بحث:تولی
تولی امام علی(ع) و امامان دیگر، نیز عترت پاک پیامبر، اولیای خدایند. ولایت، دوستی و همبستگی با آنان نیز وظیفۀ امّت مؤمن است.دوستی با خاندان عصمت و دوستی با دوستانشان "تولّی" است و بیزاری و دشمنی با دشمنانشان تبرّی[۱].
مقدمه
- تولّی و تبرّی از واجبات الهی و از فروع دین است. پیوند درونی جامعۀ دینی و از میان بردن فاصلههای نادرست در میان معتقدان به یک مکتب، نیز تشکّل و تحزّب آنان با دوستان همفکر و همجهت و مقابله با دشمنان، تولّی و تبرّی نام دارد و مؤمنان نسبت به هم، هم ولایت دارند، هم تولّی و هم خطّی و همراهی. نماد برجستۀ این فرهنگ، نسبت به اهل بیت است. دوستی با آنان فرض الهی است و رویگردانی از دشمنانشان، عامل تقرّب به خداوند است. به فرمودۀ امام رضا(ع): «کمال الدّین ولایتنا و البراءة من عدوّنا»[۲]، کمال دین، ولایت ما و بیزاری از دشمنان ماست. پیامبر خدا(ص) فرمود: «"من أحبّ أن یحیی حیاتی و یموت مماتی و یدخل الجنّة الّتی وعدنی ربّی فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و ذرّیته الطّاهرین أئمّة الهدی..."»[۳] در حدیث دیگری بر هر دو محور تولّی و تبرّی تأکید شده و چنین آمده است: «من أراد أن یحیی حیاتی و یموت میتتی و یدخل جنّة عدن الّتی غرسها اللّه ربّی بیده، فلیتولّ علیّ بن أبی طالب و لیتولّ ولیّه و لیعاد عدوّه...»[۴] از آموزههای مهمّ مکتب شیعه، تأکید بر این موالات و معادات و تولی و تبرّی است که نشان شیعۀ واقعی همین است، گاهی هم با تعبیر "سلم" و "حرب" بیان شده است و محور دوستی و دشمنی و جنگ و صلح با دیگران، صلح و حرب آنان با عترت است. در متون زیارتی که نوعی "اعلام مواضع" و "تبیین شعارها" ست، به تعبیر «سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولیّ لمن والاکم و عدوّ لمن عاداکم» زیاد برمیخوریم (مثل زیارت عاشورا)، در زیارت جامعۀ کبیره نیز آمده است: «موال لکم و لأولیاءکم مبغض لأعداءکم و معاد لهم»، «برئت إلی اللّه عزّ و جلّ من أعداءکم و من الجبت و الطّاغوت و الشّیاطین و حزبهم، الظّالمین لکم، الجاحدین لحقّکم و المارقین من ولایتکم». این خطّ و آموزه، یادگار غدیر خم و خطبۀ غدیریّۀ حضرت رسول(ص) است. آن حضرت پس از تعیین علی(ع) به خلافت و امامت مسلمین، دوستداران و موالیان او را دعا کرد و بر دشمنان و مخالفان و واگذارندگان او نفرین و لعنت فرستاد: «أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله». پس تولّی و تبری نسبت به دوستان و مخالفان اهل بیت، خطّی نبوی و سرمشقی غدیری برای شیعیان در طول تاریخ است.[۵].[۶]
ولایت و تولی
