بسمله در قرآن
به آیه ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ آیه تسمیه و بسمله میگویند. تسمیه به معنای نامگذاری و خواندن نام کسی است. در آغاز همه سورههای قرآن بهجز سوره توبه، این آیه آمده است
در روایات فضیلت بسیاری برای بسمله نقل شده است و اسمی از اسماء الله شمرده شده است، همچنین در کتب فقهی احکام مختلفی درباره قرآن و بسمله وجود دارد.
مقدمه
به آیه ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۱] آیه تسمیه و بسمله میگویند. تسمیه به معنای نامگذاری و خواندن نام کسی است و چون تلاوت ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۲] در آغاز هرکاری، خواندن نام خدا برای آن کار است، آن را تسمیه میگویند[۳].
در آغاز همه سورههای قرآن بهجز سوره توبه، ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۴] آمده است و در آیه ﴿إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۵] افزون بر آغاز سوره، در شروع نامه سلیمان تکرار شده است و همین ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ به اتفاق شیعه و سنی، جزء سوره به شمار میآید[۶]. امامیه ـ بر اساس روایات ـ اتفاق دارند که ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۷] در آغاز سورهها ـ به جز سوره توبه آیهای از همان سوره شمرده میشود و هر کس آن را در نماز ترک کند، نمازش باطل است[۸][۹]
واژهشناسی بسمله
بسمله مصدری است که از آیه ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۱۰] گرفته شده است[۱۱] و در صورت فعلی "بَسْمَلَ" برای کار کسی که آن را گفته یا نوشته باشد[۱۲] و به صورت اسم فاعلی "مُبَسْمِل" برای گوینده آن به کار میرود[۱۳]، افزون بر این واژه بسمله در جایگاه نامی برای آیه ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۱۴] نیز مینشیند؛ مانند: "البسملة آیة من الكتاب والفاتحة"[۱۵]. به نقل برخی واژه پژوهان، بسمله از واژههای عربی نوپدید است که از عرب فصیح شنیده نشده؛ اما ابنسکیت و مطرزی با نقل شواهدی از شعرای عرب، فصاحت و عربی اصیل بودن آن را ثابت کردهاند. به هر حال استفاده از اینگونه کلمات در زبان عربی شایع است که از جمله میتوان به "حَمْدَ لَه" برای ﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ﴾[۱۶] و "حَوْقَلَه" برای «لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ» اشاره کرد[۱۷].
کاربرد واژه بسمله نزد مفسران و غیر آنان رایج است[۱۸]، اما در میان روایتهای شیعه و سنی تنها شهید ثانی در تفسیر آیه بسمله روایتی را به صورت «لا تترك البسملة» نقل کرده است که درباره آن نیز این گمان وجود دارد که روایت «لاَ تَدَعْ بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ» در عبارت شهید ثانی تغییر لفظ یافته باشد[۱۹].
از آیه ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۲۰] یا ﴿بِسْمِ اللَّهِ ﴾ به صورت مختصر با واژه "تسمیه" نیز یاد میشود[۲۱].
این واژه در مباحث فقهی، به ویژه بحث وجوب ذکر نام خدا در ذبح، کاربرد بیشتری دارد[۲۲][۲۳]
بسمله در آیات قرآن
همه سورههای قرآن جز سوره برائت با ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۲۴] آغاز میشود. این آیه شریفه در آیه ﴿إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۲۵]هم آمده است که در مجموع ذکر بسمله در قرآن به ۱۱۴ مورد میرسد، افزون بر این آیه ﴿بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا﴾[۲۶] و دستهای از آیات که مربوط به ذکر نام خدا (اسمالله) و احکام فقهی آن است: ﴿يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴾[۲۷]، ﴿فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآيَاتِهِ مُؤْمِنِينَ﴾[۲۸]،﴿وَمَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَإِنَّ كَثِيرًا لَيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ﴾[۲۹]، ﴿وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ﴾[۳۰]، ﴿وَقَالُوا هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لَا يَطْعَمُهَا إِلَّا مَنْ نَشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لَا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ﴾[۳۱]، ﴿لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ﴾[۳۲]، ﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنْسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ﴾[۳۳]، ﴿وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ﴾[۳۴]، ﴿الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾[۳۵] و آیاتی که موضوع ذکر ﴿وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۳۶]، ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ﴾[۳۷]، ﴿وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا﴾[۳۸]، ﴿وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا﴾[۳۹]، ﴿وَذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى﴾[۴۰]، ﴿تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ﴾[۴۱]، ﴿اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ﴾[۴۲] و تسبیح ﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ﴾[۴۳]، ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى﴾[۴۴] با نام پروردگار را بیان کرده با بسمله مرتبط است.
