مرجعیت دینی امام

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مرجعیت دینی امام به معنای محل رجوع بودن ایشان در امور دینی است، چراکه امام مسئول هدایت انسان‌هاست. دلیل عقلی و آیاتی مانند آیۀ اهل الذکر و صادقین دال بر مرجعیت دینی امام است. حوزه‌های مرجعیت دینی ایشان هم شامل امور اعتقادی، فقهی و اخلاقی می‌‌شود و هم شامل امور نظارتی تا انحرافی در دین حاصل نشود.

مقدمه

امام به معنای پیشوا و رهبر است و در زبان عربی، کلمه امام، به معنای فرد یا چیزی است که به او اقتدا می‌‌شود. از این رو برای امام مصادیقی مانند قرآن کریم، پیامبر اکرم (ص)، جانشین پیامبر، امام در نماز جماعت و... آمده است؛ مراد از امام در این نوشتار، جانشین پیامبران است. از جمله شئونی که برای امام مطرح شده است، مرجع دین بودن در احکام و معارف است[۱].

معناشناسی

مرجعیت در لغت به معنای محل رجوع بودن است. افراد هر جامعه با توجه به تخصص‌هایی که دارند محل رجوع دیگران بوده و گفته ایشان در آن امور مورد قبول همگان است. پیامبران نیز با توجه به ارتباطشان با عالم غیب از طریق وحی، محل رجوع دیگران در امور دینی هستند که از آن به مرجعیت دینی تعبیر می‌‌شود و گفته ایشان در ابلاغ و تبیین آموزه‌های دینی حجت بر دیگران است و بعد از ایشان به دلیل جلوگیری از انحراف در دین و آموزه‌های آن کسانی که همچون پیامبران، معصوم بوده و همچنان ارتباطشان با عالم غیب از طریق الهام و نه وحی، برقرار است می‌‌توانند عهده دار این مسؤولیت باشند[۲].

ضرورت مرجعیت دینی

دین یعنی راه و رسم زندگی که مؤمن و کافر همه دارای دین هستند چراکه هیچ کس از داشتن راه و روشی برای رسیدن به هدف خویش بی نیاز نیست و از آنجایی که سازنده، کاملترین شناخت را نسبت به شیء ساخته شده دارد، فقط اوست که می‌‌تواند برنامه ای بی‌نقص را برای آن تهیه کند و در مورد انسان خداوند که خالق اوست برنامه ای ارائه داده که از آن به دین تعبیر می‌‌شود و چون ارتباط مستقیم میان خداوند با انسان‌ها امکان‌پذیر نیست این دستورات در قالب کتاب آسمانی توسط پیامبران برای انسان فرستاده شده است و ایشان را به محتویات کتاب آگاه ساخته تا آن را به انسان‌ها ابلاغ کند و بعد از ایشان نیز از روی لطف این کار را به جانشینان آنها که همچون خودشان معصوم و آگاه به تفسیر کتاب الهی هستند سپرده است. لذا خلقت با پیامبر آغاز و با خلیفه وی پایان می‌‌پذیرد، تا انسان در هیچ برهه ای از زمان بدون کتاب و مُبیّن آن نباشد[۳].

به بیانی دیگر پیروی صحیح از چیزی یا کسی به عنوان "مرجع" عبارت است از پیروی ناقص از کامل (جاهل از عالم) که در آیۀ أَ فَمَن يهَْدِى إِلىَ الْحَقّ‏ِ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يهَِدِّى إِلَّا أَن يهُْدَى‏‏[۴] به آن اشاره شده است و باید دانست شرط بی‌نیازی انسان از هدایت دیگران این‌ است‌ که‌ از هدایت ویژۀ خداوند برخوردار باشد. علاوه بر دلیل نقلی، استدلال عقلی نیز بر ضرورت مرجعیّت و لزوم استمرار مرجعیّتی‌ مصون‌ از‌ خطا دلالت دارد: یک‌ جامعه نیازمند مرجعیّتی پی‌درپی و مصون از خطاست. از جمله دلایل نیازمندی جامعۀ دینی به مرجعیّت، این است که‌ مردم‌ در شناخت‌، شناساندن و اجرای دین، از خطا مصون نیستند. بنابراین اگر مرجع‌ نیز از خطا و لغزش مصون نباشد، به مرجع دیگری نیاز است و اگر او نیز مصون نباشد، باز هم مرجع‌ دیگری‌ نیاز‌ است و لازمۀ آن تسلسل بوده که باطل است[۵]. روش و سیرۀ عقلا نیز از گذشته‌، بر‌ این بوده که برای یافتن پاسخ پرسش‌های خویش، همواره به متخصصان و خبرگان در همان‌ دانش‌ و حرفه‌ مراجعه می‌کرده‌اند[۶].

