بحث:دعای عرفه

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۱ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۵۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

ادله مخالفان

بعد از ذکر ادله موافقان انتساب ذیل دعای عرفه به امام حسین(ع) اینک به بررسی ادله مخالفان انتساب این ذیل به امام حسین(ع) می‌پردازیم.

عدم وجود ذیل دعای عرفه در برخی نسخه‌های کتاب «اقبال»

برخی می‌گویند: از نقاط ضعف ذیل دعا این که این ذیل به جز در برخی نسخه‌های کتاب «اقبال» یافت نشده است. علامه حسینی طهرانی می‌نویسد: این دعا در کتب ادعیه شیعه یافت نمی‌شود مگر در نسخ مطبوعه کتاب «اقبال» سید بن طاووس، و دیگر کتاب دعای «مفاتیح الجنان» محدث معاصر مرحوم حاج شیخ عباس قمی، که در تتمه و مذیل دعای روز عرفه به حضرت سیدالشهداء أبا عبدالله الحسین(ع) منتسب شمرده‌اند. «و محصل مطلب آن می‌باشد که طبق روایت کفعمی در حاشیه کتاب دعای «البلد الأمین»، سید حسیب نسیب رضی الدین علی بن طاووس در کتاب «مصباح الزائر» آورده است که: بِشر و بشیر [دو پسر غالب] اسدی روایت نموده‌اند که امام حسین بن علی بن ابی طالب(ع) در عصر روز عرفه از چادر خود در سرزمین عرفات بیرون آمد با حالت تذلّل و تخشّع، و آرام آرام آمد تا این که وی و جماعتی از اهل بیت وی و پسرانش و غلامانش در حاشیه چپ کوه عرفات جبل الرحمة رو به بیت الله الحرام وقوف نمودند. سپس دو دست خود را مانند مسکینی که طعام طلبد در برابر صورتش بلند کرد و خواند این دعا را: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَيْسَ لِقَضَائِهِ دَافِعٌ». تا آخر دعاء [که به یا «يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ» مختوم می‌شود، و فقرات إلهی «أَنَا الْفَقِيرُ فِي غِنَايَ‌» غنای تا آخرش در آن موجود نمی‌باشد]. (این بود آنچه در حاشیه «البلد الأمین» با توضیح اخیر ما وارد شده بود).

سید ابن طاووس در کتاب «مصباح الزائر» در بحث زیارت روز عرفه، روایت بشر و بشیر را که از قبیله بنی اسد بوده‌اند به همان طریقی که ما از حاشیه «البلد الأمین» نقل کردیم روایت می‌کند، سپس این دعا را طبق مضمون «البلد الأمین» روایت کرده است»[۱]. این گفتار مجلسی بود در «بحارالانوار». سپس پس از بیان چند دعای دیگر از سید ابن طاووس در روز عرفه، سید می‌گوید: از دعاهائی که در روز عرفه شرف صدور یافته است، دعای مولانا الحسین بن علی(ع) می‌باشد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَيْسَ لِقَضَائِهِ دَافِعٌ وَ لَا لِعَطَائِهِ مَانِعٌ». در اینجا ابن طاووس این دعای مفصل حضرت را نقل می‌کند با دنباله آن: «إِلَهِي أَنَا الْفَقِيرُ فِي غِنَايَ فَكَيْفَ لَا أَكُونُ فَقِيراً فِي فَقْرِي‌» تا آخر آنکه به: «أَمْ كَيْفَ تَغِيبُ وَ أَنْتَ الرَّقِيبُ الْحَاضِرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ» پایان می‌یابد. سپس مجلسی گوید: «این دعا را کفعمی ایضاً در «البلد الأمین» و ابن طاووس در «مصباح الزائر» همان طور که سابقاً ذکرش گذشت آورده‌اند، و لیکن در آخر این دعا در آن دو کتاب به اندازه تقریبی یک ورق موجود نمی‌باشد؛ و آن از عبارت: «إِلَهِي أَنَا الْفَقِيرُ فِي غِنَايَ‌» تا آخر دعا می‌باشد. و همچنین در بعضی از نسخه‌های عتیقه کتاب «اقبال» این مقدار ورقه یافت نشد. و ایضاً عبارات این ورقه با ادعیه سادات معصومین نیز ملائمت ندارد؛ زیرا وفق مذاق صوفیه است. و از این جهت برخی از افاضل معتقد شده‌اند که این مقدار از ورقه از زیادتی‌های بعضی مشایخ عرفان و از الحاقات ایشان می‌باشد، و از ادخالات آنهاست.

