علم مکفوف و علم مبذول به چه معناست؟ (پرسش)
علم مکفوف و علم مبذول به چه معناست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ علم معصوم |
مدخل اصلی | علم معصوم |
علم مکفوف و علم مبذول به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
عبارتهای دیگری از این پرسش
پاسخ نخست
- امام خمینی در کتاب «توحید از دیدگاه امام خمینی» در اینباره گفته است:
- «از طریق شیخ المحدثین ثقة الاسلام محمد بن یعقوب کلینی از ابی بصیر از حضرت ابی عبدالله(ع) وارد شده است بدانی که حضرت فرمود: "خداوند دو نوع علم دارد: یکی علم مخزون مکنونی که جز او، کسی به آن عالم نیست و بداء از این نوع است، و دیگر علمی که آن را به ملائکه و رسولان و انبیای خود آموخته است و ما این علم را میدانیم". و ولیّ خدا درست فرمود. پس، منشأ بداء عبارت است از حضرت اعیان، که جز خداوند، کسی به آن علم ندارد و اطلاع یافتن بر عین ثابت که برای بعضی اولیا، مانند انسان کامل اتفاق میافتد از علم ربوبی است نه از علم انبیا و رسولان؛ چنانکه در مورد علم غیبی وارد شده که "هر رسولی که خدا برگزید" عالم به غیب است؛ و حضرت ابو جعفر(ع) فرمود: "قسم به خدا، محمد(ص) از جمله کسانی است که خدا او را برگزیده است". و بداء به حسب نشئۀ عینی ـ اگرچه در ملکوت است ـ چنانکه حکمای محقّق معتقدند، لکن منشأ آن حضرت علمی است؛ و آنچه از بعضی محققین شارح کافی نقل شده که منشأ بداء از ناحیۀ خداوند نیست، بلکه از ناحیۀ خلق اول است، بلکه اصلاً از خلق ثانی منشأ گرفته، به خیال اینکه [در غیر این صورت] جهل بر عالم علی الاطلاق لازم میآید، از ضیق کلام است. بله، ظهور بداء در خلق ثانی، به معنایی که ایشان ذکر کردند مانعی ندارد؛ اما منشأیی که بداء از آن نشأت گرفته. همان است که روشن شد»[۱].
پاسخهای دیگر
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱. آیتالله حسینی دشتی؛ | تصویر = 1367002.jpg | پاسخدهنده = سید مصطفی حسینی دشتی | پاسخ = آیتالله سید مصطفی حسینی دشتی در کتاب «معارف و معاریف» در اینباره گفتهاست:
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۲. حجت الاسلام و المسلمین عابدی؛ | تصویر = 11252.jpg | پاسخدهنده = احمد عابدی]]]]
- حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد عابدی در کتاب «توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت» در اینباره گفته است:
- «علمی که غیب عند الکل است که به آن علم مکفوف گویند مخصوص خدا است، ولی علمی که نزد برخی غیب و نزد برخی شهادت است و به آن علم مبذول میگویند نزد ائمه(ع) وجود دارد»[۴].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۳. حجت الاسلام و المسلمین مسعودی؛ | تصویر = 76373803937.jpg | پاسخدهنده = سید محمد علی مسعودی | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین سید محمد علی مسعودی در مقاله «تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب» در اینباره گفته است:
- «در روایات بسیاری آمده است که خداوند متعال دو گونه علم دارد؛ نخست، علمی که بر دیگران آشکار ساخته و به ایشان آموخته است و دوم، علمی که از غیر خود دریغ داشته و تنها به خود اختصاص داده است. از این علم در روایات با تعابیر مختلفی چون علم مخزون[۵]، علم مکنون[۶]، علم مستأثر[۷]، علم مکفوف[۸] و علم موقوف[۹] یاد شده است. این روایات را میتوان در کتابهایی مانند کافی و بصائرالدرجات و کتب شیخ صدوق و در ابواب متنوعی مانند باب بداء و ابواب مرتبط با علم ائمه(ع) یافت[۱۰]. برای مثال، مرحوم شیخ کلینی به سند صحیح از ابو بصیر از امام صادق(ع) چنین نقل میکند:همانا خداوند دو گونه علم دارد؛ علمی پوشانده شده و در مخفیگاه الهی که جز او کسی از آن آگهی ندارد که بداء از این علم است؛ و علمی که به فرشتگان و رسل و پیامبران خویش آموخته است که ما آن را میدانیم[۱۱]»[۱۲].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ٤. حجت الاسلام و المسلمین عابدی شاهرودی؛ | تصویر = 11993.jpg | پاسخدهنده = علی عابدی شاهرودی | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین علی عابدی شاهرودی نویسنده مقاله «نظریه عدل جمعی الهی» در پاسخ به این پرسش گفته است:
