نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط imported>Msadeq در تاریخ ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۱ توسط imported>Msadeq
افزون بر قرآن کریم، امامان معصوم (ع)، بهویژه امام علی (ع) نیز بر این مسئله تأکید فراوان داشتند و در شرایط و زمانهای مناسب به توضیح این مسئله پرداختند. امام علی (ع) میفرماید: شهادت میدهم که خداوندعادل است و با آفریدگان خود عدالت میورزد. داوری است که حق و باطل را از یکدیگر جدا میکند[۱].
گستره عدل الهی بر پهنه آفرینش سایه افکنده است. امام علی (ع) میفرماید: خداوندی که در وعدههای خود راستگفتار است و از ستم کردن به بندگان بهدور. میان مخلوقات به عدل و داد و در حکم خود بر آنان به عدلرفتار میکند[۲]. در منظر امام، شدت و جدیتخداوند در اجرای عدالت بهحدی است که ایشان در مقامدعا خواستار رفتار کریمانه الهی با خخود میشود و میفرماید: خدایا، کار مرا به بخشایش خود واگذار کن، نه به عدالت (خویش)[۳]. امام (ع) در نهج البلاغه بهمقتضای کلام، به ستایشخداوند به صفت عدل پرداخته و به روش عدالتمحور پروردگار در مواجهه با بندگان اشارت دارد[۴]. میتوان عدل الهی را مقدمه، پیشنیاز و سرلوحه عدل و عدالت بشری دانست که امام (ع) بر اجرای آن در تمامی شئون تأکید فراوان داشتند. امام (ع) میفرماید: به خداسوگند، هر قومی که در نعمت فرو رفته بودند، نعمت از آنان گرفته نشد مگر بهخاطر گناهانی که مرتکب شدند، زیرا خداوند بر بندگانش ستم نکند. اگر مردم آنگاه که غضبالهی بهسویشان آید و نعمتها را از آنان برطرف شود، صادقانه و خالصانه و شرمگینانه به پروردگارشان رو کنند و از صمیمدل او را بخوانند، قطعاً هر آنچه را از دست داده باشند، بازیابند و همه مشکلات و نابسامانیهایش بهسامان آید[۵].
بر اساس آموزههای اسلامی، توحید، معاد، نبوت و امامت، همه بر محور عدلاستوار شده است. عدل الهی آنجا که به توحید یا معاد مربوط میشود، در نگرش انسان به هستی و آفریننده آن و در جهانبینی او تأثیرگذار است. امام (ع) در ارتباط با عدل و توحید میفرماید: [و او را از توحید و عدل پرسیدند، فرمود:] توحید این است که خدا را به تصور درنیاوری و عدل این است که خدا را متهم نسازی[۶]. خداوند بر مبنای صفت عدل خویش و وعدهای که در قرآن کریم به بندگان داده است، پاداش و کیفراعمال انسان را، هر چند به اندازه ذرهای، بیکم و کاست اعمال میکند[۷]. امام (ع) میفرماید: خداوند بر اطاعتش "پاداش" مقرر فرموده و بر مخالفتش "عذاب"، تا بندگانش را از سقوط در آتشخشم خود بازدارد و به بهشت رهنمون شود[۸]. و در بیانی کوتاه و شیوا میفرماید: سخنها ضبط شود و رازها از پرده برون افتد و هرکس در گروه اعمال خویشتن است[۹].
در فرازی دیگر درباره ارتباط عدل و معاد میفرماید: پیش آمده که چیزی (از خدا) خواستهای و به آن نرسیدهای و (بهجای آن) بهتر از آن را در این جهان یا آن جهان به تو دادهاند یا آن را از تو بازداشتهاند، زیرا بر نیاوردن خواستهات برای تو بهتر بوده است. چه بسا چیزی را طلبیدی که اگر به تو میدادند، تباهی دینت را ر آن میدیدی. پس درخواست تو درباره چیزی باشد که نیکی آن برایت پایدار ماند و سختی و رنج را از تو دور کند که نه مال برای تو پایدار است و نه تو برای مال خواهی ماند[۱۰]. امام (ع) مسئولیتاعمال انسان را بر عهده خود او میداند و میفرماید: بیشک خدای متعال از شما درباره بندگانش بازخواست کند و از کردارهای کوچک و بزرگ و آشکار و پنهانشان پرسید. پس اگر عذاب کند شما ستمکارترید و اگر ببخشاید او بزرگوارتر است[۱۱].
