آیا عصمت معصوم تبعیض در حق انسان بهشمار میآید؟ (پرسش)
آیا عصمت معصوم تبعیض در حق انسان بهشمار میآید؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل بالاتر | عصمت |
مدخل اصلی | شبهات عصمت |
تعداد پاسخ | ۴ پاسخ |
آیا عصمت معصوم تبعیض در حق انسان بهشمار میآید؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث عصمت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
سوال این است که چرا خداوند متعال به اهل بیت(ع)، عصمت عنایت فرمود ولى به دیگران نداد؟ آیا این ظلم در حق بقیّه و یا تبعیض نیست؟
پاسخ نخست:
- ظلم به معناى تجاوز از حدّ است و در مورد بندگان، هنگامى تجاوز از حدّ و ظلم است که تکلیفى زاید از حدّ استطاعت از آنها خواسته شود و قطعاً چنین تکلیفى از جانب خداوند نرسیده، بلکه هر کس مطابق قابلیّت و استعدادش تکلیف دارد.
- خداوند متعال نعمت هایش را بر اساس استحقاق نمى دهد تا کسى توهّم ظلم یا تبعیض در میان بندگان کند، بلکه نعمت هاىِ او بر اساس تفضّل و حکمت بالغه است که اقتضاى اختلاف به جهت نقص و کمال دارد.
به عبارت دیگر، نظام عالم، نظام احسن است و این نظام اقتضا دارد که هر چیز آن در جاى خود و به مقدار ضرورتش باشد. مى دانیم که در هر زمان احتیاج به فرد یا افرادى معصوم است تا حجّت خدا روى زمین بوده و مردم را به حقّ و حقیقت رهنمون سازند. این گونه افراد باید از مقام عصمت برخوردار باشند؛ لذا خداوند متعال آنان را در عالم «ذر» امتحان کرده، در اصلاب طیّب و طاهر قرار مى دهد و پس از ولادت نیز مشغول ریاضت نفسانى مى شوند تا بتوانند قابلیت هاى لازم را براى دریافت وحى و هدایت بشر کسب نمایند، آن گاه خداوند متعال آنان را کمک کرده و به مقام عالى عصمت مى رساند[۱].
پاسخ دوم:
خداوند متعال همه انسانها را بر اساس فطرت توحیدی خلق کرده است: ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾[۲] و تشخیص فجور و تقوا را به همگان الهام فرموده است: ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾[۳]، لیکن برخی از انسانها همین فطرت را در میان گل و لای شهوت و غضب دفن میکنند: ﴿وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا﴾[۴] و راه ضلالت و گمراهی را پیش میگیرند، اما برخی دیگر به ندای فطرت پاسخ مثبت میدهند و به تزکیه نفس میپردازند: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا﴾[۵] خداوند متعال نیز بر اساس قانون کلی ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾[۶]، به پاسخ مثبت این گروه، اجر مضاعف داده و آن گروه را به حال خودشان واگذار میکند. این اجر با میزان صداقت در پاسخ گویی به ندای فطرت هماهنگ است. بدین معنا که هر کس در پاسخ گفتن صادقتر باشد اجر بیشتری خواهد یافت؛ تا جایی که اجر برخی به صورت "روح القدس" بروز میکند.
