مقدمه

«ناکثین» به معنای پیمان‌شکنان، از مخالفان امام علی(ع)، کسانی بودند که به رهبری طلحه، زبیر و عایشه، نخستین جنگ داخلی را علیه حکومت نوپای علوی به راه انداختند. اینان که اصحاب جمل نیز خوانده می‌شوند، نخست خلافت امام را پذیرفتند و با او بیعت کردند؛ اما پس از مدت کوتاهی به انگیزه‌های گوناگون، پیمان خویش گسستند و به همین دلیل، گروه ناکثین (پیمان شکنان) خوانده شدند. آنان حرکت خود را از مکه آغاز کردند و پس از مدتی به بصره یورش بردند و استاندار بصره، عثمان بن حنیف را به طرز فجیعی از شهر بیرون کردند. بدین ترتیب، پس از گذشت حدود پنج یا شش ماه از دوران خلافت امام علی(ع) آشکارا دست به قیامی مسلحانه علیه حکومت اسلامی زدند[۱]. جنگ جمل هر چند بیش از یک روز به طول نینجامید، زیان‌های مادی و معنوی فراوانی بر جای گذاشت. دست‌کم پنج هزار نفر از سپاهیان امام به شهادت رسیدند و بیش از یک سوم سپاه جمل کشته شدند[۲].

در برافروختن آتش این فتنه، دسیسه‌ها و فریب‌کاری‌های معاویه را نباید نادیده گرفت. وی با فرستادن نامه‌هایی جداگانه برای طلحه و زبیر به آنان وعده خلافت داد و حتی به دروغ نوشت که از مردم شام برای آنان بیعت گرفته است[۳]. امیرمؤمنان(ع) با اشاره به این توطئه، می‌فرماید: شگفتا که آنان به خلافت ابوبکر و عمر تن دادند، اما بر من ستم روا داشتند! در حالی که می‌دانستند من از آن دو کم‌تر نیستم... معاویه از شام برای آنان نامه نوشت و فریبشان داد؛ اما آنان این مسئله را پنهان داشتند و با شعار خون‌خواهی عثمان، سبک‌مغزان را فریفتند[۴].[۵]

پیامبر خدا(ص) این واقعه را به علی(ع) فرموده و از حوادث بعدی خبر داده بود. امیر المؤمنین می‌فرمود: "من مأمورم که با ناکثین و قاسطین و مارقین بجنگم"[۶]. طلحه و زبیر که عضو شورای تعیین خلیفۀ پس از عمر بودند، خودشان طمع در ریاست و خلافت داشتند، ازاین‌رو تمایل به خلافت علی(ع) پس از قتل عثمان نداشتند. وقتی مردم با حضرت علی(ع) بیعت کردند، آن دو نیز جزو بیعت‌کنندگان بودند، امّا علی(ع)، خوشبین نبود و آیندۀ بیعت‌شکنی آنان را به وضوح می‌دید[۷].

علل بیعت‌شکنی

یکی از نویسندگان، عوامل عمدۀ پیمان‌شکنی و فتنه‌انگیزی آنان و بروز جنگ جمل را چنین برمی‌شمارد:

  1. ذمائم اخلاقی، همانند حسد و حقد و جهل و تعصب کورکورانه.
  2. روش حضرت امیر(ع) در تقسیم عادلانۀ بیت‌المال و عدالت اقتصادی او.
  3. ردّ درخواست طلحه و زبیر در به دست گرفتن پست‌های کلیدی به خاطر عدم شایستگی آنان.
  4. ایفای نقش فعال بنی امیه در تحریک پیمان‌شکنان و مشارکت مستقیم در پدید آمدن غائلۀ جمل.
  5. اصرار عایشه برای رسیدن به مطالع سیاسی و اقتصادی‌اش و لجاج و عناد وی با امیر مؤمنان(ع)[۸].[۹]

نافرمانی عایشه

موضع عایشه در قبال عثمان شگفت‌انگیز و متناقض و در شأن زنی که افتخار همسری رسول خدا(ص) را داشته باشد، نبود. وی در مورد عثمان همواره می‌گفت: «این پیر احمق را بکشید»[۱۰] و مردم را به سرپیچی از عثمان و کشتن او تحریک می‌کرد. در بحبوحه‌ای که شورشیان، خانه عثمان را در محاصره داشتند عایشه از مدینه آهنگ مکه کرده بود و انتظار داشت کار عثمان به سرعت پایان پذیرد و طلحه به خلافت برسد و قدرت را به دست گیرد. ولی زمانی که متوجه شد پس از بیعت مردم با علی(ع)، زمام خلافت در دست آن حضرت قرار گرفته، با اینکه تصمیم گرفته بود به مدینه بازگردد، راه خود را به سمت مکه ادامه داد[۱۱] و با اعلان حزن و اندوه خود بر این ماجرا، به خون‌خواهی عثمان پرداخت. به او گفته شد: شما که خود، مردم را به کشتن عثمان تحریک می‌کردی، وی با تراشیدن بهانه‌ای واهی و پوچ، پاسخ داد: او را توبه داده‌اند و سپس کشته‌اند[۱۲]، گویی او ناظر بر کشته شدن عثمان بوده است[۱۳].

حیله معاویه و پیمان شکنی طلحه و زبیر

معاویه از تسلط بر اداره امور شام برخوردار بود و امکاناتی در اختیار داشت که هرگونه می‌خواست می‌توانست آنها را بکار گیرد، وی با مردم شام هیچ‌گونه مشکلی نداشت؛ زیرا شامیان از آن زمان که با اسلام آشنا شدند، تنها خاندان ابو سفیان را که از ناحیه خلیفه بر آنان فرمانروایی می‌کردند، شناختند.