- «خدا دو علم دارد: یک علم را به فرشتگان و فرستادگانش آموخته که چون خدا خود و فرستادگانش را تکذیب نمیکند، باید مضمون آن واقع شود و تخلف بردار نسبت. و علم دیگر در نزد او مخزون بوده و کسی را بر آن مطلع نساخته است، و از این علم است که آنچه را بخواهد پیشانداخته، و آنچه را بخواهد پس میاندازد، و آنچه را بخواهد اثبات میکند. اینگونه تقدیم و تأخیر که در متن علم مخزون پدید میآید، تنها به دلیل حضور مشیت خدا رد حاق آن علم است. از این جهت، مرتبه تعین چنین مشیتی، سابق بر مرتبه علم مخزون میباشد، وگرنه میباید از آن پیروی کند، نه اینکه آن را دگرگون سازد. و چون بر علم خزون تقدم دارد، بر دیگر انحاء مشیت که از علم مخزون و علم موعود متأخرند نیز تقدم دارد و به این محاسبه است که این مشیت، نهاد همه مشیتها میباشد، چنانکه علم همراه آن نهاد همه علمها به شمار میرود و حتی بر علم مخزون پیشی دارد، زیرا تقدیم و تأخیر از طریق مشیت در علم مخزون وارد میشود، پس در آن علم نبوده و باید د مرتبهای پیشینتر در علم خدا گنجیده باشد»[۱۳]
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ٥. حجت الاسلام و المسلمین رحمان ستایش؛ | تصویر = 11276.jpg | پاسخدهنده = محمد کاظم رحمان ستایش]]]] حجت الاسلام و المسلمین محمد کاظم رحمان ستایش و حجت الاسلام و المسلمین روح الله شهیدی در مقاله «باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم» در اینباره گفتهاند:
- «صفار به تقسیم علم خداوند به دو دسته "علم مبذول" (علم عام) و "علم مکفوف" مکنون / علم خاص)، بهره ائمه(ع) از آنها یا به دیگر سخن، گستره علوم ائمه(ع) آنها را تحلیل کرده است:
- الف. علم مبذول: با بهره از بصائر الدرجات میتوان این علم را چنین تعریف کرد: علم مبذول یا علم عام، علمی است که خداوند ملائکه، رسولان و انبیای خویش را بر آن آگاه ساخته یا به دیگر سخن، علمی است که خدا در قالب تقدیر ریخته و امضا نموده است[۱۴] و ائمه(ع) همه آن را میدانند. صفار با نقل روایاتی علم مبذول ائمه(ع) را به سه دسته "ماضی"، "غابر" و "حادث" تقسیم میکند.[۱۵] با توجه به درون مایه احادیث میتوان علوم "ماضی" و "غابر" را در قالب "علم ما کان وما یکون" آورد و علم مبذول ائمه(ع) را از دیدگاه صفار در این دو بخش برسید.
- ۱. "علم ما کان وما یکون": ائمه(ع) از آنچه در گذشته بوده (ماکان)، و آنچه در آینده تا قیامت، رخ خواهد داد (ما یکون) آگاهاند. علم آنان به گذشته، "علم ماضی" نیز خوانده میشود که علمی تفسیر شده است و علم به آینده یا "علم غابر" هم دانشی مکتوب و نگاشته شده است.[۱۶] صفار منشأ این دو علم میراث رسول خدا(ص) میداند. تا هر چند در روایاتی از بصائرگاه سرچشمه این علم را کتاب، "تبیان کل شئ" دانسته شده است، اما اینها با یکدیگر منافاتی ندارد، زیرا کتاب هم میراثی از رسول خدا(ص) است. صفار از این علم به مرتبت و جایگاه ائمه(ع) هم نقبی زده است و آنها را به علت داشتن چنین علیم، از انبیای اولی العزم و افرادی چون خضر(ع) که تنها از "ما کان" آگاهاند، اعلم دانسته است؛ چه ائمه(ع) به تبیان کل شئ (کتاب)، علم دارند؛ حال آن که انبیای اولی العزم و دیگران تنها بخشی از علم کتاب را در اختیار داشتهاند.
