آرامش در قرآن
متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل آرامش (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- بشر، به طور طبیعی در طول زندگی در این جهان با نگرانیها و اضطرابهای بسیاری رو در رو بوده و همواره برای فایق آمدن بر آنها و از میان بردن عوامل پیدایش آنها کوشیده است. یکی از اهداف پیدایش مجموعه بزرگ اختراعات و اکتشافات بشر، خانواده، قبیله، دولت، و دیگر سازمانهای اجتماعی، دین، مذهب، هنر، آداب و رسوم و حتی گاه جنگها، دستیابی بشر به آرامشوآسایش درزندگی بوده است.
- اندیشههای بشری و مکاتب و آیینهای گوناگونی نیز در این جهت به ظهور رسیدهاند. در این میان، ادیان ابراهیمی و آیینهای بومینیز وصول به آرامش روح و روان را یکی از مهمترین اهداف خویش قرار دادهاند. *سفارشهای اخلاقی زرتشت در قالب تصویر نزاع مستمر خیر و شر در جهت وصول به آسایش و آرامش وبهروزی انسان و رهایی از رنج و زیان و ناخوشی قابل تفسیر است[۱]. کوشش نور برای رهایی از سرزمین تاری در اندیشه مانی نیز در همین جهت قابل فهم است[۲].
- تلاش برای رسیدن به آرامش و آسایش از دردهای جسمی و روانی بشر، مورد توجه بسیاری از آیینهای بومی هند بوده است[۳]. آرامش در فلسفه بودا به حالت متمرکز و یکدل و آرام و نیالوده جان تفسیر شده و "نیروانا" برترین و واپسین راه رهایی از چرخه تسلسل وار تولد دوباره و بیماری و مرگ بوده و رهایی و وارستگی از هر رنج و عذاب است[۴].
- عهد عتیق و جدید، سراسر آکندهاز کوششهای فرستادگان خداوند برای رهایی بشر از درد و اندوه ساخته و پرداخته خویش و نیل به آرامش و سعادت ابدی در هر دو جهان است. آموزه بشارت و نجات، همواره یکی از بخشهای مهم آموزههای انبیای بنی اسرائیل بوده که رهایی از رنج و نگرانی فردی و اجتماعی را در خود داشته است[۵].
- انسان امروز در اثر نگرانیها و ناآرامیهای دنیای جدید، بیش از پیش به احساس امنیت و آرامش نیازمند بوده، هم چنان در پی یافتن راههای جدید برای رسیدن به آرامش معنوی است[۶]. مکاتب روان درمانی، همگی هدف اصلی خود را رهایی از اضطراب و پدید آوردن احساس امنیت در انسان میدانند. از میان کوششهای فراوانی که برای پیشگیری از ابتلا به نگرانی و در نتیجه آن، افسردگی و برای روان درمانی افراد مضطرب به عمل آمده، برخی رویکردهای جدید در میان روانشناسان به تأثیر دین و ایمان درسلامت روان اشاره دارند[۷]. ایمان به خدا از نگاه این گروه از روان شناسان در خود سرچشمهای بیکران از آرامش و قدرت معنوی را دارا است که هرگونه اضطراب و نگرانی را از انسان زدوده، در برابر هرگونه فشار درونی و بیرونی به انسان مصونیت میبخشد.
- روانشناسان بزرگی از قبیل ویلیام جیمز، کارل یونگ و هنری لینک به تأثیر شگرف ایمان در آرامش روانی، اعتماد به نفس و قدرت روحی انسان تصریح کردهاند[۸][۹].
- از آنجا که انجام مسئولیت پیامبری سخت و دشوار است، همواره به پیامبر دلداری و امید داده و فرموده است: ﴿لَا تَحْزَنُ﴾[۱۰]. یا امید به پیروزی میدهد، پیشینه این مشکلات و ناهمواریها را بیان میکند.
- ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُءُوسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لَا تَخَافُونَ﴾[۱۱]. ----> امیدواری به آینده و کسب موفقیت.
- ﴿وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ﴾[۱۲].
- ﴿وَلَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱۳] ----> دلداری به پیامبر
- ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱۴].----> دلداری به پیامبر
- ﴿وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۱۵].
- ﴿قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ﴾[۱۶].
- ﴿لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۷][۱۸]
- ﴿وَمَنْ كَفَرَ فَلَا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ﴾[۱۹].
- ﴿وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ﴾[۲۰].
- ﴿وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ﴾[۲۱].
- ﴿فَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ﴾[۲۲].
- ﴿ثُمَّ أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ﴾[۲۳].
- ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۲۴].
- ﴿فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۲۵]. ----> سکینه
- نکات:
- در آیات یاد شده، محورهای ذیل مطرح گردیده است.
- خداوند تحقق وعده خود را به پیامبر و مؤمنین نوید میدهد که با آرامش و امنیت بزودی وارد مسجد الحرام خواهند شد و کعبه را از بتها و کفر و شرک پاک خواهند نمود: ﴿لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيَا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ﴾[۲۶]
- آرامش بخشی خداوند، به محمد با بیان سرگذشت پیامبران پیشین ﴿وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ﴾[۲۷]
- آرامش بخشی خدا به محمد و دلداری دادن به او که کفر ورزیدن آنها تو را محزون نکند؛ که آنان به خدا هیچ زیانی نمیرسانند، و در آخرت، هیچ بهرهای نخواهند داشت و دچار عذاب الهی خواهند شد ﴿وَلَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۲۸]
- آرامش بخشی و دلداری خدا به پیامبر، با بیان تأثیر نداشتن کفر کافران و وعده خداوند به ذلت دنیائی برای آنان ﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ... لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ﴾[۲۹].
