فاطمه زهرا در حدیث

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۰ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۰۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث فاطمه زهرا است. "فاطمه زهرا" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

حضرت فاطمه زهرا در حدیث

حضرت زهرا(س) در نگاه رسول اکرم(ص)‌

پیامبر(ص) در احادیث مختلفی درباره فاطمه(س) فرمود که برخی از آنها عبارت‌اند از:

  1. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَيَغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ يَرْضَى لِرِضَاهَا»، خداوند با خشم فاطمه، خشمگین و با رضایت او راضی و خشنود می‌شود[۱]؛
  2. «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي‌، مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي، وَ مَنْ أحبها فقد أحبي‌»، فاطمه پاره تن من است هر کسی او را بیازارد مرا آزرده و کسی که به او محبّت بورزد، به من محبّت روا داشته است[۲]؛
  3. «فاطمة قلبي و روحي الّتي بين جنبي‌»؛ فاطمه قلب و روح من در کالبدم می‌باشد[۳].
  4. «فَاطِمَةُ سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‌»، فاطمه، مهتر بانوان جهانیان است[۴].[۵]

و نیز فرموده‌اند"دخترم فاطمه، سرور زنان عالمیان، از ابتدا تا انتهاست. او پاره تن من و نور چشمم و میوه قلبم و روح من است. او حوری‌های انسانی است و هرگاه در محرابش در برابر پروردگار ـ جل جلاله ـ می‌ایستد برای فرشتگان آسمان نورافشانی می‌کند، چنانکه ستارگان برای اهالی زمین نور افشانی می‌کنند[۶]. "هر که او را غضبناک کند مرا غضبناک کرده است"[۷]. "خداوند قلب و تمام اعضای دخترم فاطمه را پر از ایمان و یقین کرده است"[۸]. بارها بر روی منبر فرموده بود: "فاطمه پاره تن من است هر که او را آزرده سازد مرا آزرده است[۹] و هر که او را زیارت کند، مرا زیارت کرده است"[۱۰] و نیز درباره او فرمود: "فاطمه، اولین کسی است که به بهشت وارد خواهد شد"[۱۱].

بانویی، محبوب‌تر از او و مردی محبوب‌تر از همسر او در نزد آن حضرت نبود[۱۲]. هرگاه رسول خدا(ص) به سفر می‌رفت، آخرین کسی را که می‌دید فاطمه(س) بود و چون برمی‌گشت، بعد از آنکه دو رکعت نماز در مسجد به جا می‌آورد[۱۳] اولین کسی را که به دیدارش می‌رفت فاطمه(س) بود[۱۴] و فاطمه(س) در این دیدار چشمان پدر را می‌بوسید[۱۵]. پیامبر به فاطمه(س) چنین وعده داد: "یا فاطمه! هر که بر تو صلوات فرستد، خداوند او را آمرزیده و او را به من ملحق خواهد کرد در هر کجای بهشت که باشم"[۱۶]. هرگاه از نزد پدر می‌آمد، رسول خدا(ص) به احترام او برمی‌خاست و از او استقبال کرده و دستش را می‌بوسید و او را در کنار خود می‌نشاند و هرگاه رسول خدا(ص) به نزد فاطمه(س) می‌آمد، فاطمه از او استقبال کرده و دست پدر را می‌بوسید و او را در جای مناسبی می‌نشاند[۱۷].[۱۸]

این‌گونه گواهی‌ها و نظیر آنها در کتب حدیث و سیره[۱۹] به صورت متواتر از رسول خدا(ص) نقل شده و حضرت شخصیتی است که از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید[۲۰] و تحت تأثیر خویشاوندی نسبی و سببی قرار نمی‌گیرد و در راه خدا از نکوهش هیچ نکوهش‌گری پروا ندارد.

رسول اکرم(ص) محو دعوت مردم به یکتاپرستی بود و الگو و سرمشق‌ مردم به‌شمار می‌آمد، تپش قلب مبارکش و نگاه‌ها و کارهایی که بدان‌ها دست می‌زد و گام‌های تلاش‌گرانه و پرتو نور اندیشه‌اش در گفتار و کردار و امضا، یعنی سنّتش، بلکه وجودش سراسر، نمایی از نشانه‌های دین و منبعی برای قانون‌گذاری و مشعلی فرا راه هدایت و راه رهایی انسان‌ها، تلقی می‌شد.