- ۲. علم حادث: این همان علم حاصل از فرایند تحدیث است که پیش از این، از آن سخن گفتیم و بنابر روایات بصائر الدرجات برترین علم ائمه(ع) است. صفار افزون بر کلیات پیش گفته، کوشیده تا علم مبذول ائمه(ع) را در مصادیقی جزئیتر نیز به نمایش بگذارد. از این رو، حجم قابل توجهی از روایات مربوط به علم امام را به بیان جلوههای این علم اختصاص داده است. سیاهه این جلوهها به شرح زیر است: علم به حلال و حرام، "هذا علم انساب عرب و مولد اسلام" (علم ائمه نسبت به دوستان و دشمنان خود)، علم منایا و بلایا (زمان مرگ و ابتلائات شیعیان)،[۱۷] فصل الخطاب قضاوت وحکم)، علم وصایا، علم به بهشت، دوزخ و آسمان و زمین و اخبار آن، علم به ملکوت آسمان و زمین، علم به ضمیر و واگویههای نفسانی افراد، علم به افعال، سر و کارهای نهانی شیعیان، علم به بیماری و حزن شیعیان، علم به کسانی که بردرخانه آنان اند و مکان آنها پیش از اذن گرفتن، علم به زمین های سرسبزوپرگیاه و زمین های خشک و بی گیاه، علم به هدایت یافتگان و گمراهان تا روز قیامت، علم به زیادت و نقصان حق و باطل برزمین، علم به تمامی زبانها و تکلم به آنها، علم به اسامی اشیا، علم به زمان مرگ خود پیش از فرا رسیدن آن (از دیدگاه صفار همزمان با فرا رسیدن اجل، خداوند امام(ع) را دچار نسیان میکند تا حکم الهی جاری شود)، آگاهی از زمان به امامت رسیدن خود و علم به وصی خود.
- ب. علم مکفوف: صفار علم مکفوف، علم خاص، علم مکنون یا علم غیب را علمی میداند که خداوند هیچ کس، حتی ملائک مقرب، رسولان و انبیا را از آن آگاه نساخته،[۱۸] بلکه تنها به خود او ویژه است. از دیدگاه او علم مکفوف درام الکتاب نزد پروردگار قرار دارد. میان تعریف پیش گفته و مفاد آیه ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا*إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾[۱۹] تعارضی پدید میآید. راهکارن محور صفار این است که علم مکفوف را گاه خداوند امضا کرده و در ظرف تقدیر میریزد. به دیگر سخن، این علم از جایگاه خویش یعنی امالکتاب خارج میگردد. در این صورت، این علم نافذ بوده و به رسول خدا(ص) و ائمه(ع) خواهد رسید. با این توضیح، تعارض میان درون مایه روایات و آیه وجود نخواهد داشت. البته چنان که روایات بصائر میگویند، گاه خداوند علم مکفوف را امضا نکرده و در ظرف تقدیر نمیریزد، بلکه در آن بدا ایجاد میکند. البته خداوند خود علمی را که در آن بدا رخ داده، نیز بر امام حاضر و سلف او عرضه میکند. بدین ترتیب، صاراز خلال روشن داشت علم مکفوف، از بدا و چگونگی آن هم سخن میگوید»[۲۰].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ٦. آقای حکیمی؛ | تصویر = 11992.jpg | پاسخدهنده = محمد رضا حکیمی | پاسخ = آقای حکیمی در مقاله «نهج البلاغه، کلام انسان هادی» در اینباره گفته است:
- «علم مبذول به معنای علمی که در عرصه جهان هستی به منصه ظهور رسیده یا خواهد رسید، تمام و کمال به انسان هادی تفویض شده است. در تعالیم اسلامی علم بر دو گونه است. علم مبذول که فرشتگان و پیامبران و معصومین(ع) از آن آگاهاند؛ و دیگر علم مکفوف، علمی که مختص ذات باری است و کسی جز او را یارای درک آن نیست، لکن هرگاه ذات باری اراده کند تا چیزی از آن را آشکار سازد، آن را به انسان هادی میآموزد و امامان پیشین را از آن آگاه میسازد.[۲۱] این علم از سنخ علوم بشری نیست، بلکه علمی الهی، لدنی و علم صحیح است. پس هر توانمندی علمی که پیامبران پیشین داشتهاند، نزد ائمه(ع) نیز هست؛ اما برخی علوم فقط نزد آنان است و نزد فرشتگان و دیگر پیامبران وجود ندارد.