- آرامش بخشی خداوند به پیامبر، با بیان انحصار عزت به خدا وشنوائی و دانائی مطلق ﴿وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴾[۳۰].
- آرامش بخشی خدا به پیامبر با تبیین بازگشت تکذیب محمد به تکذیب آیات الهی ﴿قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ﴾[۳۱]
- خداوند به محمد توصیه میکند در مقابل ثروت و دارائی کافران آرامش خود را حفظ کند و اندوهناک نشود ﴿لَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ﴾[۳۲]
- آخرین نکته این که انسان در معرض آلام و است، و نگرانیها و اضطرابهای روحی جسم انسان را هم از کار میاندازد؛ و پیامبر بشر است با تمام ویژگیهای یک انسان، و خداوند در این آیات پیامبررا به آرامش دعوت میکند، و در حقیقت او را تربیت میکند که در امر رسالت دچار اضطراب و نگرانی نشود و با ثبات و آرامش دعوت را تعقیب کند و همه مصلحان و رهبران هم باید از این آیات در انجام مسئولیت و حرکت اجتماعی، خانوادگی، الگو بگیرند و با ثبات و آرامش مسیر حرکتی خود را ادامه بدهند تا به کمال برسند.
- دعا و درود پیامبر مایه آرامش مؤمنان است: ﴿وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ﴾[۳۳][۳۴].
آرامش در قرآن
- آرامش در دو سطح فردی و اجتماعی قابل بررسی است. مفهوم آرامش در قرآن، از راه کلید واژههایی مانند:
- اطمینان: ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۳۵]،
- سکینه: ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[۳۶]،
- سکن: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾[۳۷] و ﴿فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ﴾[۳۸]) و دیگر مشتقات آن ﴿وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ﴾[۳۹]،
- امن: ﴿وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۴۰]،
- سبات: ﴿وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِبَاسًا وَالنَّوْمَ سُبَاتًا وَجَعَلَ النَّهَارَ نُشُورًا﴾[۴۱] و تعابیر گوناگونی مانند: ربط قلوب ﴿وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا﴾[۴۲]،
- نفی خوف و حزن: ﴿إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ﴾[۴۳] و ﴿يَا بَنِي آدَمَ إِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۴۴]
- تثبیت فؤاد: ﴿وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۴۵] قابل پیگیری است[۴۶].
آرامش از نگاه قرآن
- احساس امنیّت و آرامش در دین اسلام در سطحی گستردهتر مورد توجّه قرار گرفته و بخش وسیعی از آموزههای این دین به آن اختصاص یافته و افزون بر ارائه تعریفی جامع از آن به راهکارهای روانی و رفتاری فراوانی برای دستیابی به این نیاز اصیل بشری پرداخته شده است. بر این اساس، دانشمندان اسلامی به آرامش، نگاهی قدسی افکنده و آن را پدیدهای الهی شمردهاند که از سوی فرشتگان بر دلهای مؤمنان فرود میآید و زمینهساز تقویت ایمانشان است؛ همانگونه که اضطراب و نگرانی از جانب شیطان بر دلهای آلوده به گناه چنگ انداخته و زمینهساز فسق و کفر است[۴۷].
- ایمان در جایگاه جامعترین مفهوم دینی در اسلام، از ریشه "أمن" به معنای آرامش جان و رهایی از هر گونه هراس و اندوه است[۴۸] که ارتباط میان پذیرش گفتار خداوند و دستیابی به آرامش روح و روان را نشان میدهد[۴۹]. آنان که ایمان آورده، آفت ناپاکی را به حریم آن راه ندهند، آرامش از آنِ ایشان است و آنها همان هدایت یافتگانند: ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ﴾[۵۰].
- واژه اسلام نیز بیانگر تسلیم محض انسان در برابر خداوند همه جهانیان است که احساس امنیّت و آرامش از پیامدهای آن به شمار میرود: ﴿بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ﴾[۵۱] پس ای مؤمنان! همگی در صلح وآشتی درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شما است: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ﴾[۵۲]. خداوند به سوی دیار آرامش و سلامت میخواند و هرکه را بخواهد، به راه راست هدایت میکند: ﴿وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۵۳] او به واسطه پیامبرانش فقط کسانی را که راه خشنودی او را در پی گیرند، به سوی جادههای سلامت، رهنمون میسازد: ﴿يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ ﴾[۵۴].
