براء بن معرور انصاری در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسب

ابوبشر[۱] براء بن معرور بن صَخْر از بزرگان خزرج[۲] و سیّد و نقیب تیره بنی‌ سَلَمَه [۳] و مادرش رُباب دختر نُعْمان بن اِمْرَؤُالقَیْس کندی بود[۴]. از براء در دوران جاهلی خبری در دست نیست.[۵].

اسلام برا

برخی اسلام براء را در پیمان عَقَبه اوّل می‌دانند و قائل‌اند که او در سال ۱۲ بعثت در بیعت عقبه حاضر بود و اسلام آورد؛ ولی مشهور آن است که براء در عقبه دوم (سال ۱۳ بعثت) به عنوان یکی از رؤسای یثربیان حاضر بود و اولین فرد از یثربیان بود که با پیامبر a بیعت کرد[۶]، ازاین‌رو برخی او را از حاضران در هر دو بیعت عقبه می‌دانند[۷]، در هر صورت مسلّم به نظر می‌رسد که اسلام براء قبل از شرکت در بیعت عقبه دوم بود، زیرا نقل است که وی وقتی در سال ۱۳ بعثت برای شرکت در حج و بیعت در عقبه از یثرب عازم مکه بود در راه، نماز را به سوی مکه خواند، در حالی که همراهانش به سمت بیت المقدس نماز گزاردند. وی هنگامی که به مکه آمد از طریق عباس عموی پیامبر با آن حضرت آشنا شد[۸] و از درستی عمل خود از رسول اللّه a پرسید، پس پیامبر او را از نماز گزاردن به سوی کعبه منع کرد[۹]. در این بیعت وقتی یثربیان حاضر در حج سال ۱۳ شبانه در کنار جمره عَقَبَه اجتماع کردند پس از عباس بن عبدالمطلب براء بن معرور نخستین سخنران در جمع یثربیان بود و راستگویی، وفاداری و آمادگی خود و همراهان را برای فداکاری در راه رسول خدا a اعلام کرد.

پس از سخنان پیامبر a نیز براء ضمن اظهار ایمان و تصدیق آن حضرت گفت: سوگند به کسی که تو را به حق فرستاد همان‌گونه که از همسر و فرزندانمان دفاع می‌کنیم از شما دفاع خواهیم کرد. ما فرزندان جنگ و نبردیم و آن را از پدرانمان به ارث برده‌ایم[۱۰]. در ادامه، پیامبر براء را به عنوان یکی از دو نقیب بنی سلمه برگزید[۱۱].

براء پیش از ترک مکه به پیامبر a وعده داد که در حج سال بعد برای زیارت آن حضرت به مکه بیاید[۱۲]؛ ولی وی در ماه صفر سال بعد (قبل از هجرت پیامبر a به مدینه) درگذشت[۱۳] و نتوانست به وعده خود وفا کند. با توجه به مرگ زود هنگام براء مطالب چندانی در کتب تاریخی از او نقل نشده است. درباره او آمده است که هنگام مرگ ۳۱ مال خود را برای پیامبر a وصیت کرد[۱۴]. پیامبر a نیز آن را به ورثه براء بازگرداند [۱۵]؛ همچنین وصیت کرد که او را به سوی مکه دفن کنند[۱۶]، زیرا به پیامبر قول داده بود که در حج سال بعد او را زیارت کند [۱۷].

او نخستین نقیب از نقبای دوازده‌گانه بود که درگذشت[۱۸]. پیامبر پس از ورود به مدینه کنار قبر او حاضر شد و بر او نماز گزارد[۱۹] و برایش دعا کرد [۲۰]. گفته‌اند که پس از تغییر قبله به سوی مکه، پیامبر بار دیگر بر او نماز خواند. برخی این نماز را مجرد دعا می‌دانند[۲۱]. شیخ صدوق سه سنت از سنت‌های اسلام را به براء نسبت می‌دهد که عبارت است از: طهارت و استنجا با آب، نماز گزاردن به سوی مکه و وصیّت کردن ۳۱ دارایی.[۲۲][۲۳].