نکته قابل توجه در این مسأله آن است که خداوند متعال چون با علم بیانتهای خود، به نحوه پاسخ گویی انسانها آگاهی داشت و میدانست که هرکس با اراده خود چه پاسخی خواهد داد و میزان صداقت او در پاسخ مثبت چیست، این اجر را در ابتدای خلقت و در حقیقت، پیش از عمل، به انبیا و ائمه(ع) عنایت کرده است، در حالی که نسبت به دیگران چنین عنایتی نکرده است. این مطلب در دعای ندبه این گونه مورد اشاره قرار گرفته است: «الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِک وَ دِینِک إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَک مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ الَّذِی لَا زَوَالَ لَهُ وَ لَا اضْمِحْلَالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیا الدَّنِیةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَک ذَلِک وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکرَ الْعَلِی وَ الثَّنَاءَ الْجَلِی وَ أَهْبَطْتَ عَلَیهِمْ مَلَائِکتَک وَ کرَّمْتَهُمْ بِوَحْیک وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِک وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرَائِعَ إِلَیک وَ الْوَسِیلَةَ إِلَی رِضْوَانِک»[۷].[۸]
پاسخ سوم:
مراد از این که میگوییم انبیا و ائمه(ع)، معصومند این نیست که هر گاه آنها بخواهند معصیت کنند خدا مانعشان میشود! در حالی که خدا مانع دیگران از ارتکاب گناه نمیشود تا شبهه تبعیض به وجود آید. بلکه معنی عصمت ایشان، آن نهایت درجه ایمان است. ایمان به هر اندازه که زیادتر باشد، خدا بیشتر به یاد انسان است. برخی افراد که در نهایت درجه ایمان هستند، هیچ گاه از خدا غفلت ندارند اما برخی که ایمانشان کمتر است، گاهی در حال غفلتند و گاهی در حال حضور. وقتی که در حال غفلتند، معصیت از آنها صادر میشود اما وقتی که در حال حضور هستند قهراً معصیت از آنها صادر نمیشود، چون در حالی که توجه به خدا دارند امکان ندارد معصیت کنند. حال اگر ایمان انسان به حد کمال رسید به طوری که انسان دائم الحضور شد یعنی همیشه خدا در دل او حاضر بود، اصلاً غفلت به او دست نمیدهد، هر کاری را که میکند در عین حال به یاد خداست. اگر کسی دائم الحضور باشد، همیشه خدا در نظرش باشد، طبعاً هیچ وقت گناه نمیکند. البته ما یک چنین دائم الحضوری غیر از معصومین(ع) نداریم. معصومین یعنی کسانی که هیچ وقت فراموش نمیکنند که خدایی دارند[۹].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. آیت الله عبدالله جوادی آملی؛ |
---|
آیت الله جوادی آملی در کتاب «ادب فنای مقربان» در اینباره گفتهاند:
«ممکن است این شبهه پیش آید که اعطای روح القدس [به عنوان یکی از ابزارهای مصونیت یافتن انسان از گناه]، به بعضی از انسانها بر چه مبنا و اساسی است؟ آیا این تبعیض نیست؟ اگر چنین روحی به دیگران هم داده میشد آنان نیز میتوانستند به مقام عصمت و ترک معصیت برسند. در پاسخ باید گفت: خداوند متعال همه انسانها را بر اساس فطرت توحیدی خلق کرده است: ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾[۱۰] و تشخیص فجور و تقوا را به همگان الهام فرموده است: ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾[۱۱]، لیکن برخی از انسانها همین فطرت را در میان گل و لای شهوت و غضب دفن میکنند: ﴿وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا﴾[۱۲] و راه ضلالت و گمراهی را پیش میگیرند، اما برخی دیگر به ندای فطرت پاسخ مثبت میدهند و به تزکیه نفس میپردازند: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا﴾[۱۳] خداوند متعال نیز بر اساس قانون