دین در معارف و سیره علوی
عقل و دین
رابطه میان عقل و دین، شبیه رابطه عقل با اخلاق است. نزد امام علی(ع) عقل، راه رسیدن انسان به خدا و دین است: «با عقول، شناخت خدا محکم و پایدار میشود»[۱]؛ «مؤمن به خدا ایمان نمیآورد، مگر اینکه تعقل کند»[۲]؛ «دین و ادب نتیجه عقل است»[۳]؛ «دینداری به اندازه عقل است»[۴]؛ «نخستین پایه اسلام، عقل است»[۵]. عقل از طریق استدلال از آیات آفاقی و انفسی خدا را اثبات میکند و پس از اثبات خدا خوبی و لزوم تسلیم در برابر خداوند و ایمان به خدا را به انسان گوشزد میکند. آدمی با عقل خویش، مخاطب دین و شریعت است و از همین رو است که از شرایط مکلف شدن در قبال دین و عقاید و احکام آن برخورداری از عقل است. باز از همینجا است که حضرت امیر(ع) مقدار حسابرسی و پاداش و کیفر روز قیامت را به اندازه عقل میداند: «خداوند، بندگان را به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده، حساب میرسد»[۶]. گذشته از این که عقل آدمی را به دین میرساند، احکامش جزء دین است؛ زیرا به فرموده امام «عقل، رسول حق - تعالی - است»[۷] و «عقل، شریعت درونی، و شریعت، عقل بیرونی است»[۸]. در برخی از احادیث، عقل حجت باطنی و پیامبران و ائمه(ع) حجتهای در ظاهری قلمداد شدهاند[۹].
از سوی دیگر، دین نیز در خرد ورزی انسان و رشد و تکامل عقل او مؤثر است. امام علی(ع) در خطبه اول نهج البلاغه، درباره فلسفه ارسال رسولان میفرماید: خدا، رسولان خویش را در میان مردم برانگیخت و پیامبرانش را پی در پی به سوی مردم فرستاد، تا پیمان فطرتش را از انسانها بازگیرند و نعمت فراموش شده را به یاد آنان آورند و با تبلیغ بر آنها احتجاج کنند و گنجینههای عقول را آشکار کنند. «اِثاره» در لغت عرب از ریشه «ثور» به معنای انبعاث و برانگیختن و بلند کردن و آشکار کردن است. «ثَارَ الْغُبَارُ»[۱۰] یعنی گردوغبار برخاست. در این خطبه، حضرت معلومات عقلی را به دفینهها و گنجهای پنهان تشبیه کرده و یکی از وظایف پیامبران را برانگیختن و بر ملا کردن این گنجها دانستهاند. از این سخن میتوان دریافت که اولاً عقل دارای معلومات فطری و ذاتی است و در خود معلوماتی دارد که از خارج و تجربه به دست نیاورده است؛ ثانیاً بدون تذکر و برانگیختن پیامبران، آدمی از این معلومات غافل است و بدان توجه ندارد و پیامبران، توجه انسان را به این آگاهیها جلب میکنند. بنابراین یکی از کارهای دین، به فعلیت درآوردن، عقل و معلومات فطری است.
باز امام در این باره میفرمایند: «خداوند، اسلام را تشریع کرد... و آن را وسیله یقین برای کسانی که خرد میورزند، قرار داد»[۱۱]. بر اساس این حدیث، دین برای اینکه به یقین برسد، به او کمک میکند و وسیلهای برای دستیابی عقل به یقین است. از این رو است که قرآن هماره پس از بیان برخی مسائل، انسان را به تعقل در آنها دعوت میکند. این کار یعنی جهتدهی و راهنمایی عقل به مسیری که به نتیجه خواهد رسید. از آنجا که خداوند خالق عقل است، بهتر از هر کس میداند که عقل در چه مسیری توانایی رسیدن به مطلوب را دارد و در چه مسیرهایی ناتوان از دستیابی به نتیجه است. برای مثال قرآن انسان را به تعقل در قرآن[۱۲]، آیات تکوینی و پدیدهها و نظم جهان[۱۳]، احکام اخلاقی[۱۴] و سرگذشت پیشینیان[۱۵] دعوت میکند؛ زیرا نتیجه تفکر در این امور، شناخت خدا، درک احکام اخلاقی، و عبرت گرفتن از پیشینیان است. از سوی دیگر در احادیث متعددی، آدمی از تعقل در ذات الهی نهی شده است[۱۶]. دلیل آن، این است که عقل قادر به فهم ذات الهی و کیفیت ذات خداوند نیست، و اصولاً ذات خدا دارای کیفیت تعقلی نیست تا به دام تعقل آید. بنابراین تعقل در ذات الهی نتیجهای جز گمراهی و یا بیهودگی در پی نخواهد داشت. امام علی(ع) در این باره میفرمایند: خداوند بزرگتر از آن است که عقول بشر با تفکر و تعقل او را متصور و محدود سازند... خداوند کسی است که در عقول، متناهی نمیگردد تا اینکه در تفکر دارای کیفیت گردد.... عظمت خدا را به اندازه عقلت مقدر و محدود نساز که از هلاک شوندگان خواهی گشت[۱۷]. افزون بر همه اینها، دین بر عقل میافزاید، و به فرموده امام علی(ع) «ذکر و یاد خدا روشنایی عقل است»[۱۸] و هر که خداوند سبحان را یاد کند، خداوند دلش را زنده و عقل و خردش را نورانی میگرداند»[۱۹] و یاد خدا عقلها را راهنمایی و هدایت میکند»[۲۰]. اصولاً اعمال اخلاقی، اعمال دینی نیز محسوب میشوند و - چنان که گذشت - اعمال اخلاقی باعث تقویت عقل میشود و گناهان باعث تضعیف و نابودی عقل میگردند. همان بحثی که درباره تأثیر و تأثر و ارتباط دوسویه میان عقل و اخلاق گفتیم و اینکه این دو هماره یکدیگر را تقویت میکنند، درباره رابطه عقل و دین نیز گفتنی است.[۲۱]
منابع
پانویس
- ↑ ابن شعبه حرانی، حسن، تحف العقول، ص۶۲؛ مفید، الامالی، ص۲۵۴؛ صدوق، التوحید، ص۳۵.