- هدایت خداوند فقط نصیب کسانی میشود که سینهای فراخ و آرام برای پذیرش اسلام داشته، در مقابل، کسانی که سینهای تنگ و سراسر نگران دارند، از آن هدایت بیبهره مانده، به جایآن، پلیدی برروانشان فرود میآید: ﴿فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ﴾[۵۵][۵۶]
- خداوند، جهان آخرت را برای هدایت شدگان، سرزمین امن و امان قرار داده: ﴿لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾[۵۷]. از این روی خداوند خود را "سلام" و "مؤمن" به معنای ایمن دهنده نامیده است: ﴿هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۵۸][۵۹]و رویکرد توحیدی را در زندگی، یگانه راه دستیابی به امنیّت روح و روان میشمرد: ﴿وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾[۶۰]. انسان یکتاپرستی که در زندگی فقط یک هدف و یک مقصد را دنبال میکند، هرگز از این جهت با انسان چندگانهگرایی که روح و روانش را در میان اهداف و مقاصد گوناگون تقسیم کرده، یکسان نیست: ﴿ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكَاءُ مُتَشَاكِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾[۶۱]. ارضای نیاز فطری آرامشخواهی و امنیّتگرایی انسان در سطوح دیگر از مفاهیم دینی قرآن نیز مورد توجّه قرار گرفته است. مفاهیم توکّل، فلاح، تقوا، نجات، صبر، توبه، ولایت، رضا و... همگی به گونهای با موضوع آرامش ارتباط دارند. افزون بر این، واژگان "سکینه" و "اطمینان" به طور ویژه درباره آرامش بحث میکنند[۶۲].
سکینه
- این واژه از ریشه "سکن" به معنای استقرار و ثبات در برابر حرکت است[۶۳] و به آرامش روان آدمیو رفع نگرانی، اضطراب و تشویش از او رهنمون میشود[۶۴].
- واژه سکینه، شش بار در قرآن به کار رفته است و برخی از اشتقاقات آن نیز معنای آرامش را در خود دارد.
- جرجانی در تعریف اصطلاحی سکینه میگوید: نوری در قلب انسان است که در مواجهه با امور غیبی، به انسان ثبات و آرامش میبخشد[۶۵].
- ابن قیّم از آن به صورت موهبتی غیر اکتسابی از جانب خداوند به بندگان ویژهاش هنگام نگرانی و هراس دلهایشان یاد میکند که تقویت ایمان و افزایش یقین و ثبات نظر را درپی دارد.[۶۶]. برخی نیز سکینه را همان نیروی عقل دانستهاند[۶۷].
- خواجه عبدالله انصاری با اختصاص بابی در منازل السائرین به تبیین مراتب و مقامات سکینه پرداخته است[۶۸].
- قرآن در ماجرای انتخاب طالوت به پادشاهی یهود از نزول سکینه خویش در تابوت بنی اسرائیل به صورت نشانه پادشاهی او یاد میکند:﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۶۹]. مفسّران در تفسیر این آیه، آرای گوناگونی را بیان کردهاند[۷۰] که بسیاری از آنها جنبه افسانهای دارد[۷۱]. طبرسی به تفسیری معقول از سکینه گراییده، آن را نوعی آرامش روحی و روانی میشمرد که با مشاهده آن تابوت، دلهای بنی اسرائیل را در بر میگرفت[۷۲].
- علامه طباطبایی پس از نقل برخی از آن اقوال، آنها را قابل تأویل شمرده، منظور از سکینه را در این آیه، روحی الهی میداند که به قلب انسان، آرامش و به جان آدمی، استقرار و ثبات میبخشد. این روح الهی، مرتبهای از کمالات نفس انسانی و جلوهای از روح ایمان است [۷۳]؛ از این روی خداوند در دیگر آیات، از سکینه به روح تعبیر کرده است: ﴿ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ﴾[۷۴][۷۵]. این تفسیر در برخی از روایات امامان معصوم(ع) به چشم میخورد[۷۶]؛ برخی مفسّران معاصر بر اساس تحلیل پیشگفته به تأویل این دسته از روایات پرداختهاند[۷۷]. علامه طباطبایی، تفسیر مورد نظر خویش را در ذیل دیگر آیات سکینه نیز به گونهای دیگر بیان میکند. در این سری آیات، از نزول سکینه الهی بر قلب پیامبر و مؤمنان هنگام سختی و دشواریهای تبلیغ دین یاد شده است: ﴿هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَعَ إِيمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴾[۷۸].
- هر انسانی در زندگی به نیرویی روحی و روانی برای حرکت و فعّالیّتهای خویش نیازمند است. خداوند به جای نیروی نخوت و تعصّب جاهلی، مؤمنان را از نیروی آرامش خویش برخوردار ساخته که تقوای روح و روان از پیامدهای آن است: ﴿إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوَى وَكَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾[۷۹].
- سکینه الهی در ماجرای هجرت پیامبر از مکّه هنگام پناه بردن به غاری در اطراف شهر، بر قلب پیامبر فرود آمده ولشکریان غیبی خدا به یاری او برخاستند و بدین وسیله، سرانجام، کلمه ایمان بر کلمه کفر پیروز شد. ﴿إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۸۰][۸۱].