آیه کریمه ﴿وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا﴾[۴۵] درباره ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ نازل شده است. روایت است که مشرکان هنگامی که به تلاوت رسول خدا گوش فرا میدادند با شنیدن بسمله روی میگرداندند و میرفتند و چون پیامبر از قرائت این آیه فارغ میشد باز میگشتند[۴۶][۴۷]
فضیلت بسمله
در فضیلت بسمله روایات بسیاری وارد شده است. در برخی ازاینروایات بسمله با کرامتترین و بزرگترین آیه قرآن[۴۸] و اسمی از اسماء اللّه شمرده شده است[۴۹] که نزدیکی آن به اسم اعظم مانند نزدیکی سفیدی چشم به سیاهی آن[۵۰] و کتابت زیبای آن برای تعظیم خداوند، موجب غفران و بخشش است[۵۱]. بر پایه برخی روایات زمانی که معلم به کودکی بگوید: بگو: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۵۲] و او آن را بگوید، برای معلم و کودک و پدر و مادر وی برائت و آزادی از آتش دوزخ نوشته میشود[۵۳]. گفتن «﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۵۴] در ابتدای هر امر کوچک و بزرگ[۵۵] و نوشتن آن در ابتدای هر نوشته ممدوح و پسندیده است، زیرا در فرهنگ اسلامی هر کار با اهمیتی اگر با «بسم اللّه الرحمن الرحیم» آغاز نشود نافرجام و ناقص میماند[۵۶]. این ویژگیهای قرآنی و تأکیدهای روایی در مجموع جایگاهی ممتاز و در خور برای بسمله در فرهنگ و آداب مردم رقم زده است، به گونهای که ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۵۷] از حیث دلالت بر اسلام، جایگاهی بعد از شهادتین دارد و از شعارهای مخصوص مسلمانان است که کارهای خود را با آن آغاز میکنند[۵۸][۵۹]
تاریخچه بسمله
چگونگی پیدایش و آغاز کتابت بسمله از اموری است که روایات تاریخی و دینی متفاوتی درباره آن وجود دارد؛ بعضی امیة بن ابی صلت را نخستین کسی میدانند که پیش از اسلام در قریش نگارش نوشتهها و نامهها را با "باسمك اللهم" آغاز کرد[۶۰]. نقل است که پس از اسلام پیامبر نیز به پیروی از قریش مکاتباتشان را با "باسمك اللهم" آغاز میکردند و با نزول آیه ﴿بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا﴾[۶۱] آن را به ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ تغییر دادند و پس از نزول آیه ﴿قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ﴾[۶۲] به "بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ ابتدا میکردند تا اینکه آیه ﴿إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۶۳] نازل شد و نوشتن ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۶۴] در ابتدای مکاتبات آن حضرت تثبیت گردید[۶۵]. البته در اینکه ترکیب جملهای به صورت «﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۶۶] از مصطلحات اسلامی است و پیش از آن در میان عرب جاهلی سابقه نداشته است جای گفت و گو نیست[۶۷]. وقایع شعب ابیطالب پیش از هجرت[۶۸] و صلح حدیبیه در سال ششم هجری که معروفترین مورد استعمال "باسمك اللهم" در زمان پیامبر است[۶۹] گواه این است که پیش از اسلام در میان قریش اصطلاح ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۷۰] رایج نبوده است[۷۱]، امّا چون سوره نمل پیش از سوره هود