و بالجمله این زیادتی، یا آن می‌باشد که در بدو امر در کتب بعضی از آنان آمده است و ابن طاووس در کتاب «إقبال» با غفلت از حقیقت حال نقل کرده است، و یا آن می‌باشد که بعداً بعضی از آنان به «إقبال» ملحق نموده‌اند. و شاید این احتمال دوم اظهر بوده باشد؛ چراکه ما بیان کردیم که در بعضی از نسخ عتیقه کتاب «إقبال» یافت نشد. و همچنین همین سید مؤلف «إقبال»، در کتاب دعای «مصباح الزائر» روایت ننموده است. وَ اللهُ أَعْلَمُ بِحَقَائِقِ الْأَحْوالِ‌[۲]. این بود کلام علامه مجلسی. و اما مرحوم محدث قمی پس از نقل این دعا تا یا «يَا رَبِّ يَا رَبِّ» آورده است که: آن حضرت مکرر می‌گفت: «يَا رَبِّ‌»، و کسانی که دور آن حضرت بودند تمام گوش داده بودند به دعای آن حضرت و اکتفا کرده بودند به آمین گفتن. پس صداهایشان بلند شد به گریستن با آن حضرت، تا آفتاب غروب کرد، و بار کردند و روانه مشعر الحرام شدند. مؤلف گوید (یعنی محدث قمی) که: کفعمی دعای عرفه امام حسین(ع) را در «بلد الامین» تا اینجا نقل فرموده[۳]، و علامه مجلسی در «زاد المعاد»[۴] این دعای شریف را موافق روایت کفعمی ایراد نموده؛ لکن سید ابن طاووس در «إقبال» بعد از یا «يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ» این زیادتی را ذکر فرموده: «إِلَهِي أَنَا الْفَقِيرُ فِي غِنَايَ‌».

در اینجا تمام آن فقرات را به‌طور تفصیل آورده است و عبارت «إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَحْدَهُ‌» را نیز در پایان افزوده است[۵][۶]. باری، این مناجات و حکمی که از ابن عطاء الله مشهور می‌باشد از آن اوست و اسنادش به حضرت امام حسین سید الشهداء روحی فداه، غلط است. مرحوم سید ابن طاووس که وفاتش در پنجم ذوالقعده سنه ۶۶۴ بوده است[۷] چطور تصور دارد که این فقرات را از ابن عطاء الله که وفاتش در جمادی الآخره سنه ۷۰۹ بوده است[۸] اخذ کند و به حضرت نسبت دهد؟ میان زمان ارتحال این دو نفر چهل و چهار سال و هفت ماه فاصله است، و سید بدین مدت یعنی قریب نیم قرن پیش از انشاء کننده این دعاها رحلت نموده است. بنابراین در اینجا به‌طور حتم باید گفت الحاق این فقرات به دعای امام در روز عرفه در کتاب «إقبال»، پس از ارتحال سید تحقق یافته است. بنابراین، احتمال دوم علامه مجلسی به‌طور یقین، به تعین مبدل می‌گردد؛ و احتمال اول او که: شاید در بدو امر در کتب بعضی از آنان آمده است، و ابن طاووس در کتاب «إقبال» با غفلت از حقیقت حال نقل کرده است، نادرست خواهد شد.

حاشا و کلا که سید با آن عظمت مقام، کلام عارفی را از کتابی اخذ کند و بردارد به دنبال دعای امام بگذارد و اسناد و انتسابش را به امام بدهد! شاهد بر این، عدم ذکر سید در کتاب «مصباح الزائر» و عدم ذکر آن در نسخه‌های عتیقه از «إقبال» است. یعنی این نسخه‌ها در زمان حیات سید بوده است، و پس از وفاتش بدان الحاق نمودند. اما چون مجلسی از کتاب «حکم عطائیه» بی‌اطلاع بوده است و از مؤلف آن و از زمان تألیفش خبر نداشته است؛ لذا به چنین اسناد اشتباهی در افتاده است. و اما اشتباه و غلط مرحوم محدث قمی آن است که: پس از آنکه ایشان که خبره فن و تألیف و بحث و فحص هستند، کلام علامه مجلسی را در «بحار الانوار» دیده‌اند که فرموده است: این فقرات از دعا در نسخ عتیقه کتاب «إقبال» یافت نشده است، چرا در «مفاتیح الجنان» فرموده‌اند: «و لیکن سید ابن طاووس در «إقبال» بعد از «يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ» این زیادتی را ذکر فرموده است»؟ زیرا که این عبارت، اسناد دعا را به سید بن طاووس می‌رساند. ایشان باید فرموده باشند: در بعضی از نسخ کتاب «إقبال» که عتیقه نیستند این زیادتی دیده شده است. حاصل سخن آن است که: این دعا، دعای بسیار خوب با مضمون رشیق و عالی است، و خواندن آن در هر وقت مساعدی که حال اقتضا کند- نه با تکلف- مغتنم و مفید می‌باشد؛ اما إسناد آن به حضرت سید الشهداء(ع) جائز نیست. «وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ أَوَّلًا وَ آخِراً وَ ظَاهِراً وَ بَاطِناً»[۹].