- ↑ کراجکی، محمد، کنز الفوائد، ج۱، ص۵۶؛ دیلمی، حسن، ارشاد القلوب، ص۱۹۸.
- ↑ ابن رازی، جعفر، جامع الاحادیث، ص۱۳۶.
- ↑ آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ج۴، ص۳۱۳، ح۶۱۸۳.
- ↑ ابن شعبه حرانی، حسن، تحف العقول، ص۱۹۶.
- ↑ زراد، زید، الاصول الستة عشر، ص۴.
- ↑ آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ج۱، ص٧٠، ح۲۷۲.
- ↑ طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۱۲۴۹.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۶.
- ↑ ر.ک: ابن فارس، احمد معجم مقاییس اللغه، ج۱، ص۳۹۵؛ جوهری، اسماعیل، الصحاح، ج۲، ص۶۰۶؛ فیومی، احمد، المصباح المنیر، ص۸۷۰.
- ↑ الکافی، ج۲، ص۴۹.
- ↑ ر.ک: ﴿لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾ «بیگمان کتابی برای شما فرستادهایم که یادکرد شما در آن است، آیا خرد نمیورزید؟» سوره انبیاء، آیه ۱۰.
- ↑ ر.ک: ﴿وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾ «و اوست که زنده میگرداند و میمیراند و پیاپی آمدن شب و روز با اوست؛ آیا خرد نمیورزید؟» سوره مؤمنون، آیه ۸۰؛ ﴿أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ﴾ «آیا در زمین نگشتهاند تا آنان را دلهایی باشد که بدان دریابند یا گوشهایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشمها نابینا نمیشوند بلکه آن دلها که درون سینهها جا دارند (نیز) نابینا میگردند» سوره حج، آیه ۴۶؛ ﴿كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى﴾ «بخورید و چارپایانتان را بچرانید! بیگمان در آن برای خردمندان نشانههایی است» سوره طه، آیه ۵۴؛ ﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى﴾ «همان که زمین را برای شما گاهوارهای گردانید و در آن برایتان راههایی گشود و از آسمان آبی فرو فرستاد که با آن از گیاهان رنگرنگ گونهها برآوردیم» سوره طه، آیه ۵۳؛ ﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ * الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾ «بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانههایی برای خردمندان است * (همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریدهای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۱.
- ↑ ر.ک: ﴿قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾ «بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی میرسانیم؛ و زشتکاریهای آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.
- ↑ ر.ک: ﴿أَفَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ فِي مَسَاكِنِهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى﴾ «آیا برای آنان راهگشا نبوده است که پیش از آنها چه بسیار نسلها را از میان بردیم که (اینان اکنون) در خانههای آنان راه میروند؟ بیگمان در این، نشانههایی برای (پندگیری) خردمندان است» سوره طه، آیه ۱۲۸.
- ↑ ر.ک: صدوق، التوحید، ص۴۶۰ - ۴۵۵؛ الکافی، ج۱، ص۹۴ - ۹۲.
- ↑ صدوق، التوحید، ص۵۴، ۵۱.
- ↑ آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ج۲، ص۱۰۸، ح۱۹۹۹.
- ↑ آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ج۵، ص۳۸۷، ح۸۸۷۶.
- ↑ آمدی، عبدالواحد، غرر الحکم، ج۱، ص۳۶۹، ح۱۴۰۳.
- ↑ برنجکار، رضا، مقاله «عقل و معرفت عقلی»، دانشنامه امام علی ج۱ ص ۳۴.