مقدمه

«مکه» بخشی از منطقه «تهامه» است و ارتفاع تقریبی آن از سطح دریا ۳۳۰ متر است و در فاصله شصت کیلومتری جده و ۲۵ کیلومتری مدینه قرار دارد. شهر مکه به نام‌های دیگری چون المعاذ، ام القری، البلد، البلد الامین، البلد الحرام، قریة النمل، حرم و قادسیه هم نامیده شده است. مکه در میان مناطق قبایل‌نشین حجاز، موقعیت ممتازی داشت. و وجود کعبه و خانه خدا قداست خاصی به این شهر بخشیده و انبوه مردم از اطراف و اکناف و دور و نزدیک هر سال برای زیارت کعبه به مکه می‌آمدند، و از آنجا که سرزمین مکه حاصلخیز نبود، اهالی مکه بیشتر به کار تجارت می‌پرداختند و همین دو عامل اساسی، موجب شده بود که مکه به صورت یک مرکز تجارتی مهم درآید و قبایل ساکن آن هم از اهمیت و شخصیت ممتازی برخوردار شوند. سیادت و حاکمیت مکه در دست قریش بود و با در دست داشتن کعبه، بر تعداد زیادی از قبایل عرب نفوذ کامل داشتند؛ زیرا در کعبه ۳۶۰ بت نصب شده بود که هر کدام متعلق به یک قبیله بود و قریش عهده‌دار نگهداری بت‌ها و تأمین وسایل و راه‌های آمدورفت زوار بودند. حرام بودن جنگ در حرم - به احترام کعبه - به این شهر امنیت و آرامش بخشیده و بر رونق و فعالیت تجاری آن افزوده و موجب جلب توجه در میان قبایل عرب شده بود. خانه‌های اعضای قبایل مختلف به تناسب اهمیت وسیادتشان در اطراف خانه خدا قرار گرفته بود؛ به این ترتیب که خانه‌های قریشیان گرداگرد کعبه، و از آن پس خانه‌های دیگر قبایل قرار داشت.

قریش خود از گروه‌ها و قبایل زیادی تشکیل شده بود که ابتدا به دو تیره اصلی قریش بطاح، و قریش ظواهر، تقسیم می‌شد و عمده‌ترین قبایل قریش بطاح، عبارت بودند از: بنی‌عبدمناف، بنی‌عبدالعزی، بنی‌عبدالدار، بنی‌زهره، بنی‌تمیم، بنی‌مخزوم، بنی‌جمع، بنی‌سهم و اهم قبایل قریش ظواهر عبارت بودند از بنی عامر بن لؤی، بنی‌فهر، بنی‌تیم، بنی‌قیس، بنی‌الحارث، بنی‌مالک. شهر مکه یک واحد مستقل سیاسی، و برای خود کشوری آزاد بود، و قریش پرده‌داری کعبه را که مهم‌ترین سمت سیادت و امارت بود، بر عهده داشت و به همین دلیل در مکه حاکم مطلق بوده و دیگر وظایف و تأسیسات مربوط به کعبه مانند: سقایت حجاج، مهمانداری، حل و فصل امور و رسیدگی به اختلافات از اختیارات قریش بود. جرجی زیدان مورخ معروف، تأسیسات وابسته به کعبه و اداره شهر مکه را در حدود ۲۰ منصب ذکر می‌کند که هر کدام در اختیار یکی از قبایل قریش قرار داشت. عبدالمطلب با دست‌یابی به آب زمزم ۔ پس از مسدود شدن آنکه مدت‌ها طول کشیده بود - و یک قبضه شمشیر و چند شیء گرانبها که در جریان حفر زمزم به دست آمد، از موقعیت و سیادت و حاکمیت برتری برخوردار شد.

در حمله ابرهه به مکه، عبدالمطلب به عنوان رییس مردم مکه و نماینده قبایل ساکن مکه با وی ملاقات کرد، ولی حاضر نشد سیادت مکه را به پای ابرهه بریزد، و با جمله «و للبیت رب یمنعه» یعنی خانه کعبه نیز خدایی و صاحبی دارد که از آن دفاع می‌کند، رُعب بر دل ابرهه افکند و با اطمینان و آرامش کامل درباره شتران مردم مکه که به دست سپاهیان ابرهه به یغما برده شده بود، سخن گفت و از سوی دیگر مردم شهر مکه به دستور عبدالمطلب شهر را ترک گفته و به کوه‌های مجاور پناه بردند. تهدید متکی به ایمان عبدالمطلب، با سیاستی که در تخلیه شهر اعمال کرد، ابرهه و سپاهیانش را به وحشتی وصف‌ناپذیر دچار، و سرانجام با امداد الهی وادار به هزیمت کرد. در جریان صلح حدیبیه نیز پیامبر با قریش به عنوان نماینده حاکمیت مکه، پیمان متارکه جنگ و عدم تعرض بست و به این ترتیب دست قریش را از تحریک مردم و تحمیل عقیده و توطئه بر علیه اسلام قطع کرد.