پاسخ

اولاً: همان‌گونه که قبلاً ذکر شد، حاصل تحقیق برخی از نسخه شناسان و بررسی نسخه‌های قدیمی کتاب «اقبال الأعمال» سید بن طاووس آن است که در مجموع نسخ بررسی شده، این ذیل در ۲۶ نسخه آمده و تنها در پنج نسخه از کتاب «اقبال» ذکر نشده است[۱۰]. ثانیاً: این احتمال نیز وجود دارد که سید بن طاووس در اواخر عمرش این دعا و ذیل آن را به کتابش ملحق کرده و نساخ هنگام استنساخ از این کتاب از نسخه‌های مختلف آن استفاده کرده‌اند و بدین جهت است که مرحوم حاج شیخ عباس قمی قبل از ذکر این ذیل می‌گوید: سید بن طاووس در اقبال بعد از «يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ» این زیادتی را ذکر فرموده...[۱۱]. شاهد بر این ادعا این که در نسخه موجود از «مصباح الزائر» اصل دعای عرفه و ذیل آن وجود ندارد در حالی که برخی اصل آن را از کتاب «مصباح الزائر» نقل کرده‌اند و این به نوبه خود دلالت دارد بر این که دو نسخه از این کتاب در دسترس بوده و برخی این دعا را از نسخه‌ای نقل کرده‌اند که سید بن طاووس در آن نسخه این دعا و ذیلش را آورده است. ثالثاً: علامه طهرانی در کتاب دیگر خود با عنوان «معاد‌شناسی» به این ذیل استناد کرده و می‌گوید: در ذیل دعای عرفه حضرت سید الشهداء(ع) بنا به روایت ابن طاووس وارد است که: «بار پروردگار من! من به جهت آثار مختلفه و أطوار دگرگونی که در عالم بر پا کرده‌ای دانستم که مراد تو از من آن است که تو خود را در هر چیزی به من بنمایانی، به‌طوری که من در هیچ چیز به تو جاهل نبوده باشم».[۱۲]

تا آنجا که می‌فرماید: «بار پروردگار من! تو مرا امر فرمودی که به آثارت بازگشت کنم. پس حال که امر تو را پذیرفتم مرا به سوی خود باز گردان، با لباس‌هایی که از انوار بر من بپوشانی و به روشنی و بینشی که مرا راهنمائی فرمائی؛ تا من همان‌طور که ابتداءً در آثار با حفظ و مصونیت و پاکی سرّ از نظر به آنها و با بلندی همت از اعتماد به آنها وارد شدم، همین‌طور با همین مصونیت سر و بلندی همت از اعتماد به اسباب و آثار به سوی تو بازگشت کنم».[۱۳]

و تا آنجا که می‌فرماید: «تو هستی که در دل‌های اولیائت از انوار عالم غیب تاباندی، تا آنکه تو را شناختند و تو را واحد و یکتا دانستند. و تو هستی که اغیار را از دل‌های محبانت پاک کردی، که آنها به هیچ وجه غیر از تو را دوست ندارند و به غیر از تو پناه نمی‌برند. تو مونس و انیس آنان هستی در وقتی که سیر در عوالم، آنها را به وحشت اندازد؛ و تو هادی و راهنمای آنان هستی در جائی که راه‌ها و روش‌ها و آیات بر آنها روشن و واضح گردد. کسی که تو را گم کرده است چه چیز را یافته است؟ و کسی که تو را یافته است چه چیزی را گم کرده است»؟[۱۴]. ایشان همچنین در تعلیقه خود بر این کلامش می‌نویسد: این مطالب در ضمن ذیل دعای عرفه حضرت سید الشهداء(ع) در موقف عرفات است که سید أجل علی بن طاووس در کتاب «إقبال» طبع سنگی، در ص۳۴۸ و ۳۴۹ آورده است و مرحوم مجلسی در جلد ۲۰ از «بحار الانوار» طبع کمپانی، در ص۲۸۶ از کتاب «إقبال» نقل کرده است. و در ذیل این دعا بیانی دارد که ما عین عبارت او را در اینجا ترجمه می‌کنیم: «شیخ کفعمی این دعای عرفه را در «البلد الأمین» و ابن طاووس نیز در کتاب «مصباح الزائر» آورده‌اند و لیکن از آخر این دعا تقریباً به قدر یک ورق ذکر نکرده‌اند و آن از این فقره است به بعد: «إِلَهِي أَنَا الْفَقِيرُ فِي غِنَايَ فَكَيْفَ لَا أَكُونُ فَقِيراً فِي فَقْرِي» تا آخر دعاء. و همچنین این فقرات از دعا در بعضی از نسخه‌های عتیق «اقبال» ذکر نشده است. و عبارات این ورقه مناسب و ملائم با عبارات دعاهای سادات معصومین نیست، بلکه موافق مذاق صوفیه است و به همین جهت بعضی از فضلاء میل کرده‌اند [گفته‌اند. خ ل] که این ورقه از دعاء، از زیادتی‌های بعضی از مشایخ صوفیه است و از مداخلت‌ها و الحاقات ایشان است. و بالجمله این زیادتی، یا چنین است که از بعضی از مشایخ آنها در کتب آمده است و ابن طاووس غفلةً از حقیقت امر آن را در «إقبال» آورده است و یا چنان است که بعضی از آنها بعداً به کتاب «إقبال» اضافه نموده‌اند. و این احتمال ظاهرتر است به جهت آن‌که ما ذکر کرده‌ایم که: اولاً این فقرات در کتاب «مصباح الزائر» که از مؤلفات ابن طاووس است نیامده. و ثانیاً در بعضی از نسخه‌های عتیقه «إقبال» نیز ذکر نشده است، و الله أعلم بحقیقة الاحوال. انتهی. و أنا أقول: این فقرات از دعا را در کتاب عارف مشهور أحمد بن محمد بن عبدالکریم بن عطاءالله اسکندری متوقای سنه ۷۰۹ هجری قمری که به نام «الحکم العطائیة و المناجاة الإلهیة» است ذکر نموده و از جمله دعاها و مناجات‌های این عارف شمرده‌اند. و وفات ابن طاووس بنا بر نقل «أعیان الشیعة»[۱۵] در سنه ۶۶۴ قمری بوده است. بنابراین در صورتی که نسبت این دعا به ابن عطاء صحیح باشد بعید است که ابن طاووس آن را در کتاب خود آورده باشد، درحالی که ابن عطاء ۴۵ سال بعد از ابن طاووس فوت کرده است. بنابراین همان احتمال دوم مجلسی ارجح است. و لکن ممکن است بگوئیم که این دعا از خود سید الشهداء است و در هنگام تألیف «مصباح الزائر» ابن طاووس به این فقره دست نیافته است و در «إقبال» آورده، و ابن عطاء که هم عصر و متأخّر از ابن طاووس بوده است این دعا را از ابن طاووس اخذ نموده و بدین دعا مناجات می‌نموده است؛ لذا پس از فوت ابن عطاء آن را جزء مناجات‌های او ضبط کرده‌اند[۱۶].