و اسراء نازل شده است[۷۲] صحت این قول که تا نزول این آیه، بسمله در میان مسلمانان رایج نبوده و پیامبر اکرم (ص) نیز به تبع قریش مکاتباتشان را با "باسمك اللهم" آغاز میکردهاند مورد تردید قرار میگیرد. افزون بر این بنابر نقل واحدی و سیوطی بسمله اولین آیه نازل شده بر پیامبر است[۷۳] و روایات بسیاری بر وجود بسمله در ابتدای همه سورهها جز برائت دلالت دارد و آن را نشان پایان یافتن سوره و آغاز سورهای دیگر برای پیامبر و مسلمانان معرفی میکنند[۷۴]. برخی از روایات بسمله را اول هر کتاب آسمانی[۷۵] و برخی نیز آن را از اختصاصات پیامبر اسلام (ص) و حضرت سلیمان (ع) میداند[۷۶]، چنانکه آیه ﴿إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۷۷] استعمال بسمله را از جانب حضرت سلیمان ثابت میکند. مدلول این روایات با روایاتی که بسمله را اول هر کتاب آسمانی میداند[۷۸] خالی از تعارض نیست، اگر چه جمع بین دو روایت به این صورت مقدور است که بسمله نازل بر سلیمان عربی و بر سایر پیامبران غیر عربی باشد، یا اینکه آغاز مکاتبات و نامهها را با بسمله از اختصاصات حضرت سلیمان (ع) بدانیم[۷۹]. نخستین ترجمه بسمله را متعلق به سلمان فارسی دانستهاند. این ترجمه که به درخواست برخی از ایرانیان صورت پذیرفته عبارت است از "به نام یزدان بخشاینده بخشایند"[۸۰][۸۱]
تفسیر بسمله
آغاز امور با نام افراد برای انتساب کارها به آنان است، ازاینرو انسانها بعضی از کارهایشان را با نام افرادی آغاز میکنند که آنان را به بزرگی میشناسند و بدین وسیله امید رضایت آن بزرگ و جلب نظر او را دارند[۸۲]. شروع قرآن با بسمله و تکرار آن در ابتدای هر سوره بدین معناست که همه احکام، دستورات، اخلاق، آداب و مواعظ بیان شده در این کتاب شریف برای خدا و از جانب او[۸۳] و همچنین آموزشی است برای انسانها تا گفتار و کردار خود را با نام خدا آغار کنند، زیرا شروع کارها با نام خدا موجب استعانت از او و انتساب کارها به آن ذات مقدس است و بدین وسیله گفتار و کردار آدمی جنبه قدسی و الهی پیدا میکند و در آن برکت پدید میآید و ماندگار میشود، زیرا هر آنچه با نام خدا انجام پذیرد باطل و هالک نمیگردد و بهره هر چیزی از بقا و ماندگاری به میزان انتساب و ارتباط آن با وجه باقی و کریم ربوبی است. در روایت مشهور نبوی آمده است: «كُلُّ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَمْ يُذْكَرْ فِيهِ اِسْمُ اَللَّهِ، فَهُوَ أَبْتَرُ»[۸۴] بنابراین آغاز کردن به بسمله متضمن برائت کار از هرگونه نفسانیت و انتساب به غیر خداست[۸۵] و مانند نشانی برای بندگی و عبودیت خدا در کارهاست، چنان که حضرت رضا (ع) فرمود: گفتن ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۸۶] یعنی نشان مینهم بر خودم به نشانی از نشانههای خدا و این نشان همان عبادت و بندگی است[۸۷].
بعضی از مفسران محتمل دانستهاند که گفتن بسمله بدین معنا باشد که به وسیله قدرت و توانایی خدا به این کار موفق میشوم و اگر خداوند این توانایی را به من عطا نمیفرمود به انجام دادن آن موفق نمیشدم[۸۸]. جمعی از مفسران مفهوم بسمله را در هر سوره متناسب با مفهوم و غایت و غرض مترتب بر همان سوره میدانند[۸۹].
﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ جار و مجرور و نیازمند عاملی است که بدان تعلق گیرد تا همراه آن معنای کاملی از عبارت فهمیده شود، در متعلَّق آن اختلاف است؛ برخی متعلَّق آن را جمله خبری میدانند؛ مانند: ابتدأتُ ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ یا جمله امری؛ مانند: اِبْدَأْ بسم اللّه. از گروهی نیز قول به اسمی بودن متعلَّق بسماللّه مانند: ابتدائی بسم اللّه گزارش شده است. برخی نیز معنای ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ را "ابتدائی مستقر و ثابت ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾" و "ابتدائی ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ موجود و ثابت" دانستهاند[۹۰].
برخی هم شاید با توجه به حدیث: ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ یعنی « أَسِمُ عَلَى نَفْسِي». متعلق آن را "اَسِمُ" دانستهاند[۹۱]. ابنعربی متعلَّق ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ را "ابتداء العالم و ظهوره" میداند، زیرا معتقد است اسمای الهی سبب وجود عالم و مسلط برآناند[۹۲]. بعضی ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ را متعلق به سوره میدانند؛ مثلاً در سوره حمد گفته میشود: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۹۳] ا﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ﴾[۹۴] یعنی به اسم خدای تبارک و تعالی حمد برای اوست.[۹۵]
برخی دیگر ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ را متعلق به عامل محذوفی میدانند که به قرینه فعل متکلم که همراه ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ میآید، فهمیده میشود و قراین حالیه شنونده را از ذکر آن بینیاز میسازد[۹۶]. بعضی دیگر بسمله را از قانون جار و مجرور که نیازمند متعلق است خارج دانسته و مدعی شدهاند که بسمله برای تبرک و حسن طالع در ابتدای افعال و اقوال میآید و ﴿بِسْمِ اللَّهِ﴾ گفتن را مانند ﴿اللَّهِ﴾ گفتن اشخاص برای تذکر و توجّه به خدا دانستهاند[۹۷]. باور برخی مفسران نیز این است که "باء" در بسمله بای قسم است، بر این اساس بسمله مذکور در ابتدای هر سوره برای سوگند خداوند و بندگان است؛ خداوند با بسمله بر حقانیت سوره و بر عملی ساختن وعدهها و وعیدهای مطرح شده در سوره سوگند یاد میکند[۹۸] و سوگندی است از جانب بندگان بر صداقت و هماهنگی دل و زبان در آنچه که خوانده میشود[۹۹]. متعلق بسمله را هریک از موارد مذکور بدانیم در باطن خود نافی عقیده جبر و تفویض است، زیرا گوینده با گفتن بسمله از خداوند در گفتار و کردارش طلب یاری و دستگیری میکند.
همزه "اسم" همزه وصل است که در کلام نوشته میشود؛ ولی خوانده نمیشود[۱۰۰]، ولی در بسمله بر اثر کثرت استعمال در نوشتار نیز حذف شده است[۱۰۱]. بعضی از روایات و تأویلات عرفانی برای بسمله اسرار و معانی پنهانی بازگو کرده است؛ از آن جمله علی بن ابراهیم قمی روایت کرده است: باء "بهاء اللّه" و سین "سناء اللّه" و میم "ملک اللّه" است[۱۰۲]. میبدی و فخر رازی آوردهاند که ۱۹ حرف آیه بسمله اگر با اخلاص قرائت شود وسیلهای برای خلاصی و رهایی از زبانیه (فرشتگان عذاب) نوزدهگانه جهنّم است[۱۰۳]. ملا فتحالله کاشانی آمدن "اسم" بر سر کلمه "الله" را اشاره به این مطلب میداند که تبرک و استعانت به "اسم" خدای سبحان حاصل است تا چه رسد به "ذات"[۱۰۴]. عرفاً برای هر حرفی از حروف بسمله و تقدیم و تأخیر آنها، حرکات و حتی نقطههای آن تأویلاتی بیان کردهاند[۱۰۵].
