بسمله در عرفان اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

به آیه بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ آیه تسمیه و بسمله می‌گویند. تسمیه به معنای نام‌گذاری و خواندن نام کسی است. در آغاز همه سوره‌های قرآن به‌جز سوره توبه، این آیه آمده است. الله جامع همه صفات و اسم اعظم خداوند است. رحمان و رحیم هم صفاتی هستند که نشانه فراگیری رحمت الهی هستند. هر حرف بسمله دارای معنایی است. بسم الله را به حسب روح و باطن صورت تجلیات فعلیه و به حسب سرّ السر، صورت تجلیات اسمائیه، بلکه ذاتیه است. بر اساس روایتی امام علی(ع)، باء بسم الله است که همه حقایق قرآن در آن جمع است.

مقدمه

اسم از ریشه «سمو» به معنای علو و بلندی[۱] و یا «وسم» به معنی علامت[۲] است و در اصطلاح عرفانی عبارت است از ذات با تعین و تجلی خاص[۳]. الله در اصل «اله» بوده که «ال» به آن اضافه شده است و سپس همزه به لام منتقل شده و حذف گردیده است[۴] «الله» در اصطلاح عرفانی عبارت است از ذات دارای همه صفات و اسمای الهی[۵] و آن اسم اعظم الهی است[۶].

«الرحمن» از ریشه «رحم» و به معنای رحمتی است که همه چیز را فرا گرفته است[۷]. «رحیم» نیز به معنای کسی است که شأن او رحمت است[۸] و مبالغه در رحمت است و وصف غیر خداوند واقع می‌شود[۹]. «رحیم» صفتی خاص است که سبب می‌شود هر یک از اعیان با استعداد خود متعین شوند[۱۰] و بسط کمال وجود است[۱۱].[۱۲]

پیشینه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ نخستین آیه از قرآن کریم است و سوره‌های قرآن غیر از سوره توبه با آن آغاز می‌شود. سرچشمه تفسیر بسمله در روایات است که در آنها به برخی مضامین بلند این آیه اشاره شده است[۱۳].

باء بسم الله دارای جایگاه ویژه و مشتمل بر حقایق بسیاری است که اهل معرفت به آن توجه داشته‌اند و برخی رساله مستقلی در شرح آن نگاشته‌اند؛ مانند: «کتاب الباء» محی الدین ابن عربی[۱۴]، رسالة فی بناء البسمله عمر بن محمد بن الیافی[۱۵] و مفتاح السعاده عبدالوحید بن جیلانی[۱۶].[۱۷]

جزء بودن بسم الله در سوره‌ها

مفسران و اندیشمندان در جزء بودن «بسمله» در سوره‌ها، اختلاف کرده‌اند ولی بیشتر اندیشمندان امامیه آن را جزء سوره می‌دانند[۱۸] از این رو غالب فقهای شیعه، تعیین بسمله برای هر سوره را در قرائت سوره نماز لازم دانسته‌اند[۱۹]. حقیقت بسمله در سوره‌ها یکسان نیست و در برخی موارد محیط و شامل‌تر از دیگر موارد است؛ بلکه بسمله‌ای که گوینده‌ای مشخص، آن را در کلامی معین به کار می‌گیرد، با بسمله دیگرش نیز متفاوت است[۲۰].

بسمله سوره حمد مشتمل بر حقایقی است که در بسمله باقی سوره‌ها نیست، بلکه آنها خود نیز از مراتب بسمله در سوره حمد محسوب می‌شوند[۲۱].[۲۲]

حقیقت بسم الله

اسمای الهی تعینات و شئون حق هستند[۲۳] که حاصل تجلی حق تعالی به فیض اقدس است[۲۴]. اسم اعظم «الله» به جهت جامعیت آن نسبت به اسمای دیگر، حقایق همه اسمای الهی را در خود دارد[۲۵]؛ بلکه از این جهت که همه موجودات ظهور اسم جامع «الله» هستند، در هر موجودی این حقایق به صورت ظهور احدیت جمع و سرّ، وجود دارد[۲۶]؛ اما انسان کامل به جهت مظهریت اتم آن برای اسم جامع «الله»، جامع حقایق اسما و صفات الهی است[۲۷] .

