آزادی انتخاب وطن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آزادی انتخاب وطن یعنی اینکه بر اساس اصل زمین برای زندگی، همه‌جا صلاحیت زندگی برای انسان وجود دارد و انسان می‌تواند در هرگوشه‌ای از زمین که بخواهد زندگی کند. البته مسلمانان باید محلی را برای زندگی خود انتخاب نمایند که در آن مکان قدرت بر انجام فرائض دینی داشته باشند و الا باید از آن مکان هجرت کنند.

مقدمه

بر اساس اصل زمین برای زندگی، همه‌جا صلاحیت زندگی برای انسان وجود دارد و انسان می‌تواند به تناسب نیازها، استعدادها، خواسته‌ها و آرمان‌هایش در هرگوشه‌ای از زمین که بخواهد بساط زندگی خویش را بگستراند. رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: «البلاد بلاد الله و العباد عيال الله أينما أصبحت خيرا فاقم»[۱].

برای گزینش وطن، معیار آن است که سرزمین، ترا با شخصیتی که داری و نیازها و آرمان‌ها و خواسته است تحمل کند.

علایقی که انسان را به یک سرزمین مرتبط می‌کند تا وطن او باشد، بدون احراز امنیت در آن سرزمین نمی‌تواند اولویتی را بر سکونت انسان ایجاب کند.

اصولاً وقتی شرایط اقلیمی و اوضاع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در شهر و یا کشوری به گونه‌ای باشد که مسلمان در چنان شرایط و اوضاع نتواند به گونه‌ای که اسلام می‌طلبد زندگی کند و قادر به انجام فرائض و وظائف و تعهداتش نشود، باید بر اساس اصل هجرت جایی را مسکن و وطن انتخاب کند که چنین امکاناتی را در برداشته باشد[۲].

بر اساس اصل آزادی وطن، ماندن در شهر و یا کشوری که توانایی‌ها را برای زندگی مناسب و انجام وظایف و تعهدات سلب می‌کند و استعدادها و توان‌های بالقوه را از انسان می‌گیرد و راه رشد را به روی انسان می‌بندد و در برابر حرکت تکاملی انسان سد و مانع ایجاد می‌کند، با وجود همۀ علایق و کشش‌ها و مناسبت‌ها، نامشروع است.

مسئلۀ هجرت برای اتخاذ وطن بهتر در اسلام، تا آنجا پیش می‌رود که حتی در مواردی که فرد یا افراد در وطن خویش قادر به زندگی مناسب اسلامی و انجام وظایف و تعهدات خویش باشند، هرگاه به منظور سکونت در سرزمین بهتر و مناسب‌تر و راحت‌تر و برای رسیدن به گشایش بیشتر و امکانات وسیع‌تر از وطن خویش مهاجرت کنند، چنین هجرتی در راه خدا محسوب می‌شود[۳].[۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مسند احمد بن حنبل، ج۱، ص۱۶۶؛ نهج‌الفصاحه، ص۲۲۳.
  2. سوره نساء، آیه ۹۷-۹۸.
  3. سوره نساء، آیه ۱۰۰.
  4. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۳۵.