- آنچه در همه جهان پهناور هستی و آفاق بیکران وجود، تحقق پذیرفته است، همه و همه، مصداقهای علم مبذول است، یعنی علمی که (...) درخارج -در ظرف عالم خود هر جا هست- تحقق یافته است. و آنچه سپس نیز اتفاق بیفتد و تحقق بیابد، در قلمرو مصداقهای علم مبذول جای دارد. و علم مبذول –به تمام و کمال- به انسان هادی تفویض گشته است. (...) دوم آن علم که ویژه ذات مقدس اوست و کسی جز او آن را نمیداند (علم مستأثر، علم مکفوف). لکن چون خدا اراده کند که چیزی از همین علم را نیز آشکار گرداند به ما بیاموزد، سپس اینگونه نتیجه گیری میکنند "آنچه از ازل تا ابد، در ارتباط با ایجاد و تکوین، و اعطا و تقدیر، و حکمت و تشریع و سلوک و تهذیب، ادب و قرب .... به فرشتگان و پیمبران رسیده و عطا شده است، همه و همه در نزد انسان هادی ( پیامبراکرم(ص) و ائمه طاهرین(ع)) نیز هست"»[۲۲]
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ٧. آقای دکتر غلامی (پژوهشگر دانشگاه تهران)؛ | تصویر = 11819.jpg | پاسخدهنده = اصغر غلامی | پاسخ = آقای دکتر اصغر غلامی در مقاله «آفاق علم امام در الکافی» در اینباره گفته است:
- «کلینی، در مورد نسبت علم ائمه(ع) به جمیع علوم انبیا، رسل و ملائکه، روایاتی را نقل میکند که بیانگر دو قسم از علم برای خدای تعالی هستند. یک قسم، علمی است که خداوند آن را برای ملائکه، انبیا و رسولان خود آشکار نموده است و قسم دیگر، علم مکفوف است که بر هیچ یک از مخلوقات خویش آشکار نکرده است. بر اساس این روایات، علمی که برای انبیا، رسولان و ملائکه آشکار شده، ائمه(ع) نیز آن را دارا هستند. اما علم مکفوف که خداوند آن را برای خود اختصاص داده است، هر گاه در چیزی از آن، بدا حاصل شود خداوند علم آن را به ائمه(ع) میدهد. امام صادق(ع) میفرماید: همانا، برای خدای تبارک و تعالی، دو علم هست. علمی که آن را بر ملائکه، انبیا و رسلش آشکار نموده است، پس هر آنچه را که بر ملائکه، رسولان و انبیائش آشکار کرده، علم آن را به ما داده است. و علمی که به خودش اختصاص داده است، پس هر گاه در چیزی از آن، بدا حاصل شود، خداوند ما را به آن، عالم میکند در حالی که بر ائمه پیش از ما نیز عرضه شده است.[۲۳] این قبیل روایات، با روایاتی که دلالت بر زیاد شدن علم ائمه(ع) دارند، هماهنگی داشته و گویای این مطلب هستند که علم مکفوف که مختص به خدای تعالی است، تقدیرات و خلق جدید، محو و اثبات در کتاب بدائیات است که هر گاه خداوند بخواهد به تدریج علم آنها به امام(ع) داده میشود. همچنین این روایات با روایات نفی علم غیب نیز سازگار است، بدین معنا که مراد اهل بیت(ع) از نفی علم غیب، عدم آگاهی ایشان از این امور است که هنوز تقدیر نشدهاند و پس از تقدیر، علم آنها به ائمه(ع) داده میشود که به تعبیر خود ایشان، افضل علوم ایشان نیز همین است»[۲۴].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ٨. آقای دکتر بهشادفر؛ | تصویر = 11984.jpg | پاسخدهنده = علی رضا بهشادفر | پاسخ = آقای دکتر علی رضا بهشادفر، در مقاله «بدا در نصوص وحیانی و آرای فلسفیان» در اینباره گفته است:
- «بر اساس نصوص وحیانی، خدا را دو علم است: علمی که ذاتیِ اوست و علمی که فعل خداوند است. در روایات، از علم ذاتی، به علم مکفوف، علم مخزون، علم مکنون، علم خاص تعبیر کردهاند، و از علم دوم به علم محمول، علم مبذول، علم عام. علم اول هیچ نسبتی با آفریدگان ندارد، زیرا عین ذات خداوند است که قدّوس و مقدّس و منزّه از هرگونه حدّ و تعیّن است. اما علم دوم را به ملائکه آموخته و پیش از آن به چهارده نور پاک تعلیم فرموده است.[۲۵]این حقیقت در برخی از آیات قرآن بیان شده است. در اینجا فقط به یک آیه میپردازیم.
