نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Heydari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۵۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۳ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۳:۵۷ توسط Heydari(بحث | مشارکتها)
رابطه علم معصوم(ع) با بداء الهی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث علم معصوم است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم معصوم مراجعه شود.
«امام باقر(ع) میفرماید: و اما منظور از "عالم الغیب" این است که خداوند عزوجل عالم به مسائلی است که از آفریدههای او مخفی مانده است؛ مسائلی از قبیل قضا و قدر در رابطه با اشیاء در علم خود و قبل از خلق آنها، و قبل از آنی که آنها را به فرشتگان خود افاضه نماید. پس ای حمران این علمی نگه داشته شده نزد خداوند است، که اختیار و اراده آن در دست اوست و اگر بخواهد قضا نماید و یا اینکه درون آن برایش ظاهر گردد ولی آن را امضا نمیکند، و اما علمی که خداوند متعال آن را مقدر نموده و آن را به مرحله قضا رسانده و جاری میسازد، همان علمی است که به رسول اکرم(ص) رسید و سپس نزد ما رسیده است.[۱]. علمی هست که در آن نسبت به اراده و مشیّت خدا بداء و تغییر راه پیدا میکند، این علم موقوف است ولی آن علمی که اراده خدا در آن حتمی و غیر قابل تغییر است. علم مقدر و ممضی نام دارد که این علم به رسول خدا(ص) و ائمه(ع) داده شده است. در مورد بعضی از انبیا نقل شده که خبر میدادند که فلانی دو روز دیگر فوت میکند اما اتفاق نمیافتاد و مردم میگفتند شما چه نبیای هستی که این حرف را زدی ولی اتفاق نیفتاد؟ امیرالمؤمنین(ع) و امام باقر(ع) میفرمایند: «لَوْ لَا آیَهٌ فِی کِتَابِ اللهِ لَأَخْبَرْتُکُمْ بِمَا کَانَ وَ بِمَا یَکُونُ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَه»[۲] این همان علم موقوف عندالله است که فقط نزد خدای تبارک و تعالی است، کسی نمیداند در یک قضیه بداء واقع میشود یا نه؟ در اینکه آیا در علامات ظهور حضرت حجت(ع) بداء واقع میشود یا نه؟ در بعضی از روایات آمده که بداء واقع میشود، و حق هم همین است اما آیا این مختص به علامات حتمی است؟ چون علائم غیر حتمی نیاز به بداء ندارد. ممکن است یک چیزی به عنوان یک علامت حتمی باشد اما در آن بداء حاصل شود، که این هم در جای خودش باید مورد بحث واقع شود»[۳].
« نکته دیگری که در بحث علم امام باید به آن توجه داشت، تفکیک بین علم ذاتی ازلی و ابدی و علم غیر ذاتی است. قرآن مجید در بیان علم و نسبت آن به انبیا و ائمه(ع)، گاهی بیان اثباتی و گاهی بیان سلبی دارد. سیاق اینگونه قرآن، نشاندهنده تفکیک بین علم ذاتی و غیر ذاتی است. آیات نافی علم از پیامبر(ص) نفی علم ذاتی میکند، نه غیر ذاتی[۴].
به این بیان در صورت وجود مصلحت، خداوند همه علوم غیر ذاتی را در اختیار پیامبر(ص) قرار میدهد، از این رو تعارضی بین آیات قرآن نیست[۵]. بیان فوق به واسطه روایات نیز تأیید میشود. در روایتی آمده است:«إنّ اللّه علمين: علم مكنون مخزون لا يعلمه إلّا هو من ذلك يكون البداء، و علم علمه ملائكته و أنبياءه و رسله »[۶]»[۷].
«بداء یکی از باورهای شیعی است که با دیگر اعتقادات شیعه ارتباط محکمی دارد. برخی روایات، بداء در علم انبیا و ائمه(ع) را اثبات میکند، امّا برخی دیگر عدم بداء در علم انبیا و ائمه(ع) را میرساند. همچنین در روایات از دو نوع علم الهی سخن به میان آمده است: (۱) آنچه در لوح محفوظ است؛ (۲) آنچه در لوح محو و اثبات است. حال بحث در این است که ائمه(ع) از کدام یک مطّلع هستند و در کدام علم، بداء راه یافته است.