- ولایت و تولی، رابطهای دو جانبه است؛ چراکه ولاء و تولی، نوعی همبستگی و نزدیکی بین دو چیز است، بهنحویکه فاصلهای میان آن دو نباشد. "ولایت علی را پذیرفتن"، یعنی التزام به حکومت علوی با همۀ ابعاد و ضوابط و شرایطش با پیروی از او به عنوان یک سرمشق و الگو، تسلیم بودن تنها در برابر او، پیوند با او و گسستن و رها شدن از هر ولایتی دیگر و دفع نیروها و قطبها و عوامل مخرّب و ناهمساز با ولایت امام. در این ولایت دوجانبه، از یکسو امامان معصوم و حجتهای الهی بر امت ولایت دارند، از سویی پذیرش ولایت آنان و تبعیت و تسلیم بودن و موالات و تولی با آنان، تکلیف و وظیفه است و چنین ولایتی، هم موجب سعادت اخروی و ورود به بهشت است، هم مایۀ نجات و وحدت و قدرت امت اسلام در دنیاست و قطعا ولایت باید همراه با برائت از دشمنان هم باشد. به فرمودۀ امام رضا(ع): «کمال الدّین ولایتنا و البرائة من عدوّنا»[۷] آنچه حضرت رسول(ص) در غدیر خم و موارد متعدد دیگر با عبارتهای گوناگون بر آن تأکید داشت، بیان همین حقیقت بود و حدیث ولایت که آن روز از زبان آن حضرت شنیده شد، اثبات امامت علی بن ابی طالب(ع) بود که فرمود: «إنّ اللّه مولای و أنا مولی المؤمنین و أنا أولی بهم من أنفسهم، فمن کنت مولاه فعلیّ مولاه، أللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه...»[۸]، نیز فرمود: «من آمن بی و صدّقنی فلیتولّ علیّ بن ابی طالب، فإنّ ولایته ولایتی و ولایتی ولایة اللّه»[۹] بحث ولایت، بحثی گسترده است، ولایت تکوینی و ولایت تشریعی نیز در این موضوع میگنجد. رابطۀ ولایت با محبت و عمل نیز از نکات مهمّ است، معنای ولایت و مولی از دیرباز مورد مناقشۀ بسیار میان شیعه و اهل سنت در کتابهای کلامی بوده است که باید به منابع مفصّلتر رجوع کرد[۱۰][۱۱].
تولی در زیارتنامهها
- موضوعی که در زیارتنامهها، به طور گسترده و مکرّر به چشم میخورد، تولّی و تبرّی است. ولایت داشتن و برائت جستن. اعلام همبستگی نمودن و اظهار برائت و بیزاری کردن.سخن ما، از گروه حقپرست و موحّدی است که میخواهد معیارهای مکتب را بر همه اصول زندگی خویش حاکم سازد. از این رو، در ولایت و برائت نیز، باید نگاهش به کلام خدا و رهنمود پیامبر(ص) و ائمه(ع)، و رفتار عملی و سلوک اجتماعی آنان باشد. ولایت و برائت، نوعی جاذبه و دافعه و پیوستن و گسستن را دربر دارد. ولایت، به طور کلی و عام، جهت خدایی داشتن همه کارها و برنامهها، و نوعی تشکّل و تحزّب و هم جبههگی در عقیده و عمل، با اولیای دین و پرچمداران توحید است. حفظ و پاسداری و پایبندی به جبهه حقی است که انسان به آن پیوسته و وابسته است. بعد عملی و خارجی این پیوستگی درونی، چنان روشن است که نیازی به بحث و استدلال ندارد. امام باقر(ع) در حدیث مفصّلی به جابر بن عبدالله، میفرماید: ««مَن کانَ لِلّهِ مطیعاً فهو لنا ولی ومن کانَ للّه عاصیاً فهو لنا عدوٌّ ولا تُنال ولایتُنا الّا بالعمل والوَرَع»»[۱۲] آن که مطیع خداست "ولیّ" ماست و آن که نافرمانی خدا کند، دشمن ماست، به ولایت ما، جز با عمل و پرهیزکاری، نمیتوان رسید[۱۳].