- در صلح حدیبیه نیز که مسلمانان بدون سلاح و تجهیزات به امید زیارت خانه خدا به سوی مکّه روان شده بودند، ناگاه امید خود را برباد رفته دیدند و افزون بر احساس خطر جانی، درباره درستی وعدههای پیامبر نیز در دلهای برخی از ایشان تردید پدید آمد. در این هنگام، پیامبر برای ایجاد همگرایی میان مسلمانان و تقویت روحیّه آنها دستور داد همگی زیر درختی با ایشان بیعت کنند. مؤمنان از این فرمان پیامبر اطاعت کردند؛ آنگاه خداوند، آرامشی را از جانب خویش بر قلب ایشان نازل کرد و بدین وسیله، پیروزی نزدیکی (فتح خیبر یا فتح مکّه) را برایشان به ارمغان آورد: ﴿لَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنْزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا﴾[۸۲][۸۳]. خداوند در جنگ حنین نیز همانند بسیاری دیگر از موقعیّتهای دشوار صدر اسلام هنگام فرار مسلمانان، سکینه خویش را بر پیامبر و مؤمنان فرو فرستاد و نیروهایی غیبی را به یاری ایشان بر انگیخت و بدین وسیله، کافران را با وجود فراوانی تعدادشان به شکست کشاند: ﴿لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُم مُّدْبِرِينَ ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَعَذَّبَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ﴾[۸۴][۸۵].
- انتساب سکینه در آیات متعدّدی به خداوند و پیوند آن با ایمان و تقوا در این آیات، نشان دهنده معنای خاصّی از این اصطلاح قرآنی است. علاّمه طباطبایی با توجّه به این نکته، سکینه را حالتی الهی و نوع ویژهای از آرامش میشمرد که فقط بر دلهای پاک و جانهای پرهیزگار فرود آمده و همواره تثبیت ایمان و افزایش روح تقوا را در پی داشته است و در نتیجه فقط به افراد ویژهای در مراحل بالای ایمان اختصاص دارد[۸۶][۸۷].
اطمینان
- این واژه از ریشه "طَمَنَ"[۸۸] به معنای آرامش و استقرار جان پس از نگرانی و ناراحتی است[۸۹]. زمین پست و هموار و فرو رفتهای که آب در آن بی حرکت گرد میآید، زمین مطمئن گفته میشود[۹۰].
- این واژه در اصطلاح فقهی به حالت استقرار نمازگزار اطلاق میشود[۹۱].
- اطمینان در علم اخلاق به اعتدال صفات و حالات انسان و ثبات شخصیّت آدمی گفته میشود [۹۲].
- ابن قیّم به تبع خواجه عبدالله انصاری[۹۳] برای اطمینان، درجات و مراتبی میشمرد: اطمینان قلب به یاد خدا که شامل آرامش امید به رحمت الهی برای انسان هراسان از خداوند، آرامشِ تسلیم در برابر قضا و قدر الهی و آرامشِ یاد پاداش خداوندی هنگام سختی و رنج زندگانی است. اطمینان جان، هنگام کشف حقیقت و یقین به حصول وعدهها و وصول از حال تفرقه به مقام جمع، و اطمینان ناشی از شهود ذات جامع اسما و صفات الهی که سالک را به مقام فنا میرساند[۹۴].
- فیروزآبادی، اطمینان و سکینه را ملازم یکدیگر شمرده، در عین حال، اطمینان را مرتبهای بالاتر از سکینه میداند که هیچگاه از دارندهاش جدا نمیشود[۹۵]. این در حالی است که در آیات اطمینان، به گونههای مختلفی ازآرامش توجّه شده که دامنه گستردهتری از سکینه را دربرمیگیرد. ابراهیم هنگام درخواست مشاهده چگونگی رستاخیز، اطمینان قلب را دلیل این درخواست میداند: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۹۶].
- حواریّون عیسی نیز از او سفرهای آسمانی میطلبند تا دلهایشان با خوردن غذاهای آن به اطمینان نایل آید:﴿إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَن يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاء قَالَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ قَالُواْ نُرِيدُ أَن نَّأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَن قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ﴾[۹۷].
- نزول فرشتگان در جنگ بدر برای یاری گروه اندک مؤمنان در برابر سپاه قریش به منظور آرامش بخشیدن به دلهای مؤمنان بوده است: ﴿وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيَكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاثَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُنزَلِينَ بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلائِكَةِ مُسَوِّمِينَ وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ﴾ [۹۸][۹۹] سپس آنان در اثر نزول آرامش الهی بر دلهایشان به خوابی آرامبخش فرو رفته، با نزول باران و شستوشوی خویش به وسیله آن و سخت شدن زمین زیر پایشان، دلهایشان محکم و گامهایشان استوار میشود: ﴿إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً لِيُطَهِّرَكُمْ بِهِ وَيُذْهِبَ عَنْكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الْأَقْدَامَ﴾[۱۰۰][۱۰۱].
- گروهی از مفسّران معاصر به تبع برخی از معتزلیان[۱۰۲] با استفاده از مفهوم انحصاری استثنا در این آیات: ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۱۰۳]. نزول فرشتگان را فقط عامل تقویت روحی و معنوی مسلمانان شمرده، دخالت مستقیمی در جنگ برای آنها قائل نیستند[۱۰۴]؛ در مقابل، برخی از مفسّران گذشته به مبارزه فرشتگان با کافران در جنگ بدر اشاره کردهاند[۱۰۵].
