اعراف در کلام اسلامی
معناشناسی
اعراف در لغت یعنی مکانهای بلند و مرتفع و این ارتفاع به حدی است که شخص به محیط بیرون اشراف داشته و همه چیز برای او قابل رؤیت است[۱]؛ همچنان که به یال اسب و تاج خروس نیز در عرف گفته میشود، زیرا که این یال و تاج در قسمت مرتفع بدن آنان قرار دارد[۲] و در اصطلاح یعنی مکانی بلند میان بهشت و دوزخ که شخص بر آن دو اشراف دارد[۳] و در اصطلاح قرآنی اعراف یعنی جهانی مافوق که اصحاب اعراف همه را به چهره میشناسند و میتوانند به اهل بهشت و جهنم، به اذن خداوندی دستور بدهند و راهنمایشان کنند[۴].
در قرآن از مردانی یاد شده که در اعرافاند و در قیامت همۀ چهرهها میشناسند و راهنمایشان میکنند: ﴿وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ﴾[۵] سوره هفتم قرآن را به همین سبب اعراف نامیدهاند[۶]. در چهار آیه از این سوره کلمۀ اعراف آمده است و دربارۀ معنای آن اختلاف نظر وجود دارد مانند معانی زیر: اعراف، محلی است که بر بهشتیان و دوزخیان اشراف دارد؛ اعراف، تلی است میان بهشت و دوزخ؛ اعراف، دیواری است که میان مؤمن و منافق حایل میشود؛ اعراف، همان صراط است؛ دیواری است که تاجی ـ همانند تاج خروس ـ بر آن است؛ اعراف یعنی آگاهی بر حال مردمان[۷].
اصحاب اعراف
اصحاب اعراف چه کسانی هستند؟ اکثر دانشمندان و مفسران، با توجه به روایاتی که در این زمینه وجود دارد معتقدند اصحاب اعراف، پیامبر (ص) و ائمه هستند[۸]؛ صفار حدود ۱۹ روایت از طرق مختلف نقل کرده که دلالت بر این مطلب دارد[۹]؛ چنانکه در روایتی یزید بن معاویه العجلی میگوید از امام باقر (ع) دربارۀ تفسیر آیۀ ﴿وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ﴾[۱۰] سؤال کردم. حضرت فرمودند: «آیه در حق این امت نازل شد و مراد از رجال اعراف، ائمه از آل محمد هستند»[۱۱].[۱۲]
در روایتی دیگر امام علی (ع) دربارۀ اصحاب اعراف فرمودند: «اعراف ماییم، میان بهشت میایستیم و جز کسی که ما را بشناسد و ما او را بشناسیم وارد بهشت نمیشود»[۱۳].
همچنین سلمان فارسی میگوید: بیش از ده بار از پیامبر خدا (ص) شنیدم که فرمود: «یا علی، تو و جانشینان پس از تو، اعراف میان بهشت و دوزخند، جز کسی که شما را بشناسد و شما بشناسیدش وارد بهشت نمیشود و جز آنان که شما را انکار کنند و نشناسند و شما آنان را نشناسید، وارد دوزخ نمیگردند»[۱۴].[۱۵]
اما همانطور که در بیان فوق گفته شد، دانشمندان علم کلام و همچنین مفسرین قرآنی براین نظریه، اتفاق نظر ندارند که اصحاب اجماع همان اهل بیت پیامبر (ص) هستند چنانکه؛ ابن عربی در کتاب فتوحات قائل است اصحاب اعراف، کسانی هستند که حسنات و سیئاتشان مساوی است، یک چشمشان به سوی بهشت و چشم دیگر، به جهنم دوخته شده است؛ در حالی که وارد شدن به هر کدام از این دو جایگاه برای آنان رجحانی ندارد؛ اما وقتی دستور سجده به آنها داده میشود، همه سجده میکنند و وارد بهشت میشوند. صدرالمتألهین در شواهد الربوبیه همین قول را برگزید اما پس مشاهدۀ قول اکثر علمای شیعه که قائلند اصحاب اعراف، پیامبر (ص) و ائمۀ طاهرین (ع) هستند از نظریۀ اولش برگشت[۱۶].