علامه مجلسی و ملا صدرا معتقدند که ائمه از آنچه در لوح محو و اثبات است خبر دارند و از لوح محفوظ اطّلاعی ندارند، لذا گاهی از چیزی خبر میدهند که تحقّق پیدا نمیکند و معلوم میشود در آن، بداء حاصل شده است، زیرا در لوح محو و اثبات تغییری حاصل شده و امام از قبل از این تغییر اطّلاعی نداشته است، زیرا به لوح محفوظ دسترسی نداشته تا از تغییر آن با خبر باشد، چون در لوح محفوظ هیچ تغییری حاصل نمیشود. علّامه مجلسی به لوح محفوظ و لوح محو و اثبات اشاره کرده و گفته است که در یکی از علوم تغییر نمیکند و در دیگری علوم تغییر میکند که از آن با نام بداء یاد میشود. همچنان که از نام هر دو کتاب برمیآید یکی لوح محفوظ است و تغییرناپذیر و دیگری لوح محو و اثبات است که قابل تغییر است[۸] از بسیاری از روایات برداشت میشود که بداء در علم انبیا و ائمه راه دارد، ولی روایات دیگری عکس این را میرسانند. بنابراین باید بین این دو دسته از روایات جمع کرد:
اول اینکه بدائی که در علوم انبیا و ائمه واقع میشود مربوط به علومی است که از جانب خودشان صادر میشود، نه علومی که از جانب خداوند مأمور به تبلیغ آن هستند.
دوم اینکه خداوند اولیای خود را از آنچه حکمتی برای خلق در آن نیست آگاه نمیکند و چنانچه آنها را با خبر کند وجه صدق و تحقّق آن را هم بیان میکند: مانند اخباری که به حضرت عیسی(ع) و پیامبر(ص) داده است[۹].
مرحوم شعرانی دیدگاه علامه مجلسی را نپذیرفته و معتقد است امامان از لوح محفوظ هم اطّلاع دارند؛ [۱۰]. امّا به نظر میرسد که بین روایات این گونه جمع شود که روایاتی که بداء را نفی کرده مربوط به همان علوم حتمی الهی است که در لوح محفوظ است که اگر انبیا و ائمه هم از آن علوم آگاه شوند هیچ تغییر و تحوّلی در آن انجام نمیگیرد و روایاتی را که بداء را اثبات میکنند مربوط به علوم غیر حتمیه الهی بدانیم که در واقع برای خداوند حتمی است؛ امّا بنا بر مصالحی خداوند از حاقّ و غایت آنها، دیگران را آگاه نمیکند»[۱۱].
« بداء در فرهنگ اعتقادی شیعه از اهمیت و مکانت بسی ارجمند بهرهمند است چنانکه امام صادق(ع) میفرماید: خدا به چیزی مانند بداء پرستش نشده یا خدا به چیزی چون بداء بزرگ شمرده نشده است.
تعریف بداء: یعنی حقیقت اجل یا یک امری که نزد خداوند از ازل حتمی و معلوم بوده برای مردم که از ایشان مخفی بوده آشکار گردد و مورد جریان آن در تکوینات است.
مرحوم مازندرانی پس از تقسیم علم به محتوم و غیر محتوم میگوید علم غیر محتوم که از آن به مکفوف نیز تعبیر میگردد علم به اشیاء قبل از قضاء و امضاء است که بداء پذیر است ولی وقت قطعی و امضاء شد دیگر بداء قبول نمیکند اما علم محتوم که از آن به مبذول نیز تعبیر میشود علم به اشیاء بعد از قطعیت آن است و برای خواص هم داده شده و جان کلام مرحوم مازندرانی اینست که تا علم قطعی نشود به انبیاء و ائمه گزارش نمیگردد طبق این معنا علوم ائمهبداء پذیر نیست.
مرحوم شعرانی نقد حکیمانهای بر کلام مازندرانی زده به این مضمون که خداوند علومی دارد که ولو محتوم باشد اما صلاح نمیبیند که به احدی اظهار کند یعنی اولاً خداوند علم غیر حتمی ندارد ثانیاً حتمی بودن ملازمه با خبر دادن ندارد.