وصف شدن ﴿اللَّهِ﴾ به ﴿الرَّحْمَنِ﴾ و ﴿الرَّحِيمِ﴾ در بسمله بدین معناست که شأن خداوند در این است که به صفت "رحمت" مشهورتر و شناخته شدهتر از صفاتی مانند: قهر و غضب باشد[۱۰۶]، به همین جهت در روایات و ادعیه عبارتهای گوناگونی بدین مضمون که رحمت خدا بر غضبش پیشی گرفته[۱۰۷] وارد شده است و چون اسم "رحمن" مخصوص خداوند است در بسمله بر "رحیم" مقدم شده است[۱۰۸]. برخی براساس پارهای از روایات بر این باورند که "رحمن" بر کثرت و وسعت دلالت میکند و گویای این است که رحمانیت حق بر مؤمن و کافر و بلکه بر گیتی سایه افکنده است و "رحیم" بر رحمت پیوسته و دائم حق دلالت میکند که تنها شامل بندگان مؤمن خداوند است[۱۰۹].
اما برخی ذکر ﴿الرَّحِيمِ﴾ را بعد از ﴿الرَّحْمَنِ﴾ به سبب ویژگی وزن فعیل میدانند که بر غریزی و ذاتی بودن صفت دلالت دارد؛ بدین معنا که در ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۱۱۰] واژه ﴿الرَّحْمَنِ﴾ تنها بر ثبوت رحمت برای خداوند دلالت دارد؛ اما واژه ﴿الرَّحِيمِ﴾ میرساند که این رحمت لازمه ذات خداست[۱۱۱]. برخی بر این باورند که واژههای ﴿اللَّهِ﴾، ﴿الرَّحْمَنِ﴾ و ﴿الرَّحِيمِ﴾ دارای مرادفهای مناسبی در زبان فارسی نیست[۱۱۲]، زیرا معمولاً واژه ﴿اللَّهِ﴾ به "خدا"[۱۱۳] یا "خداوند"[۱۱۴] و ﴿الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾ نیز به "بخشنده مهربان" ترجمه میشود[۱۱۵]، حال آنکه واژه "خدا" مخفف "خودآی"[۱۱۶]، "خداوند" به معنای "صاحب"[۱۱۷]، "بخشنده" ترجمه "جواد"[۱۱۸] و "مهربان" معادل "رئوف" است، ازاینرو برخی مترجمان آیه ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۱۱۹] را به نام «"للّهِ رحمانِ رحیم" ترجمه کردهاند[۱۲۰][۱۲۱]
جزییت بسمله در سوره
از گذشته بر سر جزء سوره بودن بسمله، میان مسلمانان اختلاف است؛ شیعه امامیه به اتفاق، بسمله را در هر سوره جزء سوره و نخستین آیه آن میداند[۱۲۲] و بر همین باورند کسانی مانند ابنعباس و اهل مکه؛ مانند ابنکثیر و اهل کوفه؛ مانند عاصم، کسائی و دیگر کوفیان جز حمزه، و همچنین این قول از ابوهریره و صغار صحابه چون ابنعمر، ابنزید و تابعین مانند عطاء، طاووس، سعید بن جبیر، مکحول، زهری و نیز از اسحاق بن راهویه و ثوری و ابوعبید قاسم بن سلام نقل شده است. فخر رازی[۱۲۳] نیز با اختیار این نظر آن را به قرّای مکه و کوفه و بیشتر فقهای حجاز و ابنمبارک و ثوری نسبت داده است و جلالالدین سیوطی مدعی تواتر معنوی روایات دال بر این قول است[۱۲۴]. ابوحنیفه[۱۲۵] و مالک و جمعی از قراء مانند ابوعمرو، یعقوب و حمزه بسمله را جزء هیچ سورهای نمیدانند[۱۲۶] و آن را آیهای مستقل از سورهها میدانند که برای تیمن و تبرک و برای بیان ابتدای سورهها و جدا کردن دو سوره نازل شده است[۱۲۷].