ایشان همچنین در کتاب «نور ملکوت قرآن» می‌نویسد: معلم و متحقق به حقیقت قرآن حضرت أبا عبدالله الحسین سید الشهداء(ع) در دعای عرفه در سرزمین عرفات عرضه می‌دارد: پروردگارا! منظور و هدف تو از آفرینش من این است که تو را در هر موجودی بشناسم؛ و در هیچ یک از آنها تو از دیدگان من پنهان نباشی! «خداوندا! من به واسطه اختلاف آثار و پدیده‌های جهان، و تغییرات و دگرگونی‌های حالات آن، دانستم و یقین کردم که مراد و مقصود تو از من این است که: تو خودت را در هر چیزی به من بنمایانی و نشان دهی به طوری که چیزی پیدا نشود که من تو را در آن نیایم!».[۱۷]

تا آ‌ن‌که می‌گوید: «خداوندا! رفت و آمد و گردش و تماشای من در آثار تو، موجب شد که میعاد و میقات لقاء و زیارتت دیر بپاید؛ بنابراین از تو می‌خواهم که مرا با خدمتی که به تو برساند، در عالم جمع و اتفاق با خودت برآوری و با حقیقت مجتمع نمائی! چگونه می‌توان از راه آثار و موجوداتی که در وجودشان نیازمند به تو هستند، تو را شناخت؟! آیا موجودی غیر از تو، ظهور و نمایشی که در تو نباشد، می‌تواند داشته باشد تا نشان دهنده تو باشد؟! کی غائب و پنهان شدی تا نیازمند باشی دلیل و راهنمائی به سوی تو دلالت کند؟! و چه وقت دور شدی تا آن‌که آثارت ما را به تو برساند و نزدیک کند؟! کور است آن چشمی که تو را نگهبان و پاسدار بر خود نمی‌بیند! و زیانکار است دست معامله بنده‌ای که در بازار تجارت دنیا و مدت عمر، تو از محبت خودت چیزی را نصیب وی ننموده باشی! خداوندا! مرا امر فرمودی تا از مقام عزّ قدس خود نازل شده، در آثارت وارد شوم و در تردد و حرکت میان آنها باشم؛ اینک مرا با پوشش‌های انوار عرفان، و با راهیابی و هدایت بصیرت طریق و صولت به سوی خود بازگردان، تا آن‌که از آثارت به سوی تو برگردم؛ همچنان که از آثارت به سوی تو وارد شده بودم. و این بازگشت من به طوری باشد که سر من از توجه و نظر به آنها محفوظ و همت من از اعتماد به آنها برتر باشد. و تحقیقاً تو بر هر چیزی توانائی و قدرت داری![۱۸]

تا آن‌که می‌گوید: «تو هستی که در دل دوستان و اولیای خودت انواری را درخشانیدی، تا آنکه تو را شناختند و به یگانگی‌ات اقرار کردند. و تو هستی که اغیار را از دل‌های دوستانت کنار زدی، تا غیر از تو را دوست نداشتند و به غیر تو پناه نیاوردند. تو انیس و مونس آنها بودی، در وقتی که عوالم کثرت آنها را به وحشت انداخت. و تو رهبر و راهنمای آنها بودی در زمانی که نشانه‌های هدایت بر ایشان ظاهر شد. کسی که تو را نیافت، چه چیز را یافت؟ و کسی که تو را یافت، چه چیز را نیافت؟»[۱۹]

تا آن‌که می‌گوید: «تو ذکرکننده و یادکننده هستی قبل از آن‌که ذکرگویان ذکر تو را گویند! و تو ابتداکننده به احسان هستی پیش از آن‌که عبادت کنندگان تو را پرستش کنند! و تو جودکننده و عطاء نماینده هستی قبل از آن‌که طالبان از تو طلب نمایند! و تو بخشنده هستی و پس از آن قرض گیرنده هستی از همان چیزی که به ما بخشیده بودی!»[۲۰]