- علم مخزون: در چندین آیه برای خدای حکیم، صفت ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾ آمده است.[۲۶] امام صادق(ع) در توضیح آیه فرمود: "اَلْغَيْبُ: مَا لَمْ يَكُنْ، وَ اَلشَّهَادَةُ مَا قَدْ كَانَ"[۲۷] عبارت "مَا لَمْ يَكُنْ" را به هر معنایی بگیریم آنچه رای خدای تعالی بدان تعلّق نگرفته یا آنچه در گذشته نبوده یعنی مقدر بود ولی بداء به آن تعلق گرفت و محو شد تا تقدیر بعدی اثبات شود. به هر حال، بر علم غیر محمول دلالت دارد.[۲۸] در حدیث آمده که شخصی در محضر امام صادق(ع) گفت: " الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى عِلْمِه ". امام(ع) فرمود: چنین مگو، زیرا علم خدا را منتهی نیست.[۲۹] در حدیث دیگر افزوده که امام فرمود: بگو: "الْحَمْدُ لِلَّهِ مُنْتَهَى رِضَاهُ".[۳۰] ظاهراً این حدیث، ناظر به همین علم ذاتی است، زیرا علم فعلی پایانی دارد.
- علم محمول: در این مورد به دو آیه اشاره میشود که بر علم محمول صراحت دارند:
- ۱. ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾[۳۱] کلام به روشنی میرساند که خداوند حکیم، هر کسی را که بپسندد، از علم غیب خود آگاه میکند. امام باقر(ع) فرمود: "كَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ ارْتَضَاهُ "[۳۲]
- ۲. ﴿وَلاَ رَطْبٍ وَلاَ يَابِسٍ إِلاَّ فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ﴾[۳۳] امام صادق(ع) "کتاب مبین" را به "امام مبین" تفسیر فرموده است.[۳۴] امام صادق(ع) در زمینه ارتباط علم الهی با بداء فرمود: "إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَخْبَرَ مُحَمَّداً(ص) بِمَا کَانَ مُنْذُ کَانَتِ الدُّنْیَا وَ بِمَا یَکُونُ إِلَى انْقِضَاءِ الدُّنْیَا وَ اَخْبَرَهُ بِالْمَحْتُومِ مِنْ ذَلِکَ وَ اسْتَثْنَى عَلَیْهِ فِیمَا سِوَاهُ"[۳۵]»[۳۶].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ٩. آقای دکتر ابطحی؛ | تصویر = 11187.jpg | پاسخدهنده = سید عبدالحمید ابطحی | پاسخ = آقای دکتر سید عبدالحمید ابطحی در مقاله «فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان» در اینباره گفته است:
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱٠. آقای شاهمنصوری؛ | تصویر = 11994.jpg | پاسخدهنده = عباس شاهمنصوری | پاسخ = آقای عباس شاهمنصوری در مقاله «ارتباط علم پیشین و اختیار عباد در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی» در اینباره گفته است:
- «بداء از علم مخزون مکنون است، در علمی که رسولان و ملائکهاش را حامل آن قرار داده، واقع میشود. و آن همان مشیّت است. بنابراین بداء در آنچه که اراده نموده و ملائکهاش را حامل آن نهاده واقع میشود، نه در علمی که هیچ کس را بر آن مطلع نساخته و آن عین ذاتش میباشد.[۳۸] (...)
- میرزا مهدی اصفهانی در مورد علم خداوند تعالی نیز بر اساس روایات اهل بیت(ع): علم الهی را به ذاتی و محمول تقسیم میکند. او با اشاره به بداء و رأی الهی، آن را از علم ذاتی خداوند دانسته که در دسترس هیچ مخلوقی نیست. و از همین علم است که در علم محمول - که ملائکه و انبیاء تغییراتی پدید میآورد»[۳۹]
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱١. پژوهشگران پایگاه اطلاعرسانی شیعه؛ | تصویر = 9030760879.jpg | پاسخدهنده = | پاسخ = پژوهشگران پایگاه اطلاعرسانی شیعه، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
- «علم مبذول یا علم عام، علمی است که خداوند ملائکه، رسولان و انبیای خویش را بر آن آگاه ساخته[۴۰] یا به دیگر سخن، علمی است که خدا در قالب تقدیر ریخته و امضا نموده است[۴۱] و ائمه(ع) همه آن را میدانند. صفار با نقل روایاتی علم مبذول ائمه(ع) را به سه دسته "ماضی"، "غابر" و "حادث" تقسیم میکند[۴۲] (...)
- صفّار علم مکفوف، علم خاص، علم مکنون یا علم غیب را علمی میداند که خداوند هیچ کس، حتّی ملائک مقرَّب، رسولان و انبیا را از آن آگاه نساخته،[۴۳] بلکه تنها به خودِ او ویژه است. از دیدگاه او علم مکفوف در امّ الکتاب نزد پروردگار قرار دارد.
