آیه اولی الامر چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
آیه اولی الامر چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / آشنایی با امام مهدی / وجود امام مهدی / وجود امام مهدی از دیدگاه قرآن |
تعداد پاسخ | ۲ پاسخ |
آیه اولی الامر چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین علی رضا امامی میبدی، در کتاب «آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی» در اینباره گفته است:
«﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾ ای کسانی که ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت کنید و رسول و کارداران خود را فرمان برید[۱].
از این آیه نیز به خوبی استفاده میشود که باید در هر زمانی امام معصومی که ولی و حاکم بر مردم است وجود داشته باشد، تا مردم از او اطاعت کنند.
مرحوم علامه برای رسیدن به این مطلب مقدمات مفصلی را مطرح و به بررسی همه جانبه این بخش از کلام خدا میپردازند؛ که در این جا آنچه که در محدوده موضوع یعنی اثبات ضرورت وجود امام در تمام زمانها، لازم است، از کلام ایشان نقل و تبیین میکنیم.
- عصمت اولی الامر: قبل از هر چیز لازم است توجه شود که جای هیچ تردیدی نیست که اطاعتی که در آیه: ﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ...﴾ آمده، اطاعتی است مطلق و به هیچ قید و شرطی مقید و مشروط نشده است، و این خود دلیل است بر اینکه رسول خدا امر به چیزی و نهی از چیزی نمیکند که مخالف با حکم خدا در آن چیز باشد، و گرنه واجب کردن خدا اطاعت خودش و اطاعت رسول را تناقضی از ناحیه خدای تعالی میشد، و موافقت تمامی اوامر و نواهی رسول با اوامر و نواهی خدای تعالی جز با عصمت رسول تصور ندارد، و محقق نمیشود، این سخن عیناً در اولی الامر نیز جریان مییابد، و در نتیجه از آیه به دست میآید که این افراد -فارغ از اینکه مقصود از آنها چه کسانی باشند- همانند رسول دارای عصمت میباشند[۲].
مقید ساختن وجوب اطاعت از اولی الامر به اینکه به چیزی که معصیت خدا نیست، فرمان ندهد، درست نیست[۳]؛ زیرا نه در خود آیه و نه در هیچ آیه دیگر قرآنی، چیزی که این وجوب را مقید به قیدی و مشروط به شرطی کند وجود ندارد، تا برگشت معنای آیه شریفه به این باشد که: "و اطیعوا اولی الامر منکم فیما لم یامروا بمعصیة"[۴]، و یا به این که: "و اطیعوا اولی الامر منکم ما لم تعلموا بخطائهم"[۵].
از سوی دیگر خدای سبحان در مواردی که قید، روشنتر از قید مورد بحث بوده، و طاعت هم کم اهمیتتر از طاعت مورد بحث بوده آن قید را ذکر کرده مثلاً در مورد احسان به پدر و مادر فرموده: ﴿وَوَصَّيْنَا الإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُمَا﴾[۶].
با این حال چطور ممکن است در آیه مورد بحث که مشتمل بر امر مهمی از اساس دین و اصلی از اصول آن است، اصلی که همه سعادتهای انسانی بدان منتهی میشود، هیچ قیدی از قیود را نیاورد، و بهطور مطلق بفرماید: «خدا و رسول و اولی الامر خود را اطاعت کنید»؟! علاوه بر این آیه شریفه بین رسول و اولی الامر را جمع کرده، و برای هر دو یک اطاعت را ذکر نموده و فرمود: ﴿وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾، با اینکه در مورد رسول حتی احتمال این نیز نمیرود که امر به معصیت کند و یا گاهی در خصوص حکمی دچار اشتباه و غلط گردد، اگر در مورد اولی الامر این احتمال برود، قطعا باید برای جلوگیری از این احتمال قیدی بیاورد، پس همین که میبینیم در مورد آنان نیز قیدی نیاورده، چارهای جز این نداریم که بگوییم آیه شریفه از هر قیدی مطلق است، و لازمه مطلق بودنش همین است که بگوییم همان عصمتی که در مورد رسول مسلم گرفته شد، در مورد اولی الامر نیز اعتبار شده باشد، و منظور از اولی الامر، آن افرادی هستند که مانند رسول خدا (ص) دارای عصمتند[۷].
ائمه معصومین (ع) مصادیق حقیقی اولی الامر: تا اینجا ثابت شد که منظور از اولی الامر افرادی از امتند که یکی پس از دیگری میآیند و در گفتار و کردارشان معصومند، و اطاعتشان همانند اطاعت خدا و رسولش، واجب است.