تولی در چشم به راه
"تولی" بر وزن ترقی مصدر باب تفعل از ماده "ولی" و در لغت به معنای پذیرش ولایت و کسی را ولی خود قرار دادن است. "ولی" در زبان عرب به معنای دوست، یاور و سرپرست آمده است. چنان که مصدر آن "ولایت" نیز به معنای دوستی، یاوری و سرپرستی به کار میرود. بنابراین، تولی هم به معنای پذیرش دوستی و کسی را دوست خود قرار دادن است و هم به معنای پذیرش سرپرستی و کسی را سرپرست خود قرار دادن. با توجه به موارد کاربرد این کلمه در آیات و روایات میتوان گفت که دوستی و سرپرستی، لازم و ملزوم یکدیگرند و پذیرش دوستی، مقدمه پذیرش سرپرستی است؛ زیرا دل سپردن، مقدمه سر سپردن است و انسان تا به کسی دل نبندد، نمیتواند سرسپرده او شود و چنان که باید و شاید تسلیم او گردد[۱۴]. "تبری" نیز بر همان وزن و از همان مصدر از ماده ابرءا و به معنای بیزاری جستن، بیزار شدن[۱۵] و دوری گزیدن آمده است[۱۶]. در مورد معنای اصطلاحی این دو کلمه نیز گفتهاند: تولی و تبری؛ یعنی انسان از لحاظ عاطفی، قلب خود را از محبت و علاقه خدا، پیامبران و ائمه معصومین و جانشینان به حق آنان (فقیهان) و مؤمنان پر کند و در عین حال، بغض و کینه دشمنان آنها را به دل بگیرد و از نظر سیاسی و اجتماعی، سرپرستی، رهبری، دوستی و حکومت الهی را بپذیرد و از حکومت دشمنان اسلام دوری جوید[۱۷][۱۸].
مقدمه
- خدای متعال در سوره مائده، جریان ولایت را تبیین نموده و جایگاه و معیارهای آن را نیز مشخص نموده است. آنجا که میفرماید: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ * وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۱۹].
- امام صادق(ع) درباره آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا...﴾ فرمودند: ﴿إِنَّمَا﴾ یعنی سزاوارتر به شما، مُحقتر به شما و کارهایتان و جانتان و اموالتان تا روز قیامت، خدا و رسولش است و کسانی که ایمان آوردند، یعنی علی و فرزندانش که اماماند [۲۰].
- امام صادق(ع) آیه ﴿فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ﴾[۲۱] را تلاوت فرمودند سپس فرمودند آیا میدانید مقصود از ﴿آلَاءَ اللَّهِ﴾ چیست؟ اصحاب پاسخ دادند: نمیدانیم، حضرت فرمودند: ﴿آلَاءَ اللَّهِ﴾ بزرگترین نعمت خدای متعال بر خلق و آن ولایت ما اهل بیت(ع) است [۲۲].
- پذیرش ولایت اهل بیت(ع) در ردیف پذیرش ولایت خدا قرار گرفته است [۲۳][۲۴].
- امام صادق(ع) میفرمایند: خداوند دستور به پذیرش ولایت ائمه(ع) داده که در آیه ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾[۲۵] به آنها تصریح مینماید: و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما، مردم را هدایت میکردند. اینهایند که ولایت و اطاعت آنها لازم است[۲۶].
- امام علی(ع) میفرمایند: حق ما بر عهده مردم، حقّ فرمانبرداری و ولایت است و از برای مردم از خدا، نیکویی جزاست: [۲۷].
آثار ولایتپذیری
- پذیرش ولایت اهل بیت(ع) ثمرات و برکات بیشماری دارد، که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
- تقرب به خدا[۲۸].
- به یُمن ولایتپذیری اهل بیت(ع) خدا رموز دینمان را به ما آموخت و آنچه را از دنیایمان که فاسد شده بود به صلاح آورد [۲۹][۳۰].
- از برکت ولایتپذیری اهل بیت(ع) "کلمه توحید" کمال یافته و نعمت عظمت گرفته و پراکندگی به الفت مبدّل شده است [۳۱].
- به ولایتپذیری اهل بیت(ع) است که طاعت واجب ما، پذیرفته میشود [۳۲].
- ولایت اهل بیت(ع) موجب پاکیزگی خلقت ما، پاکی جانهای ما، تزکیه نفوس ما و کفاره گناهان ما میشوند [۳۳][۳۴].
بیزاری از دشمنان اهل بیت(ع) (تبری)
- همانگونه که پذیرش ولایت اهل بیت(ع) وظیفه است، برائت از دشمنان اهل بیت نیز یک وظیفه بهشمار میآید. بیتردید هیچیک از تولی و تبری بدون دیگری کافی نیست؛ نه با تولّی محض میتوان به سعادت رسید و نه با تبرّی میتوان از شقاوت رهید.