- میان تعریف پیشگفته و مفاد آیه ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ﴾[۴۴] تعارضی پدید میآید. راهکار نصّمحور صفّار این است که علم مکفوف را گاه خداوند امضا کرده و در ظرف تقدیر میریزد[۴۵] به دیگر سخن، این علم از جایگاه خویش یعنی ام الکتاب خارج میگردد. در این صورت، این علم نافذ بوده و به رسول خدا(ص) و ائمه(ع) خواهد رسید. با این توضیح، تعارض میان درون مایه روایات و آیه وجود نخواهد داشت. البته چنان که روایات بصائر میگویند، گاه خداوند علم مکفوف را امضا نکرده و در ظرف تقدیر نمیریزد، بلکه در آن بدا ایجاد میکند. البته خداوند خود علمی را که در آن بدا رخ داده، نیز بر امام حاضر و سلف او عرضه میکند. بدین ترتیب، صفّار از خلال روشن داشتِ علم مکفوف، از بدا و چگونگی آن هم سخن میگوید»[۴۶].
|}
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = ۱٢. پژوهشگران مؤسسه تحقیقاتی ولیعصر؛ | تصویر = 9030760879.jpg | پاسخدهنده = | پاسخ = پژوهشگران مؤسسه تحقیقاتی ولیعصر، در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
- «آنچه در همه جهان پهناور هستی و آفاق بیکران وجود، تحقق پذیرفته است، همه و همه، مصداقهای علم مبذول است، یعنی علمی که متعلق آن مورد مشیت و اراده قرار گرفته و از طریق تعین ارادی و مشیتی در "وعاء مشیت"، در خارج -در ظرف عالم خود هر جا هست- تحقق یافته است. و آنچه سپس نیز اتفاق بیفتد و تحقق بیابد، در قلمرو مصداقهای علم مبذول جای دارد و همین سیر را خواهد داشت. و علم مبذول -به تمام و کمال- به انسان هادی تفویض گشته است. در اینجا تعلیمی رسیده است در حدیثی صحیح، که در خور ژرفاندیشی بسیار است. حدیث از حضرت امام محمد باقر(ع) است: خدای را دو گونه علم است: علم مبذول (عطا شده به غیر) و علم مکفوف (ویژه ذات متعال). علم مبذول چنان است که هر چه به همه فرشتگان و پیامبران داده باشند به ما نیز دادهاند. و علم مکفوف چنان است که نزد ذات الهی است. و آن علم هر گاه به بروز آید، تحقق یابد.[۴۷]
- مقصود از جمله اخیر حدیث "هرگاه به بروز آید تحقق یابد" این است که هر آن که از مرتبه غیب ذات بر آمد و متعلق مشیت فعلیه قرار گرفت، وجود خارجی یافته است. این علم، ویژه غیوب ذات و عوالم لایتناهی و بیاسم و نشانه حضرت کبریائی است. ولکن باید توجه داشت که این علم نیز هر گاه بروز کند و متعلق مشیت فعلیه قرار گیرد، بطبع از نوع "علم مبذول" شود و به "وعاء مشیت" برسد و تحقق یابد. این است که در حدیث دیگری از امام صادق(ع) آمده است: خدای متعال را دو گونه علم است: یکی آن علم که فرشتگان (مقرب) و پیامبران و رسولان را از آن آگاه ساخته است، این علم را ما نیز به خوبی میدانیم. دوم آن علم که ویژه ذات مقدس اوست و کسی جز او آن را نمیداند (علم مستأثر، علم مکفوف). لکن چون خدا اراده کند که چیزی از همین علم را نیز آشکار گرداند به ما بیاموزد. و امامان پیشین را نیز از آن آگاه سازد.[۴۸]
- پس بنا بر آنچه بصراحت در اینگونه احادیث آمده است، آنچه از ازل تا ابد، در ارتباط با ایجاد و تکوین، و اعطا و تقدیر، و حکمت و تشریع، و سلوک و تهذیب، و ادب و قرب... به فرشتگان و پیمبران رسیده و عطا شده است، همه و همه در نزد انسان هادی (پیامبر اکرم(ص) و ائمه طاهرین(ع)) نیز هست»[۴۹].
