بحث:ابوذر غفاری

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
جندب بن عبد الله بن جنادة بن سفیان
آرامگاهربذه
محل زندگیمدینه، حجاز، مکه، ربذه
دیناسلام
اطلاعات علمی
استادانعویمر بن مالک انصاری، عمر بن خطاب عدوی، سلمان فارسی، ابو هریرة دوسی، عبد القدوس بن حجاج خولانی
شاگردانابوبکر بن عبدالرحمن مخزومی، ابو زرعة بن عمرو بجلی، ابو سعید مهری، ابوطالب ضبعی، ابو رافع قبطی

نویسنده: آقای پورانزاب

مقدمه

  • ابوذر غفاری از قبیله بنی‌غفار و مادرش رمله است. او از نخستین گروندگان به اسلام و جزء اصحاب صُفّه بود. برخی او را چهارمین یا پنجمین فردی می‌دانند که اسلام آورد. نام دیگر ابوذر، بُرَیر است و برخی بریر را لقب وی دانسته‌اند. ابوذر، فردی آزاداندیش، رُک و دارای اعتقادات دینی ژرف و عمیق، زاهد و قناعت‌پیشه بود. درگیری‌های او با عثمان به‌دلیل اشتباهات عثمان در حکومت و استفاده‌های نادرست از بیت المال و هم‌چنین با معاویه مشهور است. بنابر روایت عبدالله بن صامت، برادرزاده ابوذر، او در دوران جاهلیّت نیز بت‌پرست نبوده و ۳ سال پیش از ملاقات با پیامبر یکتاپرست بوده است. ابوذر به‌سبب آن‌که قبیله‌اش حرمت ماه‌های حرام را نگاه نمی‌داشتند، قبیله خود را ترک و به مکّه مهاجرت کرد. وی از دعوت پیامبر (ص) آگاه شد و با وجود آزار و اذیت مشرکان به‌دیدار پیامبر آمد و اسلام آورد[۱].
  • در منابع شیعی، روایت آوردن ابوذر به‌گونه‌ای دیگر نقل شده است. این روایات حاکی از آن است که ابوذر به‌شکلی شگفت از دعوت پیامبر آگاه شد و به مکه مهاجرت کرد و اسلام آورد. پس از آن، ابوذر از طرف پیامبر (ص) برای تبلیغ اسلام به‌سوی قبیله بنی‌غفار فرستاده شد. ابوذر مورد اعتماد پیامبر بود و در برخی غزوات شرکت کرد. ابوذر پس از رحلت پیامبر و در دوران خلافت ابوبکر جزو کسانی بود که دل با امام علی (ع) داشتند و به ایشان وفادار ماندند. ابوذر در زمان رحلت پیامبر در مدینه نبود و چون بازگشت و وضعیت را به‌گونه‌ای دیگر یافت، گفت: آری به بهره و میوه آن دست یافتید و پوسته آن را رها کردید و حال آن‌که اگر این کار را در خاندان پیامبرتان قرار می‌دادید حتی دو تن هم با شما اختلاف نمی‌کردند. وی سرانجام با اکراه با ابوبکر بیعت کرد[۲].