این ویژگی‌ها مدال افتخاری به‌شمار می‌آید که از سوی خاتم پیامبران بر سینه زهرای مرضیّه نصب گردیده است که با گذشت زمان و پیشرفت جوامع و در راستای بیان اصل بنیادین اسلامی در سخنانش به فاطمه، بر درخشندگی آن سخنان افزوده می‌شود، آنجا که می‌فرماید: «يا فاطمة! اعملي لنفسك فأني لا اغني عنك من الله شيئا»؛ فاطمه جان! برای فردایت، خود عمل کن؛ چراکه در آن روز من برایت سودی نخواهم داشت[۲۱]. همچنین فرمود: «كمل من الرّجال كثير و لم يكمل من النّساء إلّا مريم بنت عمران و آسية بنت مزاحم إمرأة فرعون و خديجة بنت خويلد و فاطمة بنت محمد»، مردان زیادی به کمال دست یافتند ولی از بانوان تنها چند تن به کمال رسیدند، مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم همسر فرعون، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دخت محمد(ص)[۲۲]

و فرمود: «إِنَّمَا فَاطِمَةُ شَجْنَةٌ مِنِّي يَقْبِضُنِي مَا يَقْبِضُهَا وَ يَبْسُطُنِي مَا يَبْسُطُهَا»[۲۳]، «و إنّ الأنساب يوم القيامة تنقطع غير نسبي و سببي و صهري»، فاطمه بخشی از پیکر من است، آن‌چه او را ناراحت کند مرا ناراحت کرده و آن‌چه او را مسرور گرداند، مرا مسرور ساخته است، در قیامت پیوند هر خویشاوندی قطع می‌شود جز خویشاوندی نسبی و سببی من[۲۴].

روزی رسول خدا(ص) در حالی که دست فاطمه را در دست داشت از منزل خارج شد و فرمود: هرکس این دختر را شناخته، به خوبی می‌داند کیست، آنکه نمی‌شناسد بداند که وی فاطمه دخت محمد و پاره تنم و قلب و روح من در کالبدم است، کسی که درصدد اذیت و آزار او برآید مرا آزار داده و آن‌کس که مرا آزرده خاطر کند، خدا را آزرده است[۲۵]. هم‌چنین فرمود: «فَاطِمَةُ أَعَزُّ الْبَرِيَّةِ عَلَيَّ‌»، فاطمه، عزیزترین آفریدگان خدا نزد من است[۲۶].

بنابراین، پس از آگاهی به عصمت آن مخدّره، تفسیر سخنان رسول خدا بر ایمان دشوار نخواهد بود، بلکه می‌توان این سخنان را گواه و دلیل بر عصمت آن بانوی بزرگوار تلقّی کرد زیرا خشم و رضایتش، تنها برای خدا بود[۲۷].

حضرت زهرا(س) در نگاه امامان اهل بیت(ع)‌

  1. از علی بن حسین امام زین العابدین(ع) روایت شده که فرمود: «لَمْ يُولَدْ لِرَسُولِ اللَّهِ(ص) مِنْ خَدِيجَةَ عَلَى فِطْرَةِ الْإِسْلَامِ إِلَّا فَاطِمَةُ(س)»، از حضرت خدیجه برای رسول خدا(ص) تنها فاطمه زهرا(س) بر فطرت اسلام متولد شد[۲۸]؛
  2. از امام باقر(ع) روایت شده فرمود: «وَ اللَّهِ لَقَدْ فَطَمَهَا اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بِالْعِلْمِ»، به خدا سوگند! خدای تبارک و تعالی فاطمه را به واسطه علم و دانش وی از دیگران جدا ساخته است[۲۹]؛
  3. از امام صادق(ع) روایت شده فرمود: «إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»، بدین سبب فاطمه نامیده شد که آفریدگان از درک مقام او ناتوانند[۳۰].[۳۱]
  4. امام صادق(ع) در توضیح آیه ﴿إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ[۳۲] فرمود: "لیلة القدر فاطمه است؛ هر که حقیقت فاطمه را دریابد، شب قدر را (به طور کامل) درخواهد یافت و او فاطمه نامیده شد زیرا که خلائق از درک حقیقتش محروم‌اند"[۳۳]. #امام زمان(ع) نیز از مادر معصومه خود با تعبیر "الگوی نیکوی من" یاد کرده است[۳۴].[۳۵]