برای احمد در این مسئله دو قول نقل شده است:
- نخستین آیه هر سوره و ترک آن در قرآن برابر با ترک ۱۱۳ آیه است[۱۲۸].
- تنها در سوره حمد جزو سوره است و در سورههای دیگر جزء سوره نیست[۱۲۹].
به نظر شافعی بسمله نخستین آیه سوره حمد است؛ امّا برای سایر سورهها دو قول از او نقل شده است:
- آیهای از هر سوره است.
- جزو نخستین آیه هر سوره است که همراه ما بعدش یک آیه محسوب میگردد[۱۳۰].
قائلان به جزئیت بسمله بر مدعای خود دلایلی اقامه کردهاند:
- احادیث متعددی از اهلبیت و از طریق اهل سنت بر جزئیت بسمله دلالت دارد[۱۳۱]. روایات امامیه در این زمینه بسیار است که از جمله آنها پاسخ امام باقر (ع) به نامه یحیی بن ابی عمران است که امام (ع) تأکید میکند: بسمله باید افزون بر سوره حمد همراه سورهای که بعد از آن در نماز خوانده میشود قرائت گردد[۱۳۲]. البته در میان روایات شیعه، روایات معارضی هم وجود دارد که برخی آن را بر تقیه حمل کردهاند[۱۳۳]. از طریق اهل سنت نیز روایات متعددی بر جزئیت بسمله دلالت دارد؛ سعید بن جبیر از ابنعباس روایت میکند که مسلمانان با نزول ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۱۳۴] میدانستند که سوره پیشین پایان یافته است[۱۳۵]، همچنین انس بن مالک روایت میکند که پیامبر فرمود: هماکنون سورهای بر من نازل شد و فرمود: ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۱۳۶] ﴿إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ﴾[۱۳۷][۱۳۸] آیة الله خوئی معتقد است روایات معارض اهل سنت که صریحاً بر عدم جزئیت بسمله دلالت دارد تنها دو روایت است: یکی روایت قتاده از انس بن مالک که میگوید: پشت سر رسول خدا و ابوبکر و عمر و عثمان نماز خواندم و نشنیدم هیچ یک از آنها «بسم اللّه الرحمن الرحیم» را قرائت کنند و دیگری روایت یزید بن عبداللّه بن مغفل است که همین مطلب را از پدرش نقل میکند[۱۳۹] و این دو روایت را نیز به دلیل مخالفت با روایات حتی روایات متواتر منقول از اهل سنت و سیره مشهور مسلمین که در نماز بسمله را قرائت میکنند قابل قبول نمیداند، افزون بر اینکه چنان که گذشت از انس بن مالک روایتی دال بر جزئیت بسمله نیز وارد شده است[۱۴۰].
- دلیل دیگری که بر جزئیت بسمله دلالت دارد سیره مسلمانان است، زیرا سیره مسلمانان از ابتدا بر این پایه استوار شده که در آغاز همه سورههای قرآن جز برائت بسمله را قرائت کنند و به تواتر ثابت شده است که پیامبر نیز قرائت میفرمودهاند و اگر بسمله جزو قرآن نبود بر پیامبر (ص) لازم بود که بر این امر تصریح فرمایند تا سبب گمراهی مسلمانان نگردد[۱۴۱].