آیات و مرجعیت دینی امام

آیاتی از قرآن کریم دلالت بر مرجعیت دینی امام دارند؛ برخی از این آیات عبارت‌اند از:

  1. آیه اهل الذکر: از آیاتی که قابل تطبیق بر مرجعیت دینی امام است، آیۀ اهل الذکر است: ْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ[۷]. ذکر در لغت به معنای آگاهی و اطلاع است[۸]. در آیه به طور مطلق دستور داده شده در تمام اموری که نمی‌دانید موظف هستید از اهل ذکر که آگاهان به امور هستند کسب علم کنید و چون کسب علم برای به‌کارگیری آن در مقام عمل هست بنابراین باید اهل ذکر معصوم باشند تا دیگران با کسب علم از ایشان و به‌کارگیری آن در مقام عمل دچار گمراهی نشوند. همچنین آیه اشاره به اصل عقلایی رجوع جاهل به عالم دارد و امام از جمله مصادیق اهل الذکر است که می‌‌تواند مرجع مردم در امور دینی باشد[۹].
  2. آیه صادقین: یکی دیگر از آیاتی که می‌‌توان از آن امامت و مرجعیت دینی امام را استفاده کرد آیۀ صادقین است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ[۱۰]. مراد از صادقین در آیه معنای وسیع صدق است یعنی صدق در عقیده، گفتار و رفتار و در هر یک از این زمینه‌ها، مراد صورت کامل آن است. بدیهی است کسی مانند امام که در عقیده، گفتار و رفتارش در همۀ زمان‌ها، مکان‌ها و مراتب و حالات صادق باشد، از صفت عصمت برخوردار است[۱۱]. جامعه نیازمند افرادی است که مرجع و رهبر علمی و سیاسی آنها باشند و مشکلات علمی و دینی آنها را حل نمایند[۱۲].

ساحت‌های مرجعیت دینی امام

ساحت‌ها و حوزه‌هایی که امام در آن مرجع دینی شناخته می‌شود به گستره خود دین برخوردار از وسعت و گستردگی است که شامل همه عرصه‌های دین؛ اعم از حوزه‌های اعتقادی، فقهی، اخلاقی و غیره می‌شود[۱۳].

نخست: مرجعیت فرهنگی

مرجعیت اخلاقی

ائمه (ع) در حوزۀ اخلاقی مرجع امت اسلامی اند، به طوری که محدثین به صورت ویژه به ضبط روایات اخلاقی ایشان پرداخته‌اند. برای نمونه کتاب‌هایی مانند: الزهد، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، الخصال و مکارم الاخلاق به طور عمده دربردارندۀ روایات اخلاقی است[۱۴].

دوم: مرجعیت علمی

مرجعیت علمی بدین‌معناست که ائمه (ع) به عنوان خلفای راستین پیامبر اسلام (ص)، مفسر و مبیّن دین و بیان‌کنندۀ معارف و احکام الهی و حافظان و شارحان دین هستند[۱۵]. به عبارت دیگر مرجعیت‌ علمی عبارت است از مورد رجوع قرار گرفتن افرادی به عنوان أعلم و صاحب‌نظر، در مسائلی همچون سنت نبوی‌، تفسیر قرآن‌، قضاوت‌، فرایض‌ و... به گونه‌ای‌ که‌ عموم مردم و دانشمندان‌ به‌ این برتری‌های علمی اعتراف داشته باشند[۱۶].

مرجعیت علمی به چند قسم تقسیم می‌شوند:

مرجعیت اعتقادی

ائمه (ع) در حوزۀ اعتقادی مرجع امت اسلامی اند، به طوری که محدثین به صورت ویژه به ضبط روایات اعتقادی ایشان پرداخته‌اند. برای نمونه کتاب التوحید شیخ صدوق دربردارندۀ روایات اعتقادی در باب توحید است[۱۷].

مرجعیت فقهی

ائمه (ع) در حوزۀ فقهی مرجع امت اسلامی اند، به طوری که محدثین به صورت ویژه به ضبط روایات فقهی امامان معصوم پرداخته‌اند. برای نمونه کتاب‌هایی همچون فروع کافی، من لا یحضره الفقیه، تهذیب و استبصار همگی درباره روایات فقهی است. افزون بر آن، ائمۀ اطهار نیز گاه به نقش خود در این بُعد تأکید کرده‌اند. برای نمونه، در روایات متعددی از پاسخ‌گویی امام نسبت به حلال و حرام مردم سخن گفته شده است، چنانکه امام صادق (ع) فرمودند: «همیشه زمین به‌ گونه‌ای است که برای خداوند در آن حجتی است که حلال و حرام را به مردم می‌‌شناسانند و آنان را به سوی خدا دعوت می‌کنند»[۱۸].[۱۹]

