شهادت بر اعمال
این مدخل از زیرشاخههای بحث شئون امام در روز قیامت است. "شهادت بر اعمال" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
شهادت بر اعمال در قرآن - شهادت بر اعمال در حدیث - شهادت بر اعمال در کلام اسلامی - شهادت بر اعمال در عرفان اسلامی
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل شهادت بر اعمال (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- براساس آیات قرآن کریم، در سرای آخرت موجوداتی به عنوان شاهد بر اعمال حاضر میشوند؛[۱] چنانکه قرآن کریم میفرماید: يَوْمَ يَقُومُ الأَشْهَادُ.[۲] از برخی آیات و نیز روایات معتبری که در تفسير آنها وارد شده است، چنين برمیآید که یکی از شئون امامان(ع) ما در آخرت، شاهد بودن ایشان است. برای نمونه، در قرآن کریم چنین آمده است: وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا.[۳] امام باقرS در روایتی صحیح در تفسیر آیه یادشده فرمودند: "نَحْنُ الْأُمَّةُ الْوَسَطُ وَ نَحْنُ شُهَدَاءُ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ".[۴] روایات پرشمار دیگری نیز با سندهای مختلف، همین مضمون را تأیید کردهاند؛[۵] چنانکه ابوبصیر در روایتی، همین مضمون را از امام صادقS نقل کرده است.[۶][۷]
- برید عجلی نیز در روایتی صحیح از امام صادقS درباره آیه یادشده میپرسد. امامS با تأكيد بر شاهد بودن امامان(ع) این مطلب را بیان کردند که رسول خداa نیز شاهد بر آنها هستند و هر کس امامان را تصدیق یا تکذیب کند، ایشان نیز روز قیامت او را تصدیق یا تکذیب میکنند.[۸] آیه دیگری که در همین راستا میتواند وجود این شأن را برای امامان(ع) اثبات کند، آيه فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيدًا[۹] است. امامان(ع) در تفسیر این آیه، خود را به عنوان شاهد اعمال بندگان بهشمار آوردهاند؛ چنانکه سماعة در روایتی موثق از امام صادقS نقل میکند که ایشان با اختصاص پیام این آیه به امت اسلام، این شأن را برای امامان(ع) یادآور شدند.[۱۰] افزون بر آن، در روایاتی نیز بهطور مستقل این شأن برای امامان(ع) بیان شده؛ چنانکه سلیم بن قیس هلالی در روایتی صحیح این آموزه را از امام علیS نقل کرده است.[۱۱][۱۲]
- ظاهر روایات یادشده بر شاهد بودن امامان(ع) دلالتی روشن دارد، با وجود این، چیستی این شهادت، گستره آن و سرانجامْ ارتباط آن با مقام امامت سخنی دیگر است که تأمل بیشتری میطلبد. به دیگر سخن، اولاً، مقصود از شهادت امام چیست؟ ثانياً، شهادت امام بر چه چیزی است؟ آیا بر اعمال انسان شهادت میدهد یا شهادت در اموری دیگر است؟ آیا شهادت او تنها نسبت به امت خود است یا آنکه او بر رفتار تمام انسانها و نیز دیگر امور شاهد است؟ و ثالثاً، مقام شهادت با مقام امامت چه ارتباطی دارد؟ درباره پرسش اول باید دانست که این پرسش تنها درباره امام و شهادت او نیست؛ بلکه میتوان آن را درباره شهادت پیامبران و فرشتگان نیز جاری دانست. در نگاه عرفی، شهادتْ مقولهای است که با مسئله علم ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ بدین معنا که شهادتْ نیازمند علم، آن هم علم از راه مشاهده و دیدن است؛ بنابراین کسی میتواند بر عمل کسی شهادت بدهد که شاهد انجام آن عمل باشد. ازاینروست که خداوند متعال که خودْ شاهد و ناظر علىالاطلاق است، بر همه اعمال انسانها گواه است: أَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ.[۱۳] همچنین اعضای انسان اگر میتوانند شهادت دهند نیز از همین باب است.