از نگاه دیگران

  1. ابن عباس می‌گوید: روزی رسول خدا(ص) نشسته بود و علی و فاطمه و حسن و حسین نزدش حضور داشتند، حضرت فرمود: خدایا! تو به خوبی آگاهی که اینان اهل بیت من و گرامی‌ترین مردم نزد منند، کسانی را که بدان‌ها محبّت می‌ورزند، مورد محبّت خود قرار ده و بر کینه‌توزان آنان خشم بگیر، دوستداران آنها را دوست و دشمنانشان را دشمن دار و یاری کنندگانشان را یاری فرما، آنان را از هرگونه پلیدی پیراسته و از هر گناهی برکنار دار و از ناحیه خود با روح القدس، آنان را تأیید و حمایت فرما[۳۶].
  2. از امّ سلمه منقول است که گفت: فاطمه دخت رسول اکرم(ص) در شمایل و سیما، شبیه‌ترین مردم به رسول خدا(ص) بود. عایشه می‌گوید: جز رسول خدا(ص)[۳۷] کسی را در سخن گفتن راستگوتر از فاطمه ندیدم، هرگاه فاطمه‌ خدمت رسول خدا(ص) می‌رسید، حضرت به‌پا می‌خاست و دخترش را می‌بوسید و بدو خوش‌آمد می‌گفت و دستش را می‌گرفت و در جای خود می‌نشاند. هر زمان رسول اکرم بر فاطمه وارد می‌شد، به احترام پدر به‌پا می‌خاست و او را می‌بوسید و دست مبارک او را می‌گرفت و در جای خود می‌نشاند، پیامبر(ص) همواره راز خود را با زهرا درمیان می‌گذاشت و در انجام کارها با او مشورت می‌کرد[۳۸].
  3. از حسن بصری منقول است که گفت: شخصیتی نیایش‌گرتر از فاطمه در این امت وجود نداشت، حضرت آن‌قدر نماز می‌گزارد که پاهای مبارکش متورّم می‌شد[۳۹].
  4. روزی عبد الله بن حسن در نوجوانی که از وقار و بزرگی نیز برخوردار بود، بر عمر بن عبد العزیز وارد شد، عمر از جای خود به‌پا خاست و به استقبال وی رفت و خواسته‌هایش را برآورده ساخت و سپس چین‌خوردگی پرده شکمش را با دست فشار داد به گونه‌ای که احساس درد کرد و به او گفت: هنگام شفاعت، این عمل را به یاد آور. وقتی عبدالله بیرون رفت مجلسیان عمر بن عبد العزیز وی را نکوهش کردند و گفتند: چرا با این نوجوان چنین کردی؟ وی در پاسخ گفت: راوی ثقه‌ای برایم حدیثی نقل کرد که با اعتماد به گفته او گویی این سخن را از زبان رسول خدا(ص) می‌شنوم که فرمود: «إنّما فاطمة بضعة منّي يسرّني ما يسرّها»؛ فاطمه پاره تن من است، آنچه موجب شادی زهرا شود، مرا نیز شادمان می‌کند. و من به خوبی می‌دانم اگر فاطمه زنده بود از کاری که با فرزندش انجام دادم، مسرور می‌شد. گفتند: معنای فشار دادن پوست شکم وی و سخنی که به او گفتی چه دلیلی داشت؟ عمر گفت: هر یک از بنی‌هاشم در پیشگاه خدا حق شفاعت دارند، از این جهت خواستم خود، در حیطه شفاعت این جوان قرار گیرم[۴۰].