سوم: مرجعیت قضایی

حق قانون گذاری از جمله اموری است که اولاً و بالذات به خداوند اختصاص دارد. در قرآن کریم، بارها از حکم کردن پیامبران سخن به میان آمده که مقصود از آن، همان داوری و قضاوت میان مردم است؛ ضمن آنکه همان حکم کردن نیز در آیاتی به بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مقید است؛ چنان‌که خداوند متعال خطاب به رسول اکرم (ص) می‌فرماید: وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ[۲۰].[۲۱]

چهارم: مرجعیت نظارتی

ائمه (ع) همان‌گونه که دارای منصب مرجعیت هستند، در امر تبلیغ و تبیین و اثبات حقایق الهی، برای دفاع و جلوگیری از انحرافات دینی منصب مرجعیت نظارتی نیز دارند. امام وظیفه دارد بر دین مردم نظارت داشته باشد تا اگر بدعتی ایجاد شد بتواند دین را به حالت صحیح برگرداند. امام صادق (ع) فرمودند: «همانا زمین خالی نمی‌شود، مگر آنکه در آن امامی است تا هرگاه مؤمنان چیزی را به دین افزودند، آن را برگرداند و اگر از آن چیزی را کم کردند، آن را تمام کند»[۲۲]. همچنین ایشان وظیفۀ رفع اختلاف‌های مردم در تفسیر دین و جلوگیری از جریان‌های انحرافی را هم عهده دار بودند[۲۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ر.ک: سبحانی، سیدمحمد جعفر، مرجعیت علمی امامان، فصلنامه صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲.
  2. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص ۴۲؛ فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ ـ ۲۳۵؛ سبحانی، سیدمحمد جعفر، مرجعیت علمی امامان، فصلنامه صراط، ش۱۱، زمستان ۱۳۹۲؛ رضوانی، علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۱۳.
  3. ر.ک: رفیعی، محسن و شریفی، معصومه، مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت، فصلنامه اندیشه تقریب؛ ص ۱۸.
  4. «آيا آنكه به حقّ رهنمون مى‏ گردد سزاوارتر است كه پيروى شود يا آنكه راه نمى ‏يابد»؛ سورۀ یونس، آیۀ ۳۵.
  5. برای آگاهی بیشتر، ر.ک: ربـّانی گلپایگانی، علی، عقاید استدلالی و خواجه نصیرالدین طوسی، کـشف المراد شرح تجرید الاعتقاد، شرح: جمال الدین علاّمه حلّی.
  6. ر.ک: رفیعی، محسن و شریفی، معصومه، مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت، فصلنامه اندیشه تقریب، ص ۱۳ ـ ۱۵.
  7. «اگر نمی‌دانید از دانشمندان بپرسید» سوره نحل، آیه 43.
  8. راغب اصفهانی، مفردات، ص ۱۷۹، ماده ذکر.
  9. ر.ک: رضوانی، علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات؛ رضوانی، علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۷۹ و ۸۵.
  10. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه 119.
  11. مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره ۵۰، ص ۴۴، سال سیزدهم، قم، مؤسسه امام صادق، علی ربانی، گلپایگانی.
  12. ر.ک: سبحانی، سیدمحمد جعفر، مرجعیت علمی امامان، فصلنامه صراط؛ رضوانی، علی اصغر، مرجعیت دینی اهل بیت و پاسخ به شبهات، ص۸۶ و ۹۳.
  13. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ ـ ۲۳۵.
  14. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ ـ ۲۳۵.
  15. ر.ک: سبحانی، سیدمحمد جعفر، مرجعیت علمی امامان.
  16. ر.ک: رفیعی، محسن و شریفی، معصومه، مبانی مرجعیت علمی اهل بیت رسول خدا از دیدگاه اهل سنت، ص ۱۸.
  17. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ ـ ۲۳۵.
  18. «مَا زَالَتِ الْأَرْضُ إِلَّا وَ لِلَّهِ فِیهَا حُجَّةٌ یَعْرِفُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ یَدْعُو النَّاسَ إِلَی سَبِیلِ اللَّهِ»؛ الغیبة نعمانی، ص۱۳۸.
  19. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ ـ ۲۳۵.
  20. «و ما این کتاب را به سوی تو به درستی فرو فرستاده‌ایم که کتاب پیش از خود را راست می‌شمارد و نگاهبان بر آن است؛ پس میان آنان بنابر آنچه خداوند فرو فرستاده است داوری کن و به جای آنچه از حق به تو رسیده است از خواسته‌های آنان پیروی مکن» سوره مائده، آیه 48.
  21. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۷۹.
  22. «إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو إِلَّا وَ فِیهَا إِمَامٌ کَیْمَا إِنْ زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَیْئاً رَدَّهُمْ وَ إِنْ نَقَصُوا شَیْئاً أَتَمَّهُ لَهُمْ»؛ کافی، ج۱، ص۱۷۸.
  23. ر.ک: فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص ۲۲۲ ـ ۲۳۵.