البته میتوان نظریه ابن عربی را با نظریۀ اکثر اندیشمندان شیعه جمع کرد؛ به این صورت که قائل شویم هر یک از این دو نظریه در واقع بیانگر حالت عدهای است که در اعراف حضور دارند؛ به این معنا که در اعراف هر دو عده یعنی هم افرادی که اعمال خوب و بد آنها مساوی است و هم پیامبران، اهل بیت، حضور دارند و علت حضور معصومین در آنجا هم به این خاطر است که بتوانند این عده را، (کسانی که اعمال خوب بدشان یکسان است) را شفاعت کنند تا آنها هم بتوانند وارد بهشت شوند[۱۷].[۱۸]
برخی از اقوال دیگر دربارۀ اینکه اصحاب اعراف چه کسانی هستند عبارت است از: اصحاب اعراف؛ بزرگانیاند که به کرامت الهی متمایزند؛ کسانیاند که حسنات و سیئات آنان برابر است؛ اهل فترتاند: یعنی میان بعثت دو پیامبر قرار گرفتهاند و حجت بر آنان تمام نشده است؛ آنان جنیان مؤمناند؛ فرزندان نابالغ کافرانند؛ فرزندان نامشروعاند؛ کسانیاند که در دنیا اهل فخر فروشی بودهاند؛ فرشتگاناند؛ فقط پیامبرانند؛ مردمانی عادل از امتهای گوناگوناند که برای شهادت بر امت خویش به اعراف میآیند؛ صالحان و فقیهان و علمایند؛ اهل اعراف، عبارتاند از: حضرت علی (ع)، عباس و حمزه و جعفر؛ مستضعفاناند که به دلیل سستی عقل، حجت بر آنان تمام نشده است؛ کسانیاند که بیاذن پدر به جهاد رفته و شهید شدهاند[۱۹].[۲۰]
ویژگیهای اصحاب اعراف
اما به دور از هر نظریه دیگری و فقط با نگاه به آیات قرانی در سورۀ اعراف و توجه به ویژگیهای اصحاب اعراف میتوان دریافت، اصحاب اعراف اگر هم ائمۀ معصومین نباشند؛ ولی یقینا انسانهای بزرگ و با عظمتی هستند که نمونه ای از این ویژگیها عبارتند از[۲۱]:
- اصحاب اعراف کسانی هستند که در دنیا، اهل خیر و ایمان و اهل شرّ و طغیان را میشناختند: ﴿يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ﴾[۲۲][۲۳]
- اصحاب اعراف کسانی هستند که به بهشتیان فرمان ورود به بهشت را میدهند: ﴿ادْخُلُوا الْجَنَّةَ﴾[۲۴][۲۵]
- آنان کسانی هستند که به بهشتیان درود میفرستند ﴿وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ﴾[۲۶] و به آنها تسلی میدهند: ﴿لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ﴾[۲۷][۲۸]
- تعبیر رجال در آیۀ ﴿وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ﴾[۲۹] نشان دهندۀ عظمت این اصحاب است چراکه در آیات دیگر قرآن برای نشان دادن عظمت شخصیت افراد از تعیبر رجال استفاده شده است: ﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ﴾[۳۰].[۳۱]
البته عده ای بر این فرضیه اشکال گرفتند که اگر اصحاب اعراف چنین انسانهایی هستند، با این دو جمله از آیات قرآن سازگاری ندارد: ﴿لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ﴾[۳۲] و ﴿وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾[۳۳] زیرا چگونه کسانی که از چنین برتری برخودارند هنوز وارد بهشت نشده و آرزوی رفتن به آنجا را دارند و چگونه میشود چنین انسانهایی زمانی که اهل جهنم را میبینند، با تضرّع و دعا از خداوند بخواهند آنان را در زمرۀ ستمکاران قرار ندهد. در جواب میگوییم اولاً: به نظر میرسد این دو عبارت مربوط به اهل بهشت باشد و سلام اصحاب اعراف زمانی است که آنان هنوز وارد به بهشت نشده و برای نجات خودشان از آتش دوزخ، دعا میکنند. ثانیاً اگر این دو جمله مربوط به اصحاب اعراف باشد، بدین معناست که اهل بهشت وارد بهشت شدهاند؛ ولی اصحاب اعراف با اینکه از آنان برترند هنوز وارد نشدهاند و آنان میدانند سرانجام وارد خواهند شد، زیرا "طمع" در اینجا به معنای علم و یقین است و اشکالی ندارد که انسانهای با شرافت و برتر، دیرتر از دیگران وارد بهشت شوند. دعای مزبور نیز هیچگونه دلالتی بر پایین بودن منزلت آنان ندارد، زیرا پیامبران الهی و بندگان صالح او و فرشتگان مقرّب همچین دعاهایی کرده اند[۳۴].
