نیابت چهار سفیر امام مهدی چگونه اثبات میگردد؟ (پرسش)
نیابت چهار سفیر امام مهدی چگونه اثبات میگردد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / غیبت امام مهدی / عصر غیبت صغری / نیابت خاصه (سفیران امام مهدی) |
نیابت چهار سفیر امام مهدی چگونه اثبات میگردد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
- نیابت نواب اربعه چگونه ثابت میشد و یا چگونه به شیعیان ثابت میکردند که نایب امام مهدی هستند؟
پاسخ نخست
- آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است:
- «در مورد عثمان بن سعید میگوییم: او مورد وثوق امام عسکری (ع) بوده و امام مهدی (ع) نیز بر منصبش تصریح نموده است. در مورد فرزندش محمد بن عثمان نیز میگوییم: او منصوب از طریق پدرش بوده و غیر از آنکه مورد وثوق امام عسکری بوده، از طرف امام زمان (ع) نیز بر این امر نیابت خاصه داشته است. حسین بن روح نیز از طرف محمد بن عثمان به این سمت منصوب شد، و او نیز علی بن محمد سمری را بر این مقام منصوب کرد.
- راه دوّم برای اثبات نیابت این چهار بزرگوار این است که آنها خطّ امام را که معروف بود، به دیگران نشان داده، بازگو میکردند. خطّ حضرت در زمان پدرش امام عسکری (ع) نزد شیعیان معروف بود.
- کرامات فراوانی که به دست مبارک این بزرگواران انجام میگرفت، میتوانست اثبات کننده سفارت آنها باشد. این کرامات در برخی موارد به دست آنها انجام میگرفت و برخی دیگر نیز منسوب به امام زمان (ع) بود که آنها به اطلاع شیعیان میرساندند، همان گونه که در قضیه معروف از ابوعلی بغدادی رسیده است[۱]. سید عبداللّه شبر میگوید: شیعه هرگز گفتار نواب را نمیپذیرفت مگر در صورتی که معجزهای از طرف امام عصر (ع) بر دست آنها ظاهر میگشت که دلالت بر صدق گفتار و صحت نیابت آنها داشت[۲]»[۳].
پاسخهای دیگر
۱. پژوهشگران مؤسسه آینده روشن؛ |
---|
[[File:|100px|right|بندانگشتی|]]
|
- پژوهشگران مؤسسه آینده روشن، در کتاب «مهدویت پرسشها و پاسخها» در اینباره گفتهاند:
- «به دو طریق نیابت نواب اربعه اثبات میشد:
- بعضی از نواب توسط امام معرفی میشدند و امام تصریح میکردند که نایب من هستند. برای مثال نایب اول و دوم توسط امام حسن عسکری (ع) به شیعیان معرفی شدند و از این طریق به شیعیان ثابت شد که آنها نایب امام هستند. شیخ طوسی نقل میکند که: تعدادی از دوستان و شیعیان در خدمت امام عسکری (ع) بودند؛ امام حسن عسکری (ع) خطاب به عثمان فرمودند: تو وکیل و مورد اطمینان و امین بر مال خدا هستی؛ شاهد باشید که عثمان بن سعید عمری وکیل من است و فرزندش محمد، وکیل فرزند من مهدی شماست[۴].
- راه دوم برای اثبات نایب بودن این بود که توسط نایب قبلی که مورد اطمینان بود و شیعیان هم شناخته بودند، نایب بعدی به آنها معرفی میشد.
- برای مثال نایب سوم توسط نایب دوم به مردم معرفی شد و از این طریق به شیعیان اثبات شد که نایب بعدی ایشان است. جعفر بن متین از بزرگان شیعه میگوید در زمان احتضار و از دنیا رفتن ابی جعفر محمد بن عثمان عمری، بالای سرش نشسته بودم و مسائلی را از او میپرسیدم و با او صحبت میکردم، و ابو القاسم حسین بن روح هم پایین پای ایشان بود. در همین حین متوجه من شد و گفت: مأمور شدهام که به ابوالقاسم حسین بن روح وصیت کنم. با شنیدن این حرف بلند شدم و دست ابوالقاسم را گرفتم و در جای خودم و بالای سر ابوجعفر نشاندم[۵]. علاوه بر آن در روایت دیگر هست که ابوجعفر محمد بن عثمان عمری بزرگان را جمع میکند و میگوید: هرگاه حادثه مرگ به من رو آورد، امر وکالت و نیابت به ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی واگذار میشود؛ من مأمور شدهام که او را بعد از وفاتم به جای خودم بگذارم، پس به ایشان رجوع کنید، در کارهایتان به او اعتماد داشته باشید[۶]. البته لازم به ذکر است که این نیز به دستور امام بود؛ یعنی امام به نایب قبلی دستور میداد تا فلان شخص را به نایب بعدی برای شیعیان معرفی کند.
