عبدالرحمن بن عبد رب انصاری در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۴۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.


این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

عبدالرحمن بن عبد رب انصاری، اهل مدینه و از طایفه خزرج بوده است و چون به کوفه رفت و در میان قبیله بنی اسد ماندگار شد، از این رو او را کوفی و از بزرگان قبیله بنی اسد به حساب آوردند. عبدالرحمن از یاران پیامبر اسلام(ص)، راوی احادیث و از خواص اصحاب امیرمؤمنان(ع) بود و در آخر عمر هم در رکاب امام حسین(ع) در کربلا شهید شد. عبدالرحمن مقامی ارجمند داشت و از خاندانی است که تمام ایشان از یاران و دوستان خاندان پیامبر(ص) بوده‌اند، چنانکه از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: "وهب، شهاب و عبدالرحمن، فرزندان عبد رب و همچنین اسماعیل بن عبدالخالق بن عبدرب همگی از نیکان و برگزیدگان اصحاب‌اند". عبدالرحمن از کسانی است که فضایل و مناقب امیر مؤمنان علی(ع) را آشکارا بیان می‌کرد و از هیچ کس پنهان نمی‌داشت، چنانکه وقتی امیرمؤمنان(ع) در منطقه رحبه کوفه مردم را قسم داد، هر که در روز غدیر از پیامبر(ص) درباره من چیزی شنیده برخیزد و بیان کند، مردم بسیاری از جمله ابو ایوب انصاری، ابو عمرة بن عمرو، ابو زینب، سهل بن حنیف و عبدالرحمن بن عبد رب انصاری برخاستند و گفتند: گواهی می‌دهیم که از پیامبر(ص) شنیدیم که فرمود: آگاه باشید! خدا ولی من است و من ولی مؤمنانم؛ آگاه باشید هر که من مولای اویم علی مولای اوست، خدایا دوست دار آنکه او را دوست می‌دارد و دشمن دار آنکه او را دشمن بدارد، و یاری کن آنکه او را یاری می‌کند[۱].

از وی نقل شده: روزی به مکه رسیدم و به عبدالله بن عمرو بن عاص که در سایه کعبه نشسته بود و مردم اطراف او گرد آمده بودند، برخوردم. کنار عبدالله بن عمرو بن عاص نشستم و به او گفتم: این پسر عموی تو (معاویه) به ما امر کرد که اموال یکدیگر را بخوریم و خودمان را بکشیم در حالی که خدا می‌فرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا[۲].عبد الله بن عمرو بن عاص دستانش را بر پیشانیش زد و پس از مدت کوتاهی از این رو به آن رو شد و سپس سرش را بلند کرد و گفت: "اطاعت کن از او در طاعت خداوند و نافرمانی کن از او در زمانی که او نافرمانی خدا را می‌کند". روایتی از عبدالله بن عمرو بن عاص و او از پیامبر(ص) نقل کرده که پیامبر(ص) فرمود: کسی که بیعت کند با امام و به او دست بیعت دهد و قلبش هم آن را بپذیرد، پس باید اطاعت کند از او در آنچه که می‌تواند؛ پس اگر کسی با امام مخالفت کرد گردن او را بزنید. عبدالرحمن بن عبدرب می‌گوید: از عبدالله بن عمرو پرسیدم: آیا تو خود این سخن را از رسول خدا(ص) شنیدی؟ عبدالله بن عمرو گفت: "آن را با دو گوشم شنیدم و با قلبم هم پذیرفتم"[۳].[۴].

عبدالرحمن بن عبد رب انصاری در اصحاب امام حسین

عبدالرحمان فرزند عبد ربه خزرجی، منسوب به قبیله خزرج؛ و خزرج یکی از دو طایفه بزرگ مدینه - اوس و خزرج - و از گروه انصار است.

آری، عبدالرحمان در مسیر زندگی همواره، راه حق پیمود و جزء یاران صدیق امیرمؤمنان(ع) قرار گرفت و از تربیت شدگان با اخلاص امام(ع) بود که از حضرت قرآن آموخت و از اصحاب پیامبر خدا(ص) به شمار می‌‌آید[۵].[۶]

عبدالرحمان و شهادت به حدیث «مَنْ‏ كُنْتُ‏ مَوْلَاهُ‏»

شیخ طوسی عبدالرحمان را از اصحاب امیرمؤمنان علی(ع) به شما آورده و می‌‌نویسد او از اصحاب خزرجی امام حسین(ع) است[۷].