بداء ناپذیر: دلیل آن چنین ذکر شده که از نظر عقل و نقل در علومی که خدا به معصومین گزارش داده محو و بداء جاری نیست اما از نظر عقل چون باعث میشود که مردم به گزارشات معصومین اعتماد ننموده و آنان را دروغگو و جاهل پندارند که این خود باعث نقض غرض از بعثت و نصب آنان میگردد.
اما از دیدگاه نقل نیز روایات فراوانی داریم مبنی بر اینکه گزارشات معصومین بداء ناپذیر است.
اشکال: در کتاب و سنت مواردی را میتوان پیدا کرد که انبیاء گزارشاتی از غیب دادهاند ولی واقع نشده و آن موارد به شرح زیر است:
در جریان خواب دیدن ابراهیم راجع به ذبح اسماعیل یک مسئله تشریعی و جود دارد که همان ذبح فرزند و امر به آن است و یک مسئله تکوینی وجود دارد که تحقق این ذبح در عالم خارج است ولی محقق نشد و تشریعاً و تکویناً نسخ شد.
یونس پیامبر(ع) به قوم خویش خبر از نزول عذاب داد اما عذاب نازل نشد.
موسی(ع) گفته بود سی شب از مردم پنهان میگردد ولی چنین نشد بلکه ده روز اضافه شد.
عیسی(ع) فرموده بود مجلسی عروسی عزا شده و عروس میمیرد ولی نمرد.
پیامبر اکرم(ص) فرموده بود این یهودی میمیرد اما چنین نشد.
سؤال: چطور میشود پیامبر(ص) خبری دهد که تحقق نپذیرد آیا این باعث تکذیب آنان نمیشود؟
پاسخ:اولاً مصدر علم به این اخبار غیبی شاید لوح محو و اثبات بوده که شامل جمیع اشیاء نیست ثانیاً پیامبر(ص) به علت نامه آگاه نبوده بلکه فقط مقتضیات را میدانسته به خاطر مصالحی که جز خدا کسی نمیداند.
اما کذب انبیاء در صورتی لازم میآید قرینهای بر صدق کلام انبیاء نباشد ولی در موارد فوق قرینه وجود دارد چون عیسی برای اثبات صداقتش ماری را که زیر فرش عروس بود نشان داد وآن عروس چون صدقه داده بود بلا رفع گردید همین طور پیامبر(ص) نیز مار سیاه را در میان محموله هیزم یهودی که صدقه داده بود نشان داد قوم یونس پیامبر(ع) نیز وقتی علامات عذاب را دیدند به دعا و گریه روی آوردند و جمله ذبح عظیم نیز بیانگر صداقت ابراهیم بود در خوابش.
خلاصه اگر این قرائن مذکوره مانند دعا وصدقه و...نبود آنچه که انبیاء خبر داده بودند حتمیالوقوع بود.
عصاره بحث:
الف)نسخ در تشریع و بداء در تکوین برای خداوند ممکن بود و چیزی مانع قدرت او نمیشود و قول به عدم امکان آن دو از عقیده یهودیان است .
ب) در قضاء قطعی خداوند بداء و تعبیر جاری نیست مانند اصل مرگ برای انسان و...و عمر معین برای نظام شمسی که بداء ناپذیرند بلکه بداء در قضاء معلق و مشروط امکان پذیراست مانند اینکه فلان مریض در فلان وقت میمیرد اگر درمان یا دعا نکند .
ج)انبیاء و ائمه میتوانند امور بداء پذیر را خبر دهند البته نه بهصورت قطعی و علت تامه بلکه بهعنوان اقتضاء یعنی بگویند این خبری که ما میدهیم قطعی نیست.
با توجه به مباحث گذشته جریان بداء در عاشورا اگر جاری شود به این شکل خواهد بود که امام حسین(ع) کشته میشود اگر سقیفهای در کار باشد، اگر مردم کوفه او را یاری نکنند و اگر... در غیر این صورت شهید نخواهد شد و جریان عاشورا پیش نخواهد آمد.