- تکیه به زندگانی دنیا در اثر واگرایی از خداوند، نوعی آرامش کاذب برای انسان پدید میآورد که سرانجام آن ناخوشایند است: ﴿إِنَّ الَّذِينَ لاَ يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُواْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ أُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ﴾[۱۰۶][۱۰۷] این آرامش در دنیا نیز ماندگار نبوده، به محض پیدایش سختی و رنجی در زندگی از میان میرود و در نتیجه، این افراد از بهرههای هر دو جهان بینصیب مانده، زیانکارانی واقعی به شمار میروند:﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ﴾[۱۰۸][۱۰۹].
- آرامش حقیقی فقط با یاد خدا در دل جای میگیرد: ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾[۱۱۰][۱۱۱] این جانهای آرام، درگذر از جهان طبیعت به سرای باقی، طیّ مراحل گوناگون آن جهان، مورد این خطاب الهی قرار میگیرند که به سوی خدای خویش، رضایتمندانه باز گردید و در میان بندگانم در بهشتم جای گیرید: [۱۱۲][۱۱۳] نفس مطمئنّه، جانی است که در پرتو نور فطرت خویش، از صفات ناپاک رهیده و به رفتار نیکو آراسته گشته است[۱۱۴].
- آرامش از نگاه قرآن در یک طبقهبندی کلّی به دو بخش دنیایی و آخرتی تقسیم میشود که دو روی یک حقیقت هستند: ﴿أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ﴾ [۱۱۵][۱۱۶].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ اوستا، دفتر یکم، یسنه هات ۳۰، بند ۱۱؛ یسنه هات ۴۶، بنده ۲ ۸.
- ↑ زبور، مانی، فرگرد نخست، مزمور ۲۲۳.
- ↑ تاریخ تمدن، ۱ / ۴۷۹، ۴۸۵ و ۴۹۰.
- ↑ بودا، ص ۵۵۵ و ۵۵۶ و ۵۷۱.
- ↑ معجم اللاهوت الکتابی، ۳۲۱ ـ ۳۲۵.
- ↑ آرامش بیکران، ص ۸۷ ـ ۱۵۵.
- ↑ دین و روان، ص ۱۷۸.
- ↑ قرآن و روانشناسی، ص ۳۳۵ و ۳۳۶.
- ↑ معموری، علی، آرامش، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ غمگین مباش؛ سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.
- ↑ «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید بنابراین او چیزی را میدانست که شما نمیدانید، از این رو پیش از آن پ» سوره فتح، آیه ۲۷.
- ↑ «و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت میکنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار میداریم در حالی که در این (سوره) برای تو حقیقت و برای مؤمنان اندرز و یادکردی آمده است» سوره هود، آیه ۱۲۰.
- ↑ «و آنان که در کفر شتاب میورزند، تو را اندوهناک نگردانند؛ آنها هرگز هیچ زیانی به خداوند نمیرسانند؛ خداوند میخواهد که برای ایشان در جهان واپسین بهرهای نگذارد و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۶.
- ↑ «ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامدهاند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از» سوره مائده، آیه ۴۱.
- ↑ «گفتار آنان تو را اندوهگین نگرداند که عزّت یکسره از آن خداوند است، او شنوای داناست» سوره یونس، آیه ۶۵.
- ↑ «ما خوب میدانیم که آنچه میگویند تو را اندوهناک میگرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمیشمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار میکنند» سوره انعام، آیه ۳۳.
- ↑ «به چیزی که دستههایی از کافران را بدان بهرهمند کردهایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.
- ↑ در همین زمینه در قرآن سه آِیه دیگر وجود: ۱ - ﴿وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى﴾ «و به آنچه با آن دستههایی از آنان را بهرهمند گرداندهایم چشم مدوز، آراستگی زندگی این جهان را (به آنان دادهایم) تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایاتر است» سوره طه، آیه ۱۳۱. ۲- ﴿فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا﴾ «و داراییها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند میخواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود» سوره توبه، آیه ۵۵. ۳- ﴿وَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ﴾ «و داراییها و فرزندانشان تو را به شگفتی نیندازد، جز این نیست که خداوند میخواهد در این جهان آنان را با آنها به عذاب افکند و جانشان در حالی که کافرند (از تن) بیرون رود» سوره توبه، آیه ۸۵.
- ↑ «و هر کس کفر ورزد، کفر وی تو را اندوهگین نگرداند (که) بازگشتشان به سوی ماست آنگاه آنان را از آنچه کردهاند آگاه میسازیم؛ بیگمان خداوند به اندیشهها داناست» سوره لقمان، آیه ۲۳.
- ↑ «و شکیبا باش! و شکیب تو جز با (یاری) خداوند نیست و برای آنان اندوه مخور و از نیرنگی که میبازند در تنگدلی به سر مبر» سوره نحل، آیه ۱۲۷.
- ↑ «و بر آنان اندوه مخور و از نیرنگی که میبازند در تنگدلی به سر مبر» سوره نمل، آیه ۷۰.
- ↑ «پس گفتار آنان تو را اندوهگین نگرداند؛ ما آنچه را پنهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند میدانیم» سوره یس، آیه ۷۶.
- ↑ «آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمیدیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۶.
- ↑ «از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.
- ↑ «خداوند، به حق رؤیای پیامبرش را راست گردانیده است؛ شما اگر خداوند بخواهد با ایمنی، در حالی که سرهای خود را تراشیده و موها را کوتاه کردهاید، بیآنکه بهراسید به مسجد الحرام وارد میشوید» سوره فتح، آیه ۲۷.