- اسماعیل جُعفی به امام باقر(ع) عرض کرد: شخصی محبّت امیرمؤمنان(ع) را در دل دارد، ولی از دشمن او تبرّی نمیجوید و میگوید: حضرت علی(ع) نزد من محبوبتر است. امام باقر(ع) فرمودند: چنین کسی پریشان حال و آشفتهخاطر و دشمن است. پُشت سر او نماز نگذار. او کرامت و ارزشی ندارد، مگر اینکه از او بترسی و تقیه کنی [۳۵][۳۶].
- تبری از دشمنان اهل بیت نیز مراتب و مصادیق متعدد دارد که حضرات معصومان(ع) در زیارتنامهها و احادیث خود به آنها اشاره نمودهاند:
- بیزاری از دشمنان اهل بیت [۳۷]
- بیزاری از جبت و طاغوت و از شیاطین و حزبشان که درباره اهل بیت(ع) ستم کردند و حقّ اهل بیت(ع) را منکر شده از حوزه ولایت اهل بیت(ع) بیرون رفتند و میراث اهل بیت(ع) را غصب کردند و در مقامات اهل بیت(ع) شکّ و تردید نموده و از اهل بیت(ع) منحرف شدند [۳۸].
- بیزاری از هر معتمدی جز اهل بیت(ع) [۳۹].
- بیزاری از هر فرمانروایی جز اهل بیت(ع) [۴۰].
- بیزاری از پیشوایانی که به دوزخ دعوت میکنند: [۴۱].
- بیزاری از برپاکنندگان جنگ با اهل بیت(ع) [۴۲].
- بیزاری از پیروان و همراهان دشمنان اهل بیت(ع) [۴۳][۴۴].
پانویس
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۴.
- ↑ اهل البیت فی الکتاب و السنّة، ص ۳۷۸
- ↑ «هرکس دوست دارد به حیات و مرگ من زنده بماند و بمیرد و به بهشتی که پروردگارم وعده داده وارد شود، با علی بن ابی طالب(ع) و نسل پاک او امامان هدایت، تولّی کند». مناقب، ج ۱ ص ۲۹۱
- ↑ کافی، ج ۱ ص ۲۰۹
- ↑ دربارۀ احادیث مربوط به محبت و ولایت أئمه و بغض و دشمنی با مخالفانشان، ر. ک: بحار الأنوار، ج ۲۷ ص ۵۱
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۷۴.
- ↑ اهل البيت فی الكتاب والسنّه، ص ۳۷۸
- ↑ «خداوند مولای من است و من مولای مؤمنانم و من از خود آنان برایشان شایستهترم، پس هرکه را من مولای او بودم، علی(ع) مولای اوست، خدایا هرکه را با او دوستی و ولایت داشته باشد دوست بدار و با هرکس که با او دشمنی کند دشمنی کن»... الغدير، ج ۱ ص ۱۱
- ↑ کنز العمّال، ج ۱۱ ص ۶۱۱
- ↑ از جمله: «الغدير» ج ۱ ص ۳۶۲، «نفحات الأزهار» (خلاصه عبقات) ج ۱۵ و ۱۶، «موسوعة الإمام علی بن ابیطالب»، ج ۲ ص ۱۹۷، «فيض القدير» (خلاصه عبقات) شیخ عباس قمی
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۵۹۴.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۱۹۶.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ زیارت، ص۲۹۳، ۲۹۴.
- ↑ ر.ک: محمد بن مکرم و النشر ابن منظور، لسان العرب، تحقیق: جمال الدین میر دامادی، ۱۵ ج، بیروت، دارالفکر للطباعة والنشر والتوزیع - دار صادر، ۱۴۱۴ ه- ق، ج ۱۵، ص ۴۰۷، ماده "ولی"؛ احمد بن محمد القیومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، بیروت، دارالفکر، بیتا، صص ۶۷۲ و ۶۷۳. لغتنامه دهخدا، ج ۵، ص ۶۲۷۲، ماده "تولی".