- دلیل دیگر اینکه مصاحف صحابه و تابعین مشتمل بر بسمله بوده است و اگر بسمله جزء قرآن نبود آنها آن را در ابتدای سورهها ثبت نمیکردند، زیرا اهتمام تام صحابه بر پاسداشت قرآن مانع از آن بود که چیزی غیر از قرآن در مصاحف ثبت گردد، چنان که از کتابت بسمله در ابتدای سوره برائت پرهیز میکردند[۱۴۲]. قائلان به عدم جزئیت نیز افزون بر تمسک به روایاتی در این باب، تواتر را تنها طریق اثبات قرآن دانسته و بیان کردهاند که این اختلافات در جزئیت و عدم جزئیت بسمله خود گواهی است بر اینکه بسمله جزء قرآن نیست[۱۴۳]. البته قائلین به جزئیت، عدم تواتر را درباره جزئیت بسمله نپذیرفته و معتقدند که روایات متواتری جزئیت را ثابت میکند[۱۴۴]. در بحث تعلق بسمله به سوره در بعضی از کتب تفسیری و علوم قرآنی بحثی مستقل درباره سوره حمد مطرح شده است و ادلّه خاصی بر جزئیت بسمله برای سوره حمد بیان کردهاند[۱۴۵] که از آن جمله به روایاتی که در تفسیر آیه ﴿وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ﴾[۱۴۶] آمده تمسک شده است[۱۴۷]. شیخ طوسی از ابنمسلم نقل میکند که امام صادق (ع) در پاسخ این پرسش که آیا ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۱۴۸] جزو ﴿سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي﴾ (سوره حمد) است میفرماید: آری، با فضیلتترین آیه آن است[۱۴۹]. ابوعمرو دانی مینویسد: همه صحابه و تابعان و فقهای بعد از آنان که به خواندن حمد در نماز واجب نظر دادهاند و نیز پیشوایان شهرهای مکه و دیگر شهرها بسمله را جزئی از سوره حمد دانستهاند[۱۵۰]. افزون بر این در میان قراء و مفسران نظرهای دیگری نیز مطرح شده است که مجموع آراء در مسئله تعلق یا عدم تعلق بسمله به سوره در یک جمعبندی به ۱۰ قول میرسد که عبارت است از:
- بسمله جزء هیچ سورهای نیست.
- نخستین آیه هر سوره است، جز سوره برائت.
- تنها آیهای از فاتحه است؛ نه سایر سور.
- فقط جزئی از نخستین آیه سوره فاتحه است.
- آیه مستقلی است که برای بیان ابتدای سور و ایجاد فاصله بین آنها نازل شده است و جزو سوره نیست.
- دانستن یا ندانستن آن از قرآن هر دو جایز است.
- جزئی از نخستین آیه همه سورههاست.
- نخستین آیه فاتحه و جزئی از آیه اول سایر سورههاست.
- جزو آیه نخست سوره فاتحه و آیه اول سایر سور است.
- آیه مستقلی است که بارها نازل شده است[۱۵۱].
نظریه جزئیت بسمله برای سورهها افزون بر آثاری که در قرائت قرآن دارد احکام و آثار فقهی مهمی بر آن مترتب است که فقهای امامیه در تألیفات خود بدان متذکر شدهاند[۱۵۲].
قرائت بسمله
پیرو اختلافی که در بحث جزئیت بسمله مطرح شد، قرائت بسمله در قرآن نیز مورد اختلاف واقع شده است. زمینه بروز اختلاف جایی است که دو یا چند سوره از قرآن به صورت پیوسته و ممتد قرائت گردد. در این صورت قائلین به جزئیت بسمله همه سورهها را با ﴿بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ﴾[۱۵۳] آغاز میکنند[۱۵۴]، امّا کسانی که بسمله را جزء سوره نمیدانند تنها در قرائت اولین سوره بر ابتدای به بسمله اتفاق نظر دارند؛ ولی در بین دو سوره بعضی مانند عاصم، ابنکثیر و کسائی برای تبعیت از خط مصحف و تبرک با بسمله بین دو سوره ـ جز بین دو سوره انفال و برائت ـ فاصله ایجاد میکنند و بعضی برای اینکه پایان سوره نخست و آغاز سوره دوم معلوم گردد میان دو سوره سَکْت میکنند و گروهی مانند حمزه، خلف، یعقوب، و یزیدی دو سوره را به هم وصل میکنند[۱۵۵].