- ↑ «و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت میکنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار میداریم در حالی که در این (سوره) برای تو حقیقت و برای مؤمنان اندرز و یادکردی آمده است» سوره هود، آیه ۱۲۰.
- ↑ «و آنان که در کفر شتاب میورزند، تو را اندوهناک نگردانند؛ آنها هرگز هیچ زیانی به خداوند نمیرسانند؛ خداوند میخواهد که برای ایشان در جهان واپسین بهرهای نگذارد و آنان را عذابی سترگ خواهد بود» سوره آل عمران، آیه ۱۷۶.
- ↑ «ای پیامبر! آنان که در کفر شتاب میورزند تو را اندوهگین نکنند، همان کسانی که به زبان میگفتند ایمان آوردهایم در حالی که دلهاشان ایمان نیاورده است و یهودیانی که به دروغ گوش میسپارند جاسوسان گروهی دیگرند که نزد تو نیامدهاند؛ عبارات (کتاب آسمانی) را از» سوره مائده، آیه ۴۱.
- ↑ «گفتار آنان تو را اندوهگین نگرداند که عزّت یکسره از آن خداوند است، او شنوای داناست» سوره یونس، آیه ۶۵.
- ↑ «ما خوب میدانیم که آنچه میگویند تو را اندوهناک میگرداند؛ (امّا) به راستی آنان تو را دروغزن نمیشمارند بلکه این ستمگران آیات خداوند را انکار میکنند» سوره انعام، آیه ۳۳.
- ↑ «به چیزی که دستههایی از کافران را بدان بهرهمند کردهایم چشم مدوز و برای آنان اندوه مخور و برای مؤمنان افتادگی کن!» سوره حجر، آیه ۸۸.
- ↑ «از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
- ↑ سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۳۲-۳۴.
- ↑ «همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.
- ↑ «از داراییهای آنان زکاتی بردار که با آن آنها را پاک میداری و پاکیزه میگردانی و برای آنها (به نیکی) دعا کن که دعای تو (مایه) آرامش آنان است و خداوند شنوایی داناست» سوره توبه، آیه ۱۰۳.
- ↑ «شکافنده بامداد پگاه است و شب را (برای) آرامش و خورشید و ماه را (برای) شمارش برگمارده است؛ این سنجش (خداوند) پیروز داناست» سوره انعام، آیه ۹۶.
- ↑ «و از نشانههای او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بیگمان در این، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.
- ↑ «و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟» سوره انعام، آیه ۸۱.
- ↑ «و اوست که شب را برای شما (چون) بالاپوش و خواب را مایه آسایش و روز را انگیختنی (برای جنب و جوش) قرار داد» سوره فرقان، آیه ۴۷.
- ↑ «و دلهایشان را استوار داشتیم، هنگامی که برخاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است؛ جز او خدایی را (به پرستش) نمیخوانیم که در آن صورت بیگمان سخنی نادرست گفتهایم» سوره کهف، آیه ۱۴.
- ↑ «فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود میآیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده میدادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.
- ↑ «ای فرزندان آدم! چون فرستادگانی از خودتان- که آیات مرا بر شما میخوانند- نزدتان آیند (به آنان ایمان آورید و پروا پیشه کنید) آنان که پرهیزگاری ورزند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند» سوره اعراف، آیه ۳۵.
- ↑ «و همه آنچه را که از اخبار پیامبران برای تو حکایت میکنیم، چیزی است که با آن دلت را استوار میداریم در حالی که در این (سوره) برای تو حقیقت و برای مؤمنان اندرز و یادکردی آمده است» سوره هود، آیه ۱۲۰.
- ↑ معموری، علی، آرامش، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ الروح، ابن قیم، ج ۱، ص ۲۵۶ و ۲۵۷.
- ↑ العین، ص ۵۵؛ مفردات، ص ۹۰؛ لسان العرب، ج ۱، ص ۲۲۳. «اَمَن».
- ↑ بیضاوی، ج ۱، ص ۲۱۱.
- ↑ «آنان که ایمان آوردهاند و ایمانشان را به هیچ ستمی نیالودهاند، امن (و آرامش) دارند و رهیافتهاند» سوره انعام، آیه ۸۲.
- ↑ «آری، آن کسان که روی (دل) خویش به (سوی) خداوند نهند در حالی که نکوکار باشند، بیگمان پاداش آنان نزد پروردگارشان است. و بیمی نخواهند داشت و اندوهگین نمیشوند» سوره بقره، آیه ۱۱۲.
- ↑ «ای مؤمنان! همگی به فرمانبرداری (خداوند) درآیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او برای شما دشمنی آشکار است» سوره بقره، آیه ۲۰۸.
- ↑ «و خداوند به بهشت فرا میخواند و هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون میگردد» سوره یونس، آیه ۲۵.
- ↑ «خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند» سوره مائده، آیه ۱۶.
- ↑ «خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام میگشاید و هر کس را که بخواهد در گمراهی وانهد دلش را تنگ و بسته میدارد گویی به آسمان فرا میرود؛ بدین گونه خداوند عذاب را بر کسانی که ایمان نمیآورند؛ برمیگمارد» سوره انعام، آیه ۱۲۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۶۰؛ فی ظلال، ج ۵، ص ۳۰۴۸.