کلی ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾[۱۴]، به پاسخ مثبت این گروه، اجر مضاعف داده و آن گروه را به حال خودشان واگذار میکند. این اجر با میزان صداقت در پاسخ گویی به ندای فطرت هماهنگ است. بدین معنا که هر کس در پاسخ گفتن صادقتر باشد اجر بیشتری خواهد یافت؛ تا جایی که اجر برخی به صورت "روح القدس" بروز میکند. نکته قابل توجه در این مسأله آن است که خداوند متعال چون با علم بیانتهای خود، به نحوه پاسخ گویی انسانها آگاهی داشت و میدانست که هرکس با اراده خود چه پاسخی خواهد داد و میزان صداقت او در پاسخ مثبت چیست، این اجر را در ابتدای خلقت و در حقیقت، پیش از عمل، به انبیا و ائمه(ع) عنایت کرده است، در حالی که نسبت به دیگران چنین عنایتی نکرده است. این مطلب در دعای ندبه این گونه مورد اشاره قرار گرفته است: «الَّذِینَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِک وَ دِینِک إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَک مِنَ النَّعِیمِ الْمُقِیمِ الَّذِی لَا زَوَالَ لَهُ وَ لَا اضْمِحْلَالَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیهِمُ الزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ الدُّنْیا الدَّنِیةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَک ذَلِک وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ الذِّکرَ الْعَلِی وَ الثَّنَاءَ الْجَلِی وَ أَهْبَطْتَ عَلَیهِمْ مَلَائِکتَک وَ کرَّمْتَهُمْ بِوَحْیک وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِک وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرَائِعَ إِلَیک وَ الْوَسِیلَةَ إِلَی رِضْوَانِک»[۱۵]. لازم به تذکر است که همواره حفظ و نگهداری نعمت، دشوارتر از به دست آوردن آن است؛ به ویژه نعمتی که میزان خطرپذیری آن زیاد باشد. عصمت، نعمتی است که با اندک غفلتی آسیب میبیند؛ از این جهت حفظ و نگهداری آن بیشتر از اصل به دست آوردنش نیاز به مجاهده، تلاش و جدیّت دارد. امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یکلْنَا إِلَی أَنْفُسِنَا وَ لَوْ وَکلَنَا إِلَی أَنْفُسِنَا لَکنَّا کبَعْضِ النَّاسِ وَ لَکنْ نَحْنُ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکمْ» «خداوند متعال ما را به خودمان واگذار نکرد و اگر به خودمان واگذار میکرد، همانند برخی مردم بودیم، لیکن ما از کسانی هستیم که خدای عزّ وجلّ به ما فرمود: مرا بخوانید تا اجابتتان کنم»[۱۶]. ذیل حدیث نشان میدهد که آنها برای حفظ این مقام دائماً در حال تضرّع، زاری، الحاح و استغاثه به درگاه خدا هستند. بنابراین نمیتوان گفت: اگر ما نیز از روح القدس برخوردار میبودیم، به مقام عصمت میرسیدیم؛ زیرا ابزار دستیابی به "عدالت" که مرحله نازله عصمت و حداقل آن است در اختیار همگان هست، در حالی که بسیاری از انسانها به آن نمیرسند. با این وصف، چگونه میتوان ادّعا کرد که اگر از ابزار مراحل بالاتر برخوردار میبودیم از آن استفاده ی صحیح میکردیم؟ پس اعطای مقام عصمت و ابزار دستیابی به آن، تبعیض ناروا نیست، بلکه اعطایی بر اساس استعداد و صداقت است»[۱۷]. |
۲. آیت الله مرتضی مطهری؛ |
---|
آیت الله مطهری در کتاب «مجموعه آثار» در اینباره گفتهاند:
«اینکه پیغمبران یا ائمّه(ع) معصومند یعنی چه؟ میگویید اینها هرگز گناه نمیکنند. درست است، معنایش همین است. ولی بعد، از شما میپرسند چرا گناه نمیکنند؟ این چرا را دو جور ممکن است جواب بدهید. یکی این که پیغمبران و ائمّه(ع) از آن جهت معصومند و گناه نمیکنند که خداوند به قهر و قصد مانع گناه کردنشان است، یعنی هر وقت میخواهند گناه کنند خداوند مانع میشود و جلویشان را میگیرد. اگر معنی عصمت این باشد، فضیلت و کمالی نیست. بنده و شما هم اگر این جور باشد که هر وقت بخواهیم معصیت کنیم یک قوّهای از خارج جلوی ما را بگیرد، مانع و مزاحم بشود و حائل میان ما و گناه گردد، قهراً معصیت نمیکنیم. پس آنها چه فضیلتی بر ما دارند؟! در چنین صورتی فرقشان با ما فقط این خواهد بود که آنها بندگانی هستند که خدا نسبت به آنان تبعیض قائل شده است؛ وقتی که آنها میخواهند معصیت کنند جلویشان را میگیرد، ولی ما که میخواهیم معصیت کنیم جلوی ما را نمیگیرد. نه، اشتباه است. این که آنها معصومند به این معنی نیست که آنها میخواهند معصیت کنند ولی خدا مانع میشود! معنی عصمت، آن نهایت درجه ایمان است.ایمان به هر اندازه که زیادتر باشد، خدا بیشتر به یاد انسان است. به عنوان مثال: فرد بیایمان یک روز تمام میگذرد، یک هفته میگذرد، یک ماه میگذرد، چیزی که به یادش نمیافتد خداست. این شخص، غافل مطلق است. بعضی از افراد این جور هستند که گاهی از اوقات به یاد خدا میافتند، فکر میکنند که ما خدایی داریم، این خدا بالای سر ماست، خدا میبیند، ولی همین یک لحظه خدا در ذهنش میآید، بعد دو مرتبه فراموش میکند، گویی اساساً خدایی نیست. ولی بعضی از افراد که ایمانشان بیشتر است، گاهی در حال غفلتند و گاهی در حال حضور. وقتی که در حال غفلتند، معصیت از آنها صادر میشود اما وقتی که در حال حضور هستند قهراً معصیت از آنها صادر نمیشود، چون در حالی که توجه به خدا دارند امکان ندارد معصیت کنند «لا یزْنِی الزّانی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ» شخص مؤمن در آن حال که ایمان داشته باشد دست به زنا نمیزند» در حالی که ایمان واقعاً در روح انسان هست و حضور دارد،انسان معصیت نمیکند. حال اگر ایمان انسان به حد کمال رسید به طوری که انسان دائم الحضور شد یعنی همیشه خدا در دل او حاضر بود، اصلاً غفلت به او دست نمیدهد، هر کاری را که میکند در عین حال به یاد خداست. قرآن میگوید: ﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ﴾[۱۸] نمیگوید مردانی که تجارت نمیکنند. اسلام نیامده است که به مردم بگوید معامله نکنید،تجارت نکنید؛ برعکس تشویق کرده است که کار کنید، کسب کنید، معامله کنید، تجارت کنید. میفرماید مردانی که خرید و فروش میکنند، تجارت میکنند، کسب میکنند، مشاغل زندگی دارند ولی در حالی که همه ی اینها را دارند، آنی هم از خدا غافل نیستند؛ پشت ترازوی عطّاری و بقّالی خودش است و دائماً هم مشغول حرف زدن و مکالمه و جنس تحویل دادن و پول گرفتن است، اما چیزی را که هرگز فراموش نمیکند خداست، خدا همیشه در ذهنش هست. اگر کسی دائم الحضور باشد، همیشه خدا در نظرش باشد، طبعاً هیچ وقت گناه نمیکند. البته ما یک چنین دائم الحضوری غیر از معصومین(ع) نداریم. معصومین یعنی کسانی که هیچ وقت فراموش نمیکنند که خدایی دارند. مثالی برایتان عرض کنم: آیا هیچ برای شما اتفاق افتاده است که دستتان را در آتش ببرید یا بروید در آتش؟ در تمام عمر یک بار هم اتفاق نمیافتد که ما و شما اراده کنیم که خودمان را در آتش بیندازیم مگر وقتی که بخواهیم خودکشی کنیم. چرا؟ برای این که علم ما به سوزندگی آتش، علم ما به این که اگر در آتش بیفتیم قطعاً خواهیم مرد، یک علم قطعی یقینی است و تا آتش را میبینیم، آن علم در ذهن ما حاضر میشود و لحظهای غفلت نمیکنیم. لهذا ما از این که خودمان را در آتش بیندازیم معصومیم؛ یعنی آن علم و یقین و ایمانی که ما به سوزندگی آتش داریم، همیشه جلوی ما را از این که خودمان را در آتش بیندازیم میگیرد. اولیای حق به همان اندازه که ما به سوزندگی آتش ایمان داریم، به سوزندگی گناه ایمان دارند و لهذا آنها معصومند»[۱۹]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین مهدی مقامی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین مقامی در کتاب «درسنامه امامشناسی» در اینباره گفتهاند:
«خداوند متعال، همه انسانها را بر پایه فطرت توحیدی آفریده است: ﴿فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا﴾[۲۰] و تشخیص فجور و تقوا را به همگان الهام فرموده است: ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾[۲۱]، ولی برخی از انسانها، همین فطرت را در میان گلولای شهوت و غضب دفن میکند: ﴿وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا﴾[۲۲]. و برخی دیگر به ندای فطرت پاسخ مثبت میدهند و نفس را تزکیه میکنند: ﴿قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا﴾[۲۳]؛ خداوند متعال نیز، بر پایه قانون کلّی ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ﴾[۲۴] به پاسخ مثبت این گروه، اجر مضاعف داده و آن گروه را به خودشان وا میگذارد. این اجر، با میزان صداقت در پاسخگویی به ندای فطرت هماهنگ است، بدینگونه که هر کسی، در پاسخ گفتن صادقتر باشد، اجر بیشتری خواهد یافت؛ تا جایی که اجر برخی به صورت "روحالقدس" بروز میکند[۲۵]. خداوند متعال، چون با علم بیپایان خود، از چگونگی پاسخگویی انسانها آگاهی داشت و میدانست که هر کس با اراده خود چه پاسخی خواهد داد و میزان صداقت او در پاسخ مثبت چیست، این اجر را در آغاز آفرینش و پیش از عمل، به انبیا و ائمه (ع) عنایت کرده است، در حالی که به دیگران چنین عنایتی نکرده است. این مطلب در دعای ندبه اینگونه آمده است: "اولیایی که آنان را برای خودت و دینت برگزیدی و برای آنان نعمت فراوان بیزوال در نظر گرفتی. لکن زمانی این نعمت بیزوال را برای آنان در نظر گرفتی که با آنان شرط کردی که در این دنیای پست و در مقابل زیورها و نمایشهای آن، زهد و پارسایی پیش گیرند. آنها نیز این شرط و پیمان را پذیرفتند و تو (از قبل) میدانستی که آنها به پیمان وفا خواهند کرد. از این رو آنان را قبول کردی و به خویش نزدیک گرداندی، نامیبلند و ستایشی ارجمند به آنان تقدیم داشتی. فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی، با وحی خود گرامیشان داشتی، با بذل دانش ویژه خود، از آنان پذیرایی کردی، آنان را وسیله رسیدن به خودت و ابزار دستیابی به بهشتت قراردادی"[۲۶]. گفتنی است، همواره حفظ و نگهداری نعمت، دشوارتر از به دست آوردن آن است؛ بهویژه نعمتی که میزان خطرپذیری آن زیاد باشد. عصمت، نعمتی است که با اندکی غفلتی آسیب میبیند؛ از این رو، حفظ و نگهداری آن بیشتر از اصل به دست آوردنش به مجاهده، تلاش و جدّیت نیاز دارد»[۲۷]. |
۴. آقای علی اصغر رضوانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین رضوانی در کتاب «امامشناسی و پاسخ به شبهات ج۱» در اینباره گفتهاند:
«سوال این است که چرا خداوند متعال به اهل بیت(ع)، عصمت عنایت فرمود ولى به دیگران نداد؟ آیا این ظلم در حق بقیّه نیست؟ در پاسخ میگوییم:
|
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ گردآوري از کتاب: رضوانی، امامشناسی و پاسخ به شبهات ج۱، ص۳۸۳.
- ↑ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ «پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد،» سوره شمس، آیه ۸.
- ↑ «و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۱۰.
- ↑ «بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد،» سوره شمس، آیه ۹.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.