مکه، شهر مورد علاقه پیامبر اسلام(ص) بوده و در این باره فرموده است: «به خدا سوگند که تو ای مکه پربرکت‌ترین و محبوب‌ترین سرزمین خدا نزد من هستی که اگر مرا از تو جدا نمی‌کردند، هرگز از تو هجرت نمی‌نمودم»[۱]. مکه به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص در جزیرةالعرب و نیز بنا به قداست کعبه، همواره در تاریخ، مرکز آمال و محور قدرت در منطقه و یک قطب سیاسی و اقتصادی به‌شمار می‌آمده است. قریش که از نظر نفوذ سیاسی و اقتصادی بر دیگر قبایل عرب تفوق داشته، پیوسته اداره شئونات ویژه مکه را در میان قبائل عرب عهده‌دار بوده است. مکه به دلیل موقعیت خاص کعبه، مرکزیت دینی شبه جزیره را هم دارا بوده و بت‌های بزرگ مشترک و بت‌های کوچک اختصاصی هر قبیله در آن قرار داشتند. به علت این ویژگی‌ها بود که مکه بارها شاهد برخورد قدرت‌های منطقه و حوادث ناگواری چون حمله ابرهه سلطان مقتدر افریقا (حبشه) بوده و برخی از این وقایع ناشی از معارضه قدرت‌ها، در دوران پس از اسلام هم اتفاق افتاد، که منجر به آتش کشیده شدن کعبه توسط منجنیق‌ها برای سرکوبی عبدالله بن زبیر مدعی خلافت در برابر یزید بن معاویه شد و حرمت دیرینه کعبه و حرم در هم شکسته شد[۲] و در قرن سوم نیز کعبه توسط قرامطه مورد هتک قرار گرفت[۳]. مسجدالحرام نیز به نوبه خود حوادث فراوانی به خود دیده و تحولات تاریخی، آثاری را در آن به وجود آورده است. اهمیت، قداست و جایگاه ویژه حرم، مکه، مسجدالحرام و کعبه بر حوادث تاریخی این سرزمین اثری عمیق گذارده و این حوادث را در تاریخ به نحو بارزی برجستگی و اهمیت فوق‌العاده‌ای بخشیده است. به همین دلیل حفظ آثار تاریخی این سرزمین به معنای حراست از اسرار و موقعیت آن تلقی می‌گردد و در نتیجه، مفهوم مخالف آن یعنی که هرگونه تخریب و از میان بردن این آثار مثبت یا منفی تاریخی این سرزمین به مثابه ضربه‌ای بر موقعیت آن و محو علایم و آثار نشان‌دهنده اسرار نهان آن است. به اختصار به بخشی از آثار تخریب شده توسط حاکمانی که قدرت و عظمت خود را از این سرزمین مقدس گرفته‌اند، اشاره می‌کنیم.[۴]

مستجار

علامت «مستجار» در دیوار پشت درب و کنار رکن یمانی که نشانه‌ای از میلاد نور در کعبه داشته و به این قسمت مقدس کعبه ملتزم نیز گفته می‌شده[۵]، چنان محو شده که امروزه اثبات آن ناممکن است.[۶]

حطیم

«حطیم» به قسمتی از فاصله رکن شامی و رکن غربی از یک سو و مقام ابراهیم و زمزم از سوی دیگر گفته می‌شد که از نظر عبادی و سیاسی اهمیت فوق‌العاده‌ای داشته و پناهگاهی برای مظلومان و محرومان بوده که در آنجا گردهم می‌آمدند و با استغاثه و دعا از خدا دادخواهی می‌کردند. چه بسیار ستمگران و متجاوزانی که با این استغاثه‌ها نابود می‌شدند و چه مظلومانی که دعایشان مستجاب و داد خود را می‌ستاندند. این محل مقدس که جنةالمعلی نیز نامیده می‌شود محل دفن اجداد پیامبر(ص) و مادر گرامی آن حضرت (آمنه بنت وهب(س))[۷] و شخصیت‌های بنی‌هاشم بود که مدفن بانوی اسلام حضرت خدیجه(س) همسر گرامی پیامبر(ص) و مادر حضرت فاطمه زهرا(س) نیز در این محل قرار دارد. قبل از تسلط سعودی‌ها بر حجاز، قبور مطهره قصی بن کلاب، هاشم، عبد مناف، عبدالمطلب، ابوطالب، آمنه، خدیجه و جمعی از خاندان پیامبر(ص) و صحابه در این محل، دارای بارگاه و نام و نشان بوده که اکنون به گورستان متروکه‌ای مبدل شده است. خانه خدیجه این بانوی بزرگ اسلام نخستین بارقه‌های وحی را به خود دیده و اقامتگاه پیامبر(ص) در دشوارترین شرایط زندگیش و در آغاز وحی بوده است. خانه‌ای که پس از انجام مراسم عقد ازدواج پیامبر(ص) و خدیجه، با تعبیر شیوای وصف‌ناپذیر خدیجه که گفت: «الی بیتک یا محمد(ص)» خانه آرامش‌بخش پیامبر(ص) شد. خانه‌ای که سه فرزند پیامبر(ص) در آن تولد یافت، چه خانه بابرکت و بافضیلتی، اما خزان این خانه با تمامی شکوه و عظمتش با سلطه آل سعود پایان پذیرفت و ابتدا تخریب و سپس روی این کاشانه ملکوتی مدرسه اطفال بنا کردند، البته دیری نپایید همین مدرسه نیز به کعبه آمال عاشقان مبدل گشت و امروز میدان ترمینال اتوبوس‌های ساخت غرب جای آن‌همه شکوه و عظمت را گرفته است[۸].[۹]

منابع

پانویس

  1. شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، ج۱، ص۱۱۹.
  2. مروج الذهب، ج۳، ص۶۶.
  3. تاریخ و آثار اسلامی مکه مکرمه و مدینه منوره، ص۷۱.
  4. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۶۱۶.
  5. تذکرة الخواص، ص۱۰.
  6. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۶۱۸.
  7. فقه سیاسی، ج۵، ص۱۴۲-۱۵۰.
  8. فقه سیاسی، ج۳، ص۱۴۷-۱۴۶.
  9. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۶۱۸.