استکبار
معناشناسی
استکبار به معنای خودبزرگپنداری، برتریجویی، گردنکشی، غرور و نخوت است[۱]. بالاترین تکبر، سرکشی در برابر خداوند و نپذیرفتن حق و سرپیچی از عبادت اوست[۲]. استکبار در کاربردهای رایج، به نوعی سلطهجویی، استعمار و بهرهکشی فرهنگی، سیاسی و اقتصادیِ گروهی اندک و زورگو و منفعتطلب، بر گروهی عظیم از تودههای محروم گفته میشود[۳]؛ بر این اساس استکبار، ریشه و منشأ استثمار و استعمار و استبداد بهشمار میآید[۴].
در برابر مفهوم استکبار، واژه استضعاف قرار دارد که به معنای ضعیف شمردن[۵] و ناتوان دیدن[۶] و ضعیف کردن به معنای وسیع کلمه، اعم از فکری، اقتصادی و سیاسی با هدف بهرهکشی[۷] است[۸].
پیشینه
خصلت استکبار با نافرمانی ابلیس از اطاعت خدا و سجده نکردن بر آدم آغاز شد و سپس با تداوم زندگی اجتماعی انسان بر روی زمین، جریان یافت[۹]؛ چنانکه قرآن کریم کافران زمان حضرت نوح(ع)[۱۰] فرعون[۱۱] قوم بنیاسرائیل در دورههای مختلف[۱۲] مشرکان[۱۳] و منافقان زمان پیامبر اکرم(ص)[۱۴] را در شمار کسانی که استکبار ورزیدهاند، دانسته است. استکبار از آفتها و عیبهای نفسانی شمرده میشود و ریشه در خودبزرگبینی انسان دارد و او را از پذیرفتن حقیقت بازمیدارد[۱۵] و کسی که از سر لجاجت استکبار میورزد و تلاش میکند اسلام و قرآن را باطل جلوه دهد، نماد شقاوت اوست[۱۶].[۱۷]
استکبار در قرآن و روایات
واژه استکبار و مشتقات آن ۴۸ بار در قرآن بهکار رفتهاند که چهار مورد آنها به استکبار شیطان و بقیه به استکبار انسان اشاره دارند[۱۸]. ماده «عتو» ﴿... لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا﴾[۱۹]، ﴿فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ﴾[۲۰]، ﴿بَلْ لَجُّوا فِي عُتُوٍّ وَنُفُورٍ﴾[۲۱] و در مواردی ماده «علا» ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ﴾[۲۲]، ﴿تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا﴾[۲۳] و ... نیز به معنای استکبار و سرکشی بهکار رفته است. قرآن شیوهها و ابزار مستکبران را برای سلطه بر مردم، استخفاف و تحمیق مردم: ﴿فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ﴾[۲۴] تفرقهافکنی میان آنان: ﴿إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا ...﴾[۲۵] و تهدید و ارعاب: ﴿وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ﴾[۲۶] شمرده است.
روایات معصومان(ع) در این زمینه بیشتر ناظر به استکبار فردی است که یک خصلت و ویژگی درونی است؛ بر این اساس استکبار از جنود جهل و ضد تسلیم حقبودن[۲۷] و یکی از سه ریشه کفر[۲۸] و نخستین معصیتی که خدا بدان نافرمانی شد[۲۹] شمرده شده است. از نگاه روایات، کبریایی کردن تنها شایسته خداوند است[۳۰] و از انسان اگر سر بزند، گزاف و ادعای بیهوده است[۳۱] و برای او خواری و ذلت به بار میآورد[۳۲].[۳۳]
ماهیت و زمینههای استکبار
در نگاهی کلی میتوان گفت پایههای استکبار بر سه اصل اعتقاد به برتری نژادی و ذاتی، انکار واقعیتهای جهان و جذبههای حکومت و قدرت مادی استوار است[۳۴]. قرآن کریم مال و ثروتِ فراوان[۳۵]، قدرت نظامی و موقعیت سیاسی ـ اجتماعی[۳۶]، فقر فرهنگی و استقلال فکری نداشتنِ توده مردم[۳۷]، خودبرتربینی در آفرینش[۳۸]، کفر[۳۹]، هوای نفس و خودپرستی[۴۰]، جرم و گناه[۴۱] و غفلت از قدرت نامحدود الهی[۴۲] را زمینههای استکبار خوانده است.
برخی از اندیشمندان در پدید آمدن استکبار عواملی را مؤثر میدانند: بیماری روحی و نگاه خاص مستکبران به جهان[۴۳]، مهار نشدن قدرتها با تعلیمات انسانی ـ آسمانی[۴۴]، نبود بیداری و آگاهی مستضعفان[۴۵]، خودباختگی و احساس ناتوانی مستضعفان[۴۶] و خودبینی و طغیان نفس مستکبران[۴۷].[۴۸]
اقسام و آثار استکبار
قرآن کریم به دو نوع از بروز استکبار یعنی استکبار فردی و اجتماعی اشاره کرده است. استکبار فردی تکبر در برابر خدا و خاضعنشدن در پیشگاه حقیقت است[۴۹] و استکبار اجتماعی، تکبر در برابر مردم و بزرگتر دانستن خود و مفهومی در مقابل استضعاف است[۵۰].