و در فرازی دیگر میفرماید: نه در آسمان و نه در زمین به اندازه ذرهای که در چشم آید یا صدای پایی که شنیده شود، در عدالتالهی خدشه وارد نیاید و جز حق و حق داوریِ عدل نباشد[۱۲].
منظور از تقدیر الهی این است که خدای متعال برای هر پدیدهای کم و کیف و زمان و مکان خاص قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل بهتدریج تحقق مییابد. نیز، منظور از قضای الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط، آن را به مرحله نهایی و حتمی میرساند. شیعه در مسئله قضا و قدرمعتقد است که انسان نه بهصرف قادریت و صاحباختیار دانستن خداوند، خویشتن را مجبور میبیند و نه بهواسطه مختار دانستن خود در امور، خداوند را از سلطنت و قادریت برکنار میداند، بلکه نگرش او جامع هر دو است. خداوند متعالانسانها را مجبور به انجام کاری نمیکند تا اینکه بهدلیل انجام آن عمل آنها را عذاب کند و کار را به بندگان هم واگذار نکرده است، چرا که اگر آنها را به خود واگذاشته بود، آنان را با امر و نهی محصور نمیکرد، بلکه اختیار انسان "امر بین الامرین" است.
تدبیر مستمر عالم از خداوند است، ولی اختیار و گزینش اعمال از انسان. بهعبارت دیگر علم و اراده ازلی خداوند به عمل اختیاری بندگان تعلق میگیرد. پس عمل اختیاری انسانها بهنوعی بر خواست و اراده خداوند متکی است. از اینرو امام (ع) سرچشمه همه امور را به دست خداوند میداند و خداوند را علت اصلی ظهور پدیدهها و بروز اتفاقها برمیشمرد. در عینحال سرنوشت را انسان، خود، رقم میزند. انسان مجبور آفریده نشده است و میتواند در چارچوب قوانین و سنتهای حاکم بر هستی، سرنوشت خود را بسازد و در هر جهت که اراده کند، پیش رود. علی (ع) انسان را اختیاردار خویش معرفی کرده است. هنگامیکه شخصی از مردمشام از او پرسید: "آیا رفتنت به شام به قضا و قدرخدا بود؟" گفت: وای بر تو! شاید قضای لازم و قدر حتمی را گمان کردهای. اگر چنین باشد پاداش و کیفرباطل است و نوید تهدید عاطل. خدای سبحانبندگان خود را امر فرمود که (در آنچه بدان مأمورند) دارای اختیارید و نهی کرد تا بترسند و دست بازدارند. آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک، بسیار. نافرمانیاش نکنند از آن رو که بر آنان چیره است و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند. پیامبران را به بازیچه نفرستاد و کتبا را برای بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمانها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق نکرد. این گمان کسانی است که کافر شدند. وای بر آنان که کافر شدند از آتش[۱۵].
خداوند متعال برای اجرای عدالت در میان بندگان، آنها را مورد آزمایش قرار میدهد. یکی از اهداف آزمایش الهی، تربیت و پرورش استعدادهای بندگان است. خداوند استعدادها، امکانات، کمالات و فضایلاخلاقی را بهصورت نهفته در وجود انسانها قرارداده است. این کمالات بهوسیله آزمایش الهی زمینه بروز مییابند. صفات درونی انسان نمیتواند معیاری برای پاداش یا کیفر باشند، مگر آنگاه که در اعمال انسانخودنمایی کنند. خداوندبندگان را میآزماید تا آنچه در درون دارند، در عمل آشکار کنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحقپاداش و کیفر شوند. البته مقصود از امتحانبندگان برای تربیت و پرورش صفات عالی آنها به این معنا نیست که همه میتوانند صفات انسانی و ملکات اخلاقی را در اعمال خویش نمایان کنند، بلکه مقصود این است که امتحانخداوند زمینههای تربیت و پرورش را بهوجود میآورد و گروهی که خواهان سعادتاند پرورش مییابند. اما برخی نمیتوانند از این زمینه بهره برگیرند و صفات بد در آنها نمایان میشود و در اعمال بد بروز مییابد[۱۶].