تا آن‌که عرض می‌کند: «تو هستی آن‌که معبودی جز تو نیست. خود را به همه اشیاء نشان دادی و نمایاندی، بنابراین چیزی جاهل به تو نیست. و تو هستی که خودت را در هر چیزی به من نشان دادی، و بنابراین من تو را در تمام چیزها هویدا دیدم. و تو هستی که برای هر چیز هویدائی».[۲۱] این حالات اندکاک و فنای آن حضرت در ذات حضرت احدیت است که از این مناجات مشهود می‌گردد[۲۲].[۲۳]

عدم وجود ذیل دعای عرفه در قدیمی‌ترین نسخه‌های اقبال

از جمله اشکالات بر این ذیل این که در برخی از نسخه‌های قدیمی کتاب «اقبال» یافت نشده است. علامه مجلسی می‌نویسد: می‌گویم: کفعمی نیز این دعا را در «البلد الأمین» و ابن طاووس در «مصباح الزائر» آورده‌اند همان‌گونه که قبلاً ذکر شد ولی در آخر آن دعا در این دو کتاب به اندازه تقریبی یک ورق وجود ندارد و آن از قول حضرت «إِلَهِي أَنَا الْفَقِيرُ فِي غِنَايَ‌» تا آخر این دعاست همان‌گونه که این ورقه در برخی از نسخه‌های قدیمی از «الإقبال» نیز موجود نیست و عبارات این ورقه نیز با سیاق دعاهای سروران معصوم مناسبت ندارد بلکه مطابق با مذاق صوفیه است و لذا برخی از فضلا تمایل پیدا کرده‌اند به این که این ورقه از زیادات برخی شیوخ صوفیه باشد که به این دعا ملحق و اضافه شده است. و روی هم رفته این زیادتی یا از برخی در ابتدا در برخی کتاب‌ها صورت گرفته و ابن طاووس از او در «الإقبال» گرفته در حالی که از حقیقت حال غافل بوده یا از برخی در خود کتاب «الإقبال» صورت گرفته است که احتمال دوم ظاهرتر است آن‌گونه که قبلاً به آن اشاره کردیم و آن وجود نداشتن این ذیل در برخی از نسخه‌های قدیمی «اقبال» و نیز در «مصباح الزائر» است و خداوند به حقایق احوال آگاه‌تر است.[۲۴].

پاسخ

دیدگاه علامه مجلسی و قضاوت او درباره ذیل دعای عرفه از جهاتی قابل خدشه است: اولاً: اگر در قدیمی‌ترین نسخه‌های «اقبال» یافت نشده شاید بعدها از سوی خود او یا دیگران به ذیل دعای عرفه ضمیمه شده لذا در نسخه‌های دیگر قدیمی این ضمیمه آمده است. همان‌گونه که قبلاً ذکر شد، در نسخه شماره ۱۰۵۸۳ کتابخانه آستان قدس رضوی تاریخ کتابت ۱۰۷۶ هجری[۲۵]، حاشیه‌ای است منسوب به ملا محسن فیض کاشانی یا محسن بن محمد استرآبادی (احتمال راجح)؛ او می‌گوید: بدان که شیخ کفعمی در کتابش به نام «البلد الأمین» این دعا را از کتاب «مصباح الزائر» سید- که خداوند جایگاهش را پاکیزه گرداند- از بشر و بشیر دو فرزند غالب اسدی تا گفته‌اش «يَا رَبِّ يَا رَبِّ» روایت کرده ولی تتمه آن را روایت ننموده و ظاهر این است که این زیادتی را که سید در اینجا نقل کرده همان دعایی است که حضرت(ع) به تنهایی بعد از اصل دعای عرفه خوانده و مردم آمین گفته‌اند ولی آن دو راوی ذکر شده آن را ضبط نکرده‌اند و لذا به سید با سند دیگری رسیده که راوی آن را ضبط نموده؛ زیرا در روایت آمده: آن حضرت(ع) تلاش کرده و در کلمه «يَا رَبِّ يَا رَبِّ» مبالغه نموده و افرادی که در کنار حضرت حضور داشته‌اند مشغول به دعا برای خود بوده و به استعمال دعای حضرت علی(ع) روی آورده و بر آن آمین گفته‌اند. برخی نیز احتمال داده‌اند این تتمه به دعای عرفه ملحق شده به جهت مخالفت آن با سیاق و وجود فقراتی که بر غیر ظاهرش در این دعا حمل شده است و مؤید آن این که این زیادتی در نسخه‌های قدیمی از «اقبال» که تاریخ کتابت آن به عصر سید نزدیک است وجود ندارد.[۲۶].

ثانیاً: عدم وجود بخش پایانی دعای عرفه در برخی از نسخه‌های قدیمی کتاب «اقبال»، ضرر و آسیب جدی به اعتبار این بخش نمی‌زند. دقت کنید، آنچه در کلام علامه مجلسی در این ارتباط آمده این است: و نیز این ورقه در برخی از نسخه‌های قدیمی از «اقبال» یافت نشده است.[۲۷].