  • ابوذر همواره متعرض و منتقد خلیفه سوم، عثمان بن عفان، بود و سیاست‌های نادرست او را مورد انتقاد صریح و بی‌پرده خود قرار می‌داد، از این‌رو خلیفه او را به رَبَذه تبعید کرد. هنگام تبعید او، امام علی (ع) با چند تن از یاران به مشایعت او آمدند. تبعید ابوذر به ربذه یکی از کارهایی است که در آن مورد بر عثمان عیب گرفته شده است. نقل کرده‌اند هنگامی‌که ابوذر را به ربذه تبعید کردند عثمان فرمان داد میان مردم جار بزنند که هیچ‌کس نباید با ابوذر سخن بگوید و او را بدرقه کند و به مروان بن حکم فرمان داد که ابوذر را از مدینه بیرون کند. او چنان کرد و مردم از یاری ابوذر خودداری کردند، جز علی بن ابی‌طالب (ع) و برادرش عقیل و حسن و حسین (ع) و عمار یاسر که این گروه با او بیرون رفتند تا او را بدرقه کنند. امام علی (ع) به او فرمود: "ای ابوذر! به‌راستی تو برای خدا به خشم آمدی، پس به همو امید دار. اینان از تو بر دنیاشان ترسیدند و تو به‌خاطر دینت از آنان بیمناکی. اینک دنیایی را که سنگ آن‌را به سینه می‌زنند و می‌ترسند که از دستشان بگیری، بدیشان وابگذار و خود به‌سوی خدا رو بگذار. چه بسیار نیازمندند به ترک ظلم و گناه که از آن بازشان می‌داشتی و تو چه بی‌نیازی از دنیا که تو را از آن بازمی‌داشتند. و به‌زودی خواهی دانست که فردا برنده کیست و آن‌که بیشتر بدو رشک برند کدام است. اگر درهای آسمان و زمین بر بنده‌ای بسته شود، امّا او تقوای الهی پیشه کند، خداوند حتماً برای او راه نجاتی مقرّر فرماید. تنها با خدا انس و الفت گیر و جز از باطل از چیزی مهراس. اگر دنیاشان را می‌پذیرفتی، تو را دوست می‌داشتند و اگر از آن سود می‌جستی، بهره‌ات می‌دادند[۳][۴].
  • سپس علی (ع) به همراهان خود گفت: با عموی خویش بدرود کنید و به عقیل فرمود: با برادر خویش بدرود کن. ابوذر همراه با خانواده خویش و چند گوسفند و شتر در ربذه ساکن شد. کاروان‌های حجاج به دیدار او می‌رفتند و می‌خواستند به او کمک کنند، هرچند او کمک از کسی نمی‌پذیرفت و برای دیدارکنندگان احادیثی از پیامبر نقل (ص) می‌کرد. ابوذر به نقل حدیث پای‌بند بود. احادیث بسیاری از او در صحاح سته نقل شده است و شماری از صحابه و تابعین احادیثی را از قول او نقل کرده‌اند. برخی شمار حدیث‌هایی را که ابوذر نقل کرده است ۲۸۱ روایت نقل می‌کنند[۵].
  • ابوذر برمبنای پیش‌بینی پیامبر از کیفیت مرگ خویش آگاه بود. هنگامی‌که به احتضار افتاد به همسرش پیش‌بینی پیامبر را یادآور شد که پس از مرگ وی گروهی از صالحان کفن و دفن او را برعهده می‌گیرند. از این‌رو همسر ابوذر پس از مرگ او کاروانی را که از ربذه می‌گذشت مطلع کرد و آن‌ها تدفین او را بر عهده گرفتند و او را در ربذه به خاک سپردند. در برخی از اقوال سردار کاروان را مالک اشتر نخعی نوشته‌اند[۶].