[۱۴] بههمینسان اگر پیامبر و امام(ع) میتوانند بر چیزی شهادت دهند، بدین معناست که آن را دیده، بِدان علم دارند؛ در غیر این صورت شهادت ایشان معنادار نخواهد بود و این حقیقت نشان از علم فراوان آن حضرات دارد. پرسش دوم درباره گستره شهادت امام بود. چنانکه گفته شد، پرسش اینجاست که آیا شهادت امام بر اعمال انسانهاست یا در اموری دیگر است؟ آیا شهادت او تنها درباره مردم عصر خود است یا آنکه او شاهد بر رفتار تمام انسانها و نیز دیگر امور است؟ نکته آغازین در پاسخ به پرسش یادشده آن است که مطابق برخی روایات، هر امامی بر امت دوره خود شاهد است.[۱۵] البته این امر با آنکه امامS بتواند بر تمام امتها شهادت بدهد، منافاتی ندارد. نکته دوم آنکه در نگاه نخست چنین به نظر میرسد که شهادت امام، شهادت بر اعمال انسانهاست و این شهادت، همچون شهادت فرشتگان یا اعضای انسانی است. در این صورت، چنین مقامی نشانگر گستره فراوان علم امام است که نسبت به اعمال انسانها شهودی عینی دارد. البته در روایات، سخنی از آنکه امام بر تمام اعمال انسانها شهادت میدهند، نیست و تنها از اصل شهادت حکایت میکنند که چنین امری با شهادت کلی یا جزئی هردو سازگار است. نکته دیگر آنکه با وجود شاهدانی همچون فرشتگان - بهویژه فرشتگانی که همواره همراه انساناند - و نیز اعضای انسانی، آیا نیازی به شهادت امامS احساس میشود؟ این نکات موجب میشود تا این احتمال به ذهن خطور کند که مقصود از شهادت امامS بهطور خاص، شهادتی ویژه و متناسب با مقام امامت است که میتواند شهادت بر پذیرش یا عدم پذیرش ولایت و امامت امامان معصوم(ع) باشد. به دیگر سخن، امامان(ع) که صاحب منصب امامتاند، بر پذیرش یا عدم پذیرش امامت و ولایت خود از سوی مردم شهادت میدهند. در تأیید انگاره یادشده میتوان به صحيحه برید عجلی از امام صادقS اشاره کرد. امامS با بیان آنکه امامان، شاهدان الهی بر مردم، و حجتهای خدا در زمین هستند، فرمودند: «...ما شاهدان بر مردم هستیم؛ پس هرکس تصدیق کند، در قیامت او را تصدیق میکنیم و هرکس تکذیب کند، در قیامت او را تکذیب میکنیم».[۱۶] در این روایت، مسئله شاهد بودن و حجت بودن، توأمان بیان میشود که میتواند این برداشت را تقویت کند که مقصود از تصدیق، تصديق به حجت بودن امامان(ع) است. انگارۀ یادشده بهخوبی ارتباط میان امامت و شهادت را به تصویر میکشد. اگرچه احتمال نخست (شهادت بر اعمال انسانها) نیز نمیتواند باطل دانسته شود و اساساً احتمال نخست، بهطور کلی تمام اعمال و عقاید، از جمله مسئله ولایت را دربرمیگیرد.[۱۷]
- بیشتر متکلمان به این شأن اشاره کردهاند. شیخ مفید به عنوان نخستین متکلم این دوران، گاهی روایتی نقل میکند که در آن، امام علیS، خود و دیگر امامان(ع) را شاهدان خدا معرفی کرده است.[۱۸] افزون بر آن، در ابتدای کتاب فقهی خود، امامان(ع) را شاهدان اعمال شیعیان در روز قیامت و پیامبران را نیز شاهدان اعمال امت خود میداند.[۱۹] سید مرتضی نیز به این شأن پرداخته است. مرحوم سید آنگاه که قاضی عبدالجبار معتزلی میخواهد از آیه وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ[۲۰] استفاده کند تا حجیت اجماع و درستی روایت "لَا تَجْتَمِعُ أُمَّتِی عَلَی خَطَإٍ" را ثابت نماید، استدلال به آیه را مردود میداند، به این دلیل که «شهدا» جمع شهید است و اگر مقصود از «امت وسط» مسلمانان باشند، پس باید فردفرد مسلمانان شاهد باشند. این امر موجب میشود که گفته شود هریک از افراد امت خود حجتی برای درستی رفتار و گفتار خود است و هیچکس به این سخن ملتزم نمیشود؛ ازاینرو درست آن است که بگوییم مقصود از «امت وسط» گروهی خاص است که هریک از آنها شاهد بر دیگر افرادند و آنها همان امامانیاند که عصمت و طهارت آنها ثابت شده است.