از آنجا که ما قدرت تشخیص و پیدا کردن این افراد را نداریم، لذا نیازمندیم که خود خدای تعالی در کتاب مجیدش و یا به زبان رسول گرامیش این افراد را معرفی کند و به نام آنان تصریح نماید و قهراً آیه شریفه با کسانی منطبق میشود که رسول خدا (ص) در روایاتی که از ایشان به ما رسیده، آنان را معرفی نمودهاند؛ و ایشان جز ائمه اهل بیت (ع) کس دیگر نیستند[۸].
بر اساس روایات فراوان که چه بسا در حد تواتر نیز باشد[۹]، مقصود از اولوا الامر، علی بن ابیطالب (ع) و اوصیای پس از ایشان -از جمله امام دوازدهم (ع)- میباشند؛ که در این قسمت بعضی از این روایات که به وجود امام عصر (ع) نیز تصریح دارد، و علامه نیز متعرض آنها شده را ذکر میکنیم.
از ابنشهرآشوب روایت شده که گفت: حسن بن صالح از امام صادق (ع) از این آیه پرسید، فرمود: «منظور امامان از اهل بیت رسول الله (ص) است»[۱۰].
نظیر این حدیث را صدوق از ابی بصیر از امام باقر (ع) نقل کرده، و در آن آمده که امام فرمود: «امامان از فرزندان علی و فاطمه هستند که تا روز قیامت خواهند بود»[۱۱].
در تفسیر عیاشی روایتی طولانی از ابی بصیر از امام باقر (ع) نقل شده که در ضمن آن آمده است: «... و نیز درباره همه اهل بیتش فرمود: "أُوصِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ أَهْلِ بَيْتِي إِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ لَا يُفَرِّقَ بَيْنَهُمَا حَتَّى يُورِدَهُمَا عَلَيَ الْحَوْضَ فَأَعْطَانِي ذَلِكَ"، من شما را وصیت میکنم به کتاب خدای تعالی و اهل بیتم، من از خدای تعالی خواستهام بین آن دو را جدایی نیندازد، تا هر دو را کنار حوض به من وارد کند، و خدای تعالی این درخواستم را به من داد؛... اهل بیت من شما را تا قیامت از هیچ در هدایتی بیرون نمیکنند، و به هیچ در ضلالتی داخل نمیسازند..».[۱۲].
همچنین در روایت دیگر از امام صادق (ع) آمده است: «مقصود از این آیه ما هستیم، که خداوند همه مؤمنین را به اطاعت از ما تا روز قیامت امر نموده است»[۱۳].
یکی دیگر از احادیثی که در ذیل آیه اولی الامر در المیزان آمده[۱۴] و به صورت صریح نام حضرت مهدی (ع) را بیان کرده است، حدیث جابر بن عبدالله انصاری است. این حدیث به نقل از تفسیر برهان، ذکر شده است.
جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده، که گفت: وقتی خدای عز و جل آیه شریفه: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾ را بر پیامبر گرامیش محمد (ص) نازل کرد، من به آن جناب عرضه داشتم: یا رسول الله! خدا و رسولش را شناختیم، اولی الأمر کیست؟ که خدای تعالی طاعت آنان کردن را دوشا دوش طاعت تو قرار داده؟ فرمود:ای جابر آنان جانشینان منند، و امامان مسلمین بعد از منند، که اولشان علی بن ابی طالب و سپس حسن و آن گاه حسین و بعد از او علی بن الحسین و آن گاه محمد بن علی است، که در تورات معروف به باقر است، و تو به زودی او را درک خواهی کرد، چون او را دیدار کردی و از طرف من سلامش برسان، و سپس صادق جعفر بن محمد، و بعد از او موسی بن جعفر، و آن گاه علی بن موسی، و بعد از وی محمد بن علی، و سپس علی بن محمد و آن گاه حسن بن علی، و در آخر، هم نام من محمد است، که هم نامش نام من است، و هم کنیهاش کنیه من است، او حجت خدا است بر روی زمین، و بقیة الله و یادگار الهی است در بین بندگان خدا، او پسر حسن بن علی است، او است آن کسی که خدای تعالی نام خودش را به دست او در سراسر جهان یعنی همه بلاد مشرقش و مغربش میگستراند، و او است که از شیعیان و اولیایش غیبت میکند، غیبتی که بسیاری از آنان از اعتقاد به امامت او بر میگردند و تنها کسی بر اعتقاد به امامت او استوار میماند که خدای تعالی دل او را برای ایمان آزموده باشد.
جابر اضافه میکند عرضه داشتم: یا رسول الله! آیا در حال غیبتش سودی به حال شیعیانش خواهد داشت؟ فرمود: آری به آن خدایی که مرا به نبوت مبعوث فرمود شیعیانش به نور او روشن میشوند، و در غیبتش از ولایت او بهره میگیرند، همان طور که مردم از خورشید بهرهمند میشوند هر چند که در پس ابرها باشد! ای جابر این از اسرار نهفته خدا است از اسراری است که در خزینه علم خدا پنهان است، تو نیز آن را از غیر اهلش پنهان بدار، و جز نزد اهلش فاش مساز[۱۵].