خوشبختانه کلماتی از امام نقل شده که میتوان از آن امکان بداء در جریان عاشورا را استنباط کرد چنانکه خلاف آن نیز وجود دارد. بعضی از کلمات امام بشرح زیر است.
الف)امام در منزل شقوق در جواب مردی که عرض کرده بود کوفیان آماده جنگ با شما هستند فرمود: پیشامدها از سوی پروردگار است و آنچه خود صلاح بداند انجام میدهد و خدای بزرگ هر روز به مقتضای زمان اراده خاصی دارد.
ب)امام در جواب فرزدق که گفته بود دلهای مردم با شما و شمشیرهایشان علیه شما است فرمود: فرزدق درست گفتی مقدرات در دست خدا است و او هر روز فرمان تازهای دارد که اگر پیش آمدها بر طبق مراد باشد در مقابل نعمت های خداوند سپاسگذاریم و هموست مددکار در سپاس و شکر گزاری برای او واگر حوادث و پیشامدها در میان ما و خواستههایمان مانع شد و کارها طبق مرام به پیش نرفت بازهم آنکس که بینشش حق باشد.
در روایت فوق جمله ﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ﴾[۱۲] آمده که هم مضمون با آیه ۲۹ سوره رحمن است و از آیاتی است که برای اثبات بداء به آن به کتب مربوطه استدلال شده و کلمه اِن شرطیه در حدیث دوم نیز امکان تغییر در حادثه عاشورا خاطر نشان میسازد.
لازم به ذکر است که روایاتی دیگری از امام نقل شده که بر خلاف دو روایت اول است از جمله:
امام در پاسخ عمرو بن لوذان فرمود: این مطلبی که تو درک میکنی برای من نیز واضح و روشن است ولی برنامه خدا تغییرناپذیر است.
خواهرم آنچه خدا تقدیر کرده حتماً به وقوع خواهد پیوست .
با توجه به این دو نوع روایت جواب قطعی از آن مشکل است و به عبارت دیگر نمیتوان راجع به اثبات یا نفی بداء در جریان عاشورا اظهار نظر کرد زیرا نیازمند مطالعه عمیق است هرچند باتوجه به اهمیت بداء و قدرت کامله حق در کارگردانی امور و نیز اهمیت و ارزش اختیار انسان در تعیین سرنوشت خویش و صراحت دو روایت اول و مطابقت بیتردید آن با آیات قرآن امکان بداء در جریان عاشورا منتفی نیست ولی دو روایت مخالف آن قابل توجیه به معانی مختلف است و صراحت لازم را در نفی بداء ندارد»[۱۳].
۴. آقاى دكتر يوسفيان (هیئت علمی مؤسسه امام خمينى)؛
«موضوع بداء در معارف اصیل مکتب اهل بیت(ع) دارای جایگاه ویژهای است و در روایات، شأن و منزلتی بس بالا یافته است[۱۴]بداء را در امور تکوینی همچون نسخ در امور تشریعی دانستهاند. بنابراین اصل، ممکن است آن چه بر اساس مصالحی خاص در لوح محو و اثبات آمده و خاستگاه دانش پیامبران و امامان است، به دلیل تغییر مصالح از طریق اعمالی چون دعا، صله رحم و صدقه، با دگرگونی رو به رو شود. بر این اساس، امام علی(ع) ضمن اشاره به آیهای که بیانکننده بداء است، علم خویش را به غیب مشروط به عدم بداء و تغییر در لوح محو و اثبات میداند و میفرماید: اگر آیهای در کتاب خدا نبود، شما را به گونهای قطعی و تخلفناپذیر از آنچه در گذشته روی داده است و آن چه در زمان حال روی میدهد و آن چه تا قیامت روی خواهد داد خبر میدادم و آن آیهای است که میفرماید: ﴿يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ﴾[۱۵][۱۶]»[۱۷].
↑خداوند دو گونه علم دارد: علم که در خزینه غیبی خود پنهان دارد و کسی جز او خبر ندارد و بداء هم در همین حیطه است و علمی که به ملائکه و انبیایش تعلیم داده است؛ بصائرالدرجات، ص۱۰۹؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۱۶۳.