اگر در همه نسخه‌های قدیمی «اقبال» نبود مشکل‌ساز بود ولی اینکه در برخی از نسخه‌های قدیمی نباشد و در برخی دیگر از نسخه‌های قدیمی باشد این آسیبی به صحت و درستی این بخش از دعا نمی‌زند. در اینجا باید بررسی کرد اگر آن نسخه بر دیگر نسخه‌های قدیمی کتاب «اقبال» ترجیح داشته باشد، سخن ناقد درست است، ولی صرف اینکه در یک نسخه قدیمی از کتاب «اقبال» این بخش پایانی نیامده باشد، مشکل ساز نیست. این در حالی است که نسخه‌های قدیم و جدید کتاب «اقبال» این بخش از دعا را دارد و در برخی از نسخه‌های قدیمی این بخش دیده نشده است که این مسئله اعتبار دعا را به هم نمی‌زند چراکه شاید آن نسخه مشکلی داشته باشد. تعجب از علامه مجلسی است که چگونه در اینجا در انتساب ذیل دعای عرفه به امام حسین(ع) تشکیک کرده، ولی در جای دیگر آن را به طور جزم و قطع به حضرت نسبت می‌دهد.

علامه مجلسی می‌نویسد: و در کلام سیدالشهداء ابا عبدالله حسین که درودهای خدا بر جد و پدر و مادر و برادر و بر او و فرزندانش باد، به این امر آشکار اشاره دارد بلکه تو را از این بیان بی‌نیاز می‌کند آنجا که در دعای عرفه فرمود: «چه سان چیزی که در وجودش نیازمند توست، به تو ره بنماید؟! آیا برای جز تو ظهوری هست که تو آن را نداشته باشی تا آن، آشکارکننده تو باشد؟! کی غایب شده‌ای تا به راه نمایی نیاز افتد که به تو ره ببرد؟! و کی دور گشته‌ای تا آثار، رساننده به تو باشند؟! کور باد چشمی که تو را مراقب خود نبیند و زیان بار باد سودای بنده‌ای که از محبتت نصیبی برایش ننهاده‌ای!»[۲۸].

و نیز فرمود: «همه چیزها، تو را می‌شناسند و هیچ چیز، از تو بی‌اطلاع نیست»؛ و فرمود: «تویی که خود را در هر چیز به من شناساندی و تو را در هر چیز، آشکار دیدم و تو برای هر چیز، آشکاری». جز اینکه بگوییم ایشان بعدها از این رأی خود برگشته که ظاهر همین است. ثالثاً: در هیچ یک از مضامین ذیل دعای عرفه مطلبی که خلاف عقل، قرآن و سنت باشد، وجود ندارد، بلکه همه مضامین آنها بلند و برگرفته از متون اسلامی است و مواردی که مورد خدشه واقع شده را بعداً پاسخ خواهیم داد. رابعاً: احتمال اینکه بزرگان ما سهل‌انگاری کرده و ذیل دعای عرفه که از صوفیه بوده را داخل متون خود کرده و به نام حضرت سیدالشهداء(ع) تمام کرده‌اند با دقت نظر و قداست آنان از آن جمله سید بن طاووس سازگاری ندارد. خامساً: چرا علامه مجلسی این احتمال تساهل را به علمای شیعه داده، ولی احتمال طرف مقابل را نداده که ابن عطاءالله اسکندرانی آن را از حضرت سیدالشهداء(ع) گرفته و مکتوب داشته و در مناجات خود می‌خوانده ولی بعدها شاگردانش آن را در دست نوشته‌هایش یافته و وارد حکمت‌های او کرده و به او نسبت داده و چاپ نموده‌اند؟ همان‌گونه که ذوالنون مصری از فقراتی دعای عرفه را در مناجات خود آورده است.[۲۹]

