بخشیده و واجب است که با نعمت خدا خوشرفتاری کند و او را گرامی دارد و با او سازگاری کند و هرچند حق تو بر زنت سختتر و فرمانپذیری از تو، در هرچه خوش داری یا نمیپسندی، تا جایی که گناه نباشد، بر او لازمتر است، ولی او را حق مهربانی دیدن و همدمی است و حق دارد آرامش و آسایشش در برآوردن کامی که برآوردنش ناگزیر است، تأمین شود، و این حقی است بس بزرگ.
مشخص است که در این آموزهها تکالیف مرد صرفاً مادی نیست، و احترام گزاردن و کرامت نمودن، و رحمت و مؤانست، و آرامش و آسایش فراهم کردن، و مدارا و سازگاری نشان دادن، و تأمین نیاز جنسی از حقوق زن بر شوهرش است. و در مقابل نیز حق مرد بر زن این است که او نقش همسری و زناشویی را به درستی ایفا کند و در تأمین نیاز جنسی شوهرش و حرمتگزاری و قدردانی و سازگاری کوتاهی نورزد. از امام باقر(ع) روایت شده است که فرمود: «جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى النَّبِيِّ(ص) فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ فَقَالَ لَهَا أَنْ تُطِيعَهُ وَ لَا تَعْصِيَهُ وَ لَا تَصَدَّقَ مِنْ بَيْتِهِ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَصُومَ تَطَوُّعاً إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ لَا تَمْنَعَهُ نَفْسَهَا...»[۱۵].
از امام صادق(ع) نیز چنین روایت شده است: «جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلى رَسُولِ اللَّهِ(ص)، فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ؟ قَالَ:... عَلَيْهَا أَنْ تَطَيَّبَ بِأَطْيَبِ طِيبِهَا، وَ تَلْبَسَ أَحْسَنَ ثِيَابِهَا، وَ تَزَيَّنَ بِأَحْسَنِ زِينَتِهَا، وَ تَعْرِضَ نَفْسَهَا عَلَيْهِ غُدْوَةً وَ عَشِيَّةً»[۱۶].
زن و مرد، بهترین همدم و همنشین یکدیگرند، و ازاینرو لازم است حقوق همنشینی را نیز بشناسند و پاس بدارند. امام سجاد(ع) دراینباره فرموده است: «وَ أَمَّا حَقُّ جَلِيسِكَ فَأَنْ تُلِينَ لَهُ جَانِبَكَ وَ تُنْصِفَهُ فِي مُجَارَاةِ اللَّفْظِ وَ لَا تَقُومَ مِنْ مَجْلِسِكَ إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ مَنْ يَجْلِسُ إِلَيْكَ يَجُوزُ لَهُ الْقِيَامُ عَنْكَ بِغَيْرِ إِذْنِكَ وَ تَنْسَى زَلَّاتِهِ وَ تَحْفَظَ خَيْرَاتِهِ وَ لَا تُسْمِعَهُ إِلَّا خَيْراً»[۱۷].
در پرتو چنین ملاحظات حقوقی است که روابط دو همسر سامانی نیک مییابد و از در کنار هم بودن و باهم زیستن بهترین بهرهها را میبرند[۱۸].
پرسش مستقیم
منابع
پانویس
- ↑ «مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از داراییهای خویش میبخشند» سوره نساء، آیه ۳۴.
- ↑ المفردات، ص۴۱۶.
- ↑ لسان العرب، ج۱۱، ص۳۵۵.
- ↑ ابراهیم أنیس، عبدالحلیم منتصر، عطیة الصوالحی، محمد خلف الله احمد، المعجم الوسیط، الطبعة الثانیة، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج۲، ص۷۶۸.
- ↑ سعید الخوری الشرتونی، اقرب الموارد، افست مکتبة المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۳ ق. ج۲، ص۱۰۵۳.
- ↑ لویس معلوف الیسوعی، المنجد، الطبعة الحادیة و العشرون، دارالشرق، بیروت، ۱۹۷۳ م. ص۶۶۴.
- ↑ نک: السید محمدحسین فضل الله، تفسیر من وحی القرآن، الطبعة الثانیة، دارالملاک، بیروت، ۱۴۱۹ ق. ج۷، ص۲۲۹-۲۳۷.
- ↑ محمد البهی، مفاهیم اخلاقی و عقیدتی قرآن، ترجمه سید محمد صادق سجادی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۲ ش. ص۳۱۶-۳۱۸.
- ↑ نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۳۰-۲۳۵.
- ↑ «و خوراک و پوشاک آنان به شایستگی بر صاحب فرزند است» سوره بقره، آیه ۲۳۳.