  5. ابن صباغ مالکی گفته است:... فاطمه دختر کسی است که سوره (إسراء) در شأن او نازل گشته است. وی همسنگ خورشید و ماه، دخت برترین انسان، میلادش پاکیزه و به اتفاق اندیشمندان، بانوی بانوان است[۴۱].
  6. حافظ ابو نعیم اصفهانی درباره‌اش گفته است: «زهرای بتول نیایشگری برگزیده، و برگزیده‌ای پرهیزگار، پاره تن پیامبر و شبیه‌ترین افراد به آن حضرت بود... فاطمه، از دنیا و لذائذ آن بیزار و به راز و رمز عیوب آفات دنیا، آگاهی داشت»[۴۲].
  7. عبدالحمید بن ابی الحدید معتزلی می‌گوید: رسول اکرم(ص) بیش از آنچه مردم تصور می‌کردند، نسبت به فاطمه احترام قائل بود... و محبّت به او، از محبّت پدر و فرزندی فراتر بود، پیامبر اسلام(ص) مکرّر در حضور خاص و عام و در مناسبت‌های گوناگون می‌فرمود: «إِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ وَ إِنَّهَا عَدِيلَةُ مَرْيَمَ بِنْتِ عِمْرَانَ وَ إِنَّهَا إِذَا مَرَّتْ فِي الْمَوْقِفِ نَادَى مُنَادٍ مِنْ جِهَةِ الْعَرْشِ يَا أَهْلَ الْمَوْقِفِ غُضُّوا أَبْصَارَكُمْ لِتَعْبُرَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ»[۴۳]. ابن ابی الحدید می‌افزاید: این روایت صحیح بوده، و در حیطه احادیث ضعیف وارد نیست. رسول خدا(ص) مکرّر می‌فرمود: «یؤذینی ما یؤذیها و یغضبنی ما یغضبها، وَ إِنَّهَا بَضْعَةٌ مِنِّي، يُرِيبُنِي ما رَابَها»[۴۴].
  8. دکتر علی حسن ابراهیم، تاریخ‌نگار معاصر می‌گوید: زندگی فاطمه، تنها صفحه‌ای از صفحات تاریخ است و انواع ارج و عظمت را در آن لمس می‌کنیم. آن مخدّره نظیر بلقیس و کلئوپاترا نبود که هریک بزرگی و عظمت خویش را از تاج و تخت بزرگ و ثروت هنگفت و زیبایی بی‌مانندشان کسب نمایند. فاطمه، مانند عایشه نبود که با بی‌پروایی‌اش فرماندهی سپاهیان (جمل) را بر عهده گیرد و مردان را به مصاف بطلبد تا بدین وسیله پرآوازه شود، بلکه، در برابر شخصیتی قرار داریم که توانست هاله‌ای از حکمت و شکوه و جلال را، به جهان عرضه کند، نه حکمتی که ریشه‌اش در کتب فلاسفه و اندیشمندان است، بلکه حکمتی که حاصل تجربه‌های روزگار سرشار از دگرگونی‌ها و رویدادهای دشوار بود، و شکوه و جلالش، نه از ملک و ثروت، بلکه از ژرفای جان برمی‌خاست[۴۵].[۴۶]