  1. مجلسی، بحار الأنوار، ج۹۵، ص۲۱۴.
  2. مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۵، ص۲۲۷-۲۲۸.
  3. کفعمی، البلد الأمین، ص۲۵۱-۲۵۸.
  4. مجلسی، زاد المعاد، ص۱۷۳-۱۸۲.
  5. ابن طاووس، إقبال الأعمال، ج۱، ص۳۳۹-۳۵۰.
  6. قمی، کلیات مفاتیح الجنان، ص۲۷۱-۲۷۴.
  7. محمد محسن آقا بزرگ تهرانی، طبقات أعلام الشیعة، ج۴، ص۱۱۷.
  8. مصطفی بن عبد الله حاجی خلیفه، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، ج۱، ص۶۷۵.
  9. محمد حسین حسینی طهرانی، الله‌شناسی، ج۱، ص۲۶۸-۲۷۳.
  10. کرباسچی، «بررسی متن، سند، شروح و نسخ خطی مصادر اولیه قسمت دوم دعای عرفه سیدالشهداء»، ص۱۲۸.
  11. قمی، کلیات مفاتیح الجنان، ص۲۷۱.
  12. «إِلَهِي عَلِمْتُ بِاخْتِلَافِ الْآثَارِ وَ تَنَقُّلَاتِ الْأَطْوَارِ أَنَّ مُرَادَكَ مِنِّي أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَيَّ فِي كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَتَّى لَا أَجْهَلَكَ فِي شَيْ‌ءٍ».
  13. «إِلَهِي أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَى الْآثَارِ فَأَرْجِعْنِي إِلَيْكَ بِكِسْوَةِ الْأَنْوَارِ وَ هِدَايَةِ الِاسْتِبْصَارِ حَتَّى أَرْجِعَ إِلَيْكَ مِنْهَا كَمَا دَخَلْتُ إِلَيْكَ مِنْهَا مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَيْهَا وَ مَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الِاعْتِمَادِ عَلَيْهَا».
  14. «أَنْتَ الَّذِي أَشْرَقْتَ الْأَنْوَارَ فِي قُلُوبِ أَوْلِيَائِكَ حَتَّى عَرَفُوكَ وَ وَحَّدُوكَ وَ أَنْتَ الَّذِي أَزَلْتَ الْأَغْيَارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِكَ حَتَّى لَمْ يُحِبُّوا سِوَاكَ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى غَيْرِكَ أَنْتَ الْمُونِسُ لَهُمْ حَيْثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوَالِمُ وَ أَنْتَ الَّذِي هَدَيْتَهُمْ حَيْثُ اسْتَبَانَتْ لَهُمُ الْمَعَالِمُ مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ؟!»؛ محمد حسین حسینی طهرانی، معاد‌شناسی، ج۵، ص۹۳-۹۶.
  15. أعیان الشیعة، ج۴۲، ص۱۸۴.
  16. أعیان الشیعة، ج۵، ص۹۴-۹۶.
  17. «إِلَهِي عَلِمْتُ بِاخْتِلَافِ الْآثَارِ وَ تَنَقُّلَاتِ الْأَطْوَارِ أَنَّ مُرَادَكَ مِنِّي أَنْ تَتَعَرَّفَ إِلَيَّ فِي كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَتَّى لَا أَجْهَلَكَ فِي شَيْ‌ءٍ».
  18. «إِلَهِي تَرَدُّدِي فِي الْآثَارِ يُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَارِ فَاجْمَعْنِي عَلَيْكَ بِخِدْمَةٍ تُوصِلُنِي إِلَيْكَ كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِمَا هُوَ فِي وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَيْكَ أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ مَتَى غِبْتَ حَتَّى تَحْتَاجَ إِلَى دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَ مَتَى بَعُدْتَ حَتَّى تَكُونَ الْآثَارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْكَ؟! عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَرَاكَ عَلَيْهَا رَقِيباً وَ حَسَرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّكَ نَصِيباً. إِلَهِي أَمَرْتَ بِالرُّجُوعِ إِلَى الْآثَارِ فَأَرْجِعْنِي إِلَيْكَ بِكِسْوَةِ الْأَنْوَارِ وَ هِدَايَةِ الِاسْتِبْصَارِ حَتَّى أَرْجِعَ إِلَيْكَ مِنْهَا كَمَا دَخَلْتُ إِلَيْكَ مِنْهَا مَصُونَ السِّرِّ عَنِ النَّظَرِ إِلَيْهَا وَ مَرْفُوعَ الْهِمَّةِ عَنِ الِاعْتِمَادِ عَلَيْهَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ».
  19. «أَنْتَ الَّذِي أَشْرَقْتَ الْأَنْوَارَ فِي قُلُوبِ أَوْلِيَائِكَ حَتَّى عَرَفُوكَ وَ وَحَّدُوكَ وَ أَنْتَ الَّذِي أَزَلْتَ الْأَغْيَارَ عَنْ قُلُوبِ أَحِبَّائِكَ حَتَّى لَمْ يُحِبُّوا سِوَاكَ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى غَيْرِكَ أَنْتَ الْمُونِسُ لَهُمْ حَيْثُ أَوْحَشَتْهُمُ الْعَوَالِمُ وَ أَنْتَ الَّذِي هَدَيْتَهُمْ حَيْثُ اسْتَبَانَتْ لَهُمُ الْمَعَالِمُ. مَا ذَا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذِي فَقَدَ مَنْ وَجَدَكَ؟!».