وظایف اصحاب اعراف
همچنین از وظایفی که بر دوش اصحاب اعراف گذاشته شده که در بعضی از مواقع با ویژگیهایی این اصحاب مشترک است، میتوان این عظمت را متوجه شد از جملۀ این وظایف[۳۵]:
- اولین عملی که توسط اصحاب اعراف در قیامت صورت میگیرد، این است که اهل اعراف در جایی بلند، میان بهشت و دوزخ جای میگیرند، تا بر بهشتیان و دوزخیان اشراف داشته باشند و به مؤمنین بهشتی سلام و تحیت میگویند[۳۶].
- بعد از تحیت و سلام بهشتیان، توسط اصحاب اعراف، این عده (اصحاب اعراف) به دوزخیان نگاه میکنند و آنان را مورد سرزنش قرا میدهند و میگویند: آیا متوجه شدید که مال و فرزندانی که جمع کردید و تکبرها که ورزیدید، سودی به حالتان نداشت؟ این مؤمنان، همانهایی هستند که قسم خوردید رحمت الهی و بهشت جاویدان متوجه آنها نخواهد شد. آنگاه خطاب به مؤمنان میگویند: به بهشت بروید که ترس و اندوهی بر شما نیست[۳۷].
- در قیامت عده ای از مردم به خاطر ضعف ایمانی که داشتند؛ همچنانکه دارای اعمال خیرند ولی دچار معصیت الهی شدند، این افراد، برای ورودشان به بهشت احتیاج به کمک دارند، وظیفۀ دیگر اهل اعراف این است که با شفاعتشان بتوانند این عده را وارد بهشت کنند[۳۸].
نتیجه گیری
بنابراین از شواهدی که در آیات سورۀ اعراف و همچنین روایاتی که در این زمینه وجود دارد، میتوان نتیجه گرفت اهل اعراف ائمۀ معصومین (ع) هستند که در جایی بلند میان بهشت و دوزخ قرار دارند به طوری که بر بهشتیان و دوزخیان اشراف دارند و وظیفه ایشان در این سه مورد خلاصه میشود: به بهشتیان سلام تحیت میگویند؛ دوزخیان را مورد سرزنش قرار میدهند و افراد ضعیف الایمان را برای ورود به بهشت شفاعت میکنند[۳۹].
جایگاه امامان در اعراف
براساس آیات قرآن کریم، اعراف، جایگاهی میان بهشت و جهنم است: ﴿وَبَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ﴾.[۴۰] درباره اینکه اعرافیان چه کسانی هستند، دیدگاههایی گوناگون وجود دارد.[۴۱] به نظر میرسد پیش از رجوع به این دیدگاهها یا روایات لازم است مدلول خود آیات بررسی شود. در مجموع چهار آیه پیاپی در سوره اعراف وجود دارد که به بیان این مسئله پرداخته است. نخستین آیه، همان آیهای است که در سطرهای پیشین بیان شد. براساس این آیه و آیه پس از آن، اعرافیان کسانی هستند که وارد بهشت نشدهاند؛ اما آرزوی ورود به آن را دارند. اینان به بهشتیان درود میفرستند. همچنین ایشان به جهنمیان نظر افکنده، دعا میکنند که خداوند آنها را با جهنمیان قرار ندهد.[۴۲] از این بیان روشن میشود که مقام ایشان پایینتر از کسانی است که وارد بهشت شدهاند؛ چراکه آرزوی ورود به بهشت را دارند؛ ولی هنوز وارد نشدهاند. به دیگر سخن، ایشان موقعیتی متزلزل دارند. اما در دو آیه بعد، گویا تصویری دیگر از اعرافیان ارائه میشود؛ بدینگونه که اینان با لحنی عتابآلود، جهنمیان را خطاب قرار داده، میگویند: ﴿مَا أَغْنَى عَنكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ﴾.[۴۳] به گزارش قرآن کریم، اعرافیان در ادامه مسخره شدن مؤمنان از سوی جهنمیان را برای اهل دوزخ یادآور شده، سخن خود را چنین ادامه میدهند: ﴿أَهَؤُلاء الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لاَ يَنَالُهُمُ اللَّهُ بِرَحْمَةٍ﴾.[۴۴] آنگاه خطاب به مؤمنان میگویند که با خاطری آسوده وارد بهشت شوند.