آیا کسی از علمای اهل سنت منکر احادیث مهدویت شده است؟ (پرسش)
آیا کسی از علمای اهل سنت منکر احادیث مهدویت شده است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با معارف مهدویت / مهدویت در اسلام / مهدویت در حدیث |
تعداد پاسخ | ۲ پاسخ |
آیا کسی از علمای اهل سنت منکر احادیث مهدویت شده است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیت الله ابراهیم امینی، در کتاب «دادگستر جهان» در اینباره گفته است:
«مؤلف کتاب المهدیة فی الاسلام نوشته است: محمد بن اسماعیل بخاری و مسلم بن حجاج نیشابوری، احادیث مهدی را در کتب خودشان که از صحاح معتبر میباشد و روایات آن دو کتاب با کمال دقت و احتیاط ضبط شده است، نقل نکردهاند. بلکه آن احادیث در کتابهایی مانند سنن ابی داوود و ابن ماجه و ترمذی و نسائی و مسند احمد که در منقولات آنها زیاد دقت نمیشده موجود است و علمای حدیث از جمله ابن خلدون آن احادیث را تضعیف نموده و مردود دانستهاند[۱].
- ابن خلدون و احادیث مهدی: برای روشن شدن موضوع بهتر است خلاصه کلام ابن خلدون را نقل کنیم. او در مقدمهاش نوشته است: "در بین تمام مسلمین مشهور بوده و هست که در آخر الزمان مردی از اهل بیت پیغمبر ظهور میکند و دین را تأیید و عدل و داد را ظاهر میسازد و بر تمام ممالک اسلامی تسلط پیدا میکند". مدرک آنان احادیثی است که در کتابهای جماعتی از دانشمندان مانند ترمذی و ابو داوود و ابن ماجه و حاکم و طبرانی و ابو یعلی موصلی موجود است لکن منکرین وجود مهدی، در صحت آن احادیث تشکیک کردهاند. پس ما باید احادیث مربوط به مهدی فاطمی و مطاعن و ایرادات منکرین را ذکر کنیم تا حقیقت روشن گردد.
ولی لازم است قبلا توجه داشته باشید که اگر در راویان آن احادیث جرح و قدحی وجود داشت، اصل حدیث از اعتبار ساقط میشود، گرچه درباره همان راوی تعدیل و توثیقی هم وارد شده باشد، زیرا معروف است که تضعیف و بدگویی بر تعدیل مقدم است. اگر کسی به ما اشکال کند که: عین این محذور در بعض رجال احادیث صحیح مسلم و بخاری نیز وجود دارد، چون از طعن و تضعیف سالم نماندهاند، در پاسخ میگوییم: عمل به احادیث آن دو کتاب مورد اتفاق و اجماع علماء واقع شده و همین مقبولیت، ضعف آنها را جبران میکند، لکن کتابهای دیگر به مثابه و درجه آن دو کتاب نیستند[۲]. این بود خلاصه کلام ابن خلدون، سپس بعض رجال آن احادیث را مورد بحث قرار داده توثیقات و تضعیفاتی را که درباره آنان صادر شده است نقل میکند.
- تواتر احادیث: ما در پاسخ میگوییم:
اولا بسیاری از علمای اهل سنت احادیث مهدی را متواتر دانسته یا تواتر آنها را از دیگران نقل کرده بدان اعتراضی ننمودهاند. مانند ابن حجر هیثمی در "الصواعق المحرقة"، شبلنجی در "نور الابصار"، ابن صباغ در "الفصول المهمة"، محمد الصبان در "اسعاف الراغبین"، کنجی شافعی در "البیان"، شیخ منصور علی در "غایة المأمول"، سویدی در "سبائک الذهب" و جمعی دیگر، که همین تواتر، ضعف سندی را که در بعض آن احادیث موجود است جبران میکند.
عسقلانی مینویسد: خبر متواتر، مفید یقین است و عمل کردن به آن، نیازی به بحث ندارد[۳].
سید احمد شیخ الاسلام و مفتی شافعیه مینویسد: احادیثی که درباره مهدی وارد شده کثیر و متواتر است. در بین آنها هم حدیث صحیح وجود دارد هم حسن هم ضعیف، لکن اکثر آن احادیث ضعیف میباشند اما چون کثیرند و روات و نویسندگان آنها نیز زیادند بعض آن احادیث بعض دیگر را تقویت میکند و بر روی هم مفید یقین میگردند[۴].
خلاصه، جماعتی از صحابه بزرگ رسول خدا، احادیث مهدی را روایت کردهاند مانند: عبد الرحمان بن عوف، ابو سعید خدری، قیس بن جابر، ابن عباس، جابر، ابن مسعود، علی بن ابی طالب، ابو هریره، ثوبان، سلمان فارسی، ابو امامه، حذیفه، انس بن مالک، ام سلمه و گروهی دیگر.