قرآن کریم عهدشکنی و رویگردانی از انذار و هشدار پیامبران(ع)[۵۱]، تکذیب و رد آیات الهی[۵۲]، تکذیب و کشتن پیامبران(ع)[۵۳]، انکار توحید[۵۴]، رویگردانی از عبادت خداوند[۵۵]، درخواستهای نامعقول[۵۶]، لجاجت و نپذیرفتن حق[۵۷] و تکذیب آخرت و معاد[۵۸] را از آثار استکبار شمرده است. برخی با استناد به آیه ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ﴾[۵۹]، مستکبران را افرادی دانستهاند که به جهت گناه و کدورتِ حاصل از طغیان و سرکشی در برابر خداوند، دلهایشان چرکین شده و زنگار گرفته و از تفکر و تذکر بیبهرهاند، بلکه نظر در آیات الهی و شنیدن مواعظ و معارف، بر حالت غفلت و استکبار آنان میافزاید[۶۰].[۶۱]
راههای نفوذ و سلطه مستکبران
استکبار برای رسیدن به اهداف خود در هر زمینهای فعالیت میکند و به همه شیوهها اعم از نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دست میزند و استفاده از هر وسیلهای را برای رسیدن به هدف توجیه میکند[۶۲]. برخی از شیوههای استکباری برای سلطه و روشهای مواجهه با آن عبارتاند از:
جهانی و بینالمللی
وابستگی فکری مستضعفان به مستکبران و استقلال فکری و درونی نداشتن آنان سرچشمه وابستگیهای دیگر است و راه نجات، بیدارشدن از خواب مصنوعیِ تحمیل شده بر برخی اقشار بهخصوص متفکران و روشنفکران کشورهای مستضعف است[۶۳]؛ همانگونه که بیداری ملتهای مستضعف نخستین گام برای رسیدن به پیروزی است[۶۴]. ظلمپذیری و تن به اسارت دادنِ مردم مستضعفِ مظلوم جهان بدتر از ستمکاری است[۶۵]. وحدت مستضعفان عالم از همه ادیان و مذاهب، تنها راهِ از میانرفتن مستکبران است[۶۶].
جهان اسلام
قدرتهای جهانی در دوران خواب و ناآگاهی مسلمانان، اسلام و قرآن را خطری بزرگ و بالقوه برای خود برمیشمردند و امروزه در آمادگی به سر میبرند و در صددند با استفاده از حیله و فریب، به اهداف خود دست پیدا کنند؛ از اینرو مسلمانان باید در ارتباط با ابرقدرتها اصل را بر دشمنی و فریب بگذارند[۶۷]. استکبار جهانی با عوامل داخلی و طرحهای دولتهای عقبمانده و بیتوجه به مصالح مسلمانان و بهرهگیری از نویسندگان، گویندگان و خطیبان وابسته، در کشورهای اسلامی نفوذ کرده است[۶۸] و مسلمانان بر اثر تبلیغات مستکبران صدها سال، شستشوی مغزی و دچار خودباختگی شدهاند[۶۹]. تنازع و تفرقه عامل بدبختی و نکبت مسلمانان در طول تاریخ بوده و وحدت کلمه و اجتناب از تفرقه دارای آثاری معجزهآسا برای حل مشکلات[۷۰] و قیام بر ضد مستکبران را تکلیف کشورهای اسلامی است[۷۱].[۷۲]
راه مقابله با نفوذ و سلطه مستکبران
برای ایستادگی در برابر توطئههای استکبار دو امر لازم است:
- حفظ وحدت و انسجام ملی[۷۳]: مهمترین سلاح برای مسلمانان و مستضعفان جهان در مبارزه با استکبار، وحدت و آگاهی است[۷۴]؛
- مبارزه آشتیناپذیرانه تا قطع همه وابستگیها به ابرقدرتها[۷۵]: استکبار جهانی با بهرهگیری از علوم و فنون پیشرفته نظامی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، کشورهای اسلامی را مورد حملات همهجانبه جنگ، محاصره اقتصادی و جنگ روانی ـ تبلیغاتی با شعار فریبنده حقوق بشر در جراید و رسانهها قرار داده، لذا ضرورت دارد در مقابل آن مبارزه همه جانبه داشت[۷۶].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۵/۱۲۶ و ۱۲۹؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۱۸۴۳؛ راغب، مفردات، ۶۹۷.
- ↑ راغب، مفردات، ۶۹۷.
