احادیث وجوب معرفت امام
مقدمه
روایات بسیاری از پیامبر و ائمه (ع) نقل شده که فرمودهاند: "کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است"[۱].
در روایت دیگری، راوی از محضر امام صادق (ع) از ماهیت و حقیقت این "جاهلیت" میپرسد مبنی بر اینکه مراد رسول اکرم (ص) از این جاهلیت چیست؟ امام (ع) در پاسخ میفرماید: «جَاهِلِيَّةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَالٍ»[۲]: جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی است.
امام صادق (ع) در روایتی در آغاز اسلام را معرفی میکند، مبنی بر اینکه اسلام، همان ظواهری است که عامّه- نه خاصه - مردم بر آن هستند؛ یعنی شهادت به یگانگی خدا و نفی شریک و از او، گواهی به نبوّت پیامبر اکرم (ص)، به پای داشتن نماز، پرداختن زکات، حج خانه خدا، روزه ماه رمضان، سپس در معرّفی ایمان چنین فرمود: "ایمان، شناخت این امر (=امر ولایت و امامت) است. با این بیان، اگر کسی به ظواهر اسلام اقرار بکند ولی این امر را نشناسد (و به آن ایمان نیاورد)، مسلمان است و گمراه"[۳].
علامه مجلسی در شرح و تفسیر این روایت مینویسد: مراد از «مَعْرِفَةُ هَذَا الْأَمْرِ» معرفت ولایت و امامت ائمه معصومین از اهل بیت (ع) است؛ چه اینکه اگر کسی معرفت آنان را نداشته باشد و به ولایت آنها معتقد نگردد، فقط مسلمان است؛ و مراد از «ضَالًّا» و گمراه نیز عدم معرفت ائمه (ع) و انکار ولایت آنان است؛ زیرا تنها در پرتو ولایت ائمه دوازدهگانه اهل بیت (ع) است که ایمان در دل استقرار مییابد و مایه نجات انسان میشود[۴].
در بحارالانوار از حضرت امیرمؤمنان (ع) با اشعث بن قیس گفتوگویی نقل شده است که امام (ع) در بخشی از آن، ضمن تشریح سیاستهای خود در حوادثی که پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) تا آن زمان رخ داده بود، در پاسخ اشعث درباره فرجام غیر شیعه میفرماید: "و از امّت مسلمان کسی هلاک نشد، جز ناصبیها، جنگکنندهها، انکارکنندگان - از روی علم و آگاهی - و دشمنان معاند. اما کسی که به توحید، اقرار به نبوّت محمّد (ص) و دین اسلام چنگ زده و از ملّت اسلام خارج نشده و علیه ما ظلم و ستمی روا نمیدارد و با ما دشمنی نمیورزد و (با این حال) در مسئله خلافت شک دارد و شایستگان و والیان آن را نمیشناسد و ولایت ما را نمیشناسد. چنین کسی به طور حتم، مسلمان مستضعف است و امید میرود که رحمت و مغفرت الهی شامل حالش شود (و نجاتش دهد)"[۵].
امام هادی (ع) در زیارت جامعه کبیره، بر ضرورت اعتقاد یکسان به ولایت و امامت همه ائمه (ع) و تفکیکناپذیر دانستن این اعتقاد، تأکید ورزیده است: "پس من همیشه با شما بوده و خواهم بود نه با دشمنان شما، به (امامت) شما ایمان آوردم و به آخرین شما همانگونه تولّی ورزیده و ولایتپذیرم که به اولین شما هستم"[۶].
از امام حسن عسکری (ع) درباره کسانی که بر امامت امام موسی کاظم (ع) توقف کردند و امامت ائمه پس از آن حضرت را نپذیرفتند، پرسیده شد، آن حضرت در پاسخ چنین فرمود: (در انکار ولایت و امامت) تفاوت نمیکند که کسی امامت امامی از سوی خدا را منکر شود یا به امامت کسی معتقد گردد که امامتش از سوی خدا نیست.. ؛ زیرا انکارکننده امامت آخرین ما، انکارکننده امامت اولین ماست؛ و افزونکننده به امامت ما مانند کاهنده و منکرامر امامت است[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»شرح مقاصد، ج۵، ص۲۳۹؛ بحارالانوار، ج۲۳، "باب وجوب معرفة الإمام وأنه لا يعذر الناس بترك الولاية وأن من مات لا يعرف إمامه أو شك فيه مات ميتة جاهلية و كفر و نفاق"، ص۷۶-۹۵.
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۳۷۷، "بَابُ مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدَى"، روایت ۳.
- ↑ «الإِيمَانُ مَعْرِفَةُ هَذَا الْأَمْرِ مَعَ هَذَا فَإِنْ أَقَرَّ بِهَا وَ لَمْ يَعْرِفْ هَذَا الْأَمْرَ كَانَ مُسْلِماً وَ كَانَ ضَالًّا»؛ اصول کافی، ج۲، ص۲۴ - ۲۵؛ بحارالانوار، ج۶۵، ص۲۴۴ - ۲۴۵.
- ↑ بحارالانوار، ج۶۵، ص۲۲۴ - ۲۲۵ و ۳۱۲-۳۱۳.
- ↑ «وَ مَا هَلَكَ مِنَ الْأُمَّةِ إِلَّا النَّاصِبِينَ وَ الْمُكَاثِرِينَ وَ الْجَاحِدِينَ وَ الْمُعَانِدِينَ، فَأَمَّا مَنْ تَمَسَّكَ بِالتَّوْحِيدِ وَ الْإِقْرَارِ بِمُحَمَّدٍ وَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ يَخْرُجْ مِنَ الْمِلَّةِ، وَ لَمْ يُظَاهِرْ عَلَيْنَا الظَّلَمَةَ، وَ لَمْ يَنْصِبْ لَنَا الْعَدَاوَةَ، وَ شَكَّ فِي الْخِلَافَةِ، وَ لَمْ يَعْرِفْ أَهْلَهَا وَ وُلَاتَهَا، وَ لَمْ يَعْرِفْ لَنَا وَلَايَةً، وَ لَمْ يَنْصِبْ لَنَا عَدَاوَةً، فَإِنَّ ذَلِكَ مُسْلِمٌ مُسْتَضْعَفٌ يُرْجَى لَهُ رَحْمَةُ اللَّهِ»بحارالانوار، ج۲۹، ص۴۷۱.
- ↑ «فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ غَيْرِكُمْ آمَنْتُ بِكُمْ وَ تَوَلَّيْتُ آخِرَكُمْ بِمَا تَوَلَّيْتُ بِهِ أَوَّلَكُمْ»؛ مفاتیح الجنان المعرّب، شیخ عباس قمی، برگردان به عربی: سید محمدرضا نوری نجفی، ص۵۴۸.
- ↑ اصول کافی، ج۲، ص۳۸۷، روایت ۱۵؛ نیز ر.ک: بحارالانوار، ج۲۳، "باب أن من أنكر واحداً منهم فقد أنكر الجميع"، ص۹۵ - ۹۸.
- ↑ ابراهیمزاده آملی، عبدالله، امامت و رهبری، ص۸۲-۸۹.