آن احادیث را علما و محدثین عامه در کتابهای خودشان نوشتهاند مانند: ابو داوود، احمد، ترمذی، ابن ماجه، حاکم، نسائی، طبرانی، رویانی، ابو نعیم اصفهانی، دیلمی، بیهقی، ثعلبی، حموینی، مناوی، ابن مغازلی، ابن جوزی، محمد الصبان، ماوردی، کنجی شافعی، سمعانی، خوارزمی، شعرانی، دارقطنی، ابن صباغ مالکی، شبلنجی، محب الدین طبری، ابن حجر هیثمی، شیخ منصور علی ناصف، محمد بن طلحه، جلال الدین سیوطی، شیخ سلیمان حنفی، قرطبی، بغوی. و گروهی دیگر[۵].
ثانیا اکثر افرادی که درباره آنان تضعیفی وارد شده و ابن خلدون آنها را ذکر نموده توثیقاتی هم دارند که خود ابن خلدون نیز بخشی از آنها را نقل کرده است و این مطلب درست نیست که همهجا و بهطور اطلاق تضعیف بر تعدیل مقدم باشد زیرا ممکن است صفت مخصوصی، در نزد تضعیفکننده از اسباب ضعف شمرده شود، در صورتی که دیگران از اسباب ضعف ندانند. پس در صورتی به قول تضعیفکننده ترتیباثر داده میشود که علت تضعیفش را بیان کند. عسقلانی در مقدمه کتاب لسان المیزان نوشته است: در صورتی تضعیف بر تعدیل مقدم میشود که علت آن ثابت و تعیین شده باشد و در غیر آن صورت، کلام تضعیفکننده اعتبار ندارد.
ابو بکر احمد بن علی بن ثابت بغدادی گفته است: باید درباره احادیثی که بخاری و مسلم و ابو داوود به آنها احتجاج و تمسک نمودهاند- با اینکه بعض رجال آنها مورد طعن و تضعیف واقع شده- گفته شود، طعن و تضعیف مؤثر و معلوم السبب، نزد آنان ثابت نبوده است[۶].
خطیب مینویسد: "تضعیف و تعدیل اگر مساوی باشند، تضعیف مقدم است ولی اگر تضعیف کمتر از تعدیل باشد در مسئله اقوالی است. بهترین قول اینست که تفصیل داده و بگوئیم: اگر سبب تضعیف ذکر شده و به نظر ما مؤثر است، بر تعدیل تقدم دارد، و اگر از ذکر سبب خودداری شده تعدیل مقدم است[۷].
خلاصه، نمیتوان بهطور اطلاق و عموم گفت: همهجا تضعیف بر تعدیل مقدم است. اگر بنا باشد به تمام تضعیفات ترتیب اثر بدهیم کمتر حدیثی از طعن و قدح سالم میماند. در این موارد باید دقت و اجتهاد بیشتری به عمل آید تا حقیقت روشن گردد.
- ضعف، به جرم تشیع: یکی از وجوهی که از اسباب ضعف راوی شمرده شده شیعه بودنست، مثلا ابن خلدون، قطن بن خلیفه را که یکی از روات احادیث مهدی است به جرم تشیع مردود دانسته دربارهاش مینویسد: عجلی میگوید: قطن از حیث حدیث خوبست لکن کمی متمایل به تشیع بوده است.
احمد بن عبد الله بن یونس میگوید: به قطن برخورد میکردم ولی او را مانند سگ رها مینمودم. ابو بکر بن عیاش میگوید: احادیث قطن را ترک نکردم جز برای فساد مذهبش. ولی احمد و یحی بن قطان و ابن معین و نسائی و دیگران وی را توثیق نمودهاند[۸].
باز ابن خلدون درباره هارون که یکی از رجال آن احادیث است مینویسد: هارون از اولاد شیعیان بوده است[۹]عدهای یزید بن ابی زیاد را که یکی از روات آن احادیث است بهطور اجمال تضعیف نمودهاند، لکن بعضی سبب ضعف را توضیح دادهاند، محمد بن فضیل دربارهاش میگوید: از بزرگان شیعه بوده و ابن عدی میگوید: از شیعیان کوفه بوده است[۱۰].