|}
پرسشهای وابسته
- اقسام و انواع علم معصوم کداماند؟ (پرسش)
- علم معصوم مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم مراتب و درجات دارند؟ (پرسش)
- علم ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم غیر ذاتی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم استقلالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم غیر استقلالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم باطنی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم فطری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم اکتسابی یا علم مستفاد معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تام یا کامل معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم محدود معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم دفعی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تدریجی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم اجمالی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم تفصیلی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم حصولی معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم حضوری معصوم چیست؟ (پرسش)
- علم فعلی یا دائمی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)
- فرق بین علم فعلی و شأنى معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم متوقف بر اراده اوست یا بر صرف التفات و توجه؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم مراتب و درجات دارد؟ (پرسش)
- فرق علم پیامبر با امام چیست؟ (پرسش)
- آیا علم پیامبران از لحاظ مرتبه یکسان است؟ (پرسش)
- آیا علم پیامبران و امامان از لحاظ مرتبه یکسان یا متفاوت است؟ (پرسش)
- فرق بین علم معصوم و علم فرشتگان چیست؟ (پرسش)
- آیا پیامبران پیش از آغاز وحی و نبوت و امامان پیش از تصدی امامت از علم ویژه معصوم برخوردار بودهاند؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم در شب قدر نازل میشود؟ (پرسش)
- آیا علم معصوم در شب جمعه نازل میشود؟ (پرسش)
- امام معصوم از چه زمانی صاحب علم ویژه میشود؟ (پرسش)
- آیا غیر معصوم میتواند از علوم ویژه معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
- تفاوت علم خدا و معصوم چیست؟ (پرسش)
- آیا مقام علم معصوم به غیر معصوم داده میشود؟ (پرسش)
- شرایط دستیابی غیر معصوم به علم معصوم چیست؟ (پرسش)
- غیر معصوم از چه راهی میتواند به علم معصوم آگاهی یابد؟ (پرسش)
- آیا غیر معصوم وظیفه دارد به دنبال فراگیری علوم معصوم باشد؟ (پرسش)
- آیا آگاهی غیر معصوم از علم ویژه معصوم با حکمت الهی در امتحان او منافات ندارد؟ (پرسش)
- آیا از راه غیر مشروع میتوان به علم ویژه معصوم دست یافت؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با علم مکنون یا مستأثر چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با اجتباء الهی چیست؟ (پرسش)
- رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع علم معصوم
پانویس
- ↑ توحید از دیدگاه امام خمینی؛ ج ۱.، ص٣٨٩.
- ↑ بحار الانوار، ۴/۸۹.
- ↑ معارف و معاریف.
- ↑ توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت
- ↑ واژه «مخزون» به معنای چیزی است که در خزانه و مخفیگاه نگهداری شود؛ لسان العرب، ج۱۳، ص ۱۳۹.
- ↑ واژه «مکنون» به معنای شیء پوشانده شده و مخفی است؛ لسان العرب، ج۱۳، ص۳۶۰.
- ↑ واژه «استئثار» در لغت به معنای چیزی را به طور اختصاصی و ویژه برای خود خواستن است؛ مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص ۶۲.
- ↑ واژه «مکفوف» به معنای چیزی است که از تهاجم یا تعرض دیگران دفع شده باشد؛ مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص ۷۳.
- ↑ واژه «موقوف» در لغت به معنای چیزی است که مانعی داشته باشد و محبوس مانده باشد؛ قاموس القرآن، ج۸، ص۲۳۶.
- ↑ برای مشاهدۀ نمونهها، نک: کافی، ج۱، ص۳۵۹، ح۷، ۸، ۹، ص۵۷۱، ح۱، ص۵۷۳، ح۳، ص۶۳۴، ح۱ - ۴، ص۶۳۷، ح۲، ج۲، ص۳۸، ح۶؛ بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۰۹- ۱۱۲؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۱۸۲.
- ↑ " إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْمٌ مَكْنُونٌ مَخْزُونٌ لَا يَعْلَمُهُ إِلَّا هُوَ مِنْ ذَلِكَ يَكُونُ الْبَدَاءُ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ نَحْنُ نَعْلَمُه "؛ کلینی، کافی، ج۱، ص۳۶۱، ح۹.
- ↑ تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب، ص۸ - ۱۲.
- ↑ نظریه عدل جمعی الهی، کیهان اندیشه ۱۳۷۲ شماره ۵۲، ص۹۳.
- ↑ بصائرالدرجات ص۱۳۳ ح۱.
- ↑ همان، ص ۱۳۳۸ - ۳۳۹، ح ۱. ۱۶۸. همان، ص۱۴۷.
- ↑ همان، ص ۳۳۸، ح۱، ص۳۳۸ - ۳۳۹، ح۲، ص۳۳۹، ح ۳.
- ↑ همان، ص ۱۳۸ - ۱۴۰، ح ۱ - ۴، ص۲۸۶ - ۲۸۹ ، ح۱ - ۱۶، ص۲۱۹ - ۲۲۲، ح ۱ - ۶.
