معجزه در کلام اسلامی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۱۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث معجزه است. "معجزه" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل معجزه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  1. عملی است غیر عادی و بر خلاف جریان طبیعی عالَم و خارج از توان انسان‌های عادی.
  2. معجزه را نمی‌توان به دیگران آموخت یا مغلوب عوامل دیگر ساخت.
  3. معجزه همواره با ادعای نبوت و نیز تحدی همراه است.
  4. معجزه با امر خواسته شده از مدعی نبوت مطابقت دارد[۴][۵].

تفاوت معجزه و کرامت

معجزه و قانون علیت

اعجاز قرآن

اثبات نبوت با معجزه

اثبات امامت با معجزه

دیدگاه ابن قبه رازی در باره معجزه

معاجز پیامبر اسلام(ص) و قرآن

دیدگاه ابن قبه رازی درباره شرط اعجاز پیامبر

معجزه در فرهنگ اصطلاحات علم کلام

معنای لغوی

قرآن و لغت معجزه

حقیقت اعجاز

  • معجزه، بر این نکته دلالت می‌‌کند که وقتی پیامبر از جنبه علم و معرفت، اتصال با جهان دیگر را ادعا می‌‌کند، از جنبه قدرت هم بایستی نشانه‌ای از آن جهان بیاورد.
  • متکلمین از این، به معجزه تعبیر کرده‌اند؛ برای اینکه یکی از لوازم آیت بودن این است که مردمِ دیگر از آوردن مثل آن ناتوان و عاجزند و پیامبران هم مردم را به صورت تعجیز مخاطب قرار می‌‌دادند. بر این اساس، نام این عمل را معجزه گذاشتند، یعنی عملی که ناتوانی دیگران را آشکار می‌‌سازد؛ ولی معنای معجزه به ناتوانی، تا حدودی نارساست؛ زیرا اگر بر این نکته باشیم که هر چیزی که دیگران در مقابل آن ناتوان باشند، معجزه نام گیرد، مطلب با اشکال مواجه می‌‌شود، مثلاً شما قرآن را معجزه می‌‌دانید، به دلیل اینکه کسی مثل آن را نیاورده است. در هر رشته دیگر نیز که یک نفر متخصص باشد، دیگران نمی‌توانند آثاری مثل او خلق کنند. پس، این کلمه نارساست و باید معجزه و ناتوانی دیگران، این جهت را که کار از مرز قدرت بشری خارج است، برساند.
  • پس معجزه کار و اثری است که از پیغمبری به عنوان "تحدی" آورده شود و نشانه‌ای باشد از اینکه قدرتی ماورای بشری در ایجاد آن دخالت دارد و این عمل، فراتر از قدرت بشر است[۴۱].

تعریف‌های معجزه

  1. بعضی مانند مادی‌مسلکان و نیز آنان که قصد نفی معجزه را دارند، ممکن است معجزه را این طور تعریف کنند که معجزه، یعنی آنچه بدون علت روی می‌‌دهد. این تعریف نادرست است؛ زیرا اگر معجزه بدون علت رخ داده باشد، دلیل بر هیچ امری نخواهد بود.
  2. ممکن است گروهی دیگر معتقد باشند که معجزه پیدایش چیزی بدون علت و نیز استثنای در قانون علیت نیست، بلکه معجزه به این معناست که به جای علت واقعی یک رویداد، علت دیگری جانشین آن می‌‌گردد. در حقیقت، در معجزه اصل علیت نفی نشده، بلکه جانشین علت دیگر گردیده است؛ مثلاً علت واقعی و حقیقی پیدایش انسان، آمیزش دو انسان است؛ حالا چنانچه این علت جای خود را به علت دیگری دهد و انسانی از غیر طریق آمیزش دو انسان پدید آید، آن معجزه است. این گفتار ناشی از عدم اطلاع بر علوم عقلی است؛ زیرا در عالم، نظام علت و معلول حکمفرماست. این نظام، نظامی قراردادی نیست که بتواند آن را تغییر و تبدیل نمود، بلکه بر اساس رابطه‌ای حقیقی و واقعی و تخلف‌ناپذیر است.
  3. فرق است میان خرق قانون علیت و خرق ناموس طبیعت. معجزه آن نیست که چیزی از غیر راه علت اصلی پدید آمده باشد، بلکه آنچه از غیر مسیر و جریان عادی و طبیعی به وجود آمده باشد، معجزه نام دارد. به بیان بهتر: معجزه خارج شدن امری است از جریان عادی به نحوی که دخالت ماوراء الطبیعه در آن آشکار باشد.
  • معجزه بدین‌گونه توجیه می‌‌گردد: علل واقعی اشیا و پدیده‌ها برای بشر که می‌خواهد با علم و تجربه به حقیقت روابط آنها برسد، همواره مجهول است و تنها خداوند بر علت‌های واقعی اشیا و پدیده‌ها آگاه است و بشر به وسیله تجربه و آزمایش فقط به یک سلسله تقارنات و ارتباطات دسترسی پیدا می‌‌کند و آن را رابطه علیت می‌‌پندارد.
  • بر این اساس، معجزه به معنای به وقوع پیوستن حوادث و رویدادها از طریق روابط علمی و معلولی ناشناخته برای بشر است. در این چرخه هیچ علتی نفی نمی‌گردد، اما علت‌های ناشناخته جایگزین علت‌های تجربی و مألوف شده است[۴۲].