- در ضمن علاوه بر این دو طریق، به عنوان تأییدِ موارد قبلی میتوان گفت که از طریق کراماتی که آنها انجام میدادند اثبات میشد که آنها نایب امام زمان (ع) هستند. نکته مهم این است که این کرامات در بعضی مواقع توسط خود نایب انجام میگرفت. البته این نیز با عنایت امام زمان (ع) بود و در بعضی مواقع هم نایبان، کراماتی را نقل میکردند که توسط امام زمان (ع) انجام گرفته بود. در روایت هست که تعدادی از علما از حسین بن علی بن بابویه قمی به من خبر دادند که او گفته است: جماعتی از علمای قم به من خبر دادند در همان سالی که پدر من، یعنی علی بن حسین بن موسی بن بابویه، از دنیا رفت به بغداد رفتیم و به محضر ابوالحسن علی بن محمد سمری رسیدیم. ایشان همیشه از احوال علی بن الحسین بن بابویه از ما سؤال میکرد که: حالش چطور است؟ ما هم به ایشان میگفتیم: نامه آمده که ایشان حالش خوب است، تا این که روز رحلت او احوالش را مثل همیشه از ما پرسید و ما هم جواب همیشگی را دادیم؛ ایشان به ما گفتند که خداوند در خصوص فوت علی بن الحسین به شما پاداش کرامت دهد، او همین ساعت از دنیا رفت. ما ساعت و تاریخ آن روز و ماه را یادداشت کردیم، تا این که پس از هفده یا هجده روز خبر رسید که ابن بابویه در همان ساعتی که شیخ ابو الحسن فرموده، از دنیا رفته است[۷].
- همچنین توقیعاتی که از طرف نواب به شیعیان میرسید، یکی از راههای اثبات نیابت نواب اربعه بود»[۸].
|}
- منظور از نیابت خاصه چیست؟ (پرسش)
- مفهوم لغوی و اصطلاحی نیابت چیست؟ (پرسش)
- سفیر یعنی چه و به کدام نمایندههای امام سفیر میگویند؟ (پرسش)
- نایب امام مهدی به چه کسی گفته میشود؟ (پرسش)
- چگونه میتوان نایب امام مهدی را در زمان غیبت شناخت؟ (پرسش)
- نواب چهارگانه امام مهدی چه کسانی بودند؟ (پرسش)
- وکلای نایبان خاص امام مهدی چه کسانی بودند؟ (پرسش)
- نیابت چهار سفیر امام مهدی چگونه اثبات میگردد؟ (پرسش)
- چه مصلحتی در وجود وکلای ناحیه مقدسه بوده است؟ (پرسش)
- چرا سفیران خاص امام مهدی از فقها و مجتهدان نبودند؟ (پرسش)
- هدف و غرض از انتخاب افرادی به عنوان نایبان خاص چه بوده است؟ (پرسش)
- وقتی که امام مهدی در غیبت طولانی است چه نیازی به نائب و نماینده دارد؟ (پرسش)
- چرا نیابت امام مهدی پس از هفتاد سال تمام شد؟ (پرسش)
- دوران نیابت خاصه چه وقت و چگونه به پایان رسید؟ (پرسش)
- در زمان غیبت از چه طریقی میتوان با حضرت مهدی آشنا شد؟ (پرسش)
- تفاوت نواب اربعه با وکلای آنها چیست؟ (پرسش)
- وکلای نواب خاص در عصر غیبت صغرا چه کسانی هستند؟ (پرسش)
- راه شناخت نایبان واقعی امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- شیعیان، وکیل و نماینده امام را چگونه میشناختند؟ (پرسش)
- چه کسانی صلاحیت و شایستگی دریافت مقام وکالت و نیابت ائمه را داشتند؟ (پرسش)
- چرا نیابت خاصه ادامه نیافت؟ و سرنوشت شیعیان پس از پایان عصر نیابت خاص و آغاز عصر غیبت کبری به چه کسانی واگذار شده است؟ (پرسش)
- آخرین دیدار عمومی امام مهدی با شیعیان در چه تاریخی بوده است؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ کمال الدین، ص ۵۰۲و۵۱۸
- ↑ حق الیقین، ص ۲۴۲
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۵۲.
- ↑ الغیبة، شیخ طوسی، ص۶۱۸-۶۱۹
- ↑ همان، ص۶۴۴
- ↑ همان، ص۶۴۵
- ↑ همان، ص۶۸۵-۶۸۶
- ↑ مهدویت پرسشها و پاسخها، ص ۲۱۹.