امام مهدی در معارف و سیره امام کاظم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
امام مهدی(عج)
نقشامام دوازدهم شیعیان
ناممحمد بن حسن
زادروز۱۵ شعبان، سال ۲۵۵ ق یا ۲۵۶ ق
زادگاهسامرا
مدت امامت۸ ربیع الاول ۲۶۰ ق- هنوز ادامه دارد
لقب(ها)مهدیبقیة الله • قائم • صاحب الزمان • خلف صالح • حجت • منتظَر
پدرامام عسکری علیه السلام
مادرنرجس خاتون
طول عمردر قید حیات هستند

امام مهدی(ع) در بیان امام کاظم(ع)‌

۱. «علی بن موسی» از پدرش موسی بن جعفر بن محمد(ع) نقل کرده است که فرمود: «لَا يَكُونُ الْقَائِمُ إِلَّا إِمَامَ بْنَ إِمَامٍ وَ وَصِيَّ بْنَ وَصِيٍّ»[۱]؛ «قائم» کسی جز امام، فرزند امام و وصی، فرزند وصی نخواهد بود.

۲. «محمد بن علی بن جعفر» از برادرش موسی بن جعفر(ع) نقل کرده که فرمود: چون پنجمین فرزند هفتمین جانشین‌ از میان شما گم (غایب) شد، خدا را، خدا را که دینتان را نگاه دارید. مبادا کسی شما را از آن (دین) دور کند. ای پسرکم، صاحب این امر (آخرین امام) ناچار است که تن به این غیبت دهد تا آنجا که معتقدان و قائلان به امامت او از گفته و اعتقاد خود بر می‌گردند. بدان‌که‌ این آزمونی است از سوی خداوند- عزّ و جلّ- که بندگان خود را با آن می‌آزماید. ای پسرکم، آگاه باش که‌ اگر پدران و نیاکان شما دینی بهتر از این دین می‌یافتند، هر آینه از آن پیروی می‌کردند. گفتم: آقای من، پنجمین فرزند از هفتم کیست؟ امام(ع) فرمود: ای پسرکم، عقل (اندیشه) شما بدان نرسد و خیال شما نتواند آن را حمل کند (بپذیرد)، اما اگر زنده بمانید او را خواهید دید[۲].

۳. «علی بن ابی حمزه» از ابو عبداللّه (صادق) و ابو الحسن(ع) نقل کرده که فرموده‌اند: چون قائم ما قیام کند سه حکمی که سابقه نداشته صادر و اجرا می‌کند: زناکار کهنسال را می‌کشد، منع‌کننده زکات را می‌کشد و برادر را از برادرش که در «عالم ذر» با وی پیوند برادری بسته ولی پیوند خونی و پدر و مادری ندارد میراث برمی‌گرداند[۳].

۴. از «عباس عامری قصبانی» نقل شده است که گفت: از «ابو الحسن، موسی بن جعفر(ع) شنیدم که می‌فرمود: صاحب این امر (مهدی) کسی است که مردم می‌گویند: هنوز زاده نشده است[۴].

۵. (علی بن جعفر(ع)) از برادرش موسی بن جعفر(ع) نقل کرده، می‌گوید: از او پرسیدم: آیه ﴿قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكُمْ غَوْرًا فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِمَاءٍ مَعِينٍ[۵]؛ ای رسول ما، باز بگو: ای کافران، به دیده تأمل بنگرید که اگر آب که مایه زندگانی شماست صبحگاهی همه به زمین فرو رود، کیست که باز آب گوارا را برای شما پدید آورد؟» چه تأویلی دارد؟ امام(ع) فرمود: تأویل آیه این است: اگر امام خود را گم کنید (از دست بدهید) و او را نبینید چه خواهید کرد؟[۶]

۶. «داوود رقی» می‌گوید: «از ابو الحسن، موسی بن جعفر(ع) درباره صاحب این امر (حضرت قائم) پرسیدم، فرمود: آن گریخته تنها و غریب و دور از خاندان است که انتقام خون پدر (جدش حسین(ع)) را نگرفته است[۷].

