بحث:فلسفه غیبت صغری

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

فلسفه غیبت صغری در پیشوایان هدایت

  1. در کلماتشان مکرر از غیبت آن حضرت خبر داده‌اند و مردم را از خطرات آن آگاه کردند. این اولین گام برای آماده کردن مردم برای پذیرش غیبت امام‌شان بود.
  2. بعضی از ائمه قبل از امام زمان به ویژه امام هادی و امام عسکری(ع) کمتر بین مردم ظاهر می‌شدند و با این کارشان می‌خواستند به تدریج مردم را با غیبت امامشان و اینکه کمتر به محضرشان رسیدن، عادت دهند. مسعودی در اثبات الوصیه می‌گوید: "امام هادی(ع) با مردم کم معاشرت می‌کرد، جز با خواص اصحاب، با کسی تماس نمی‌گرفت. وقتی امام حسن عسکری به جایش نشست در اکثر اوقات از پشت پرده با مردم سخن می‌گفت تا شیعیان برای پذیرش غیبت امام دوازدهم مهیا و مأنوس گردند"[۱۱].
  3. اگر پس از رحلت و شهادت امام عسکری غیبت کامل شروع می‌شد، شاید وجود مقدس امام عصر مورد غفلت واقع شده و به تدریج فراموش می‌گشت، اما با وجود غیبت صغری و ارتباط مردم با امام به وسیله نواب خاص، همچنین شرفیابی برخی شیعیان به محضر امام در آن دوره از غیبت، مسأله از ولادت و حیات آن امام همام را بیشتر تثبیت کرد. اگر غیبت کبری بدون این مقدمات شروع می‌شد، شاید این مسائل تا این حد روشن نمی‌بود، همچنین ممکن بود برای برخی ایجاد تردید و اشکال کند، اما پس از این مقدمات افکار تا حدودی مساعد شد غیبت کبری آغاز گشت»[۱۲].

فلسفه غیبت صغری در پرسمان مهدویت

فلسفه غیبت صغری در درسنامه

  • غیبت صغری، مرحله نخست امامت حضرت مهدی(ع) بوده است. از ابتدا چنین مقدر بوده است که آن حضرت پس از رسیدن به امامت، بایستی بی‌‏درنگ از دید عمومی پنهان شود و در ظاهر، از آنچه در جامعه رخ می‌‏دهد، فاصله بگیرد؛ هر چند در واقع او از نزدیک، همه وقایع را احساس و ادراک می‌‏کند. باید توجه داشت که اگر آن غیبت، یک باره رخ می‏‌نمود ضربه سنگینی به پایگاه‌‏های مردمی و طرفداران امامت وارد می‌‏شد؛ زیرا مردم، پیش از آن با امام خود ارتباط داشتند، در مشکلات به او رجوع می‏‌کردند؛ اگر امام ناگهانی غایب می‌‏شد و مردم احساس می‌‏کردند دیگر به رهبر فکری و معنوی خود دسترسی ندارند، ممکن بود همه چیز از دست برود و آن جمع به تفرقه دچار شوند.
  • بنابراین لازم بود برای "غیبت تامه" زمینه‏‌سازی شود، تا مردم به تدریج با آن، خود بگیرند و خود را بر اساس آن بسازند. با غیبت صغری در واقع این زمینه‌‏سازی صورت گرفت.
  • این زمان، امام مهدی(ع) از دیده‌‏ها پنهان بود؛ ولی از راه نمایندگان، وکیلان و یاران مورد وثوق با شیعیان خود ارتباط داشتند[۱۶]. ولی رفته ‏رفته با پدید آمدن آمادگی، پس از گذشت مدت ۶۹ سال- به دستور خداوند سبحانه و تعالی- آن حضرت در پرده پنهان‌‏زیستی تمام و کامل قرار گرفت[۱۷].
  • در روایات فراوانی از پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع)، غیبت حضرت مهدی(ع) دارای دو بخش کوتاه مدت "غیبت صغرا" و درازمدت "غیبت کبرا" دانسته شده است. *امام صادق(ع) در این باره فرمود: "همانا برای قائم دو غیبت است که در یکی از آن دو به خانواده‌اش برمی‌گردد و در دیگری معلوم نیست کجاست؛ هر سال در مناسک حج حاضر می‌گردد و مردم را می‌بیند در حالی که مردم او را نمی‌بینند"[۱۸]. افزون بر دوگونه بودن، در برخی روایات به کوتاه بودن یکی و بلند بودن دیگری نیز اشاره شده است. همان حضرت در سخنی دیگر فرمود: "برای قائم دو غیبت است: یکی از آنها کوتاه مدت و دیگری درا زمدت...". [۱۹]
  • اما "غیبت صغرا"؛ اگرچه این تعبیر در روایات معصومین(ع) به این صورت نیامده است، امّا رفته رفته به خاطر کوتاه بودن دوران نخست غیبت، به این عنوان مشهور شده است. البته بهتر بود به جای "غیبت صغرا" از آن به "غیبت ناقصه" تعبیر می‌شد. چرا که با پایان یافتن این دوران غیبت تامّه آغاز شده است. و مهمترین تفاوت این دوره در تام بودن و ناقص بودن آن دو است. وگرنه با توجه به پیوستگی هردو غیبت به یکدیگر تفکیک آن دو به کوتاه و بلند، معنای قابل قبولی نخواهد داشت. امّا براساس دیدگاه مشهور، غیبت صغرا در اصطلاح مهدویت عبارت است از پنهان‌زیستی کوتاه مدت حضرت مهدی(ع) با ویژگی‌های خاصّ، پس از شهادت امام عسکری(ع) تا آغاز "غیبت کبرا".
  • اگرچه برخی آغاز این دوران را از همان ابتدای ولادت دانسته[۲۰]، مدت آن را ۷۴ سال ذکر کرده‌اند، اما مشهور آن است که آغاز آن از شهادت امام حسن عسکری(ع) و مدت آن حدود ۶۹ سال است[۲۱] به دلیل اینکه اگرچه حضرت مهدی(ع) در زمان حیات پدر بزرگوار خود گاهی به صورت پنهانی زندگی میکرد، امّا فراوانی کسانی که در این دوره به لقاء آن حضرت نائل شده‌اند گویای آن است که آشکار بودن آن حضرت برای عده‌ای فراوان بیش از پنهانی بودن ایشان بوده است. افزون بر آنکه، پنهانی اندک، در دوران امام عسکری(ع) خود می‌توانسته تمهیدی برای دوران غیبت صغرا باشد. چرا که، همان گونه که غیبت کبرا بدون مقدمه ممکن بود مشکلاتی را برای جامعه شیعی پدید آورد، غیبت صغرا بدون مقدمه نیز مشکلاتی ایجاد می‌کرد.
  • با این بیان، پاره‌ای از ویژگی‌های غیبت صغرا که آن را از دوره بعد متفاوت نمود، عبارت بود از:
  1. غیبت نخست "غیبت صغرا" از نظر زمان محدود بوده، برخلاف غیبت کبرا که بسیار طولانی است و غیر از خداوند کسی از مدت آن آگاهی ندارد.
  2. در دوران غیبت نخست "غیبت صغراپنهان‌زیستی امام همه جانبه و عمومی نبود. امام اگرچه از نگاه‌ها پنهان بود؛ اما کسانی مانند نواب خاصّ، برخی از وکلای آن حضرت و نیز افرادی با ویژگی‌های ممتاز، می‌توانستند با آن حضرت در تماس باشند و پرسش‌ها و نامه‌های مردم را خدمت امام ببرند و پاسخ او را به مردم برسانند، و یا به دیدار آن حضرت نائل شوند. اما در غیبت تامه "غیبت کبرا" امام به طور کلی از نگاه‌ها پنهان است و باب مکاتبه و نامه‌نگاری بسته است، یعنی، بنای غیبت کبرا و اقتضای آن این است که: حضرت دیده نشود. البته این بدان معنا نیست که امکان ندارد دیده شود؛ بلکه ممکن است برخی افراد، حضرت را ببینند.
  3. در غیبت صغرا، حضرت چهار نماینده داشت که آنها را به صورت معین و مشخص تعیین کرده و برگزیده بود. مهمترین وظیفه آنها برقراری ارتباط بین امام و مردم بود. ایشان اقامتگاه و مکان حضرت را نیز می‌دانستند؛ ولی در غیبت کبرا چنین نیست.
  4. در غیبت صغرا- افزون بر سفیران چهارگانه- ممکن بود کسانی آن حضرت را ببیند و بشناسد؛ ولی در غیبت کبرا کسی او را نمی‌بیند و اگر ببیند نمی‌شناسد»[۲۲].