[۴۵] در این دو آیه، این تصویر از اعرافیان ارائه میشود که گویی ایشان انسانهایی صاحب نفوذ و برجستهاند که اجازه سرزنش کردن جهنمیان را دارند و اذن ورود مؤمنان به بهشت را میدهند. جالب آنکه در روایات نیز دو مضمون مختلف به چشم میآید. بدینسان که در برخی روایات، اصحاب اعراف به واماندگانی تفسیر شدهاند که کارهای خوب و بد آنها مساوی شده است؛[۴۶] گویی نیاز به دستگیری دارند. در سوی مقابل، در روایاتی پرشمار، اصحاب اعراف بر امامان (ع) تطبيق شده است تا جایی که صاحب كتاب بصائر الدرجات، حدود نوزده روایت نقل کرده است.[۴۷] از مجموع چهار آیه سوره اعراف و نیز روایاتی که گذشت، میتوان این فرضیه را مطرح کرد که دو گروه بر گذرگاه اعراف قرار دارند: گروهی که نیازمند کمک برای ورود به بهشتاند، و گروهی که صلاحیت کمک کردن به واماندگان را دارند. گروه دوم همان امامان (ع) هستند. جالب آنکه در روایتی نیز به این مطلب تصریح شده که اعراف، گذرگاه و تپهای است که مؤمنان خالص، بیدرنگ از آن عبور میکنند؛ اما کسانی که اعمال خوب و بد آنها مخلوط است، در آنجا توقف کرده، با کمک امامان (ع) وارد بهشت میشوند.[۴۸].[۴۹]
منابع
پانویس
- ↑ التبیان، ج۴، ص۴۱۰.
- ↑ مجمع البیان، ج۴، ص۶۵۱; مفردات، ص۵۶۱.
- ↑ تصحیح الاعتقادات۲۲۳، المفردات، ص۳۲۲.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۷۲.
- ↑ «و چون چشمانشان به سوی دمسازان آتش گردانده میشود میگویند: پروردگارا ما را با گروه ستمکاران مگذار! و اعرافیان به مردانی که آنان را به چهره میشناسند بانگ برمیدارند که: (مال) اندوختن شما و سرکشی کردنتان به کارتان نیامد» سوره اعراف، آیه ۴۷ـ ۴۸
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۸۶.
- ↑ اسفار، ج۹، ص۳۱۸، الاعتقادات، ص۷۰.
- ↑ ر.ک: ضیائی ارزگانی، رحمتالله، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۵
- ↑ «و میان آن دو پردهای است و بر آن پشتهها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهرهشان باز میشناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.
- ↑ «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع)عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ عَلَی الْأَعْرافِ رِجالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ قَالَ أُنْزِلَتْ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ الرِّجَالُ هُمُ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ»؛ بصائر الدرجات، ص۴۵۳.
- ↑ ر.ک: ضیائی ارزگانی، رحمتالله، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۵.
- ↑ «نَحْنُ الْأَعْرَافُ نُوقَفُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَنَا وَ أَنْکَرْنَاه»؛ بحارالانوار، ج۸، ص۳۳۸.
- ↑ «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ لِعَلِیٍّ أَکْثَرَ مِنْ عَشْرِ مَرَّاتٍ یَا عَلِیُّ إِنَّکَ وَ الْأَوْصِیَاءَ مِنْ بَعْدِکَ أَعْرَافٌ بَیْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَکُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَکُمْ وَ أَنْکَرْتُمُوهُ»؛ بحار الأنوار، ج ۸ ص ۳۳۷.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگنامه دینی، ص۲۵.
- ↑ ر.ک: ضیائی ارزگانی، رحمتالله، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۵.
- ↑ الاعتقادات، ص۷۰
- ↑ ر.ک: ضیائی ارزگانی، رحمتالله، دانشنامه کلام اسلامی، ص۵۵.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۱۲۸ـ ۱۲۶؛ پیام قرآن ج، ۶، ص ۵۴۹.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۸۶-۸۷.