[۲۱] سید مرتضی دراینباره این پرسش را مطرح میکند که با توجه به آنکه امامان(ع) همگی چیز واحدی را مشاهده نکردهاند، چگونه میتوانند بر آن چیز شهادت دهند؟ وی در پاسخ میگوید برای شهادت لازم نیست مشهود علیه دیده شود، بلکه علم به آن کافی است، چنانکه شهادت ما نیز به یگانگی خداوند و نبوت پیامبرانش از همین قبیل است. سید درباره گستره شهادت ایشان نیز بیان میکند که این شهادت بر اعمال کسانی است که اهل ثواب نیستند یا آنکه اساساً خارج از امت اسلاماند.[۲۲] ابوالصلاح حلبی نسبت به شئون امام در قیامت تنها به شأن شهادت بر اعمال بندگان اشاره کرده است. وی به بهانه اثبات عصمت امامان(ع) با استناد به آیاتی همچون فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ[۲۳] و وَيَوْمَ نَبْعَثُ فِي كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا عَلَيْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ[۲۴] اثبات میکند که شاهدان در قیامت باید معصوم باشند و این صفت تنها برای امامان(ع) ثابت است.[۲۵] شیخ طوسی بر اساس آیه وَیَوْمَ نَبْعَثُ فِی كُلِّ أُمَّةٍ شَهِیدًا عَلَیْهِم مِّنْ أَنفُسِهِمْ وَجِئْنَا بِكَ شَهِیدًا عَلَی هَؤُلاء[۲۶] بیان میکند که در هر دورهای لازم است حجتی روی زمین باشد که مورد ### 313### خداوند متعال است.[۲۷] شیخ در جایی دیگر این نظریه را با تفصیل بیشتری مطرح کرده است. او به مناسبت نقد ادله اهل سنت بر حجیت اجماع، آیه وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ[۲۸] را نقل میکند. پس از رد استناد ایشان به این آیه، اثبات میکند که مقصود از امت وسط میتواند ائمه اطهار(ع) باشد. شیخ طوسی همچون سید مرتضی معتقد است برای شهادت لازم نیست مشهود علیه دیده شود، بلکه علم به آن کافی است، چنانکه شهادت ما نیز به یگانگی خداوند و نبوت پیامبرانش از همین قبیل است. وی درباره گستره شهادت ایشان معتقد است این شهادت بر کسانی است که اهل ثواب نیستند یا آنکه اساساً خارج از امت اسلاماند.[۲۹] ابن میثم بحرانی شأن شهادت را برای پیامبر و امامان(ع) ثابت دانسته است. به باور او، مقصود از شهادت، همان آگاهی از افعال امت است. چنین شأنی برای ایشان سبب میشود مردم نسبت به کارهای خود مراقبت بیشتری داشته باشند.[۳۰] علامه حلی در پی اثبات عصمت امامS، آیه وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ[۳۱] را طرح میکند و با مسلّم انگاشتن اینکه مقصود از شاهدان، همان اماماناند، میگوید که خداوند امام را تزکیه و پاک کرده است؛ زیرا در غیر این صورت شهادت ایشان در قیامت پذیرفته نمیشود. کسی که خداوند او را تزکیه و پاک کرده، معصوم است.[۳۲].[۳۳]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ برای آشنایی با شاهدان روز قیامت، ر.ک: عبدالله جوادی آملی، معاد در قرآن، ج۴، ص۴۱۱-۴۲۱؛ حبيب الله طاهری، سیری در جهان پس از مرگ، ص۴۰۹-۴۱۷.
- ↑ «روزی که گواهان بهپا میخیزند» (غافر، ۵۱).
- ↑ «همچنین شما را امت میانهای قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر نیز بر شما گواه است» (بقره، ۱۴۳).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۱؛ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۶۳.