ابن اثیر و دیگران از اصبغ بن نباته نقل می‌‌کنند که گفت: امیرمؤمنان(ع) در یکی از روزهای خلافت خود، مردم را در رحبه (دهلیز جلو) مسجد کوفه به خدا سوگند داد که هر کسی خطبه رسول خدا(ص) را درباره من در روز غدیر خم شنیده از جا بلند شود و شهادت دهد، و حضرت تأکید کرد فقط کسانی برخیزند که این خطبه را خود به گوش خویش شنیده‌اند! و در این میان بیش از ده نفر از جمله، ابوایوب انصاری، ابو عمره، ابو زینب، سهل بن حنیف، خزیمة بن ثابت، عبدالله بن ثابت و عبدالرحمن بن عبد رب انصاری و... از جا برخاستند و گفتند ما شهادت می‌‌دهیم که از پیامبر خدا(ص) شنیدیم که می‌‌فرمود: «أَلا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ وَلِيِّي وَأَنَا وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ، أَلا فَمَنْ كنت مولاه فعلي مولاه، اللَّهمَّ وال من وَالاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَأَحِبَّ مَنْ أَحَبَّهُ، وَأَبْغِضْ مَنْ أَبْغَضَهُ، وَأَعِنْ مَنْ أَعَانَهُ»[۸]؛

آگاه باشید، همانا خداوند عزوجل ولی من است، و من ولی مؤمنانم، آگاه باشید کسانی که من مولای آنانم علی مولای آنان است، خدایا دوست بدار دوستداران علی را و دشمن بدار دشمنانش را، خدایا آنان که به او محبت می‌‌کنند مورد محبت خویش قرار بده و آنها که بغض او را دارند، مورد خشم خود قرار بده. خدایا آنان که علی را یاری کرده‌اند، یاری نما.

اگر چه ابن اثیر در أسدالغابه می‌‌نویسد: عبدالرحمان فرزند عبد رب انصاری است، - و به جای ربه، کلمه رب و به جای خزرجی، کلمه انصاری به کار برده - اما به نظر می‌‌رسد مراد او همان عبدالرحمان بن عبد ربه است و از این نقل خبر استفاده می‌‌شود او از اصحاب رسول خدا(ص) بوده است؛ زیرا اقرار کرده که حدیث پیامبر خدا که فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ». را از خود رسول خدا(ص) شنیده است[۹]؛ بنابراین عبدالرحمان از اصحاب رسول خدا(ص) به شمار می‌‌آید.[۱۰]

غسل شهادت در شب عاشورا

همان طوری که اشاره شد عبدالرحمان از دیرباز عاشق و دلباخته خاندان پیامبر(ص) بود و لذا پس از هلاکت معاویه، با امام حسین(ع) عازم مکه و از آنجا به کربلا آمد[۱۱]. و در شب عاشورا آمادگی خود را برای شهادت در راه حسین و اهداف بلند ایشان اعلام کرد و لذا چون یقین پیدا کرد فردا به شهادت می‌‌رسد، در خیمه‌ای که جهت استحمام و غسل بر پا شده بود با بریر بن خضیر ایستاده بود تا به نوبت در آن خیمه خود را شست و شو و غسل کنند، در همین جا بود که بریر با او مزاح کرد. عبدالرحمان با اعتراض گفت: این کار را ترک کن، حالا که وقت مزاح و این سخنان باطل نیست!

بریر هم در پاسخ او گفت: به خدا قسم من اهل مزاح نبوده‌ام ولی به من بشارت داده شد به آنچه به زودی با آن ملاقات خواهم کرد و به خدا سوگند مابین ما و حورالعین فاصله‌ای نیست جز شمشیر این قوم ستمکار[۱۲]. آری عبدالرحمان آماده غسل برای شهادت شد.[۱۳]

شهادت در روز عاشورا

عبدالرحمان، با شعله‌ور شدن آتش جنگ در روز عاشورا، با اجازه امام(ع) به میدان شتافت و در نبرد نخست و به قولی در نبرد تن به تن به فیض شهادت نایل گشت[۱۴].[۱۵]

منابع

پانویس

  1. «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مَوْلاَيَ وَ أَنَا مَوْلَى اَلْمُؤْمِنِينَ فَمَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ »؛ رجال کشی، کشی، ص۳۵۲؛ اسد الغابه، ابن اثیر، ج۳، ص۳۰۷؛ قاموس الرجال، شوشتری، ج۵، ص۳۰۰.
  2. «ای مؤمنان! دارایی‌های یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد و یکدیگر را نکشید بی‌گمان خداوند نسبت به شما بخشاینده است» سوره نساء، آیه ۲۹.
  3. مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۲، ص۱؛ معجم الرجال و الحدیث، انصاری، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۲؛ البدایة و النهایه، ابن کثیر، ج۲، ص۱۵۵.
  4. عادلی، فاطمه، مقاله «عبدالرحمن بن عبد رب انصاری»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۶، ص ۴۹-۵۰.
  5. تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵؛ ابصارالعین، ص۱۳۸ و نیز ر.ک: اصحاب امام علی(ع)، اثر دیگر مؤلف، ج۲، ص۷۱۰.
  6. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۵۰۴.
  7. رجال طوسی، ص۵۰.
  8. اسد الغابه، ج۳، ص۳۰۷ و نیز ر.ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵ و ابصارالعین، ص۱۳۹.
  9. اسد الغابه، ج۳، ص۳۰۷.
  10. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۵۰۴-۵۰۵.
  11. ر.ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵ و ابصارالعین، ص۱۳۸.
  12. متن روایت و با توضیح بیشتر رجوع شود به شرح حال بریر بن خضیر در همین اثر.
  13. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۵۰۵-۵۰۶.
  14. ر.ک: تنقیح المقال، ج۲، ص۱۴۵ و ابصارالعین، ص۱۳۹.
  15. ناظم‌زاده، سید اصغر، اصحاب امام حسین، ص:۵۰۶.