معاویه برای دامن زدن به آشوبی که در اثر کشته شدن عثمان شعله ور بود، فعالیّت سیاسی خویش را آغاز کرد تا به سود خود از آن بهره بگیرد؛ لذا طلحه و زبیر را به گونه‌ای مخاطب ساخت که برای ورود در مبارزه جدّی بر ضد امام علی(ع) در آنها آز و طمع و امید و آرزو شعله‌ور شود و بدین‌سان آشوب و فتنه در مرکز خلافت فزونی یافت و معاویه طی نامه‌ای به زبیر او را به بیعت‌شکنی تحریک کرد. وقتی نامه معاویه به زبیر رسید، از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجید و به راستگویی معاویه اطمینان حاصل کرد. ازاین‌رو، با طلحه به توافق رسیدند که با امام(ع) پیمان‌شکنی کرده و بر او بشورند و بر بیعتی که با امام انجام داده بودند افسوس خورده و با اظهار تأسف همواره می‌گفتند: ما با اکراه با علی بیعت کردیم و به مجرّد اینکه فریاد عایشه در تحریک مردم بر ضد امام به گوششان رسید تلاش کردند دست به حیله‌ای زده تا خود را به عایشه برسانند.

نقل شده: آن دو نزد امام(ع) آمدند و از او خواستار مشارکت در حکومت شدند و چون به نتیجه‌ای دست نیافتند، تصمیم گرفتند به عایشه بپیوندند؛ لذا بار دوّم خدمت امام(ع) آمده برای انجام عمره از آن حضرت اجازه سفر خواستند، امام(ع) به آنان فرمود: آری، به خدا سوگند! شما منظورتان عمره نیست بلکه در پی هدف خویش هستید[۱۴]، روایت شده که امام(ع) به آن دو فرمود: شما قصد خیانت دارید[۱۵].[۱۶]

جنگ جمل

ناکثین که در مکّه گرد آمده و زیر پوشش انجام عمره به آنجا رفته و علیه امام علی|حضرت علی(ع) تبلیغ و سمپاشی می‌کردند، آنجا بر ضدّ امام هماهنگ گشتند. کسانی چون عبدالله بن عامر، مروان بن حکم، یعلی بن منیه، عبدالله بن ابی ربیعه، مغیرة بن شعبه، ولید بن عقبه و سعید بن عاص از جملۀ آنان بودند[۱۷]. از آن پس، دامنۀ فتنه را به بصره کشیدند و در کوفه هم تحرّکاتی داشتند. خبر حرکت آنان به سوی بصره به حضرت علی(ع) رسید. وی سپاهی را از مدینه حرکت داد (هنوز امام در کوفه مستقر نشده بود) و در ذی قار در جنوب عراق مستقر شد. نبرد در حوالی بصره میان سپاه امیر المؤمنین و سپاه جمل در گرفت. جنگ جمل با پیروزی سپاه امیر المؤمنین و شکست پیروان عایشه و جمل پایان یافت و طلحه و زبیر کشته شدند و عایشه را نیز به مدینه برگرداندند[۱۸].[۱۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: الدینوری، احمد، الاخبار الطوال، ص۱۴۴ – ۱۵۴؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، ص۱۰۸ - ۱۱۲؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱۲ – ۳۲۲.
  2. تاریخ الطبری، ج۳، ص۵۴۳؛ ابن عبد ربه، العقدالفرید، ج۴، ص۳۰۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۴۶؛ ابن کثیر، اسماعیل، البدایة و النهایه، ج۷، ص۲۷۳؛ الشیخ المفید، الارشاد، ج۱، ص۲۴۶ - ۲۴۷.
  3. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۳۱ و ج۱۰، ص۲۳۵ ـ ۲۳۶.
  4. مصنفات الشیخ المفید، ج۱، الجمل، ص۲۶۸؛ المجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۳۲، ص۶۳؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۱۰.
  5. یوسفیان و شریفی، مقاله «امام علی و مخالفان»، دانشنامه امام علی ج۶، ص۲۱۷.
  6. « أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاكِثِينَ وَ الْقَاسِطِينَ وَ الْمَارِقِينَ»
  7. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۶۵.
  8. دانشنامه امام علی، ج ۹ ص۵۱ مقاله «ناکثین
  9. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۶۵.
  10. شرح ابن ابی الحدید، ج۶، ص۲۱۵؛ کشف الغمه، ج۳، ص۳۲۳.
  11. کامل ابن اثیر، ج۳، ص۲۰۶.
  12. کامل ابن اثیر، ج۳، ص۲۰۶.
  13. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲، ص۲۶۷.
  14. الامامة و السیاسة، ص۷۰.
  15. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۳۲.
  16. حکیم، سید منذر، ‌پیشوایان هدایت ج۲، ص۲۶۹.
  17. الجمل، شیخ مفید، ص۲۲۶
  18. درباره ناکثین، از جمله ر.ک: «الجمل»، شیخ مفید و ترجمه آن «نبرد جمل»، «امام علی بن ابی‌طالب»، عبدالفتاح عبدالمقصود، ج ۳، «دانشنامه امام علی»، ج ۹، «موسوعة الامام علی بن ابی‌طالب»، ج ۵، «نقش عایشه در تاریخ اسلام»، علامه عسکری، «شرح ابن ابی الحدید»، ج ۹، «مروج الذهب»، ج ۲ ص۳۵۷، «بحارالأنوار»، ج ۳۲ ص۵ تا ۱۴۸
  19. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۶۵.