علامه پس از نقل این حدیث میگوید: در تفسیر برهان از نعمانی نقل کرده که او به سند خود از سلیم بن قیس هلالی از علی (ع) حدیثی به همین معنا روایت کرده است. علی بن ابراهیم نیز آن را به سند خود از سلیم از آن جناب نقل کرده و در این میان از طرق شیعه و سنی روایات دیگری نیز هست، و در آن روایات امامت یک یک ائمه (ع) با اسامیشان ذکر شده است و اگر خواننده عزیز بخواهد به همه آن روایات واقف گردد، باید به کتاب ینابیع المودة، و کتاب غایة المرام بحرانی و غیر این دو مراجعه نماید[۱۶]»[۱۷].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
۱. آقای رضوانی؛ |
---|
آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است:
«خداوند متعال میفرماید: ﴿أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾[۱۸]. از آیه فوق به خوبی استفاده میشود که در هر عصر و زمانی باید امام معصومی در قید حیات باشد تا او را اطاعت نماییم، اطاعتی که همانند اطاعت خداوند است. مقصود از اولی الامر در آیه فوق، همان صاحبان شأن و امر و نهی است، کسانی که امور مردم در اختیار آنان است و آنان غیر از معصومین کسانی دیگر نیستند، زیرا آیه دلالت بر وجوب اطاعت به طور مطلق و بدون هیچ قید و شرطی دارد، و این مستلزم عصمت آنان است، وگرنه منجرّ به تناقض میشود، به جهت آنکه اطاعت خدا و رسول بدون هیچ قید و شرطی واجب است، حال اگر اولی الامر معصوم نباشند و در برخی از موارد اشتباه یا سهو و نسیان داشته باشند و در عین حال اطاعت آنها به طور مطلق واجب باشد، مستلزم تناقض در وجوب اطاعت است. نتیجه اینکه مقصود از اولی الامر در آیه، معصومین است که در هر زمان باید فردی از آنها باشد تا اطاعت گردد، و در این زمان کسی جز امام زمان (ع) نیست. از جمله روایات متواتری که انطباق آیه فوق را بر اهل بیت (ع) تأیید میکند، حدیث معروف ثقلین است؛ زیرا پیامبر (ص) در آن حدیث امر به اطاعت از کتاب و عترت و اهل بیت معصوم خود کرده که همان اولو الامر در آیه فوق هستند، و در آن نیز امر به اطاعت مطلق کرده است. و نیز آیه شریفه ﴿إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ﴾[۱۹]، و احادیث دوازده خلیفه نیز بر این برداشت از آیه فوق دلالت دارد. به همین جهت است که برخی از علمای اهل سنت نیز قائل به نزول آیه فوق در شأن اهل بیت (ع) شده اند از قبیل: ابن حیان اندلسی[۲۰]؛ نیشابوری[۲۱]؛ محمد صالح کشفی ترمذی[۲۲]؛ قندوزی حنفی[۲۳]؛ حموینی شافعی[۲۴]؛ حاکم حسکانی[۲۵]؛ حاکم حسکانی به سندش از مجاهد در تفسیر آیه فوق نقل کرده که این آیه در شأن امیرالمؤمنین (ع) نازل شد هنگامی که پیامبر (ص) او را جانشین خود در مدینه قرار داد»[۲۶]. |
پرسشهای وابسته
- آیا در قرآن کریم نامی از امام مهدی برده شده است؟ (پرسش)
- با توجه به اینکه نام پیامبر در تورات ذکر شده است چرا نام حضرت مهدی به صورت صریح در قرآن نیامده است؟ (پرسش)
- آیا در قرآن کریم شواهدی بر وجود و ظهور امام مهدی یافت میشود؟ (پرسش)
- از آیات سوره قدر چگونه وجود امام مهدی استفاده میشود؟ (پرسش)
- از آیه امام چگونه وجود امام مهدی استفاده میشود؟ (پرسش)
- آیه انذار چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- آیات شهادت چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- آیه نذیر چگونه دلالت بر وجود امام مهدی دارد؟ (پرسش)
- آیه هدایت چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- آیه صادقین چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- آیه اولی الامر چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- آیه توکیل چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
- آیه کلمه باقیه چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ نساء: ۵۹.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص ۳۸۹.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص ۳۹۰.
- ↑ یعنی: و اولی الامر خود را نیز اطاعت کنید مادام که امر به معصیت نکردهاند.