اسم اعظم «الله» نخستین مظهر اسم اعظم، اسمای ذاتی الرحمن الرحیم است[۲۸]. اسم اعظم دارای دو وجهه غیبی و ظهوری است: الف) فیض اقدس و تجلی غیبی جهت باطنی آن بوده و جهت ظهوری آن اسم «الله» از حیث احدیت جمیع اسما است[۲۹]؛ ب) اسم اعظم «الله» به حیثیت خارجی خود عبارت است از ظهور مشیت مطلقه و نفس رحمانی که خود تعین نداشته و سبب تعین و ظهور همه موجودات در خارج است[۳۰].[۳۱]

جایگاه رحمان و رحیم

بسمله که قرآن کریم با آن آغاز می‌شود، مشتمل بر رحمت رحمانی و رحیمی است. اساس رحمت همان رحمت مطلقه است که سراسر عالم را فراگرفته و هر موجودی را به کمال خود می‌رساند[۳۲] و رحمت مطلقه به رحمت رحمانی و رحیمی تقسیم می‌شود: رحمان صفت عامی است که برای همه موجودات است، اما اسم خاص حق تعالی است؛ زیرا در بسط اصل وجود برای حق تعالی شریکی نیست. رحیم نیز صفت عامی است که برای هدایت مردم است که دیگر موجودات نیز از آن نصیبی دارند و تجلی به مقام رحیمیت پس از مقام رحمانیت است[۳۳].

رحمانیت و رحیمیت ذاتی عبارت است از تجلی ذات برای ذات و ظهور اسما و صفات و اعیان ثابته، به ظهور علمی و کشف تفصیلی در عین اجمالی در حضرت واحدیت اما رحمانیت و رحیمیت فعلی عبارت است از تجلی ذات در لباس افعال از راه بسط فیض و کمال آن بر اعیان و اظهار آنها در خارج آن طوری که مطابق نظام اتم می‌باشد[۳۴].[۳۵]

معانی حروف بسم الله

مفسران برای «باء» معانی متعددی چون استعانت، ابتداء، سببیت و مانند آن ذکر کرده‌اند[۳۶].

از بعضی روایات استفاده می‌شود برخی آن را متعلق به کلمه‌ای مشتق از فعل اَسِمُ می‌دانند[۳۷].

در روایتی ، باء به «بلاء الله» و سین به «سناء الله» و میم به «ملک الله» تفسیر گشته است[۳۸]. تفسیر این حروف به اسمای الهی، به سبب مظهریت این حروف از آن اسما و غلبه آن اسم در آن حرف است[۳۹].

یکی از علمای معاصر باء را تجلی و ظهور مطلق می‌داند و نخستین تعیین آن مرتبه اعلای وجود است که مرتبه ولایت مطلقه است[۴۰] و از جهت خلقی، نخستین تعین مشیت مطلق است که از آن به فیض منبسط اطلاقی نیز تعبیر می‌شود[۴۱]. این مرتبه که باء به آن اشاره دارد، مقام ولایت مطلق و مقام معنوی ولایت احمدی(ص) و علوی(ع) است[۴۲].

از جمله اشارات دیگری که در بسم الله می‌توان نام برد، اختفای الف در رسم الخط بسم الله است که اهل معرفت، آن را اشاره به بطون ذات و سریان و معیت او با اشیا دانسته‌اند[۴۳].[۴۴]

مراتب عالم در بسم الله

یکی از اندیشمندان معاصر در یک تفسیر بسم الله را به حسب روح و باطن صورت تجلیات فعلیه و به حسب سرّ السر، صورت تجلیات اسمائیه، بلکه ذاتیه می‌داند که نخستین تجلی به اسم الله و سپس به مقام رحمان و بعد به مقام رحیم است[۴۵] و در تفسیر دیگر بسم الله را تمام دایره وجود و در قوس نزول و صعود می‌داند که اسم الله اشاره به مقام احدیت ظهور و بطون عالم و رحمان اشاره به مقام بسط و ظهور و قوس نزول عالم و رحیم مقام قبض و بطون و قوس صعود است[۴۶]. به اعتقاد ایشان این مراحل نزول و صعود، به حسب عوالم و نشئات و به حسب احوال و تجلیات قلوب سالکان متفاوت است[۴۷].[۴۸]

جایگاه امیرالمؤمنین(ع) در بسم الله

برخی مبانی عرفانی را منطبق بر متون شریعت حقه می‌داند[۴۹]؛ از این رو روایاتی که درباره ولایت و خلافت وارد شده است را به خوبی تفسیر می‌کند. روایتی است که امیرالمؤمنین(ع)، خود را نقطه باء بسم الله معرفی کرده که همه حقایق قرآن در آن جمع است[۵۰].

روایت یادشده، آن را صادر از اهل بیت(ع) است. نقطه بر امیرالمؤمنین(ع) منطبق و به معنای باطن و سرّ ولایت مطلقه[۵۱] و سرّ توحید است؛ زیرا از یک سو باء مشتمل بر تمام مقاصد قرآن ـ که همان حقیقت توحید است ـ است و از سوی دیگر، انسان کامل و وجود مبارک علوی(ع) همان نقطه سرّ توحید است[۵۲]. حقیقت بسم الله همان فیض مقدس و مشیت مطلقه و مظهر آن انسان کامل و خلیفه‌ای است که مربی سلسله وجود از غیب و شهود است[۵۳].[۵۴]