پانویس

  1. رجالی تهرانی، علی رضا یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص ۸۲.
  2. اثبات الوصیة، ص ۲۰۶.
  3. امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، ص ۱۴۵.
  4. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت، ج۱۴، ص ۱۸۹.
  5. سید صدر الدین صدر، المهدى، بیروت، دار الزهراء، ۱۳۹۸ ه.ق، ص ۱۸۳؛ پیشواى دوازدهم امام زمان، نشریه مؤسسه در راه حق، ص ۳۸.
  6. مسعودى، اثبات الوصیه، ص ۲۰۶؛ ابراهیم امینى، دادگستر جهان، ص ۲۲۵ و ۲۲۶، انتشارات دار الفکر، قم، ۱۳۵۲ ه.ش.
  7. ابراهیم امینى، همان، ص ۲۲۶.
  8. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۱۸۵-۱۸۷.
  9. اثبات الوصیة، ص ۲۰۶.
  10. دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۱۸۸، ۱۸۹.
  11. مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۲۰۶.
  12. طاهری، حبیب‌الله، سیمای آفتاب، ص۸۸.
  13. ر. ک: رهبری بر فراز قرون، ص ۱۰۱.
  14. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۸۴ - ۸۷.
  15. رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص ۳۲۷.
  16. سید محمد باقر صدر، رهبری بر فراز قرون، ص ۱۰۱
  17. سلیمیان، خدامراد، فرهنگ‌نامه مهدویت، ص ۳۲۵ - ۳۲۷.
  18. " إِنَ‏ لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَتَيْنِ‏ يَرْجِعُ‏ فِي‏ إِحْدَاهُمَا وَ فِي‏ الْأُخْرَى‏ لَا يُدْرَى‏ أَيْنَ‏ هُوَ يَشْهَدُ الْمَوَاسِمَ‏ يَرَى‏ النَّاسَ‏ وَ لَا يَرَوْنَه‏‏ ‏‏‏‏‏"؛ نعمانی رحمه اللّه، الغیبة، ص ۱۷۵، ح ۱۵.
  19. " لِلْقَائِمِ‏ غَيْبَتَانِ‏ إِحْدَاهُمَا قَصِيرَةٌ وَ الْأُخْرَى‏ طَوِيلَة‏‏ ‏‏‏‏‏"؛ شیخ کلینی رحمه اللّه، کافی، ج ۱، ص ۳۴۰.
  20. شیخ مفید، ارشاد، ج ۲، ص ۳۴۰.
  21. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۵۹، شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۴۱، نعمانی، الغیبة، ص ۱۴۹.
  22. سلیمیان، خدامراد، پرسمان مهدویت، ص ۸۴ - ۸۷.
  23. شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۱۴۱.
  24. شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۲.
  25. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۱۴۷.