- ↑ «سرای آرامش نزد پروردگارشان از آن آنهاست و او برای کارهایی که میکردند یار آنان است» سوره انعام، آیه ۱۲۷.
- ↑ «اوست خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست، فرمانفرمای بسیار پاک بیعیب، ایمنیبخش، گواه راستین ، پیروز کامشکن بزرگ منش؛ پاکاکه خداوند است از آنچه (بدو) شرک میورزند» سوره حشر، آیه ۲۳.
- ↑ النهایه، ابن اثیر، ج ۱، ص ۶۹. «اَمن».
- ↑ «و چگونه از آنچه شریک (خداوند) قرار میدهید بهراسم در حالی که خود نمیهراسید از اینکه چیزی را شریک خداوند قرار دادهاید که برهانی بر آن بر شما فرو نفرستاده است؛ پس اگر دانایید کدامیک از (ما) دو گروه به امن (و آرامش) سزاوارتر است؟» سوره انعام، آیه ۸۱.
- ↑ «خداوند به مردی (برده) مثل میزند که چند ارباب ناسازگار در (مالکیت) او شریکند و مردی (برده) که فرمانبر یک تن است؛ آیا این دو در مثل برابرند؟ سپاس خداوند را، امّا بیشتر آنان نمیدانند» سوره زمر، آیه ۲۹.
- ↑ معموری، علی، آرامش، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ العین، ص ۳۸۲؛ مفردات، ص ۴۱۷؛ التحقیق، ج ۵، ص ۱۶۳. «سَکَن».
- ↑ لسان العرب، ج ۶، ص ۳۱۲؛ معجم الفروق، ص ۲۸۰؛ المیزان، ج ۲، ص ۲۸۹.
- ↑ التعریفات، ص ۱۵۹.
- ↑ مدارج السالکین، ج ۲، ص ۵۲۳ و ۵۲۴.
- ↑ مفردات، ص ۴۱۷. «سکن».
- ↑ منازل السائرین، ج ۱، ص ۸۳ ـ ۸۵.
- ↑ «و پیامبرشان به آنان گفت: نشانه پادشاهی او این است که تابوت (عهد) نزدتان خواهد آمد که در آن آرامشی از سوی پروردگارتان (نهفته) است و (نیز) بازماندهای از آنچه از خاندان موسی و هارون بر جای نهادهاند و فرشتگان آن را حمل میکنند، بیگمان در آن برای شما اگر مؤمن باشید نشانهای است» سوره بقره، آیه ۲۴۸.
- ↑ قرطبی، ج ۳، ص ۱۶۲؛ وجوه القرآن، ص ۱۳۰؛ الوجوه و النظائر، ج۱، ص ۴۵۱.
- ↑ مفردات، ۴۱۷.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۶۱۴.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص ۲۸۹.
- ↑ «آنانند که (خداوند) ایمان را در دلشان برنوشته و با روحی از خویش تأییدشان کرده است » سوره مجادله، آیه ۲۲.
- ↑ المیزان، ج ۲، ص ۲۹۰.
- ↑ الکافی، ج۲، ص ۱۵؛ البرهان، ج۱، ص ۵۰۹؛ بحارالانوار، ج ۶۶، ص۱۷۷ و ۱۷۸.
- ↑ الفرقان، ج ۲، ص ۱۶۹ و ۱۷۰.
- ↑ «اوست که آرامش را در دل مؤمنان فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمانشان بیفزایند و سپاهیان آسمانها و زمین از آن خداوند است و خداوند دانایی فرزانه است» سوره فتح، آیه ۴.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که کافران به ننگ - ننگ جاهلی- دل نهادند و خداوند، آرامش خود را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد و آنان را به فرمان پرهیزگاری پایبند کرد و آنان بدان سزاوارتر و شایسته آن بودند و خداوند به هر چیزی داناست» سوره فتح، آیه ۲۶.
- ↑ «اگر او را یاری ندهید بیگمان خداوند یاریش کرده است هنگامی که کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش میگفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با سپاهی که آنان را نمیدیدید پشتیبانی کرد و سخن کافران را فروتر نهاد و سخن خداوند است که فراتر است و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۴۰.
- ↑ نمونه، ج ۷، ص ۴۱۹ ـ ۴۲۲.
- ↑ «به راستی خداوند از مؤمنان خشنود شد هنگامی که با تو در زیر آن درخت بیعت میکردند پس آنچه در دل داشتند معلوم داشت، از این رو آرامش را بر آنها فرو فرستاد و به پیروزی زودرسی پاداششان داد» سوره فتح، آیه ۱۸.
- ↑ قرطبی، ج ۱۶، ص ۱۸۱ ـ ۱۸۳؛ مدارج السالکین، ج ۳، ص ۵۲۴.
- ↑ «بیگمان خداوند در نبردهایی بسیار و در روز (جنگ) «حنین» شما را یاری کرده است؛ هنگامی که فزونیتان شما را به غرور واداشت اما هیچ سودی برای شما نداشت و زمین با گستردگیش بر شما تنگ شد سپس با پشت کردن (به دشمن) واپس گریختید آنگاه خداوند آرامش خویش را بر پیامبر خود و بر مؤمنان فرو فرستاد و سپاهیانی را که آنان را نمیدیدید؛ فرود آورد و کافران را به عذاب افکند و آن، کیفر کافران است» سوره توبه، آیه ۲۵-۲۶.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۲۲۲ ـ ۲۲۷.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۲۲۴ ـ ۲۲۹.