منابع

پانویس

  1. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ص۲۹۰.
  2. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، ج۱، ص۲۳۰.
  3. کاشانی، عبدالرزاق، شرح فصوص الحکم، ص۱۱۳؛ قیصری، داوود بن محمود، شرح فصوص الحکم، ص۴۴؛ امام خمینی، دعاء السحر، ص۷۳.
  4. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، ج۶، ص۳۴۰.
  5. قیصری، داوود بن محمود، شرح فصوص الحکم، ص۸۷۳؛ امام خمینی، چهل حدیث، ص۶۴۰.
  6. تستری، سهل بن عبدالله، تفسیر التستری، ص۲۲؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۰۸.
  7. ازهری، محمد بن احمد، تهذیب اللغه، ج۵، ص۳۳.
  8. عسکری، حسن بن عبدالله، الفروق فی اللغه، ص۱۹۰.
  9. ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج۲، ص۲۱۰.
  10. قیصری، داوود بن محمود، شرح فصوص الحکم، ص۹۱۲.
  11. امام خمینی، دعاء السحر، ص۴۳.
  12. احمدی امیری، سید علی، مقاله «بسم الله الرحمن الرحیم»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۶۲۰.
  13. صدوق، معانی الاخبار، ص۳؛ حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۶-۱۱.
  14. مجموعة رسائل ابن عربی، ج۱، ص۴۵۵.
  15. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۵، ص۶۴.
  16. آقابزرگ طهرانی، محمد محسن، الذریعة إلی تصانیف الشیعه، ج۲۱، ص۳۳۲.
  17. سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، مقاله «بسم الله الرحمن الرحیم»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۶۲۰.
  18. طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۴؛ طبرسی، ج۱، ص۸۹؛ طباطبایی، المیزان ج۱، ص۲۳.
  19. عاملی، سید محمد جواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، ج۷، ص۶۵؛ یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، ج۲، ص۵۰۲- ۵۰۳.
  20. سر الصلاة، ص۸۵؛ چهل حدیث، ص۶۵۱ – ۶۵۲.
  21. دعاء السحر، ص۸۸-۸۹.
  22. سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، مقاله «بسم الله الرحمن الرحیم»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۶۲۱.
  23. تعلیقات فصوص، ص۲۱۹ و۳۰۰.
  24. چهل حدیث، ص۶۳۴.
  25. آداب الصلاة، ص۳۳۳؛ تقریرات، ج۲، ص۲۴۶.
  26. آداب الصلاة، ص۲۶۰ -۲۶۱.
  27. چهل حدیث، ص۶۳۵ ـ ۶۳۶.
  28. مصباح الهدایه، ص۱۷ – ۱۸.
  29. امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۹۱.
  30. دعاء السحر، ص۷۸؛ مصباح الهدایه، ص۴۵.
  31. احمدی امیری، سید علی، مقاله «بسم الله الرحمن الرحیم»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۶۲۲.
  32. حدیث جنود، ص۱۸۶ ـ ۱۸۷.
  33. آداب الصلاة، ص۲۴۷.
  34. دعاء السحر، ص۴۴.
  35. احمدی امیری، سید علی، مقاله «بسم الله الرحمن الرحیم»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۶۲۲.
  36. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۹۲؛ فخررازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، ج۱، ص۹۹ ـ ۱۰۰؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوارالتنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ج۱، ص۲۵- ۲۶.
  37. حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۱۱.
  38. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، ص۱۰۷.
  39. خمینی، سیدمصطفی، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۱۶۵- ۱۷۰.
  40. امام خمینی، تفسیر حمد، ص۱۵۳ – ۱۵۴.
  41. امام خمینی، مصباح الهدایه، ص۴۵؛ حدیث جنود، ص۲۵ ـ ۲۷.
  42. تفسیر حمد، ص۱۵۴.
  43. ابن عربی، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۱۰۲؛ قونوی، صدرالدین، اعجاز البیان فی تفسیر ام القرآن، ص۱۲۲ ـ ۱۲۳؛ امام خمینی، دعاء السحر، ص۸۸.
  44. سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، مقاله «بسم الله الرحمن الرحیم»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۶۲۳.
  45. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۴۷ ـ ۲۴۸.
  46. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۹۶ – ۲۹۷؛ تعلیقات فصوص، ص۱۶؛ تعلیقه فوائد، ص۸۹.
  47. دعاء السحر، ص۸۷.
  48. سید علی احمدی امیری|احمدی امیری، سید علی]]، مقاله «بسم الله الرحمن الرحیم»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۶۲۴.
  49. سر الصلاة، ص۳۸.
  50. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة لذوی القربی، ج۱، ص۲۱۳.
  51. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۷۴.
  52. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۲۹۸.
  53. دعاء السحر، ص۸۸-۸۹.
  54. احمدی امیری، سید علی، مقاله «بسم الله الرحمن الرحیم»، دانشنامه امام خمینی ج۲ ص ۶۲۵.