  20. «أَنْتَ الذَّاكِرُ قَبْلَ الذَّاكِرِينَ وَ أَنْتَ الْبَادِي بِالْإِحْسَانِ قَبْلَ تَوَجُّهِ الْعَابِدِينَ وَ أَنْتَ الْجَوَادُ بِالْعَطَاءِ قَبْلَ طَلَبِ الطَّالِبِينَ وَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ثُمَّ لِمَا وَهَبْتَ لَنَا مِنَ الْمُسْتَقْرِضِينَ».
  21. «أَنْتَ الَّذِي لَا إِلَهَ غَيْرُكَ تَعَرَّفْتَ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ فَمَا جَهِلَكَ شَيْ‌ءٌ وَ أَنْتَ الَّذِي تَعَرَّفْتَ إِلَيَّ فِي كُلِّ شَيْ‌ءٍ فَرَأَيْتُكَ ظَاهِراً فِي كُلِّ شَيْ‌ءٍ وَ أَنْتَ الظَّاهِرُ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ».
  22. محمد حسین حسینی طهرانی، نور ملکوت قرآن، ج۴، ص۷۸-۸۱.
  23. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۴۲۷.
  24. أقول: قد أورد الکفعمی أیضاً هذا الدعاء فی «البلد الأمین» و ابن طاوس فی «مصباح الزائر» کما سبق ذکرهما، و لکن لیس فی آخره فیهما بقدر ورق تقریباً و هو من قوله: «إِلَهِي أَنَا الْفَقِيرُ فِي غِنَايَ‌» إلی آخر هذا الدعاء، و کذا لم یوجد هذه الورقة فی بعض النسخ العتیقة من الإقبال أیضاً، و عبارات هذه الورقة لا تلائم سیاق أدعیة السادة المعصومین أیضاً و إنما هی علی وفق مذاق الصوفیة، و لذلک قد مال بعض الأفاضل إلی کون هذه الورقة من مزیدات بعض مشایخ الصوفیة ومن إلحاقاته و إدخالاته. و بالجملة، هذه الزیادة إما وقعت من بعضهم أولاً فی بعض الکتب، و أخذ ابن طاوس عنه فی «الإقبال» غفلة عن حقیقة الحال، أو وقعت ثانیاً من بعضهم فی نفس کتاب «الإقبال»، و لعل الثانی أظهر علی ما أومأنا إلیه من عدم وجدانها فی بعض النسخ العتیقة و فی «مصباح الزائر»، والله أعلم بحقائق الأحوال؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۹۵، ص۲۲۷-۲۲۸.
  25. وفادار مرادی، فهرست کتب خطی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، ج۱۵، ص۱۱۹.
  26. اعلم أن الشیخ الکفعمی فی کتابه المسمی بالبلد الأمین روی هذا الدعاء من کتاب «مصباح الزائر» للسید طاب ثراه من بشر و بشیر ابنا غالب الأسدی إلی قوله(ع): «يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ» و لم یرو التتمة، فالظاهر أن تلک الزیادة التی نقلها السید هنا هی التی دعا بها(ع) عقیبه وحده والناس یؤمنون، ولم یضبطها الراویان المذکوران و وصل إلی السید بسند آخر ضبطها راویها، فإن فی الروایة أنه(ع) جهد و بالغ فی کلمة «يَا رَبِّ يَا رَبِّ» و شغل من حضر ممن کان حوله عن الدعاء لأنفسهم فأقبلوا علی الاستماع له(ع) و التأمین علی دعائه(ع)، واحتمل بعض إلحاق هذه التتمة نظراً إلی مخالفته السیاق و وجود الفقرات المحمولة علی غیر ظاهرها فیه، و ربما یؤیده عدم کون هذه الزیادة فی نسخة عتیقة من «الإقبال» التی تاریخ کتابته قرب من عصر السید؛ کرباسچی، «بررسی متن، سند، شروح و نسخ خطی مصادر اولیه قسمت دوم دعای عرفه سیدالشهداء(ع)»، ص۲۷.
  27. و کذا لم یوجد هذه الورقة فی بعض النسخ العتیقة من الإقبال أیضا؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۱۵، ص۲۲۷.
  28. «وَ فِي كَلَامِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَى جَدِّهِ وَ أَبِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِيهِ وَ عَلَيْهِ وَ بَنِيهِ مَا يُرْشِدُكَ إِلَى هَذَا الْعِيَانِ بَلْ يُغْنِيكَ عَنْ هَذَا الْبَيَانِ حَيْثُ قَالَ فِي دُعَاءِ عَرَفَةَ: كَيْفَ يُسْتَدَلُّ عَلَيْكَ بِمَا هُوَ فِي وُجُودِهِ مُفْتَقِرٌ إِلَيْكَ أَ يَكُونُ لِغَيْرِكَ مِنَ الظُّهُورِ مَا لَيْسَ لَكَ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الْمُظْهِرَ لَكَ مَتَى غِبْتَ حَتَّى تَحْتَاجَ إِلَى دَلِيلٍ يَدُلُّ عَلَيْكَ وَ مَتَى بَعُدْتَ حَتَّى تَكُونَ الْآثَارُ هِيَ الَّتِي تُوصِلُ إِلَيْكَ عَمِيَتْ عَيْنٌ لَا تَرَاكَ وَ لَا تَزَالُ عَلَيْهَا رَقِيباً وَ خَسِرَتْ صَفْقَةُ عَبْدٍ لَمْ تَجْعَلْ لَهُ مِنْ حُبِّكَ نَصِيباً. وَ قَالَ أَيْضاً تَعَرَّفْتَ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ فَمَا جَهِلَكَ شَيْ‌ءٌ وَ قَالَ تَعَرَّفْتَ إِلَيَّ فِي كُلِّ شَيْ‌ءٍ فَرَأَيْتُكَ ظَاهِراً فِي كُلِّ شَيْ‌ءٍ فَأَنْتَ الظَّاهِرُ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ انْتَهَى»؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج۶۴، ص۱۴۲.
  29. رضوانی، علی اصغر، دانشنامه علمی کلمات امام حسین، ج۱، ص ۴۳۹.