ابوذر غفاری در گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین

ابوذر غفاری در فرهنگ‌نامه دینی

نسب

ابوذر غفاری

ابوذر فرهنگ نامه مؤلفان اسلامی

ابوذر جندب بن جنادة بن کعیب بن صعیر غفاری از اصحاب بزرگ رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و از ارکان اربعه شیعه[۱۷] بود که در حوادث پس از رحلت رسول خدا، به ویژه در دفاع از حقوق علی(علیه السلام)و اهل بیت(علیهم السلام) منشأ بسیاری از تحولات بوده و یا در آنها نقش داشته است. او را از علمای عامل، زُهّاد و راستگویان بزرگ شمرده اند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در تمجید و بزرگداشت او سخنان بسیاری فرموده از جمله اینکه «آسمان بر سر مردی راستگوتر از ابوذر سایه نیفکنده و زمین راستگوتر از وی را روی خود برنداشته است».[۱۸] همچنین یکی از چهار فردی است که خداوند به رسولش امر به دوستی با آنان فرمود.[۱۹]

نامش را بریر، و پدرش را عشرقه، سکن و عبدالله هم گفته اند. مادرش هم رمله دختر وقیعة غفاری بود.[۲۰] از جزئیات زندگی وی در پیش از بعثت آگاهی چندانی نداریم، ولی اسلام او در میانسالی اش بوده است. درباره سرگذشت ابوذر چه پیش و چه پس از اسلام گزارش های متفاوت و متناقضی وجود دارد که قابل جمع نیستند، اما از مجموع آنها می توان تا حد زیادی به بازسازی زندگی نامه او پرداخت. عبدالله بن صامت که برادرزاده اوست، از خود ابوذر نقل می کند که ابوذر با سایر اعضای خانواده اش در میان قبیله غفار می زیسته اند که از طریق مردی از اهالی مکه[۲۱] از دعوت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آگاه شده و گویا همین امر باعث آمدنش به نزدیک مکه بود[۲۲] و پس از ماجراهایی که سی روز به درازا کشید، موفق به دیدار رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و مسلمان شدنش گردید.[۲۳] ابوذر چهارمین[۲۴] یا پنجمین مسلمان[۲۵] و به گفته برخی اسلامش پیش از ابوبکر بود،[۲۶] ولی پس از غزوه بدر و احد[۲۷] و یا در سال ششم[۲۸] پس از خندق به مدینه آمد،[۲۹] هرچند گزارش های دیگری نیز وجود دارد.[۳۰] بنابر یک عقیده، پس از آمدن ابوذر به مدینه، پیامبر او را همانند برخی مسلمانان در صفه جای داد[۳۱] و به گفته امام صادق(علیه السلام)، بین او و سلمان پیمان برادری بست و سفارش فرمود که مطیع سلمان باشد.[۳۲] اخبار دیگری حکایت از برادری او با عبدالله بن مسعود،[۳۳] مقداد[۳۴] و یا منذر بن عمرو بن خنس ساعدی دارد، ولی واقدی به این دلیل که پیمان اخوت پیش از بدر بوده و منذر هم در سال سوم در سریه بئر معونه به شهادت رسید، نمی پذیرد.[۳۵] ابوذر در غزوات و سریه ها شرکت جسته و در مواردی همچون غزوه بنی مصطلق در شعبان سال ششم[۳۶] و عمرة القضا در ذی قعده سال هفتم جانشین پیغمبر در مدینه بوده است.[۳۷] در غزوه تبوک که به خاطر تشنگی شترش از سپاه عقب مانده بود، متهم به تخلف شد، اما خود بار و بنه اش را بر دوش کشید و پیاده خود را به حضرت رساند. رسول خدا فرمود: مرحبا به ابوذر تنها راه می رود، تنها می میرد و تنها برانگیخته می شود.[۳۸] پس از رحلت پیامبر در شمار اندک یاران علی(علیه السلام) بود که از بیعت با ابوبکر سر باز زد و به همراه سلمان و مقداد، در حمایت از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) سرها را تراشیدند.[۳۹] وی حتی برای بازپس گیری حق علی(علیه السلام) به مقداد اعلام کرد که قیام کنند، اما مقداد قیام چند نفر انگشت شمار را کافی ندانست.[۴۰] او در دفاع از ولایت اهل بیت(علیهم السلام) استوار بود و در هر جا که میسر بود به بیان حق و جایگاه اهل بیت(علیهم السلام) می پرداخت و در این راه محنت های زیادی متحمل گردید. در دوره عثمان در اثر سیاست های خلیفه، بر شدت فعالیت های ابوذر افزوده شد[۴۱] و این امر در نهایت به تبعید وی به ربذه انجامید. ابوذر پس از چند سال تحمل رنج و سختی، در سال 31 یا 32 هـ وفات کرد.[۴۲] ابوذر سال ها از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) دانش آموخت تا جایی که در علم و فضل او را با عبدالله بن مسعود همطراز دانسته اند.[۴۳] از امیرمؤمنان علی(علیه السلام) درباره علم ابوذر پرسیدند، فرمود: دانش بسیار اندوخت که در بیان آن ناتوان شد. مردی بخیل در دین خود و آزمند در کسب دانش بود و زیاد می پرسید.[۴۴] از امام علی(علیه السلام)،[۴۵] حضرت زهرا(علیها السلام) و ام سلمه روایت دارد.[۴۶] کسان زیادی از وی حدیث آموخته و روایت کرده اند از جمله سعید بن مسیب،[۴۷] زید بن ارقم، عبدالله بن ابی هبیره،[۴۸] عبدالرحمان بن ابی لیلی،[۴۹] و سلیم بن قیس هلالی.[۵۰] اثر ابوذر علاوه بر مجموعه احادیث و روایاتی که ابن حنبل گرد آورده[۵۱] و افزون از صدها روایت است،[۵۲] خطبه ای داشته که در آن به شرح رخدادهای پس از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پرداخته است.[۵۳] همچنین دارای وصایایی بالغ بر چهارصد بیت از پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مواعظ و نوشته ای به حذیفه است که بر جای مانده است[۵۴].[۵۵]