همسران و فرزندان برا

حُمَیمه دختر صَیْفی بن صخر از همسران براء است که پس از اسلام براء او نیز اسلام آورد و با پیامبر a بیعت کرد. از هند همسر جابر بن عَتیک، رباب مادر سعد بن معاذ[۲۴]، ظبیّه همسر ابی قَتادَه که پیامبر a به او تسبیح جهاد را آموخت[۲۵]، سُلافه، مبشّر[۲۶] یا ام‌مبشّر[۲۷] همسر زید بن حارثه[۲۸] به عنوان فرزندان براء و حُمیمه یاد کرده‌اند[۲۹]. همسر دیگر براء خُلیسه[۳۰] دختر قیس بن ثابت از قبیله بنی‌اشجع است که بِشر بن براء از همین همسر است. بِشر از صحابه پیامبر a بود که در عقبه دوم و بدر حضور داشت[۳۱] و به همراه پیامبر a از گوشت مسموم گوسفند زن یهودی در خیبر به سال هفتم هجری خورد و به شهادت رسید[۳۲][۳۳].

براء در قرآن

برخی قائل‌اند که وقتی براء برای نخستین بار به جای استفاده از سنگ خود را با آب تطهیر و استنجا کرد خداوند در شأن او آیه وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ[۳۴] را نازل کرد[۳۵] و او را از پاکیزگانِ محبوب خود خواند. ولی با توجه به اینکه این آیه مدنی است و براء پیش از حضور رسول خدا a در مدینه درگذشته، نمی‌تواند درباره براء باشد.

همچنین آمده است که پس از تحول قبله مسلمانان به سوی مکه، گروهی از مسلمانان نزد پیامبر a آمدند و در خصوص وضعیت عبادات مسلمانان درگذشته همچون براء بن معرور و اسعد بن زراره که به سوی بیت المقدس نماز گزارده بودند پرسیدند، پس خداوند با نزول آیه وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ[۳۶] ایمان و اعمال آنان را ضایع نشدنی معرفی کرد[۳۷].

با توجه به حضور مؤثر براء در پیمان عقبه دوم و انتخاب وی به عنوان نقیب می‌توان تمامی آیاتی که در شأن بیعت‌کنندگان عقبه دوم نازل شده، همچون آیات وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ[۳۸][۳۹]؛ وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا[۴۰]؛[۴۱]؛ وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۴۲]؛[۴۳]؛وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ[۴۴]؛[۴۵]؛ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنْجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ[۴۶]؛[۴۷] و يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ[۴۸]، [۴۹] را در شأن براء نیز دانست.[۵۰].

