اثبات وجود امام مهدی در کلام اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

ضرورت وجود امام مهدی (ع)

اعتقاد به ظهور منجی انسان‌ها مخصوص مسلمانان نیست. پیروان همۀ ادیان معتقدند در عصری سیاه و سرشار از بیدادگری و تباهی، منجی موعود ظهور می‌کند و جهان را به صلاح می‌آورد. پیروان هر آیینی او را از خود می‌دانند و به نامی او را می‌خوانند. مسلمانان نیز از همان آغاز به ظهور منجی جهان حضرت مهدی (ع) معتقد بوده‌اند. پیامبر اسلام (ص) بارها از او یاد کرده و اوصاف و ویژگی‌هایش را برشمرده است. احادیث مربوط به حضرت مهدی (ع) را شیعه و سنی نقل کرده‌اند و هر دو به تواتر آنها گواهی داده‌اند. بسیاری از علمای بزرگ اهل سنت هیچ تردیدی در این تواتر روا نداشته‌اند؛ همانند ابن حجر هیثمی در الصواعق المحرقة، شبلنجی در نور الابصار، ابن صباغ در الفصول المهمة، محمد بن الصبان در اسعاف الراغبین‌ و ابوعبدالله‌ کنجی شافعی در البیان[۱].

متکلمان امامیه ضرورت وجود امام زمان (ع) را همانند ضرورت نبوت از راه قاعدۀ لطف ثابت می‌کنند که مصداق دیگر لطف الهی پس از نبوت، امامت است تا جامعۀ انسانی بی معلم و مربی نشود و کتاب خدا و سنت پیامبر (ص) بی مفسر نمانَد و اگر امام معصوم (ع) در غیبت است، سبب غیبت، اعمال و رفتار مردم است. در دیدگاه شیعه، امام‌ معصوم (ع) علاوه بر مناصب ظاهری در تبیین احکام دینی و قضاوت و حکومت، دارای مناصب باطنی نیز هست. او خلیفه و حجت خدا در زمین است و واسطۀ فیض الهی. بدین سبب، ممکن نیست لحظه‌ای زمین از او خالی مانَد. اگر زمین از حجت خدا بی نصیب گردد، وصول فیض الهی به زمینیان پایان می‌پذیرد و هر چه در زمین است از میان می‌رود. امام زمان (ع) با داشتن مقام ولایت باطنی و وساطت فیض، صاحب شب قدر در روزگار ما است. طبق آیاتِ نخستینِ سورۀ دخان و سورۀ قدر، فرشتگان در شب قدرِ هر سال بر قلب مبارک آن جناب نازل می‌شوند و تقدیرات یکساله را نزد وی می‌آورند. وجود شب قدر در هر سال و نزول ملائکه را همه مسلمانان پذیرفته‌اند. از این رو امامان معصوم (ع) به شیعیان سفارش کرده‌اند برای اثبات امامت امامان به آیات سورۀ قدر و دخان استدلال کنند[۲].

دیدگاه شیعه و اهل سنت

اعتقاد به وجود امام مهدی (ع) و قیام جهانی وی به اعتقاد شیعه دنبالۀ خط اصیل امامت و ولایت است و از این گذر از ضروریات مذهب شیعه است و حتی برخی علمای شیعه آن را از ضروریات اسلام شمرده‌اند و در نصوص بسیاری مورد تأیید و تأکید واقع شده، به طوری که اصلا قابل تردید نیست. مهم‌ترین دلیل بر وجود امام مهدی (ع) روایات پیامبر اسلام (ص) و امامان معصوم (ع) است که در مورد هیچ یک از موضوعات مسلّم و غیرقابل تردید اسلامی، این اندازه حدیث و روایت وارد نشده است[۳].

نظریۀ غالب اهل تسنن این است که حضرت مهدی (ع) هنوز به دنیا نیامده است؛ ولی برخی علمای اهل سنت همانند شیعیان معتقدند او به دنیا آمده و هم اکنون زنده است[۴].

دلایل وجود امام

دلایل محکم و روشن وجود امام مهدی (ع) را ممکن است در دو دلیل خلاصه کنیم:

دلایل نقلی وجود امام

این اصل که مهدی رهبر موعود و منجی عالم بشریت است به صورت عام در احادیث نبوی، و به صورت خاص در روایات ائمه اهل بیت (ع) آمده است. در این روایات مسأله به گونه‌ای مورد تأکید قرار گرفته که جای هیچ‌گونه شکی باقی نمی‌گذارد. چهار صد حدیث فقط‍‌ از طریق اهل سنت شمارش شده که به ضمیمه روایات شیعه به بیش از شش هزار روایت می‌رسد و چنین آماری بسیار بالاست. در مورد خیلی از مسائل بدیهی اسلام که مسلمانان به آن معتقدند، این تعداد روایت وارد نشده است.

صدها روایت و حدیث از پیامبر اکرم (ص) و ائمۀ اهل بیت (ع) رسیده است که می‌گوید مهدی موعود دارای این خصوصیات است: از اهل بیت است، از فرزندان فاطمه است، از نسل حسین و نهمین فرزند آن حضرت است. و روایاتی که می‌گوید جانشینان پیامبر (ص) دوازده نفر هستند[۵].

این روایات، مهدی موعود را در شخص امام دوازدهم، منحصر و متعین می‌کند و با اینکه ائمه (ع) برای حفظ‍‌ آن حضرت از ترور و قتل سعی داشتند مسأله در سطح عمومی مطرح نشود، درعین حال روایات زیادی در این زمینه وارد شده است. البته زیادی روایت به تنهایی نمی‌تواند مقبولیت آن را برساند، بلکه قرینه و گواه خاصی وجود دارد که دلیل بر صحت این روایات است. در حدیث شریف نبوی، سخن از امامان، جانشینان، امیران و سخن از دوازده تن آمده است. متن احادیث مختلف است؛ در بعضی دوازده امام و در بعضی دوازده خلیفه و در بعضی دیگر دوازده امیر، ذکر شده است. بعضی از مؤلفان، این احادیث را بیش از دویست و هفتاد شمارش کرده‌اند که همگی از کتاب‌های معتبر شیعه و سنی از قبیل صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ترمذی، سنن ابوداوود، مسند احمد و مستدرک حاکم نقل شده است[۶].

یکی دیگر از احادیث، حدیث ثقلین است که شیعه و سنی به تواتر روایت کرده‌اند. پیامبر (ص) در این حدیث، عترت خویش را قرین قرآن ساخته است و به صراحت فرموده است آنها از یکدیگر جدایی ناپذیرند و تا قیامت با یکدیگرند. این حدیث افزون بر آنکه بر خلافت بلافصل علی بن ابی طالب (ع) و امامت امامان معصوم (ع) دلالت می‌کند، بر وجود امام زمان (ع) نیز گواهی می‌دهد؛ زیرا همان سان که هم اکنون قرآن، زنده و باقی است، قرین او نیز باید زنده باشد.

حدیث دیگری نیز از پیامبر (ص) نقل کرده‌اند که فرمود: «هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است»[۷] از این روایت استفاده می‌‌شود در هر روزگاری امامی معصوم وجود دارد هر چند از دیدگان غایب باشد[۸].

دلیل علمی وجود امام

دلیل علمی تجربه است، تجربه‌ای که مدت زمان هفتاد سال گروهی از مردم با آن زندگی کردند؛ یعنی "غیبت صغری". غیبت صغری برگزار شد تا مردم به تدریج با غیبت خو بگیرند و خود را براساس آن بسازند. امام از دیده‌ها پنهان بود ولی از طریق وکیلان و یاران مورد وثوق (نواب اربعه) با مردم ارتباط‍‌ داشت. در این مدت، چهار تن از پاک‌ترین و باتقواترین مؤمنان، نیابت و جانشینی آن حضرت را برعهده داشتند و در مدت هفتاد سال واسطۀ میان او و مردم بوده‌اند و هیچ‌کس در هیچ زمینه‌ای خطایی از آنان ندیده و نشنیده است.

آیا امکان دارد یک دروغ، هفتاد سال دوام بیاورد و چهار نفر با هماهنگی کامل و یک‌صدا، یک نقش را بازی کنند؟ آنان با رفتار صمیمانۀ خود چنان در مردم ایجاد اطمینان کرده بودند که همه به گفتار و کردار آنان ایمان داشتند. آیا می‌شود این چهار تن به گونه‌ای نقش بازی کنند که هیچ‌کس به حقیقت پی نبرد در حالی که این افراد هیچ رابطۀ خاصی با هم نداشته‌اند تا بگوییم در این قضیه تبانی کرده بودند و در تمام این مدت و با همه بده و بستان‌ها و روابط‍‌ مختلف موضوع کشف نگردد و همه به درستی آن ایمان داشته باشند. در طول این هفتاد سال، کوچک‌ترین حادثه و جریانی پیش نیامد که باور و اعتقاد در آنان را نسبت به وجود و حقیقت امام‌شان متزلزل کند. نکتۀ قابل‌توجه دیگر این است که تمام نامه‌هایی که به وسیلۀ یکایک این چهار نفر از امام (ع) به دست مردم می‌رسید، همه یک خط‍‌ داشت و از نظر روش انشاء یکسان بود؛ بنابراین، در پس پرده، یک حقیقت ثابت و محقّق و یک موجود اصیلی وجود داشته است. پس نتیجه می‌گیریم تحلیل غیبت صغرای امام (ع) می‌تواند به صورت یک دلیل علمی، واقعیت و ثبوت و وجود امام مهدی (ع) و ولادت و زندگی و غیبت او را ثابت کند[۹].

علاوه بر اینکه در عصر غیبت بسیاری از علما و مؤمنین به خدمت آن حضرت رسیده‌اند و این خود دلیلی بر وجود آن حضرت است[۱۰].

نتیجه گیری

بنابراین، وجود امام مهدی (ع) دلایل کافی و کاملاً اقناع‌کننده دارد؛ دلیل نقلی، وجود امام موعود را اثبات می‌کند و دلیل علمی، ثابت می‌کند مهدی یک اسطوره و یک فرضیه نیست، بلکه حقیقتی است که وجود او در تاریخ لمس شده است[۱۱].

منابع

پانویس

  1. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۶۳.
  2. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۶۴-۶۵.
  3. ر. ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۱۰۹-۱۱۱؛ فرهنگ شیعه، ص ۶۴-۶۵.
  4. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۶۴.
  5. ر. ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۰.
  6. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۶۵.
  7. «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»، بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۳۱.
  8. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۶۶.
  9. ر. ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۰؛ فرهنگ شیعه، ص ۶۶.
  10. ر. ک: فرهنگ شیعه، ص ۶۶.
  11. ر. ک: تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۷۰.