- ↑ معموری، علی، آرامش، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ لسان العرب، ج ۸، ص ۲۰۴. «طمن».
- ↑ مفردات، ص ۵۲۴. «طمن».
- ↑ العین، ص ۴۹۴؛ المیزان، ج ۲، ص ۳۷۷.
- ↑ الکلیات، کفوی، ص ۵۶۵.
- ↑ التوقیف علی مهمات التعاریف، ص ۲۲۸.
- ↑ منازل السائرین، ج ۱، ص ۸۵ و ۸۶.
- ↑ مدارج السالکین، ج ۲، ص ۵۳۴ ـ ۵۴۰.
- ↑ بصائر ذوی التمییز، ج ۳، ص ۵۱۷.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده میسازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پارهای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.
- ↑ «هنگامی که حواریان گفتند: ای عیسی پسر مریم! آیا پروردگار تو یارایی دارد که برای ما از آسمان خوانی فرو فرستد؟ (عیسی) گفت: اگر مؤمنید از خداوند پروا کنید گفتند: بر آنیم تا از آن بخوریم و دلهایمان اطمینان یابد و بدانیم که تو، به ما راست گفتهای و بر آن از گواهان باشیم» سوره مائده، آیه ۱۱۲-۱۱۳.
- ↑ و بیگمان خداوند در «بدر» شما را با آنکه ناتوان بودید یاری کرد پس، از خداوند پروا کنید، باشد که سپاس گزارید. (یاد کن) آنگاه را که به مؤمنان میگفتی: آیا بسندهتان نیست که خداوند با سه هزار فرشته فرو فرستاده (از سوی خود) شما را یاری رساند؟ چرا؛ (بیگمان بسنده است و) اگر شکیبایی کنید و پرهیزگاری ورزید و آنان چنین شتابان به سوی شما آیند خداوند شما را با پنج هزار فرشته نشانگذار یاری خواهد رساند. و خداوند آن را جز مژدهای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دلهاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست؛ سوره آل عمران، آیه: ۱۲۳-۱۲۶.
- ↑ جامع البیان، ج ۳، ص ۴۲۹ و مج ۳، ج ۴، ص ۱۱۲.
- ↑ «(یاد کن) آنگاه را که (خداوند) خوابی سبک را بر شما فرا میپوشاند تا از سوی او آرامشی (برای شما) باشد و از آسمان آبی فرو میباراند تا شما را بدان پاکیزه گرداند و پلیدی شیطان را از شما بزداید و دلهایتان را نیرومند سازد و گامها (یتان) را بدان استوار دارد» سوره انفال، آیه ۱۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۶۳ و ج ۳، ص ۸۰۸ و ۸۰۹؛ فی ظلال، ج۳، ص ۱۴۸۴.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۸۰۸.
- ↑ «و خداوند آن را جز مژدهای (برایتان) قرار نداد و اینکه دلتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند نیست که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۱۰.
- ↑ المیزان، ج ۹، ص ۲۱؛ نمونه، ج ۷، ص ۱۰۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۰۹.
- ↑ «به یقین آنان که لقای ما را امید نمیبرند و به زندگی این جهان خشنود و به آن دلگرمند و آنان که از نشانههای ما غافلند؛ به سزای آنچه میکردند، جایگاهشان آتش است» سوره یونس، آیه ۷-۸.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۴۰؛ کشف الاسرار، ج ۴، ص ۲۵۲.
- ↑ «و از مردم کسی است که خداوند را با دو دلی میپرستد، اگر خیری به او رسد بدان دل استوار میدارد و اگر بلایی بدو رسد دگرگون میشود ؛ در این جهان و در جهان واپسین زیان دیده است؛ این همان زیان آشکار است» سوره حج، آیه ۱۱.
- ↑ فیظلال، ج ۴، ص ۲۴۱۲ ـ ۲۴۱۳؛ موسوعة اخلاق القرآن، ص۸۵.
- ↑ «همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهای ایشان با یاد خداوند آرام میگیرد؛ آگاه باشید! با یاد خداوند دلها آرام مییابد» سوره رعد، آیه ۲۸.
- ↑ جامع البیان، مج ۸، ج ۱۳، ص ۱۹۰؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۴۷.
- ↑ ﴿ يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبَادِي وَادْخُلِي جَنَّتِي﴾ ای روان آرمیده!به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! و به بهشت من پا بگذار!؛ سوره فجر، آیه: ۲۷-۳۰.
- ↑ جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۲۳۷ ـ ۲۴۰؛ کشف الاسرار، ج ۱۰، ص ۴۸۹ ـ ۴۹۰.
- ↑ التعریفات، ص ۳۱۲.
- ↑ آگاه باشید که دوستان خداوند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین میشوند. آنان که ایمان آوردند و پرهیزگاری میورزیدند، در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است؛ سوره یونس، آیه: ۶۲ـ۶۴.
- ↑ معموری، علی، آرامش، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱.