ادله روایی نصب پیامبر خاتم از سوی خداوند در منابع شیعه چیست؟ (پرسش)
ادله روایی نصب پیامبر خاتم از سوی خداوند در منابع شیعه چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | نصب الهی پیامبر خاتم در حدیث |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
ادله روایی نصب پیامبر خاتم از سوی خداوند در منابع شیعه چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیتالله محسن اراکی، در کتاب «فقه نظام سیاسی اسلام ج۴» در اینباره گفته است:
«روایاتی که در منابع حدیثی شیعه بر نصب رسول خدا (ص) از سوی خدای متعال برای حاکمیت و فرمانروایی دلالت دارند فراتر از حد و حصر است، در اینجا تنها به نمونههایی از این روایات در ضمن چند دسته اشاره میکنیم:
- دسته اول: روایاتی که با مضمون تفویض امر دین به رسول الله (ص) برای سیاست مردم آمده است؛ نظیر:
روایت عیاشی از امام صادق (ع) که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ أَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ: ﴿إِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾[۱] قَالَ: ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ الْأَمْرَ فَقَالَ: ﴿مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾[۲] وَ قَالَ: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ﴾[۳] وَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) فَوَّضَ إِلَى عَلِيٍّ (ع) وَ ائْتَمَنَهُ...»[۴]؛
همانا خداوند پیامبر خود را بر محبت خویش ادب فرمود و گفت: "همانا تو را خلق و خوی عظیم است"، گفت: سپس خداوند فرمان را به رسول خدا تفویض کرد و فرمود: "به آنچه رسول به شما فرمان داد عمل کنید و از آنچه شما را از آن باز داشت بپرهیزید" و نیز فرمود: "آن کس که از رسول خدا (ص) فرمان بَرَد، از خدا فرمان برده است" و همانا رسول خدا (ص) فرمان را به علی و امامان از فرزندان او واگذار نمود....
- دسته دوم: روایاتی که با مضمون اخذ پیمان از همه خلق بر ولایت و اطاعت رسول و امامان بعد از او آمده است: شیخ مفید روایت میکند به سندش از ابی الهیثم التیهان: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْأَرْوَاحَ قَبْلَ الْأَجْسَادِ بِأَلْفَيْ عَامٍ وَ عَلَّقَهَا بِالْعَرْشِ وَ أَمَرَهَا بِالتَّسْلِيمِ عَلَيَّ وَ الطَّاعَةِ لِي وَ كَانَ أَوَّلُ مَنْ سَلَّمَ عَلَيَّ وَ أَطَاعَنِي مِنَ الرِّجَالِ رُوحَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ (ع)»[۵]؛
کلینی به سندش از داوود رقّی - در ضمن حدیثی - از امام صادق (ع) روایت میکند: «فَلَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَخْلُقَ الْخَلْقَ نَثَرَهُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ لَهُمْ مَنْ رَبُّكُمْ فَأَوَّلُ مَنْ نَطَقَ- رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ الْأَئِمَّةُ (ع)، فَقَالُوا: أَنْتَ رَبُّنَا، فَحَمَّلَهُمُ الْعِلْمَ وَ الدِّينَ ثُمَّ قَالَ لِلْمَلَائِكَةِ: هَؤُلَاءِ حَمَلَةُ دِينِي وَ عِلْمِي وَ أُمَنَائِي فِي خَلْقِي وَ هُمُ الْمَسْئُولُونَ، ثُمَّ قَالَ لِبَنِي آدَمَ: أَقِرُّوا لِلَّهِ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ لِهَؤُلَاءِ النَّفَرِ بِالْوَلَايَةِ وَ الطَّاعَةِ، فَقَالُوا: نَعَمْ رَبَّنَا أَقْرَرْنَا، فَقَالَ اللَّهُ لِلْمَلَائِكَةِ: اشْهَدُوا، فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ: شَهِدْنَا...»[۶]؛
آنچه در این روایت آمده تفسیری بر مضمون آیه ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ﴾[۷] است و بر ثبوت مقام وجوب اطاعت و فرمانروایی برای رسول اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) - بر جمیع خلق خدا - دلالت صریح دارد.
- دسته سوم: روایاتی است که در تفسیر آیه ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾[۸] به فرمانروایی و حاکمیت رسول خدا بر مردم آمده است.
کلینی به سند صحیح روایت میکند: «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ﴾[۹] فِيمَنْ نَزَلَتْ؟ فَقَالَ: نَزَلَتْ فِي الْإِمْرَةِ إِنَّ هَذِهِ الْآيَةَ جَرَتْ فِي وُلْدِ الْحُسَيْنِ (ع) مِنْ بَعْدِهِ فَنَحْنُ أَوْلَى بِالْأَمْرِ وَ بِرَسُولِ اللَّهِ (ص) مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ...»[۱۰]؛
در این روایت، اولویت در آیه ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ﴾ به معنای فرمانروایی یا "إمرة" تفسیر شده که تأکیدی بر دلالت آیه بر نصب رسول خدا به منصب فرمانروایی و حاکمیت و مُلک از سوی خداوند است.
در این روایت واژه ﴿أَوْلَى﴾ در ذیل آیه ﴿وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ﴾ نیز به معنای حاکمیت و فرمانروایی تفسیر شده است که مطابق با کاربری واژه ﴿أَوْلَى﴾ در صدر آیه است، و دلیلی روشن بر نصب ائمه طاهرین از اهل بیت رسول الله (ص) برای حاکمیت و فرمانروایی از سوی خداوند شمرده شده است.
- دسته چهارم: روایاتی است که با مضمون فرمان خداوند به وجوب طاعت رسول و وجوب اتّباع امر او آمده است: صدوق در امالی به سند خویش از امیرالمؤمنین (ع) روایت میکند: «قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): إِنَّ اللَّهَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ طَاعَتِي وَ نَهَاكُمْ عَنْ مَعْصِيَتِي وَ أَوْجَبَ عَلَيْكُمُ اتِّبَاعَ أَمْرِي وَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ مِنْ طَاعَةِ عَلِيٍّ بَعْدِي مَا فَرَضَهُ مِنْ طَاعَتِي وَ نَهَاكُمْ عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِي... وَ هُوَ مَوْلَى مَنْ أَنَا مَوْلَاهُ وَ أَنَا مَوْلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَةٍ وَ أَنَا وَ إِيَّاهُ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»[۱۱]؛
کلینی به سند خویش از امام باقر (ع) روایت میکند: «أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى مُحَمَّدٍ (ص) أَنِّي خَلَقْتُكَ وَ لَمْ تَكُ شَيْئاً وَ نَفَخْتُ فِيكَ مِنْ رُوحِي كَرَامَةً مِنِّي أَكْرَمْتُكَ بِهَا حِينَ أَوْجَبْتُ لَكَ الطَّاعَةَ عَلَى خَلْقِي جَمِيعاً فَمَنْ أَطَاعَكَ فَقَدْ أَطَاعَنِي وَ مَنْ عَصَاكَ فَقَدْ عَصَانِي وَ أَوْجَبْتُ ذَلِكَ فِي عَلِيٍّ وَ فِي نَسْلِهِ مِمَّنِ اخْتَصَصْتُهُ مِنْهُمْ لِنَفْسِي»[۱۲]؛
- دسته پنجم: روایات وارده به این مضمون که ولایت رسول خدا (ص) ولایت خدا و اینکه این ولایت به معنای فرمانروایی است:
صدوق در امالی به سندش از جابر بن عبدالله انصاری روایت میکند: «قَالَ: خَطَبَنَا النَّبِيُّ (ص) فَقَالَ فِي خُطْبَتِهِ: مَنْ آمَنَ بِي وَ صَدَّقَنِي فَلْيَتَوَلَّ عَلِيّاً مِنْ بَعْدِي، فَإِنَّ وَلَايَتَهُ وَلَايَتِي، وَ وَلَايَتِي وَلَايَةُ اللَّهِ، أَمَرَ عَهْدَهُ إِلَيَّ رَبِّي وَ أَمَرَنِي أَنْ أُبَلِّغَكُمُوهُ، أَلَا هَلْ بَلَّغْتُ؟ فَقَالُوا: نَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ. قَالَ (ص): أَمَا إِنَّكُمْ تَقُولُونَ: نَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ، وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمْنْ يُنَازِعُهُ حَقَّهُ، وَ يَحْمِلُ النَّاسَ عَلَى كَتِفِهِ. قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، سَمِّهِمْ لَنَا. قَالَ (ص): أُمِرْتُ بِالْإِعْرَاضِ عَنْهُمْ، وَ كَفَى بِالْمَرْءِ مِنْكُمْ مَا يَجِدُ لِعَلِيٍّ فِي نَفْسِهِ»[۱۳]؛
در این روایت ضمن اعلام اینکه ولایت علی بن ابی طالب (ع) ولایت رسول الله (ص) است و ولایت رسول الله (ص) ولایت خداست که خود ظهور روشنی بر اراده ولایت به معنای فرمانروایی و صاحب الامری دارد، مطالب بعدی وارد در روایت از جمله «أَمَرَ عَهْدَهُ إِلَيَّ رَبِّي» و «وَ إِنَّ مِنْكُمْ لَمْنْ يُنَازِعُهُ حَقَّهُ» و سایر جمل وارده در روایت جایی برای تشکیک در اراده فرمانروایی و صاحب الامری از واژه "ولایت" باقی نمیگذارد.
نتیجهای که در اینجا از این روایت منظور ماست این است که رسول خدا (ص) ولایت خود را که به معنای فرمانروایی و صاحب الامری است - چنان که توضیح دادیم - ولایت خدا میداند، و خود را به عنوان منصوب به مقام ولایت امری و فرمانروایی از سوی خداوند معرفی میکند.
- دسته ششم: روایاتی است که با مضمون: امامت و رهبری جامعه مسلمین و مدیریّت سیاسی آمده است و اینکه این امامت از سوی خداست و مقام انبیا و رسول اکرم (ع) است و پس از آنان مقام اوصیای آنان است.
صدوق به سند متصل از حضرت رضا (ع) - در ضمن روایت مفصلی درباره صفات امام و رهبر سیاسی منصوب از سوی خدا- روایت میکند: «إِنَّ الْإِمَامَةَ هِيَ مَنْزِلَةُ الْأَنْبِيَاءِ وَ إِرْثُ الْأَوْصِيَاءِ إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ وَ خِلَافَةُ الرَّسُولِ (ص) وَ مَقَامُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع) وَ مِيرَاثُ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ (ع) إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّينِ وَ نِظَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ صَلَاحُ الدُّنْيَا وَ عِزُّ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِي وَ فَرْعُهُ السَّامِي بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ وَ الصِّيَامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ تَوْفِيرُ الْفَيْءِ وَ الصَّدَقَاتِ وَ إِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَ الْأَحْكَامِ وَ مَنْعُ الثُّغُورِ وَ الْأَطْرَافِ»[۱۴]؛
تا آنجا که میفرماید: «فَكَيْفَ لَهُمْ بِاخْتِيَارِ الْإِمَامِ وَ الْإِمَامُ عَالِمٌ لَا يَجْهَلُ وَ رَاعٍ لَا يَنْكُلُ»[۱۵]
تا آنجا که فرمود: «نَامِي الْعِلْمِ كَامِلُ الْحِلْمِ مُضْطَلِعٌ بِالْإِمَامَةِ عَالِمٌ بِالسِّيَاسَةِ مَفْرُوضُ الطَّاعَةِ قَائِمٌ بِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ نَاصِحٌ لِعِبَادِ اللَّهِ حَافِظٌ لِدِينِ اللَّهِ»[۱۶].
تا آنجا که فرمود: «وَ إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ لِذَلِكَ وَ أَوْدَعَ قَلْبَهُ يَنَابِيعَ الْحِكْمَةِ...»[۱۷]؛
دلالت روایت بر الهی بودن منصب امامت روشن است و نیز صراحت دارد در اینکه مقام امامت به معنای رهبری و فرمانروایی سیاسی جامعه است، و اینکه پس از رسول (ص)، اوصیای او که از سوی خدا معیّن شدهاند رهبران سیاسی امت و جانشینان رسول (ص) در حکومت و فرمانرواییاند.
- دسته هفتم: مضمون روایاتی که در تفسیر آیه ﴿أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ وارد شده است؛ نظیر:
روایتی که طبرسی در اعلام الوری و ابن شهرآشوب در مناقب روایت کردهاند از جابر انصاری: «قَالَ: سَأَلْتُ النَّبِيَّ (ص) عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾ عَرَفْنَا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ، فَمَنْ أُولِي الْأَمْرِ؟ قَالَ: هُمْ خُلَفَائِي يَا جَابِرُ وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِينَ بَعْدِي، أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ...»[۱۸]؛
- دسته هشتم: مضمون روایاتی است که در تفسیر آیه ﴿وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا﴾ آمده و رسول خدا و اهل بیت او را صاحبان مُلک عظیم الهی معرفی نموده است؛ نظیر:
صحیحه برید عجلی از امام باقر (ع) که کلینی آن را در کافی روایت میکند: «فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ﴿فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا﴾[۱۹] قَالَ: جَعَلَ مِنْهُمُ الرُّسُلَ وَ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَئِمَّةَ، فَكَيْفَ يُقِرُّونَ فِي آلِ إِبْرَاهِيمَ (ع) وَ يُنْكِرُونَهُ فِي آلِ مُحَمَّدٍ (ص)؟ قَالَ: قُلْتُ: ﴿وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا﴾، قَالَ: الْمُلْكُ الْعَظِيمُ أَنْ جَعَلَ فِيهِمْ أَئِمَّةً مَنْ أَطَاعَهُمْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاهُمْ عَصَى اللَّهَ فَهُوَ الْمُلْكُ الْعَظِيمُ»[۲۰]؛
نظیر این روایت به اسانید متعدد نقل شده است از جمله محمد بن الحسن صفار در بصائر الدرجات همین روایت را نقل کرده است[۲۱].
- دسته نهم: مضمون روایاتی که رسول خدا (ص) را به عنوان وارث جمیع نبیّین معرفی نموده و اینکه تمام آنچه را خداوند به نبیّین پیش از رسول خدا (ص) عطا کرده است - که شامل مُلک و فرمانروایی الهی است - به رسول خدا (ص) عطا کرده است؛ نظیر: صحیحه ابی بصیر، از امام صادق (ع)، روایت میکند: «قَالَ لِي: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يُعْطِ الْأَنْبِيَاءَ شَيْئاً إِلَّا وَ قَدْ أَعْطَاهُ مُحَمَّداً (ص)، قَالَ: وَ قَدْ أَعْطَى مُحَمَّداً جَمِيعَ مَا أَعْطَى الْأَنْبِيَاءَ...»[۲۲]؛
کلینی به سندش از امام کاظم (ع) روایت میکند: «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ أَخِيهِ أَحْمَدَ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ (ع) قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنِ النَّبِيِّ (ص) وَرِثَ النَّبِيِّينَ كُلَّهُمْ! قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: مِنْ لَدُنْ آدَمَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى نَفْسِهِ؟ قَالَ: مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا وَ مُحَمَّدٌ (ص) أَعْلَمُ مِنْهُ. قَالَ: قُلْتُ: إِنَّ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ كَانَ يُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ، قَالَ: صَدَقْتَ وَ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ كَانَ يَفْهَمُ مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) يَقْدِرُ عَلَى هَذِهِ الْمَنَازِلِ...»[۲۳]؛
به قرینه ذکر احیای موتی از سوی عیسی (ع) و اینکه رسول الله (ص) این منزلت را نیز از او به ارث برده است، وارث النبیّین بودن رسول خدا (ص) مخصوص به موضوع علم و دانش نبوده بلکه همه منازل و مراتب و اختیاراتی که از سوی خداوند به انبیای سابق بر رسول خدا (ص) عطا شده به رسول خدا نیز عطا گردیده است بلکه از سایر آیات و روایات استفاده میشود که آنچه به رسول خدا داده شده است، بیش از آن است که به انبیای دیگر داده شده است.
بنابراین مُلک و اختیارات حکومتی و فرمانروایی که بنا به صریح آیات قرآن کریم به انبیای پیشین داده شده به رسول اکرم (ص) نیز داده شده است. بنابراین آنچه در آیاتی؛ نظیر: ﴿أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ﴾[۲۴] یا ﴿إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا﴾[۲۵] که درباره فرمانروایی طالوت آمده: و همچنین: ﴿وَشَدَدْنَا مُلْكَهُ وَآتَيْنَاهُ الْحِكْمَةَ﴾[۲۶] و ﴿إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ﴾[۲۷] که درباره داوود نبی (ع) آمده، و جز آن از آیاتی که بر مقام فرمانروایی انبیا دلالت دارد آمده است، برای رسول خدا نیز به مقتضای وراثت انبیای پیشین ثابت است.
- دسته دهم: روایاتی که سلاح رسول الله (ص) را نشانه و علامت فرمانروایی اعلام کرده، و نگاهدارنده آن را دارای منصب ولایت امر وسلطنت الهی معرفی نموده است، نظیر: صحیحه عبدالله بن ابی یعفور: «قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ: إِنَّمَا مَثَلُ السِّلَاحِ فِينَا مَثَلُ التَّابُوتِ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ، حَيْثُمَا دَارَ التَّابُوتُ دَارَ الْمُلْكُ فَأَيْنَمَا دَارَ السِّلَاحُ فِينَا دَارَ الْعِلْمُ»[۲۸]؛
از متن روایت معلوم است که مراد از علم آن علمی است که شرط فرمانروایی و مُلک است زیرا مقتضای آنکه سلاح همانند تابوت بنی اسرائیل باشد همین است.
دسته یازدهم: روایاتی که رسول الله (ص) را سید وُلد آدم معرفی نموده، به ضمیمه روایات دیگری که در آنها سید به معنای واجب الطّاعة تفسیر شده است، نظیر: شیخ طوسی در امالی به سندش از سلمان فارسی - در ضمن روایتی - نقل کرده است: « عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (ص) -في حَديثٍ- أَنَّهُ قَالَ لِابْنَتِهِ فَاطِمَة: إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ فَجَعَلَهُمْ قِسْمَيْنِ، فَجَعَلَنِي... ثُمَّ جَعَلَ القَبَائِلَ بُيُوتاً، فَجَعَلَنَا فِي خَيْرِهَا بَيْتاً فِي قَوْلِهِ سُبْحَانَهُ: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۲۹]، ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى اخْتَارَنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ اخْتَارَ عَلِيّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ اخْتَارَكِ، فَأَنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ عَلِيٌّ سَيِّدُ الْعَرَبِ وَ أَنْتِ سَيِّدَةُ النِّسَاءِ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سَيِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِكُما الْمَهْدِيُّ يَمْلَأُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ مِنْ قَبْلِهِ جَوْراً»[۳۰]؛
از روایاتی که در آینده متعرض خواهیم شد استفاده میشود مراد از عَرَب در جمله «عَلِيٌّ سَيِّدُ الْعَرَبِ» امت رسول خدا (ص) است.
- دسته سیزدهم: روایاتی که از ائمه اطهار با ضمیر «نَحْنُ» یا نظیر آن وارد شده است که مراد از آن محمد و آل محمد (ع) است و لذا به طریق اولی وجود مقدس نبی اعظم (ص) را شامل است. در این روایات بر مقام فرمانروایی و منصب وجوب اطاعت رسول اکرم (ص) و ائمه از اهل بیت او (ع) تأکید شده است؛ نظیر: صحیحه ابن ابی یعفور: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع): يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ إِنَّ اللَّهَ وَاحِدٌ مُتَوَحِّدٌ بِالْوَحْدَانِيَّةِ مُتَفَرِّدٌ بِأَمْرِهِ، فَخَلَقَ خَلْقاً فَقَدَّرَهُمْ لِذَلِكَ الْأَمْرِ، فَنَحْنُ هُمْ يَا ابْنَ أَبِي يَعْفُورٍ فَنَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي عِبَادِهِ، وَ خُزَّانُهُ عَلَى عِلْمِهِ، وَ الْقَائِمُونَ بِذَلِكَ»[۳۱]؛
در این روایت به صراحت صاحب الامر بودن رسول خدا (ص) و ائمه از اهل بیت او (ع) بیان شده و أمر همانگونه که معلوم است و در گذشته نیز به تفصیل بیان کردیم همان فرمان است و صاحب الامر الهی بودن به معنای فرمانروای الهی بودن و منصوب بودن از سوی خداوند برای فرمانروایی است. کلینی به سندش از عبدالرحمان بن کثیر روایت میکند: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ: نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ اللَّهِ وَ عَيْبَةُ وَحْيِ اللَّهِ»[۳۲]؛
کلینی به سند صحیح روایت میکند: «عَنْ أَسْوَدَ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فَأَنْشَأَ يَقُولُ ابْتِدَاءً مِنْهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ أَسْأَلَهُ: نَحْنُ حُجَّةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ بَابُ اللَّهِ وَ نَحْنُ لِسَانُ اللَّهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ وَ نَحْنُ عَيْنُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ وَ نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ فِي عِبَادِهِ»[۳۳]؛
در این روایت رسول اکرم (ص) و ائمه از اهل بیت او ولات امر خداوند در میان بندگان خدا معرفی شدهاند و معلوم است که مراد از ولات امر فرمانروایان است.»[۳۴].
پانویس
- ↑ «همانا تو را خلق و خوی عظیم است» سوره قلم، آیه ۴.
- ↑ «به آنچه رسول به شما فرمان داد عمل کنید و از آنچه شما را از آن باز داشت بپرهیزید» سوره حشر، آیه ۷.
- ↑ «آن کس که از رسول خدا (ص) فرمان بَرَد، از خدا فرمان برده است» سوره نساء، آیه ۸۰.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۹۵.
- ↑ «رسول خدا (ص) فرمود: همانا خداوند عز و جل ارواح را پیش از اجساد به دو هزار سال آفرید و آنها را آویخته عرش فرمود و آنها را به سلام بر من و اطاعت از فرمان من دستور داد، و نخستین کسی از مردان، که به من سلام نمود و فرمان مرا اطاعت کرد روح علی بن ابی طالب (ع) بود». امالی مفید، مجلس ۱۳، ح۶؛ ترتیب الامالی، ج۴، ص۵۱۰.
- ↑ «فرمود: پس آنگاه که خداوند خواست که آفریدگان را بیافریند آنان را در پیشگاه خود عرضه داشت و به آنان فرمود: پروردگار شما کیست؟ پس نخستین کسی که سخن گفت، رسول خدا (ص) و امیرالمؤمنین (ع) و امامان (ع) بودند گفتند: تو پروردگار مایی پس علم و دین را بر آنان بار کرد سپس به فرشتگان فرمود: اینانند که بار علم و دین مرا برداشتهاند و امانتداران من در میان آفریدگانم هستند، و اینانند مسئولان، سپس به فرزندان آدم فرمود: برای خداوند اقرار به پروردگاری کنید، و برای اینان اقرار به ولایت و اطاعت نمایید، پس گفتند: آری پروردگارا اقرار کردیم، پس خداوند به فرشتگان فرمود: گواه باشید پس فرشتگان گفتند: گواه هستیم..».. کافی، ج۱، ص۱۳۳.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، زادههای آنها را برآورد» سوره اعراف، آیه ۱۷۲.
- ↑ «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است» سوره احزاب، آیه ۶.
- ↑ «پیامبر بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او، مادران ایشانند و خویشاوندان نسبت به یکدیگر در کتاب خداوند از مؤمنان و مهاجران (به ارث) سزاوارترند» سوره احزاب، آیه ۶.
- ↑ «از امام باقر (ع) درباره فرموده خدای عز و جل "پیامبر از مؤمنان به خودشان اولی است و همسرانش مادران آنهایند و خویشان به یکدیگر از دیگران در کتاب خدا اولی میباشند" پرسیدند که درباره چه کسانی نازل شده است؟ پس فرمود: درباره فرمانروایی نازل شده و همانا این آیه پس از حسین (ع) درباره فرزندان حسین جاری است، پس ما اولای به فرمانروایی و به رسول خدا هستیم از سایر مؤمنین و مهاجرین و انصار..».. کافی، ج۱، ص۲۸۸.
- ↑ «رسول خدا (ص) فرمود: همانا خداوند اطاعت مرا بر شما واجب نموده و از معصیت من شما را نهی کرده است و بر شما واجب کرده که از فرمان من پیروی کنید، و بر شما فرض و واجب کرده که پس از من از علی اطاعت کنید پس از آنکه اطاعتم را بر شما فرض و واجب کرد و شما را از معصیتم نهی فرمود... و او مولا و صاحب اختیار هرکسی است که من مولا و صاحب اختیار او هستم، و من صاحب اختیار و مولای هر مسلمان مرد و زن هستم، و من و علی دو پدر این امت هستیم». امالی صدوق، مجلس ۴، ح۶؛ ترتیب الامالی، ج۴، ص۴۷۴.
- ↑ «خداوند به محمد (ص) وحی فرمود: همانا من تو را آفریدم پس از آنکه چیزی نبودی و از راه کرامت، روح خود را در تو دمیدم و تو را با این کار گرامی داشتم آنگاه که اطاعت تو را بر تمامی خلق و جهان آفرینش واجب کردم، پس آن کس که تو را اطاعت کند مرا اطاعت کرده، و آن کس که تو را معصیت کند مرا معصیت کرده است، و این را در علی و نسل او آنان که آنها را برای خود برگزیدهام واجب کردم». کافی، ج۱، ص۴۴۰؛ ترتیب الامالی، ج۴، ص۲۵۵.
- ↑ «گفت: پیامبر بر ما خطبهای ایراد فرمود و در آن خطبه فرمود: آن کس که به من ایمان آورده و مرا تصدیق کرده است باید از علی پس از من پیروی کند و ولایت او را بپذیرد؛ زیرا ولایت او ولایت من است و ولایت من ولایت خداوند است، امری که خداوند به من سفارش کرده و به من دستور داده که آن را به شما تبلیغ و اعلام کنم، هان آیا تبلیغ کردم؟ گفتند: گواهی میدهیم که تبلیغ کردی، رسول خدا (ص) فرمود: همانا شما میگویید گواهی میدهیم که تبلیغ کردی، و در میان شما کسانی هستند که در حق او با او نزاع میکنند، و مردم را بر روی دوش او سوار میکنند، گفتند: یا رسول الله، نام آنها را برای ما بازگو کن، فرمود: به من دستور داده شده که از آنان اعراض کنم، و کافی است برای هریک از شما که درون خود را بنگرد که درباره علی چه احساسی دارد». امالی صدوق، مجلس ۱۴، ح۹۱؛ ترتیب الامالی، ج۴، ص۲۷۹.
- ↑ «همانا امامت جایگاه انبیا و میراث اوصیاست، همانا امامت خلافت خداوند عز و جل و خلافت رسول الله (ص) و مقام امیرالمؤمنین (ع) و میراث حسن و حسین (ع) است همانا امامت زمام دین و نظام مسلمین و صلاح دنیا و عزّت مؤمنان است، همانا امامت بنیاد اوج پیمای اسلام و شاخه بلند بالای اوست، به وسیله امام نماز و زکات و روزه و حج و جهاد کامل میشود و به وسیله او اموال عمومی و انفاقات نگهداری و ساماندهی میشوند، و به وسیله امام حدود و احکام الهی اجرا میشوند و از مرزها و حدود بلاد اسلام پاسداری میشود».
- ↑ «پس چگونه میتوانند امام را اختیار و انتخاب کنند درحالیکه امام دانایی است که از نادانی مبرّاست، و نگهبانی است که از نگهبانی روی نمیگرداند»..
- ↑ «دانش او - یعنی امام - همواره پویاست و حلم و خودنگهداری او کامل است بار امامت را به شایستگی به دوش میکشد به سیاست داناست، اطاعتش از سوی خدا واجب است، فرمان خدا را بپا میدارد، به بندگان خدا دلسوز و مهربان است، حافظ و نگهبان دین خداست».
- ↑ «و همانا چنانچه خداوند بنده را برای اداره امور بندگانش برگزید سینه او را برای این مهم گشاده میدارد و در دلش چشمههای حکمت میجوشاند..».. امالی صدوق، مجلس ۹۷، ح۱؛ ترتیب الامالی، ج۳، ص۲۵-۳۲.
- ↑ «از پیامبر درباره فرموده خدا: هان ای کسانی که ایمان آوردید خدا را اطاعت کنید و رسول و اولی الامر را اطاعت کنید، پرسیدم و گفتم: خدا و رسول را شناختیم، اولی الامر چه کسانی هستند؟ فرمود: اینان خلفا و جانشینان من هستند ای جابر، و امامان مسلمین پس از من هستند، نخستین آنها علی بن ابی طالب است..».. بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۸۹.
- ↑ «به آل ابراهیم کتاب و حکمت بخشیدیم و به آنان مُلک عظیم عطا کردیم» سوره نساء، آیه ۵۴.
- ↑ «درباره فرموده خداوند تبارک و تعالی: ﴿فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا﴾ فرمود: از آنان رسولان و پیامبران و امامان قرار دارد پس چگونه به این مطلب درباره آل ابراهیم اقرار دارند و درباره آل محمد آن را منکر میشوند؟ گفت، گفتم: ﴿وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا﴾ یعنی چه؟ فرمود: مُلک عظیم این است که از میان آنان امامانی برگزید که هرکس آنان را اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و هرکس آنان را معصیت کند خدا را معصیت کرده است، این است مُلک عظیم». کافی، ج۱، ص۲۰۶.
- ↑ بحار الانوار، ج۲۳، ص۲۸۷.
- ↑ «امام صادق (ع) به من فرمود: یا ابا محمد همانا خداوند عز و جل چیزی به انبیا عطا نفرمود مگر آنکه آن را به محمد (ص) عطا فرمود. امام صادق (ع) فرمود: و همانا خداوند به محمد (ص) تمام آنچه را به انبیا داد عطا فرمود». کافی، ج۱، ص۲۲۵.
- ↑ «به امام کاظم (ع) گفتم: فدایت گردم، مرا خبر ده درباره پیامبر (ص) آیا وارث تمام انبیا بود؟ امام فرمود: آری. گفتم: از آدم تا زمان خودش؟ فرمود: خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد مگر آنکه محمد (ص) داناتر از او بود، راوی گفت، گفتم: همانا عیسی فرزند مریم، مرده را به اذن خدا زنده میکرد، فرمود: راست گفتی و سلیمان بن داوود نیز منطق پرندگان را میدانست و رسول خدا (ص) بر همه این مراتب توانا بود..».. کافی، ج۱، ص۲۲۶.
- ↑ «آنان کسانی هستند که به آنها کتاب و داوری و پیامبری دادیم» سوره انعام، آیه ۸۹.
- ↑ «خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
- ↑ «و فرمانروایی او را استوار کردیم و به او فرزانگی و گفتار پایانبخش (در داوری) دادیم» سوره ص، آیه ۲۰.
- ↑ «ما تو را در زمین خلیفه (خویش) کردهایم پس میان مردم به درستی داوری کن» سوره ص، آیه ۲۶.
- ↑ «عبدالله بن ابی یعفور گفت: شنیدم امام صادق (ع) میفرمود: همانا مَثَل سلاح نزد ما مَثَل تابوت است نزد بنی اسرائیل هرجا تابوت میگشت فرمانروایی همانجا میگشت، پس هرجا سلاح بگردد، علم و دانایی همانجاست». کافی، ج۱، ص۲۳۸.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ «از رسول خدا (ص) در ضمن حدیثی که به فرزندش فاطمه (س) فرمود: همانا خداوند تعالی آفریدگان را آفرید پس آنان را به دو دسته تقسیم نمود... سپس قبیله را به خانوادهها تقسیم کرد، پس ما را در بهترین خانوادهها قرار داد در آنجا که فرمود ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ سپس خداوند تعالی مرا از میان اهل بیتم برگزید و علی و حسن و حسین را برگزید و تو را برگزید، پس من سرور فرزندان آدم هستم و علی سرور عرب است و تو سرور زنان هستی و حسن و حسین سروران جوانان اهل بهشتند و از نسل شما مهدی است که خداوند عز و جل به وسیله او زمین را پُر از عدل میکند همانگونه که پُر از ظلم شده است». امالی طوسی، مجلس ۲۸، ح۲؛ ترتیب الامالی، ج۲، ص۲۴۷.
- ↑ «امام صادق (ع) به ابن ابی یعفور فرمود: هان ای ابن ابی یعفور همانا خداوند یکتایی است که به یکتایی بی همانند است در فرمان شریک و انباز ندارد، پس آفریدگانی را آفرید و آنان را برای آن فرمان آماده ساخت، پس ماییم ای ابن ابی یعفور آنان که خداوند برای فرمان خویش مقرّر و مقدّر ساخته، پس ماییم حجتهای خداوند در میان بندگانش و گنجینه داران دانش او و متولّیان آن». کافی، ج۱، ص۱۹۳.
- ↑ «شنیدم امام صادق (ع) میفرماید: ماییم والیان امر و فرمان خداوند و گنجینهداران دانش او و جایگاه نگهداری وحی او». کافی، ج۱، ص۱۹۲.
- ↑ «اسود بن سعید گفت: نزد امام باقر (ع) بودم، سخن آغاز کرد و بدون آنکه از او بپرسم فرمود: ماییم حجت خداوند و ماییم درب خداوند؛ و ماییم زبان خداوند، و ماییم چشم خداوند در میان آفریدگانش، و ماییم والیان امر و فرمان او در میان بندگانش». کافی، ج۱، ص۱۴۵.
- ↑ اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام، ج۴، ص ۲۳۸-۲۸۶.