- ↑ همان، ص ۱۲۹، ح ۱، ص۱۳۰، ح ۴، ص۱۳۱، ح ۹، ص۱۳۱، ح۱۲ - ۱۳، ص۱۳۲، ح ۱۶.
- ↑ (او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند* جز فرستادهای را که بپسندد)، سوره مبارکه جن، آیات ۲۶ و ۲۷.
- ↑ باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم، ص ۱۲۳ الی ۱۲۶.
- ↑ اصول کافی ، ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ نهجالبلاغه، انسان هادی؛ ص ۷۵ و ۷۶..
- ↑ «إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَيْنِ عِلْماً أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلاَئِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ فَمَا أَظْهَرَ عَلَيْهِ مَلاَئِكَتَهُ وَ أَنْبِيَاءَهُ وَ رُسُلَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ وَ عِلْماً اِسْتَأْثَرَ بِهِ فَإِنْ بَدَا لَهُ فِي شَيْءٍ مِنْهُ أَعْلَمَنَاهُ وَ عُرِضَ عَلَى اَلْأَئِمَّةِ اَلَّذِينَ كَانُوا مِنْ قَبْلِنَا»؛ بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ع) ج۱، ص۳۹۴.
- ↑ آفاق علم امام در الکافی، مجموعه مقالات فارسی کنگره بینالمللی ثقةالاسلام کلینی، ص٤٩٣.
- ↑ بنگرید: مجلسی، بحارالانوار، ج۴، ص۸۵ به بعد، صدوق، توحید، ص۱۳۸.
- ↑ انعام ۷۳، توبه ۹۴ و ۱۰۵، رعد ۹، مؤمنون ۹۲، سجده ۶، زمر ۶، حشر ۲۲، جمعه ۸، تغابن ۱۸، جن ۲۶.
- ↑ صدوق، معانی، ص ۱۴۶؛ مجلسی ج ۴، ص ۸۰.
- ↑ علم الهدی، ص ۵۴ و ۵۵.
- ↑ حر عاملی، ج ۷، ص ۱۳۶.
- ↑ حرانی، ص ۴۰۸، مجلسی ج ۱۰، ص ۲۴۶.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.
- ↑ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۲۵۶.
- ↑ «و هیچ دانهای در تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است»؛ آیه ۵۹ سوره انعام.
- ↑ مجلسی ج ۴، ص ۸۰ و ۹۰.
- ↑ کلینی، کافی، ج۱، ص ۱۴۸.
- ↑ کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام.
- ↑ فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان؛ فصلنامه امامتپژوهی؛ شماره ۲، ص۸۱.
- ↑ میرزای اصفهانی، معارف القرآن، ج ۲، ص ۲۱۸.
- ↑ ارتباط علم پیشین و اختیار عباد در آثار مرحوم میرزا مهدی اصفهانی، مجله سفینه، ش۵۳، ص ۱۱۱ ـ ۱۲۱.
- ↑ بصائرالدرجات، ص۱۲۹، ح۱ - ۲. برای دیدن احادیث هم مضمون، ر.ک: همان، ص۱۲۹ - ۱۳۲، ح۳ - ۱۸.
- ↑ بصائرالدرجات، ص۱۳۳، ح۱.
- ↑ بصائرالدرجات، ص۳۳۸ - ۳۳۹، ح۱.
- ↑ بصائرالدرجات، ص۱۲۹، ح۲، ص۱۳۰، ح۵ و ص۱۳۲، ح۱۵، ص۱۳۰، ح۶ - ۷، ص۱۳۱.
- ↑ او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه: ۲۶ -۲۷.
- ↑ بصائرالدرجات،، ص۱۳۳، ح۱.
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی شیعه
- ↑ ان لله- عزوجل- علمین: علم مبذول و علم مکفوف، فاما المبذول فانه لیس من شیء تعلمه الملائکه و الرسل الا نحن نعلمه، و اما المکفوف فهو الذی عند الله -عز و جل- فی ام الکتاب، اذا خرج نفذ.«اصول کافی» ج۱، ص ۲۵۶ -۲۵۵.
- ↑ ان لله- تبارک و تعالی- علمین: علما اظهر علیه ملائکته و انبیاءه و رسله، فما اظهر علیه ملائکته و رسله و انبیاءه فقد علمناه، و علما استاثربه، فاذا بدا لله فی شیء منه، اعلمنا ذلک، و عرض علی الائمه الذین کانوا قبلنا. «شرح اصول کافی»، ملا صالح مازندرانی، ج۶، ص ۲۶، «اصول کافی» ج۱، ص۲۵۵.
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی شیعه