منابع

پانویس

  1. کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۱؛ مستدرک صحیحین، ج۳، ص۱۵۴؛ میزان الاعتدال، ج۱، ص۵۳۵.
  2. به صواعق المحرقه، ص۲۸۹؛ الامامة و السیاسة، ص۳۱؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۱؛ خصائص نسایی، ص۳۵؛ صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابه مراجعه شود.
  3. فرائد المسطین، ج۲، ص۶۶.
  4. المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۷۰؛ حلیة الاولیاء، ج۲، ص۳۹؛ مشکل الآثار طحاوی، ج۱، ص۴۸؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۹، ص۱۹۳؛ عوالم، ج۱۱، ص۱۴۱ و ۱۴۶.
  5. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۳۲.
  6. الامالی، شیخ صدوق، ص۱۷۵؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل قمی، ص۹؛ المحتضر، حسن بن سلیمان حلی، ص۱۹۷.
  7. الکتاب المصنف، أبی شیبه کوفی، ج۶، ص۳۸۸؛ صحیح البخاری، بخاری، ج۳، ص۱۳۶۱ و ۱۳۷۴؛ السنن الکبری، نسائی، ج۵، ص۹۷.
  8. دلائل الامامه، طبری، ص۱۳۹؛ الثاقب فی المناقب، ابن حمزه طوسی، ص۲۹۱؛ الخرائج و الجرائح، راوندی، ج۲، ص۵۳۱؛ مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۱۶.
  9. تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی، ج۲، ص۱۹۶؛ شرح الاخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۳، ص۳۰؛ علل الشرائع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۷؛ من لا یحضره الفقیه، همو، ج۱، ص۱۸۷ و ج۴، ص۱۲۵؛ منابع اهل سنت که در آنها این روایت آمده: المعجم الکبیر، طبرانی، ج۲۲، ص۴۰۴؛ معرفة الصحابه، ابی نعیم اصفهانی، ج۶، ص۳۱۸۸.
  10. بشارة المصطفی، طبری، ص۲۲۰؛ بحارالانوار، علامه ملجسی، ج۴۳، ص۵۸.
  11. مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۱۰؛ التدوین فی أخبار قزوین، قزوینی، ج۱، ص۴۵۷؛ میزان الاعتدال، ذهبی، ج۴، ص۳۵۱؛ لسان المیزان، ابن حجر، ج۴، ص۱۶؛ الخصائص الکبری، سیوطی، ج۲، ص۳۹۰.
  12. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۷.
  13. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.
  14. مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۵، ص۲۷۵؛ الاحاد و المثانی، ابن ضحاک، ج۵، ص۳۵۹؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۶۹ و ج۱، ص۶۶۴.
  15. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۱، ص۶۶۴.
  16. کشف الغمه، ابی الفتح اربلی، ج۲، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۹۷، ص۱۹۴.
  17. سنن أبی داود، ابن اشعث سجستانی، ج۴، ص۱۳۷۰؛ المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۷۴؛ الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۴؛ تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۳، ص۴۶.
  18. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۶۵-۲۶۶.
  19. کنز العمال، ج۱۲، ص۹۷؛ مسند احمد، ج۶، ص۲۹۶ و ۳۲۳؛ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۸- ۱۸۵؛ صحیح بخاری، کتاب استیذان؛ صحیح ترمذی، ص۵، حدیث ۳۸۶۹؛ حلیة الاولیاء، ج۲، ص۴۲؛ استیعاب، ج۲، ص۷۲۰ و ۷۵۰.
  20. ﴿وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید» سوره نجم، آیه ۳.
  21. فاطمة الزهرا وتر فی غمد از مقدمه سید موسی صدر.
  22. فصول المهمة، ص۲۷؛ تفسیر الوصول، ج۲، ص۱۵۹.
  23. مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۵۴؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۱، حدیث ۳۴۲۴۰.
  24. مسند احمد، ج۴، ص۳۲۳ و ۳۳۲؛ مستدرک، ج۳، ص۱۵۴ و ۱۵۹.
  25. الفصول المهمة، ص۱۴۴؛ المختصر عن تفسیر الثعلبی، ص۱۳۳.
  26. مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۵۴؛ کنز العمال، ج۱۲، ص۱۱۱، حدیث ۳۴۲۴۰.
  27. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۳۲.
  28. روضه کافی، ح۵۳۶.
  29. کشف الغمّه، ج۱، ص۴۶۳.
  30. بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۹.
  31. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۳۴.
  32. «ما آن (قرآن) را در شب قدر فرو فرستادیم» سوره قدر، آیه ۱.
  33. تفسیر فرات الکوفی؛ فرات بن ابراهیم کوفی، ص۵۸۱؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص۶۵.
  34. الغیبه، شیخ طوسی، ص۲۸۶؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۲، ص۲۷۹؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۵۳، ص۱۸۰.
  35. کرمانی کجور، محمد، مقاله «فاطمه زهرا دختر رسول خدا»، دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم، ج۱، ص:۲۶۶-۲۶۷.
  36. بحار الانوار، ج۴۳، ص۶۵ و ۲۴.
  37. ذخائر العقبی، ص۵۴.
  38. اهل البیت، ص۱۴۴.
  39. بحار الانوار، ج۴۳، ص۸۴.
  40. اغانی، ج۸، ص۳۰۷؛ مقاتل الطالبین، ص۱۲۴.
  41. الفصول المهمّة، ص۱۴۱.
  42. حلیة الاولیاء، ج۲، ص۳۹.
  43. «فاطمه، مهتر بانوان جهان و همتای مریم دختر عمران است، آن زمان که فاطمه در صحرای محشر عبور می‌کند، منادی از ناحیه عرش الهی اعلام می‌دارد: ای اهل محشر! چشمان خویش بر هم نهید تا فاطمه دخت نبیّ اکرم عبور نماید»
  44. «آن‌چه موجب اذیت و آزار فاطمه می‌شود مرا نیز می‌آزارد و آن‌چه او را به خشم آورد مرا نیز خشمگین می‌سازد، او پاره تن من است و آن‌چه خاطرش را مکدّر کند، مرا مکدّر می‌کند» شرح نهج البلاغه، ج۹، ص۱۹۳.
  45. فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، ص۲۱.
  46. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۳ ص ۳۴.