۷. از «یونس بن عبد الرحمن» نقل شده است که گفت: «بر موسی بن‌ جعفر(ع) وارد شدم و به او گفتم: ای فرزند رسول خدا، تویی که براساس حق قیام کرده‌ای؟ امام(ع) فرمود: من قائم (برپادارنده) به حق هستم، اما قائم (ما) کسی است که زمین را از وجود دشمنان خدا پاک کرده، همچنان که پر از ستم و بی‌داد شده، آن را آکنده از عدل می‌کند. او پنجمین فرزند من است. غیبتی طولانی دارد،؛ چراکه بر جان خویش بیمناک است. در دوره غیبت، گروهی مرتد شده، جمعی استوار می‌مانند. آن‌گاه فرمود: «أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَكِنَّ الْقَائِمَ الَّذِي يُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِي، لَهُ غَيْبَةٌ يَطُولُ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ، يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ فِيهَا آخَرُونَ. ثُمَّ قَالَ(ع): طُوبَى لِشِيعَتِنَا، الْمُتَمَسِّكِينَ بِحَبْلِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا، الثَّابِتِينَ عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِنَا، أُولَئِكَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ، قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّةً، وَ رَضِينَا بِهِمْ شِيعَةً، فَطُوبَى لَهُمْ، ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ، وَ هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِي دَرَجَاتِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ»؛ خوشا به احوال شیعیان ما، همان‌هایی که در نبود قائم ما، چنگ در ریسمان ما انداخته، بر ولایت و دوستی ما و دشمنی با دشمنان ما استوار بمانند. آنان از ما هستند و ما از آنان هستیم. ما را به امامت پذیرفته، بدان خشنودند و ما ایشان را به عنوان شیعه خود پذیرفته، از آنان راضی هستیم. پس خوشا به احوال آنان، خوشا به احوال آنان، به خدا سوگند که ایشان در روز قیامت در درجه و مقام ما قرار دارند»[۸].

۸. از «ابو احمد محمد بن زیاد ازدی» نقل شده است که گفت: «از سرورم موسی بن جعفر(ع) درباره تأویل‌ آیه ﴿وَأَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَبَاطِنَةً[۹] پرسیدم، امام(ع) فرمود: «النِّعْمَةُ الظَّاهِرَةُ الْإِمَامُ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنَةُ الْإِمَامُ الْغَائِبُ»؛ نعمت ظاهر، امام ظاهر است و نعمت باطن امام غایب است. پرسیدم: از میان امامان کسی هست که از دیدگان پنهان شود؟ امام(ع) فرمود: «نَعَمْ يَغِيبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ، وَ لَا يَغِيبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ ذِكْرُهُ، وَ هُوَ الثَّانِي عَشَرَ مِنَّا، يُسَهِّلُ اللَّهُ لَهُ كُلَّ عَسِيرٍ، وَ يُذَلِّلُ لَهُ كُلَّ صَعْبٍ، وَ يُظْهِرُ لَهُ كُنُوزَ الْأَرْضِ، وَ يُقَرِّبُ لَهُ كُلَّ بَعِيدٍ، وَ يُبِيرُ بِهِ كُلَّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ يُهْلِكُ عَلَى يَدِهِ كُلَّ شَيْطَانٍ مَرِيدٍ، ذَلِكَ ابْنُ سَيِّدَةِ الْإِمَاءِ الَّذِي تَخْفَى عَلَى النَّاسِ وِلَادَتُهُ، وَ لَا يَحِلُّ لَهُمْ تَسْمِيَتُهُ حَتَّى يُظْهِرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»؛ آری، شخص از دیدگان پنهان می‌شود، اما یادش از دل مؤمنان دور نمی‌ماند. او دوازدهمین امام‌ از خاندان‌ ماست. خداوند هرسختی را برای او آسان و هر سرکشی را برای او رام، گنجینه‌های زمین را برای او آشکار، هر دوری را برای او نزدیک می‌کند و هر ستمگر جبار و هر شیطان نافرمان را به دست او هلاک می‌کند. او فرزند بانوی کنیزکان است که دوران جنینی‌اش از مردم پنهان می‌ماند. بردن نام او بر آنان (مردم عصر غیبت) روا نباشد تا این که خداوند به او فرمان ظهور دهد. پس آن هنگام است که زمین را پس از آن‌که پر از ستم و بیداد شده است، آکنده از دادگری خواهد کرد»[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. عیون الاخبار، ج۲، ص۱۳۱.
  2. علل الشرایع، ج۱، ص۲۳۳؛ اصول کافى، ج۱، ص۳۳۶؛ نعمانى، الغیبه، ص۱۵۴.
  3. «لَوْ قَامَ الْقَائِمُ لَحَكَمَ بِثَلَاثٍ لَمْ يَحْكُمْ بِهَا أَحَدٌ قَبْلَهُ: يَقْتُلُ الشَّيْخَ الزَّانِيَ، وَ يَقْتُلُ مَانِعَ الزَّكَاةِ وَ يُوَرِّثُ الْأَخَ أَخَاهُ فِي الْأَظِلَّةِ»الخصال، ص۱۶۹.
  4. کمال الدین، ص۳۶۰.
  5. «بگو: به من بگویید اگر آب (سرزمین) شما فرو رود چه کسی برای شما آبی روان می‌آورد؟» سوره ملک، آیه ۳۰.
  6. کمال الدین، ص۳۶۰.
  7. کمال الدین، ص۳۶۱.
  8. کمال الدین، ص۳۶۱.
  9. «و نعمت‌های آشکار و پنهان خود را بر شما تمام کرد» سوره لقمان، آیه ۲۰.
  10. کمال الدین، ص۳۶۸.
  11. سید منذر حکیم،سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۹، ص ۳۱۳.