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 82.
  2. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 82- 83.
  3. نهج البلاغه، خطبه ۱۳۰: «یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّکَ غَضِبْتَ لِلَّهِ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوکَ عَلَی دُنْیَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَی دِینِکَ فَاتْرُکْ فِی أَیْدِیهِمْ مَا خَافُوکَ عَلَیْهِ وَ اهْرُبْ مِنْهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَیْهِ فَمَا أَحْوَجَهُمْ إِلَی مَا مَنَعْتَهُمْ وَ مَا أَغْنَاکَ عَمَّا مَنَعُوکَ وَ سَتَعْلَمُ مَنِ الرَّابِحُ غَداً وَ الْأَکْثَرُ [حَسَداً] حُسَّداً وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ کَانَتَا عَلَی عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَی اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً لَا یُؤْنِسَنَّکَ إِلَّا الْحَقُّ وَ لَا یُوحِشَنَّکَ إِلَّا الْبَاطِلُ فَلَوْ قَبِلْتَ دُنْیَاهُمْ لَأَحَبُّوکَ وَ لَوْ قَرَضْتَ مِنْهَا لَأَمَّنُوک‏»
  4. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 83.
  5. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 83.
  6. دانشنامه نهج البلاغه، ج۱، ص 83- 84.
  7. المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۸۵، ح ۵۴۶۱.
  8. الإصابة، ج ۷، ص ۱۰۹.
  9. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۸۲۳.
  10. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۸.
  11. موسوعة الحدیث
  12. مطهری مرتضی، داستان راستان جلد دوم، مجموعه آثار، ج ۱۸، ص ۴۲۸.
  13. مطهری مرتضی، جاذبه و دافعه علی، مجموعه آثار، ج ۱۶، ص ۲۷۱.
  14. مطهری مرتضی، جاذبه و دافعه علی، مجموعه آثار، ج۱۶ ص ۳۰۷.
  15. یادداشت‌ها، ج ۶، ص ۴۱۱.
  16. مطهری مرتضی، جاذبه و دافعه علی، مجموعه آثار، ج ۱۶، صص ۶۴ و سیری در سیره نبوی مجموعه آثار، ج ۴۸۲.
  17. الفهرست (طوسی) 95.
  18. الانساب 10/65.
  19. اختیار معرفة الرجال 24.
  20. الاستیعاب 1/252.
  21. الطبقات الکبری 4/168 انساب الاشراف 11/125.
  22. الصحیح (بخاری) 4/241 الاستیعاب 4/1652.
  23. الطبقات الکبری 4/168 و 169 الصحیح (بخاری) 4/241 و 242 الاستیعاب 4/1652 - 1655.
  24. الآحاد والمثانی، 2/230 الاستیعاب 1/252.
  25. انساب الاشراف 11/124.
  26. تاریخ الیعقوبی 2/23.
  27. الطبقات الکبری 4/168 انساب الاشراف 11/124.
  28. الطبقات الکبری 3/419.
  29. المعارف 252.
  30. المفارید عن رسول الله(صلی الله علیه وآله) 64.
  31. انساب الاشراف 1/272.
  32. الکافی 8/162.
  33. مناقب آل ابی طالب 2/32.
  34. السیرة النبویه (ابن هشام) 2/561.
  35. الطبقات الکبری 3/419.
  36. السیرة النبویه (ابن هشام) 2/289.
  37. انساب الاشراف 1/353.
  38. السیرة النبویه (ابن هشام) 2/524 امتاع الاسماء 2/52.
  39. اختیار معرفة الرجال 6 ـ 8.
  40. الامالی (مفید) 170.
  41. تاریخ الیعقوبی 2/172.
  42. تاریخ الطبری 4/308 انساب الاشراف 11/128.
  43. تاریخ الاسلام 3/406 و 409.
  44. انساب الاشراف 11/126.
  45. تفسیر القرآن (صنعانی) 3/33.
  46. کفایة الاثر 185 و 194.
  47. کفایة الاثر ، 38.
  48. شرح الاخبار 2/269 و 3/11.
  49. الامالی (مفید) 169.
  50. کمال الدین و تمام النعمه 413.
  51. المسند (ابن حنبل) 5/144 ـ 181.
  52. تهذیب الاسماء واللغات 2/229.
  53. الفهرست (طوسی) 95.
  54. الذریعه 7/196 و 197.
  55. فرهنگ‌نامه مؤلفان اسلامی، ج1، ص 232- 233.