- ↑ همو، بصائر الدرجات، ص۶۲، ۸۲ و ۸۳؛ محمد بن مسعود عیاشی، تفسير العیاشی، ج۱، ص۶۲ و ۶۳.
- ↑ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۸۳.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۰. گفتنی است برخی مفسران بهطور کلی معنای عرفی شهادت در این آیه را برنتافته، بر آن شدهاند که اساساً مراد از شهادت پیامبر، معنای عرفی آن نیست؛ بلکه بدین معناست که چون پیامبر کاملترین انسانهاست، رفتار او میزان سنجش رفتار دیگر انسانهاست (محمد رشیدرضا، تفسير المنار، ج۲، ص۴ و ۵). برخی دیگر از مفسران اهل سنت نیز با نقل برخی روایات یادشده، دیدگاه شیعه مبنی بر انحصار شاهدان در آیه ۱۴۳ سوره بقره را بهشدت رد کردهاند (سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم والسبع المثانی، ج۱، ص۴۰۴). در سوی مقابل، برخی مفسران معاصر شیعی بدون استفاده از روایات یادشده، مقصود از شاهدان در آیه را تنها بر امامان معصوم(ع) قابل صدق دانستهاند (سید محمد حسین طباطبایی، الميزان فی تفسير القرآن، ج۱، ص۳۱۹-۳۲۳؛ عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۷، ص۳۲۷-۳۳۱). ازآنجاکه نقد و بررسی دیدگاههای یادشده در روند این تحقیق تأثیری ندارد، خوانندگان را به منابع یادشده ارجاع میدهیم.
- ↑ «حال آنها چگونه است آن روزی که از هر امتی، شاهد و گواهی میآوریم، و تو را نیز بر آنان گواه خواهیم آورد» (نساء، ۴۱).
- ↑ "نَزَلَتْ فِي أُمَّةِ مُحَمَّدٍa خَاصَّةً فِي كُلِّ قَرْنٍ مِنْهُمْ إِمَامٌ مِنَّا شَاهِدٌ عَلَيْهِمْ وَ مُحَمَّدٌa شَاهِدٌ عَلَيْنَا" (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۰).
- ↑ همان، ص۱۹۱.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ مائده (۵)، ۱۱۷.
- ↑ يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (نور، ۲۴).
- ↑ "...فِي كُلِّ قَرْنٍ مِنْهُمْ إِمَامٌ مِنَّا شَاهِدٌ عَلَيْهِمْ وَ مُحَمَّدٌa شَاهِدٌ عَلَيْنَا" (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۹۰).
- ↑ "نَحْنُ الشُّهَدَاءُ عَلَى النَّاسِ فَمَنْ صَدَّقَ صَدَّقْنَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ مَنْ كَذَّبَ كَذَّبْنَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ" (همان).
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
- ↑ همو، الارشاد، ج ۱، ص ۲۲۹.
- ↑ همو، المقنعة، ص۳۲.
- ↑ بقره (۲)، ۱۴۳.
- ↑ سید مرتضی علم الهدی، الشافی فی الامامة، تحقیق عبدالزهرا حسینی، ج ۱، ص ۲۳۲.
- ↑ همان، ص ۲۳۱.
- ↑ نساء (۴)، ۴۱.
- ↑ نحل (۱۶)، ۸۹.
- ↑ ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، ص ۱۸۰-۱۸۱.
- ↑ نحل (۱۶)، ۸۹.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، التبیان، ج۶، ص ۴۱۷.
- ↑ بقره (۲)، ۱۴۳.
- ↑ محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، تحقیق حسین بحرالعلوم، ج ۱، ص۱۶۶-۱۷۰؛ همو، تمهید الأصول فی علم الكلام، تصحیح عبدالمحسن مشکوة الدینی، ص ۳۵۷؛ همو، التبیان، ج ۲، ص ۷-۸.
- ↑ میثم بن علی بن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۰۳-۲۰۴.
- ↑ بقره (۲)، ۱۴۳.
- ↑ حسن بن یوسف حلی، الالفین، ج ۱، ص ۱۳۲-۱۳۳.
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنتصفحه ۳۴۴.