ابن خلدون درباره عمار ذهبی نوشته است: اگرچه احمد و ابن معین و ابو حاتم و نسائی و دیگران عمار را توثیق نمودهاند اما بشر بن مروان بواسطه نسبت تشیع رگ حیاتش را قطع کرده است[۱۱] درباره عبد الرزاق بن همام مینویسد: احادیثی را در فضائل اهل بیت نقل کرده و مشهور به تشیع است[۱۲]»[۱۳].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آقای رضوانی؛ |
---|
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است:
«برخی از علمای اهل سنّت درصدد انکار و توجیه روایات مهدویت برآمده تا این موضوع مهم را در جامعه لوث کنند که از آن جمله میتوان از افراد زیر نام برد:
پاسخ اجمالی: از آنجا که تکیه گاه کلام عموم مخالفین احادیث مهدویت، ابن خلدون است، لذا در نقد کلمات آنها به ردّ کلام ابن خلدون به صورت اجمالی بسنده میکنیم:
|
پرسشهای وابسته
- منابع مختلف حدیثی مهدویت کدامند؟ (پرسش)
- احادیث مربوط به مهدویت کدامند؟ (پرسش)
- چه کسانی از صحابه احادیث مهدویت را نقل کردهاند؟ (پرسش)
- آیا در مسایل مختلف مهدویت از شیعه و سنی روایت داریم؟ (پرسش)
- علت تفاوت احادیث اهل سنت و تشیع در مهدویت چیست؟ (پرسش)
- آیا احادیث مهدویت تنها از طرق شیعه بوده و در سند همه آنها شیعه وجود دارد؟ (پرسش)
- مبنای مؤلفان حدیثی مصادر مهدویت چه بوده است؟ (پرسش)
- ویژگیهای مهم احادیث مهدویت چیست؟ (پرسش)
- دلایل اعتبار روایات احادیث مهدویت چیست؟ (پرسش)
- آیا کسی از علمای اهل سنت منکر احادیث مهدویت شده است؟ (پرسش)
- چرا بخاری و مسلم احادیث مهدویت را در صحاح خود ذکر نکردهاند؟ (پرسش)
- آیا کسی از علمای اهل سنت ادعای تواتر در احادیث مهدویت کرده است؟ (پرسش)
- چه کسانی قائل به صحت احادیث مهدویت شدهاند؟ (پرسش)
- آیا احادیث مهدویت متعارض است؟ (پرسش)
- تعداد امامان و امر امامت به ویژه مهدویت در روایات چگونه مطرح شده است؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ کتاب المهدیة فی الاسلام، ص ۶۹.
- ↑ مقدمه ابن خلدون، ص ۳۱۱.
- ↑ کتاب نزهة النظر تألیف احمد بن حجر عسقلانی ط کراچی صفحه ۱۲.
- ↑ کتاب فتوحات الاسلامیة ط مکه ط اولی، ج ۲، ص ۲۵۰.
- ↑ اینها اسامی جمعی از علمای اهل سنت است که احادیث مهدی را در کتابهای خودشان نوشتهاند و کتب آنان مورد استفاده بود، لکن مخفی نماند که کتابهای همه آنان در دسترس نبود. بعض احادیث را در منقولات کتب دیگر دیدم. آقای مهدی خراسانی در مقدمه سودمندی که بر کتاب البیان چاپ نجف نوشته اسامی (۷۲) نفر از علمای عامه را ذکر نموده است.
- ↑ لسان المیزان تألیف احمد بن علی بن حجر عسقلانی ط ۱، ج ۱، ص ۲۵.
- ↑ لسان المیزان، ج ۱، ص ۱۵.
- ↑ مقدمه ابن خلدون، ص ۳۱۳.
- ↑ مقدمه ابن خلدون، ص ۳۱۴.
- ↑ مقدمه ابن خلدون، ص ۳۱۸.
- ↑ مقدمه ابن خلدون، ص ۳۱۹.
- ↑ مقدمه ابن خلدون، ص ۳۲۰.
- ↑ دادگستر جهان، ص ۲۸-۳۲.
- ↑ مقصود از این قاعده این است که تضعیف یک راوی مقدم بر توثیق آن است
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۳۱۱-۳۲۲
- ↑ الامام الصادق، ص ۲۳۹
- ↑ المهدیه فی الاسلام، ص ۶۹
- ↑ دائره المعارف قرن عشرین، ج ۱۰، ص ۴۸۱
- ↑ المهدی و المهدویه، ص ۱۰۸
- ↑ تبدید الظلام، ص ۴۷۹و۴۸۰
- ↑ تراثنا و موازین النقد، ص ۱۸۷
- ↑ المهدی المنتظر فی الاحادیث الصحیحه
- ↑ عقیده اهل السنه و الأثر فی المهدی المنتظر، ص ۱۲۸
- ↑ المهدی المنتظر فی الاحادیث الصحیحه، ص ۳۶۴و۳۶۵
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۱۲۸.