- ↑ یعنی: و اولی الامر خود را نیز اطاعت کنید، مادام که علم به خطای آنها نداشته باشید.
- ↑ اما بشر را توصیه کردهایم به این که نسبت به والدینش احسان کند، اما اگر والدین خواستند و حتی مبارزه کردند که تو بشر را وادار کنند به این که برای خدا شریکی بگیری که علمی و حجتی بر شرکت او نداری، دیگر اطاعتشان مکن» (عنکبوت:۸).
- ↑ المیزان، ج ۴، ص ۳۹۰.
- ↑ در این زمینه نیز اشکالات متعددی مطرح شده که در المیزان، ج ۴، ص ۳۹۹ به صورت تفصیلی به بررسی آنها پرداخته است.
- ↑ "أقول: و الروايات في هذا المعنى كثيرة متكثّرة، لا يبعد دعوى التواتر فيها". تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن، ج ۳، ص ۹۵.
- ↑ مناقب، ج ۴، ص ۲۴۹؛ المیزان، ج ۴، ص ۴۰۹.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۲۲، حدیث ۸؛ المیزان، ج ۴، ص۴۰۲.
- ↑ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۲۴۶، حدیث ۱۵۳؛ المیزان، ج ۴، ص۴۱۱.
- ↑ "إِيَّانَا عَنَى خَاصَّةً -أَمَرَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِطَاعَتِنَا-". الکافی، ج ۱، ص ۲۷۶، ح ۱؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۲۴۶، ح ۱۵۳؛ تفسیر البیان فی الموافقة بین الحدیث و القرآن، ج ۳، ص ۹۵.
- ↑ ر.ک: المیزان، ج ۴، ص۴۰۳.
- ↑ "عَن جَابِر بْن عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ: لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ عَلَى نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ (ص): ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ﴾ قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ، فَمَنْ أُولُو الْأَمْرِ الَّذِينَ قَرَنَ اللَّهُ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِكَ؟ فَقَالَ (ص): هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِي: أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ، ثُمَّ الْحَسَنُ، ثُمَّ الْحُسَيْنُ، ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ، ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْمَعْرُوفُ فِي التَّوْرَاةِ بِالْبَاقِرِ، وَ سَتُدْرِكُهُ يَا جَابِرُ فَإِذَا لَقِيتَهُ فَأَقْرِئْهُ مِنِّي السَّلَامَ، ثُمَّ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ، ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى، ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ، ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ، ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ، ثُمَّ سَمِيِّي وَ كَنِيِّي حُجَّةُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ بَقِيَّتُهُ فِي عِبَادِهِ ابْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ ذَاكَ الَّذِي يَفْتَحُ اللَّهُ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَى يَدَيْهِ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا ذَاكَ الَّذِي يَغِيبُ عَنْ شِيعَتِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ غَيْبَةً لَا يَثْبُتُ فِيهَا عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ إِلَّا مَنِ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ. قَالَ جَابِرٌ: فَقُلْتُ لَهُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! فَهَلْ يَقَعُ لِشِيعَتِهِ الِانْتِفَاعُ بِهِ فِي غَيْبَتِهِ؟ فَقَالَ (ص): إِي وَ الَّذِي بَعَثَنِي بِالنُّبُوَّةِ، إِنَّهُمْ يَسْتَضِيئُونَ بِنُورِهِ وَ يَنْتَفِعُونَ بِوَلَايَتِهِ فِي غَيْبَتِهِ كَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ تَجَلَّلَهَا سَحَابٌ، يَا جَابِرُ هَذَا مِنْ مَكْنُونِ سِرِّ اللَّهِ وَ مَخْزُونِ عِلْمِهِ فَاكْتُمْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ". المیزان، ج ۴، ص۴۰۹ به نقل از: تفسیر البرهان، ج ۱، ص ۱۰۳، حدیث ۱.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص ۴۰۹.
- ↑ امامی میبدی، علی رضا، آموزههای مهدویت در آثار علامه طباطبائی، ص ۵۸-۶۴.
- ↑ «خدا و رسول و صاحبان امری را که از میان خود شماست اطاعت کنید.» سوره نساء، آیه ۵۹
- ↑ سوره رعد، آیه ۷
- ↑ البحر المحیط، ج ۳، ص ۲۷۸
- ↑ حاشیه جامع البیان طبری، ج ۵، ص ۲۰۸
- ↑ المناقب المرتضوی، ص ۵۶
- ↑ ینابیع الموده، ص ۱۳۴
- ↑ فرائد السمطین، ج ۱، ص ۳۱۴
- ↑ شواهد التنزیل، ج ۳، ص ۱۲۰۰
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۲۹۸.