- ↑ محمدی، سیاست خارجی، ۳۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان، ۴/۱۲۳.
- ↑ حمیری، شمس العلوم، ۶/۳۹۷۴.
- ↑ راغب، مفردات، ۵۰۷.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۶/۳۹۳.
- ↑ عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
- ↑ منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۱۷–۱۸.
- ↑ سوره نوح، آیه ۷.
- ↑ سوره قصص، آیه ۳۹.
- ↑ سوره بقره، آیه ۸۷.
- ↑ سوره مؤمنون، آیه ۶۷.
- ↑ سوره منافقون، آیه ۵.
- ↑ امام خمینی، حدیث جنود، ۳۹۸.
- ↑ امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۷۸–۴۸۱.
- ↑ عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
- ↑ خراسانی، استکبار، ۳/۱۶۵.
- ↑ «... به راستی خود را بزرگ شمردند و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.
- ↑ «و از فرمان پروردگارشان سرپیچیدند» سوره ذاریات، آیه ۴۴.
- ↑ «بلکه آنان در تجاوز و رمیدگی پای فشردند» سوره ملک، آیه ۲۱.
- ↑ «بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید» سوره قصص، آیه ۴.
- ↑ «آنک سرای واپسین! آن را برای کسانی مینهیم که بر آنند تا در روی زمین، نه گردنکشی کنند و نه تباهی» سوره قصص، آیه ۸۳.
- ↑ «آنگاه قوم خود را سبکسار کرد (و از راه به در برد)» سوره زخرف، آیه ۵۴.
- ↑ «بیگمان فرعون در زمین (مصر) گردنکشی ورزید و مردم آنجا را دستهدسته کرد...» سوره قصص، آیه ۴.
- ↑ «و سرکردگان قوم فرعون گفتند: آیا موسی و قومش را وا مینهی تا در این سرزمین تبهکاری کنند و (موسی) تو و خدایانت را رها کند؟ گفت: پسرانشان را خواهیم کشت و زنانشان را زنده باز خواهیم نهاد و بیگمان ما بر آنان چیرهایم» سوره اعراف، آیه ۱۲۷.
- ↑ کلینی، الکافی، ۱/۲۱–۲۲.
- ↑ کلینی، الکافی، ۲/۲۸۹.
- ↑ قمی، تفسیر القمی، ۱/۴۲.
- ↑ طوسی، ۲/۴۳۲.
- ↑ کراجکی، معدن الجواهر، ۶۳.
- ↑ کلینی، الکافی، ۸/۸۲.
- ↑ عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
- ↑ منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۲۴–۲۷.
- ↑ سوره زخرف، آیه ۵۱؛ سوره یونس، آیه ۸۸.
- ↑ سوره فصلت، آیه ۱۵.
- ↑ سوره زخرف، آیه ۵۴.
- ↑ سوره ص، آیه ۷۵؛ سوره اعراف، آیه ۱۲؛ سوره اعراف، آیه ۱۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۳۴؛ سوره بقره، آیه ۷۴.
- ↑ سوره بقره، آیه ۸۷.
- ↑ سوره جاثیه، آیه ۳۱؛ سوره اعراف، آیه ۱۳۳.
- ↑ سوره فصلت، آیه ۱۵؛ سوره قصص، آیه ۷۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۸۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۰۹–۱۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۷۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۰۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۳۹۰.
- ↑ عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۴۵؛ سوره مدثر، آیه ۲۳.
- ↑ سوره اعراف، آیه ۷۵؛ سوره احقاف، آیه ۲۰.
- ↑ سوره فاطر، آیه ۴۲ و ۴۳.
- ↑ سوره لقمان، آیه ۷.
- ↑ سوره بقره، آیه ۸۷.
- ↑ سوره صافات، آیه ۳۵؛ سوره صافات، آیه ۳۶.
- ↑ سوره نساء، آیه ۱۷۲؛ سوره غافر، آیه ۶۰.
- ↑ سوره فرقان، آیه ۲۱.
- ↑ سوره فصلت، آیه ۱۵؛ سوره جاثیه، آیه ۶ ـ ۸.
- ↑ سوره نحل، آیه ۲۲؛ سوره قصص، آیه ۳۹.
- ↑ «و بیگمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریدهایم؛ (زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند و دیدگانی که با آن نمینگرند و گوشهایی که با آن نمیشنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراهترند ؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلاه، ۲۰۱.
- ↑ عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
- ↑ منصوری، شناخت استکبار جهانی، ۶۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۷۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۸۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۲–۳۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه مان، ۱۷/۴۲۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۰۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۲۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۴۳.
- ↑ عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۹–۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۷.
- ↑ عفتی و سید صادقی، مقاله «استکبار»، دانشنامه امام خمینی ج۱، ص ۶۹۴ ـ ۷۰۱.