- ↑ «حق زن بر شوهر این است که از نظر خوراک و پوشاک او را تأمین کند و برای وی چهره درهم نکشد»... عدة الداعی، ص۹۱؛ بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۲۵۴. از قول امام صادق(ع): الکافی، ج۵، ص۵۱۱؛ تهذیب الاحکام، ج۷، ص۴۵۷؛ یحیی بن سعید الحلی، الجامع للشرایع، الطبعة الاولی، مؤسسة سید الشهداء، قم، ۱۴۰۵ ق. ص۴۸۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۵، ص۲۲۶؛ کشف اللثام، ج۲، ص۱۰۸؛ ج۷، ص۵۶۳؛ الحدائق الناضرة، ج۲۴، ص۵۸۸، ج۲۵، ص۱۲۱. بزرگان محدثان اهل سنت آوردهاند که مردی از پیامبر اکرم(ص) پرسید: حق زن بر شوهر چیست؟ حضرت فرمود: «أن یطعمها إذا طعم، و یکسوها إذا اکتسی، و لا یضرب الوجه، و لا یقبح، و لا یهجر إلا فی البیت» این است که از نظر خوراک و پوشاک او را تأمین کند و بر چهره او دست نگشاید و برای او چهره درهم نکشد و از او جز در خانه دوری نگزیند. سنن ابن ماجة، ج۱، ص۵۹۳-۵۹۴؛ کتاب العیال، ج۲، ص۶۷۴؛ صحیح ابن حبان، ج۹، ص۴۸۲؛ المعجم الکبیر، ج۱۹، ص۴۲۵؛ مستدرک الحاکم، ج۲، ص۱۸۸؛ السنن الکبری، ج۷، ص۲۹۵؛ أبو الفرج عبد الرحمن بن علی ابن الجوزی، زاد المسیر فی علم التفسیر، تحقیق محمد بن عبدالرحمن عبدالله، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۷ ق. ج۱، ص۲۳۳؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۵۷۸؛ کنز العمال، ج۱۶، ص۳۷۰.
- ↑ «اما حق زن بر تو [شوهر] این است که بدانی خدای عز و جل او را مایه آرامش و همدمی تو قرار داده است، و بدانی که همسری او برایت نعمتی الهی است و بر تو واجب است که او را گرامی داری و احترام نمایی و با او با ملایمت و سازگاری رفتار کنی... و بر توست که با وی با مهربانی سلوک نمایی و از نظر خوراک و پوشاک تأمینش کنی و اگر جهالتی کرد از او درگذری». کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۶۲۱؛ الخصال، ج۲، ص۵۶۷؛ مکارم الاخلاق، ص۴۲۰-۴۲۱؛ الجامع للشرایع، ص۶۸۹؛ وسائل الشیعة، ج۱۱، ص۱۳۴.
- ↑ ابومحمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی از عالمان برجسته و گرانقدر شیعه در قرن چهارم هجری معاصر شیخ صدوق (در گذشته به سال ۳۸۱ هجری) است، ولی از تاریخ تولد و وفاتش اطلاعی در دست نیست. وی از محدثان بلندپایه و فقیهان گرانمایه بوده است؛ و میزان دانش و تبحر او از تألیف گرانقدرش، کتاب “تحف العقول” هویداست. هرچند روایات این اثر مرسل (رها شده از سند و مستقیم نقلشده از معصوم) است اما پیوسته مورد اعتماد و استفاده عالمان و محدثان بوده است، و علامه مجلسی یادآور شده است که این تألیف دلالت بر رفعت شأن مؤلفش دارد و بیشترش در مواعظ و اصول معلومهای است که نیاز به سند ندارد. ر. ک: المیرزا عبد الله افندی الاصبهانی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، تحقیق السید احمد الحسینی، الطبعة الاولی، مکتبة المرعشی النجفی، قم، ۱۴۰۱ ق. ج۱، ص۲۴۴-۲۴۶؛ محمد باقر الخوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، الطبعة الاولی، الدار الاسلامیة، بیروت، ۱۴۱۱ ق. ج۲، ص۲۸۲-۲۸۳؛ أعیان الشیعة، ج۵، ص۱۸۵-۱۸۶.
- ↑ تحف العقول، ص۱۸۸؛ أبومحمد حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی، رهاورد خرد (تحف العقول)، ترجمه پرویز اتابکی، چاپ اول، نشر و پژوهش فرزانروز، ۱۳۷۶ ش. ص۲۶۵.
- ↑ «زنی نزد پیامبر(ص) آمد و پرسید: ای رسول خدا حق شوهر بر زن چیست؟ فرمود: این است که او را فرمان برد و نافرمانیاش نکند و از اموال شوهرش جز با اجازه او بخشش ننماید و جز با هماهنگی با او روزه مستحبی نگیرد و خود را از او منع نکند». الکافی، ج۵، ص۵۰۸؛ کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۴۳۸؛ مکارم الاخلاق، ص۲۱۴؛ وسائل الشیعة، ج۷، ص۳۹۳، ج۱۴، ص۱۱۲؛ الحدائق الناضرة، ج۱۳، ص۲۰۵، ج۲۳، ص۱۱۹.
- ↑ «زنی نزد رسول خدا(ص) آمد و پرسید: ای رسول خدا حق شوهر بر زن چیست؟ فرمود: این است که خود را به بهترین عطری که در اختیار دارد خوشبو سازد و بهترین لباس خود را برای شوهرش بپوشد و به نیکوترین وجه خود را بیاراید و صبح و شام خود را بر شوهرش عرضه نماید». الکافی، ج۵، ص۵۰۸؛ جواهر الکلام، ج۳۱، ص۱۴۷؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۲۰، ص۲۲۰.
- ↑ «و حق همنشین تو آن است که با او نرمخویی و نرمرفتاری کنی، و در هنگام گفتگو با او جانب انصاف نگاهداری، و جز با اجازه او از جای خود برنخیزی، و اگر در کنار تو نشست بتواند بدون اجازه تو برخیزد و برود، و لغزشهایش را فراموش کنی، و جز خیر و خوبی به او نگویی». امالی الصدوق، ص۳۰۵؛ مکارم الاخلاق، ص۴۲۲؛ جامع أحادیث الشیعة، ج۱۴، ص۱۰۵.
- ↑ دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی ج۴، ص۱۳۰-۱۳۹.