چهار نظریه درباره معجزه

معجزه فعل خدا یا پیامبر

  • این بحث از قدیم میان علمای اسلام مطرح بوده که آیا معجزه فعل مستقیم خداست، یا فعل پیغمبر و به اذن خدا.
  • عده‌ای نظریه اول را پذیرفته‌اند و آن را کار خدایی دانسته‌اند. این عده در حقیقت نوعی تقسیم کار میان خدا و غیر خدا را قائل هستند و گفته‌اند: کارهای کوچک کارهای بنده است و کارهای بزرگ کار خداست.

اینها مدعی هستند که اگر کسی بخواهد چنین کار بزرگی (معجزه) را به یک بنده نسبت بدهد، مشرک است؛ چون کار خدا را به بنده نسبت داده است.

  • دسته دوم می‌‌گویند: معجزه کار پیغمبران است؛ هم قرآن بر این نکته دلالت دارد و هم اعتبارات عقلی آن را ایجاب می‌‌کند.
  • آنها به آیات قرآن استناد می‌‌کنند و می‌‌گویند که قرآن هرچند خودش معجزات را به شخص پیغمبر نسبت می‌‌دهد؛ همواره بر این نکته تکیه می‌‌کند که معجزه با اذن الهی صورت می‌‌پذیرد؛ ﴿وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ[۴۶][۴۷].

فرق معجزه و کرامت

  • معجزه، یعنی بیّنه و آیت الهی که برای اثبات مأموریتی الهی صورت می‌‌گیرد و مقرون به تحدی است. *بنابراین، به شرایط خاصی محدود است؛ اما کرامت امری خارق‌العاده است که صرفاً اثر قوت روحی و قداست نفسانی یک انسان کامل یا نیمه کامل است و برای اثبات منظور الهی خاصی نیست. چنین امری فراوان رخ می‌‌دهد و حتی می‌‌توان گفت امری عادی است و به شرطی مشروط نمی‌باشد.
  • معجزه زبان خداست که شخصی را تأیید می‌‌کند، ولی کرامت چنین زبانی نیست[۴۸][۴۹].

منابع

  1. میرزایی، عباس، ابن قبه رازی
  2. فرهنگ شیعه
  3. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام
  4. ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت

جستارهای وابسته

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. مقائیس اللغة، ۴/ ۲۳۲.
  2. نبوت‌، ۱۰۰.
  3. فرهنگ شیعه، ص 416.
  4. کشف المراد، ۳۵۱؛ البیان فی تفسیر القرآن‌، ۳۳؛ نبوت‌، ۱۰۳؛ الالهیات‌، ۲/ ۶۷- ۶۴؛ قرآن و آخرین پیامبر، ۳۲.
  5. فرهنگ شیعه، ص 416.
  6. فرهنگ شیعه، ص 417.
  7. شرح اشارات‌، ۳/ ۴۱۷.
  8. غایة المرام‌، ۳۳۲ به نقل از معجزه‌شناسی‌، ۲۲.
  9. المغنی‌، ۱۵/ ۲۷۴.
  10. فرهنگ شیعه، ص 417.
  11. راهنماشناسی‌، ۲۱۱.
  12. ﴿وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ؛ سوره نمل، آیه ۱۰؛ تفسیر نمونه‌، ۱۶/ ۳۱۶ و ۱۰/ ۲۹۳.
  13. فرهنگ شیعه، ص 417-418.
  14. ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلا مِّن قَبْلِكَ مِنْهُم مَّن قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُم مَّن لَّمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ؛ سوره مؤمن، آیه ۷۸؛ ﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ؛ سوره بقره، آیه ۱۰۲؛ ﴿ وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.
  15. نبوت/ ۱۳۸.
  16. فرهنگ شیعه، ص 417-418.
  17. المیزان‌، ۱/ ۸۲.
  18. مدخل التفسیر، ۲۵؛ تفسیر نمونه‌، ۱۳/ ۱۸۲؛ براهین اثبات خدا، ۲۵۴.
  19. آشنایی با قرآن‌، ۲/ ۲۰۹؛ الالهیات‌، ۳/ ۷۶؛ معجزه در قلمرو عقل و دین‌، ۱۳۰.
  20. فرهنگ شیعه، ص 418.
  21. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۲.
  22. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۲.
  23. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۳.
  24. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۲.
  25. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۲.
  26. میرزایی، عباس، ابن قبه رازی، ص۱۳۴.
  27. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۳.
  28. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱.
  29. سید مرتضی، جوابات المسائل الطرابلسیات، ص۲۰۷.
  30. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱.
  31. میرزایی، عباس، ابن قبه رازی، ص۱۳۴-۱۳۵.
  32. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۲.
  33. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۱.
  34. قصی بن کلاب از اجداد پیامبر بوده است: ابوالقاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب. درباره او ر.ک: ابن‌سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۶۶.
  35. ابن قبه رازی رازی، المسألة المفردة فی الإمامه، ص۶۳.
  36. میرزایی، عباس، ابن قبه رازی، ص۱۳۵.
  37. حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ص۱۵۷.
  38. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۵-۱۷۶.
  39. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۶.
  40. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۶.
  41. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۶-۱۷۷.
  42. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۷.
  43. «هرگز برای سنت خداوند دگرگونی نخواهی یافت» سوره فاطر، آیه ۴۳.
  44. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۸.
  45. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۸-۱۷۹.
  46. «هیچ پیامبری نیست که جز با اذن خداوند آیه‌ای آورد» سوره غافر، آیه ۷۸.
  47. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۷۹.
  48. مطهری، نبوت، ص۱۴۳ - ۱۰۰؛ همو، مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، ج۳، ص۷۰؛ همو، آشنایی با قرآن، ج۱ و ۲، ص۲۱۱ - ۲۰۴؛ همو، ولاءها و ولایت‌ها، ص۸۳.
  49. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۱۸۰.