- ↑ «اولیایی که آنان را برای خودت و دینت برگزیدی و برای آنان نعمت فراوان بیزوال در نظر گرفتی. لیکن زمانی این نعمت بیزوال را برای آنان در نظر گرفتی که با آنان شرط کردی که در این دنیای پست و در مقابل زیورها و نمایشهای آن، زهد و پارسایی پیش گیرند. آنها نیز این شرط و پیمان را پذیرفتند و تو از قبل میدانستی که آنها به پیمان وفا خواهند کرد. از این رو آنان را قبول کردی و به خویش نزدیک گرداندی، نامی بلند و ستایشی ارجمند به آنان تقدیم داشتی. فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی، با وحی خود گرامی شان داشتی، با بذل دانش ویژه ی خود، از آنان پذیرایی کردی، آنان را وسیله ی رسیدن به خودت و ابزار دستیابی به بهشتت قرار دادی»، دعای ندبه.
- ↑ جوادی آملی، ادب فنای مقربان ج۳، ص۲۵۵ ـ ۲۵۷؛ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۶۲-۶۴.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۵۱۹ ـ ۵۲۱.
- ↑ «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ «پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد،» سوره شمس، آیه ۸.
- ↑ «و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۱۰.
- ↑ «بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد،» سوره شمس، آیه ۹.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.
- ↑ «اولیایی که آنان را برای خودت و دینت برگزیدی و برای آنان نعمت فراوان بیزوال در نظر گرفتی. لیکن زمانی این نعمت بیزوال را برای آنان در نظر گرفتی که با آنان شرط کردی که در این دنیای پست و در مقابل زیورها و نمایشهای آن، زهد و پارسایی پیش گیرند. آنها نیز این شرط و پیمان را پذیرفتند و تو از قبل میدانستی که آنها به پیمان وفا خواهند کرد. از این رو آنان را قبول کردی و به خویش نزدیک گرداندی، نامی بلند و ستایشی ارجمند به آنان تقدیم داشتی. فرشتگانت را بر آنان فرو فرستادی، با وحی خود گرامی شان داشتی، با بذل دانش ویژه ی خود، از آنان پذیرایی کردی، آنان را وسیله ی رسیدن به خودت و ابزار دستیابی به بهشتت قرار دادی»، دعای ندبه.
- ↑ سید شرف الدین استرآبادی، تأویل الآیات الظاهره، ص۵۱۹.
- ↑ جوادی آملی، ادب فنای مقربان ج۳، ص۲۵۵ ـ ۲۵۷.
- ↑ «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد؛ از روزی میهراسند که دلها و دیدهها در آن زیرورو میشوند» سوره نور، آیه ۳۷.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ج۲۳، ص۵۱۹ ـ ۵۲۱.
- ↑ «بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است» سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ «پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۸.
- ↑ «و آنکه آن را بیالود نومیدی یافت» سوره شمس، آیه ۱۰.
- ↑ «بیگمان آنکه جان را پاکیزه داشت رستگار شد» سوره شمس، آیه ۹.
- ↑ «اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما میافزایم و اگر ناسپاسی کنید بیگمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.
- ↑ ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۳، ص۲۵۶.
- ↑ «أَوْلِيائِكَ الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِيلَ ما عِنْدَكَ مِنَ النَّعِيمِ الْمُقِيمِ، الَّذِي لا زَوالَ لَهُ وَ لا اضْمِحْلالَ، بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْيا الدَّنِيَّةِ، وَ زُخْرُفِها وَ زِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَكَ ذلِكَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّرْتَ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَ الثَّناءَ الْجَلِيَّ، وَ أَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلائِكَتَكَ، وَ كَرَّمْتَهُمْ بِوَحْيِكَ، وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ، وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِيعَةَ إِلَيْكَ وَ الْوَسِيلَةَ إِلى رِضْوانِكَ...»
- ↑ مقامی، مهدی، درسنامه امامشناسی، ص۶۲-۶۴.
- ↑ گردآوري از کتاب: رضوانی، امامشناسی و پاسخ به شبهات ج۱، ص۳۸۳.