منابع

پانویس

  1. اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۶۵.
  2. الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۳۶.
  3. النسب، ص۲۸۶؛ الطبقات، ابن‌سعد، ج۳، ص ۴۶۴؛ المحبر، ص ۲۷۰.
  4. الطبقات، ابن‌سعد، ج ۸، ص ۲۹۶؛ المحبر، ص ۴۱۶؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۳۶.
  5. خیرخواه علوی، سید علی، مقاله «براء بن معرور انصاری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  6. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۴۷؛ الطبقات، ابن‌سعد، ج ۳، ص ۴۶۴؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۲۹۴.
  7. تاریخ الصحابه، ص ۴۲؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۳۶؛ الثقات، ج ۳، ص ۲۶.
  8. اسد الغابه، ج ۱، ص ۳۶۵.
  9. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۴۰؛ اسد الغابه، ج ۱، ص ۳۶۵؛ الثقات، ج ۱، ص ۱۰۸.
  10. السیرة النبویه، ج۲، ص ۴۴۲؛ الطبقات، ابن‌سعد، ج ۱، ص ۲۲۲.
  11. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۴۴؛ تاریخ الصحابه، ص ۴۲؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۳۶.
  12. الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۳۷.
  13. الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۳۷.
  14. الطبقات، ابن سعد، ج ۳، ص ۴۶۵؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۳۶.
  15. الاصابه، ج ۱، ص ۴۱۵؛ سیر اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۲۶۸.
  16. الطبقات، ابن‌سعد، ج ۳، ص ۴۶۵؛ الثقات، ج ۱، ص ۱۳۶؛ جمهرة انساب العرب، ص ۳۵۹.
  17. الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۳۷.
  18. الطبقات، ابن‌سعد، ج ۳، ص ۴۶۶.
  19. تاریخ دمشق، ج ۵۶، ص ۱۹؛ الاستیعاب، ج ۱، ص ۲۳۷.
  20. الطبقات، ابن‌سعد، ج ۳، ص ۴۶۵.
  21. اعیان الشیعه، ج ۳، ص ۵۵۴.
  22. الخصال، ص ۱۹۲.
  23. خیرخواه علوی، سید علی، مقاله «براء بن معرور انصاری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  24. الطبقات، ابن‌سعد، ج ۳، ص ۴۶۴؛ ج ۸، ص ۲۹۶؛ اسدالغابه، ج ۷، ص ۷۳.
  25. الاصابه، ج ۸، ص ۲۲۵.
  26. اسدالغابه، ج ۵، ص ۵۳؛ الطبقات، ابن‌سعد، ج ۸، ص ۲۹۶.
  27. الطبقات، ابن‌خیاط، ص ۶۲۴.
  28. اسد الغابه، ج ۷، ص ۳۸۱.
  29. الطبقات، ابن‌سعد، ج ۸، ص ۲۹۶.
  30. الاصابه، ج ۸، ص ۱۰۷.
  31. الطبقات، ابن‌سعد، ج ۸، ص ۲۹۶.
  32. جمهرة انساب العرب، ص ۳۵۹؛ تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۵۷؛ تاریخ ابن‌خیاط، ص ۵۰.
  33. خیرخواه علوی، سید علی، مقاله «براء بن معرور انصاری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  34. «و از تو درباره حیض می‌پرسند؛ بگو که آن، گونه‌ای رنج است. پس در حیض از زنان کناره گیرید و با آنان آمیزش نکنید تا پاک شوند و چون شست و شو کردند، از همان‌جا که خداوند به شما فرموده است با آنان آمیزش کنید، بی‌گمان خداوند توبه کاران و شست‌وشوکنندگان را دوست» سوره بقره، آیه ۲۲۲.
  35. الخصال، ص ۱۹۲؛ الصافی، ج ۱، ص ۲۵۳.
  36. «و بدین گونه شما را امّتی میانه کرده‌ایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبله‌ای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی می‌کند و چه کسی واپس می‌گراید، و بی‌گمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۳.
  37. اسباب النزول، ص ۴۳.
  38. «و نعمت خداوند را به یاد آورید و (نیز) پیمانی را که استوار با شما بسته است هنگامی که گفتید: شنیدیم و گردن نهادیم؛ و از خداوند پروا کنید بی‌گمان خداوند به اندیشه‌ها داناست» سوره مائده، آیه ۷.
  39. مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۶۰؛ روح المعانی، مج ۴، ج ۵، ص ۱۲۱.
  40. «و بی‌گمان اینان پیش‌تر با خداوند پیمان بسته بودند که (در جنگ به دشمن) پشت نکنند و پیمان خداوند بازخواست می‌گردد» سوره احزاب، آیه ۱۵.
  41. مجمع البیان، ج ۳، ص ۴۱۷؛ زاد المسیر، ج ۲، ص ۳۶۲.
  42. «و خداوند از نخستین پیش‌آهنگان مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی از آنان پیروی کرده‌اند خشنود است و آنها نیز از وی خشنودند و او برای آنان بوستان‌هایی فراهم آورده که جویبارها در بن آنها روان است، هماره در آن جاودانند، رستگاری سترگ، این است» سوره توبه، آیه ۱۰۰.
  43. جوامع الجامع، ج ۱، ص ۵۵۴؛ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۳۰۴.
  44. «و (یاد کن) آنگاه را که کافران با تو نیرنگ می‌باختند تا تو را بازداشت کنند یا بکشند یا بیرون رانند، آنان نیرنگ می‌باختند و خداوند تدبیر می‌کرد و خداوند بهترین تدبیر کنندگان است» سوره انفال، آیه ۳۰.
  45. تفسیر قمی، ج ۱، ص ۲۷۲.
  46. «همانا خداوند از مؤمنان، خودشان و دارایی‌هاشان را خریده است در برابر اینکه بهشت از آن آنها باشد؛ در راه خداوند کارزار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند بنا به وعده‌ای راستین که بر عهده او در تورات و انجیل و قرآن است و وفادارتر از خداوند به پیمان خویش کیست؟ پس به داد و ستدی که کرده‌اید شاد باشید و آن است که رستگاری سترگ است» سوره توبه، آیه ۱۱۱.
  47. تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۶۹؛ تفسیر ثعالبی، ج ۲، ص ۷۵.
  48. «ای مؤمنان! یاوران (دین) خدا باشید چنان که عیسی پسر مریم به حواریان گفت: چه کسانی در راه خداوند یاوران من خواهند بود؟ حواریان گفتند: ما یاوران (دین) خداوندیم و دسته‌ای از بنی اسرائیل ایمان آوردند و دسته‌ای کافر شدند و ما مؤمنان را در برابر دشمنانشان نیرومند کردیم و پیروز شدند» سوره صف، آیه ۱۴.
  49. تفسیر قرطبی، ج ۱۸، ص ۵۸.
  50. خیرخواه علوی، سید علی، مقاله «براء بن معرور انصاری»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.