- ↑ ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۳۸۲ -۳۸۵.
- ↑ «و میان آن دو پردهای است و بر آن پشتهها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهرهشان باز میشناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.
- ↑ ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۳۸۲ -۳۸۵.
- ↑ «(آنگاه به رهروان بهشت میگویند) به بهشت در آیید» سوره اعراف، آیه ۴۹.
- ↑ ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۳۸۲ -۳۸۵.
- ↑ «و میان آن دو پردهای است و بر آن پشتهها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهرهشان باز میشناسند و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامدهاند ولی (آن را) امید میبرند ندا میدهند که: درود بر شما!» سوره اعراف، آیه ۴۶.
- ↑ «نه بیمی خواهید داشت و نه اندوهگین خواهید شد» سوره اعراف، آیه ۴۹.
- ↑ ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۳۸۲ -۳۸۵.
- ↑ «و میان آن دو پردهای است و بر آن پشتهها کسانی هستند که هر گروه (از آنان) را از چهرهشان باز میشناسند» سوره اعراف، آیه ۴۶.
- ↑ «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد؛ از روزی میهراسند که دلها و دیدهها در آن زیرورو میشوند» سوره نور، آیه ۳۷.
- ↑ ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۳۸۲ -۳۸۵.
- ↑ «و به بهشتیان که هنوز به آن (بهشت) در نیامدهاند ولی (آن را) امید میبرند» سوره اعراف، آیه ۴۶.
- ↑ «و چون چشمانشان به سوی دمسازان آتش گردانده میشود میگویند: پروردگارا ما را با گروه ستمکاران مگذار!» سوره اعراف، آیه ۴۷.
- ↑ ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۳۸۲ -۳۸۵.
- ↑ ر.ک: اسدی، سید مصطفی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۳۸۲ -۳۸۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۸۷.
- ↑ المیزان، ج ۸، ص ۱۲۱ـ ۱۳۳.
- ↑ پیام قرآن، ج ۶، ص ۵۵۴؛ فرهنگ شیعه، ص ۸۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۸۷.
- ↑ «و در حدفاصل اهل بهشت و دوزخیان، حائل و مانعی وجود دارد و بر بلندیهای اعراف مردانی هستند که همه آنها را از سیمایشان میشناسند و [آن مردان] اهل بهشت را صدا کرده، میگویند: سلام بر شما؛ درحالیکه [اهل بهشت] هنوز داخل بهشت نشدهاند، ولی امید آن را دارند» (اعراف، ۴۶).
- ↑ ر. ک: شیخ طوسی، التبيان فی تفسير القرآن، ج۴، ص۴۱۱ و ۴۱۲؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البيان فی تفسير القرآن، ج۴، ص۶۵۲ و ۶۵۳؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۳۶۳ و ۳۶۴.
- ↑ ﴿وَإِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاء أَصْحَابِ النَّارِ قَالُواْ رَبَّنَا لاَ تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ﴾ (اعراف، ۴۷).
- ↑ «دیدید که جمعآوری [مال و ثروت] و تکبر و غرورتان برای شما سودی نبخشید» (اعراف، ۴۸).
- ↑ «آیا اهل بهشت همانها نیستند که شما سوگند یاد میکردید که رحمت خدا هرگز شامل آنان نخواهد شد؟» (اعراف، ۴۹).
- ↑ ﴿ادْخُلُواْ الْجَنَّةَ لاَ خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَ أَنتُمْ تَحْزَنُونَ﴾ (اعراف، ۴۹).
- ↑ محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۳۸۱ و ۴۰۸. سند این روایات معتبر است. در متون اهل سنت نیز دیدگاههایی موافق با این حدیث وجود دارد (ر. ک: محمد بن جریر طبری، جامع البیان، ج۸، ص۱۳۷).
- ↑ محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات، ص۴۹۵-۵۰۰ و نیز، رک: محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۸۵.
- ↑ على بن ابراهیم قمی، تفسير القمی، ج۱، ص۲۳۱ و ۲۳۲. گفتنی است در تدوین این بخش، از تفسیر نمونه استفاده شده است (ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۸۷- ۱۹۱).
- ↑ ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت، ص۱۵۷ ـ ۱۵۹.