زنان در نهضت عاشورا

زنان در نهضت عاشورا پیرامون زنان در حادثه کربلا در دو محور سخن می‌توان گفت: یکی آنکه آنان چند نفر و چه کسانی بودند، دیگر آنکه چه نقشی داشتند.

مقدمه

زنانی که در کربلا حضور داشتند، برخی از اولاد علی (ع) بودند، و برخی جز آنان، چه از بنی هاشم یا دیگران. زینب، ام کلثوم، فاطمه، صفیه، رقیّه و امّ هانی، از اولاد (ع) بودند، فاطمه و سکینه، دختران سید الشهدا (ع) بودند، رباب، عاتکه، مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقیل، فضه نوبیه، کنیز خاصّ امام حسین (ع) و مادر وهب بن عبد اللّه نیز از زنان حاضر در کربلا بودند[۱]. پنج نفر زن که از خیام حسینی به طرف دشمن بیرون آمدند، عبارت بودند از: کنیز مسلم بن عوسجه، ام وهب زن عبد اللّه کلبی، مادر عبداللّه کلبی، مادر عمرو بن جناده انصاری، زینب کبری (ع). زنی که در عاشورا شهید شد، مادر وهب بود، بانوی نمیریّه قاسطیّه، زن عبد اللّه بن عمیر کلبی که بر بالین شوهر آمد و از خدا آرزوی شهادت کرد و همانجا با عمود غلام شمر که بر سرش فرود آورد، کشته شد.

در عاشورا دو زن از فرط عصبیّت و احساس، به حمایت از امام برخاستند و جنگیدند: یکی مادر عبد اللّه بن عمر که پس از شهادت فرزند، با عمود خیمه به طرف دشمن روی کرد و امام او را برگرداند. دیگری مادر عمرو بن جناده که پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردی را به وسیله آن کشت، سپس شمشیری گرفت و با رجزخوانی به میدان رفت، که امام حسین (ع) او را به خیمه‌ها برگرداند[۲]. دلهم دختر عمر (همسر زهیر بن قین) نیز در راه کربلا به اتّفاق شوهرش به کاروان حسینی پیوست. زهیر بیشتر تحت تأثیر سخنان همسرش حسینی شد و به امام پیوست. رباب، دختر امرء القیس کلبی، همسر امام حسین (ع) نیز در کربلا حضور داشت، مادر سکینه و عبد الله. زنی از قبیله بکر بن وائل نیز حضور داشت، که ابتدا با شوهرش در سپاه ابن سعد بود، ولی هنگام حمله سپاهیان کوفه به خیمه‌های اهل بیت، شمشیری برداشت و رو به خیمه‌ها آمد و آل بکر بن وائل را به یاری‌ طلبید.

زینب کبری و امّ کلثوم، دختران امیر المؤمنین (ع)، همچنین فاطمه دختر امام حسین (ع) نیز جزو اسیران بودند و در کوفه و... سخنرانی‌های افشاگر داشتند. مجموعه این بانوان، همراه کودکان خردسال، کاروان اسرای اهل بیت را تشکیل می‌دادند که پس از شهادت امام و حمله سپاه کوفه به خیمه‌ها، ابتدا در صحرا متفرّق شدند، سپس بصورت گروهی و اسیر به کوفه و از آنجا به شام فرستاده شدند.

امّا درباره حضور این زنان در حادثه عاشورا بیشتر به محور "پیام رسانی" باید اشاره کرد. البته جهات دیگری نیز وجود داشت که فهرست‌وار به آنها اشاره می‌شود که هر کدام می‌تواند به عنوان "درس" مورد توجّه باشد:

  1. مشارکت زنان در جهاد: شرکت در جبهه پیکار و همدلی و همراهی با نهضت مردانه امام حسین و مشارکت در ابعاد مختلف آن از جلوه‌های این حضور است. چه همکاری طوعه در کوفه با نهضت مسلم، چه همراهی همسران برخی از شهدای کربلا، چه حتّی اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه کوفه به جنایت‌های شوهرانشان مثل زن خولی.
  2. آموزش صبر: روحیه مقاومت و تحمّل زنان به شهادت‌ها در کربلا درس دیگر نهضت بود. اوج این صبوری و پایداری در رفتار و روحیات زینب کبری (س) جلوه‌گر بود.
  3. پیام‌رسانی: افشاگری‌های زنان و دختران کاروان کربلا چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه. پاسداری از خون شهدا بود. سخنان بانوان، هم به صورت خطبه جلوه داشت، هم گفتگو‌های پراکنده به تناسب زمان و مکان.
  4. روحیّه‌بخشی: در بسیاری از جنگ‌ها حضور تشویق آمیز زنان در جبهه، به رزمندگان روحیّه می‌بخشید. در کربلا نیز مادران و همسران بعضی از شهدا این نقش را داشتند.
  5. پرستاری: رسیدگی به بیماران و مداوای مجروحان از نقش‌های دیگر زنان در جبهه‌ها، از جمله در عاشوراست. نقش پرستاری و مراقبت حضرت زینب از امام سجاد (ع) یکی از این نمونه‌هاست[۳].
  6. مدیریّت: بروز صحنه‌های دشوار و بحرانی، استعداد‌های افراد را شکوفا می‌سازد. نقش حضرت زینب در نهضت عاشورا و سرپرستی کاروان اسرا: درس "مدیریّت در شرایط بحران" را می‌آموزد. وی مجموعه بازمانده را در راستای اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام خنثی کننده نتایج عاشورا از سوی دشمن، مقابله نمود و نقشه‌های دشمن را خنثی ساخت.
  7. حفظ ارزش‌ها: درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزش‌های دینی و اعتراض به هتک حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشم‌های آلوده است. زنان اهل بیت، با آنکه اسیر بودند و لباس‌ها و خیمه‌هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، امّا اعتراض کنان، بر حفظ عفاف تأکید می‌ورزیدند. امّ کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمی‌کنید برای تماشای اهل بیت پیامبر جمع شده‌اید؟ وقتی هم در کوفه در خانه‌ای بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانی خود در کاخ یزید نیز بر اینگونه گرداندن بانوان شهر به شهر، اعتراض کرد: «أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ يَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ وَ يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاقِلِ وَ يَبْرُزْنَ لِأَهْلِ الْمَنَاهِلِ وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ وَ الْغَائِبُ وَ الشَّهِيدُ»[۴]. و نمونه‌های دیگری از سخنان و کار‌ها که همه درس آموز عفت و دفاع از ارزش‌هاست.
  8. تغییر ماهیّت اسارت: اسارت را به آزادی بخشی تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعی درس حریّت و آزادگی دادند.
  9. عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیک کربلا: گریه‌ها، شیون‌ها، عزاداری بر شهدا و تحریک عواطف مردم، به ماجرای کربلا عمق بخشید و بر احساسات نیز تأثیر گذاشت و از این رهگذر، ماندگارتر شد[۵].

منابع

پانویس

  1. زندگانی سید الشهدا، عمادزاده، ج۲، ص۱۲۴؛ به نقل از لهوف، کبریت احمر و انساب الأشراف.
  2. تعزیه در ایران، صادق همایونی، ص۲۳۶.
  3. در این زمینه ر. ک: مقاله درس‌های امدادگری در نهضت عاشورا از مؤلف (مجله پیام هلال، شماره ۲۶، شهریور ۱۳۶۹).
  4. عوالم (امام حسین)، ص۴۰۳؛ حیاة الامام الحسین، ج۳، ص۳۷۸.
  5. محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۲۱۱.