- ↑ باید توجه داشت که "بیزاری جستن" در اینجا به معنای "دوری گزیدن" است، نه "متنفر بودن" که یک حالت نفسانی است؛ زیرا "تبری" از فروع دین است و همه موارد فروع دین مربوط به اعمال انسان است.
- ↑ ر.ک: المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، همان، صص ۴۶ و ۴۷، ماده "بری"؛ لغت نامه دهخدا، ج ۴، ص ۵۷۵، ماده "تبری".
- ↑ ابوالفضل شکوری، فقه سیاسی اسلام، چاپ دوم: قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷، صص ۴۲۹ - ۴۴۶.
- ↑ شفیعی سروستانی، ابراهیم، چشم به راه، ص۸۶.
- ↑ «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آوردهاند، همان کسان که نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند * و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۵-۵۶.
- ↑ «إِنَّمَا يَعْنِي أَوْلَى بِكُمْ أَيْ أَحَقُّ بِكُمْ وَ بِأُمُورِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَمْوَالِكُمُ، اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا يَعْنِي عَلِيّاً وَ أَوْلَادَهُ الْأَئِمَّةَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»؛ کافی، ج۱، ص۲۸۸.
- ↑ «نعمتهای خداوند را به یاد آورید» سوره اعراف، آیه ۶۹.
- ↑ «هِيَ أَعْظَمُ نِعَمِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ هِيَ وَلَايَتُنَا»؛ کافی، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ «مَنْ وَالاكُمْ فَقَدْ وَالَى اللَّهَ وَ مَنْ عَادَاكُمْ فَقَدْ عَادَى اللَّهَ»؛ کافی، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۳.
- ↑ «و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری میکردند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.
- ↑ «فَإِنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِوَلَايَةِ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ سَمَّاهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فِي قَوْلِهِ ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾ وَ هُمُ الَّذِينَ أَمَرَ اللَّهُ بِوَلَايَتِهِمْ وَ طَاعَتِهِمْ»؛ بحارالأنوار، ج۷۵، ص۲۲۳.
- ↑ «لَنَا عَلَى النَّاسِ حَقُّ الطَّاعَةِ وَ الْوَلَايَةِ وَ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ حُسْنُ الْجَزَاءِ»؛ غررالحکم، ص۱۱۷.
- ↑ «أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَيْكُمْ بِمُوَالاتِكُمْ وَ مُوَالاةِ وَلِيِّكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
- ↑ «بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا وَ أَصْلَحَ مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۴.
- ↑ «وَ بِمُوَالاتِكُمْ تَمَّتِ الْكَلِمَةُ وَ عَظُمَتِ النِّعْمَةُ وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ بِمُوَالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطَّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وَلَايَتِكُمْ طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْكِيَةً لَنَا وَ كَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۵.
- ↑ «قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ(ع): رَجُلٌ يُحِبُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ لَا يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَقُولُ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّنْ خَالَفَهُ. فَقَالَ: هَذَا مِخْلَطٌ وَ هُوَ عَدُوٌّ فَلَا تُصَلِّ خَلْفَهُ وَ لَا كَرَامَةَ إِلَّا أَنْ تَتَّقِيَهُ»؛ وسائل الشیعة، ج۸ ص۳۰۹.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۵.
- ↑ «بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَعْدَائِكُمْ».
- ↑ «وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ الشَّيَاطِينِ وَ حِزْبِهِمُ الظَّالِمِينَ لَكُمُ الْجَاحِدِينَ لِحَقِّكُمْ وَ الْمَارِقِينَ مِنْ وَلَايَتِكُمْ وَ الْغَاصِبِينَ لِإِرْثِكُمْ الشَّاكِّينَ فِيكُمْ الْمُنْحَرِفِينَ عَنْكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ كُلِّ مُطَاعٍ سِوَاكُمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ مِنَ الْأَئِمَّةِ الَّذِينَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
- ↑ «وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
- ↑ «بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ»؛ مفاتیح الجنان، زیارت عاشورا.
- ↑ مقامی، مهدی، وظایف امت نسبت به قرآن و عترت، ص ۷۶-۷۷.