در خصوص مواضع چهارگانه بین سورههای: مدثّر و قیامت، انفطار و مطفّفین، فجر و لاأقسم، و عصر و همزه، به جهت قبح و کراهتی که در صورت وصل دو سوره به هم در لفظ آنها پدید میآید، قائلان به سکت با گفتن بسمله و قائلان به وصل با سکت بین دو سوره فاصله ایجاد میکنند[۱۵۶]. البته کسانی مانند فارس بن احمد تفاوتی میان مواضع مذکور و سایر موارد نمیدانند[۱۵۷]. هنگامی که بین دو سوره با بسمله فاصله ایجاد میشود، برای قرائت بسمله ۴ حالت متصور است:
- وقف بر ما قبل بسمله و وصل بسمله به آیه بعد.
- وصل بسمله به ما قبل و به آیه ما بعد آن.
- وقف بر ما قبل بسمله و قطع بسمله از آیه ما بعد.
- وصل بسمله به ما قبل و قطع آن از آیه ما بعد.
وجوه چهارگانه مذکور در صورت ذکر "استعاذه" پیش از بسمله جایز است. در غیر این صورت چون بسمله برای اوائل سور است نه اواخر آنها قسم چهارم جایز نیست[۱۵۸]. هرگاه قرائت از اواسط سور ـ جز سوره برائت ـ آغاز شود همه قراء ابتدای به بسمله را جایز میدانند؛ ولی در سوره برائت تنها بعضی جایز دانستهاند[۱۵۹][۱۶۰]
منابع
پانویس
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ روض الجنان، ج۱، ص۴۱. اسباب النزول، واحدی، ص۱۳. التبیان، ج۱، ص۲۶؛ تاریخ قرآن، رامیار، ص۵۵۳.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ «آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره نمل، آیه ۳۰.
- ↑ روض الجنان، ج۱، ص۴۴.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ التبیان، ج۱، ص۲۴.
- ↑ خراسانی، علی، مقاله «آیات نامدار»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۱.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ تاجالعروس، ج ۱۴، ص ۵۴، «بسمل»؛ المزهر، ج ۱، ص ۴۸۲ ـ ۴۸۳.
- ↑ لسانالعرب، ج ۱، ص ۴۱۲؛ المنجد، ص ۳۸، «بسمل».
- ↑ تفسیر ماوردی، ج ۱، ص ۵۰.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۶۵.
- ↑ «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ المزهر، ج ۱، ص ۴۸۲ ـ ۴۸۳؛ تاج العروس، ج ۱۴، ص ۵۴.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۵۵.
- ↑ علوم الحدیث، ش ۴، ص ۱۷۷.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ التبیان، ج ۱، ص ۲۴؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص ۸۹.
- ↑ الخلاف، ج ۶، ص ۱۰؛ مستمسک العروه، ج ۲، ص ۳۱۵.
- ↑ قدمی، غلام رضا، مقاله «بسمله»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ «آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره نمل، آیه ۳۰.
- ↑ «راه افتادن و لنگر گرفتن آن با نام خداوند است» سوره هود، آیه ۴۱.
- ↑ «از تو میپرسند که چه بر آنها حلال است؟ بگو (همه) چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و (نیز) آنچه با جانوران شکاری دستآموز به دست میآورید -که از آنچه خداوند به شما آموخته است به آنها میآموزید- پس، از آنچه (این جانوران شکاری) برای شما (گرفته و) نگه داشتهاند بخورید و (هنگام فرستادن حیوان شکاری یا هنگام ذبح) نام خداوند را بر آنها یاد کنید و از خداوند پروا کنید که خداوند حسابرسی سریع است» سوره مائده، آیه ۴.
- ↑ «پس، از آنچه (به هنگام ذبح) نام خداوند بر آن برده شده است بخورید، اگر به آیات وی ایمان دارید» سوره انعام، آیه ۱۱۸.
- ↑ «شما را چه میشود که از آنچه (در ذبح) نام خداوند بر آن برده شده است نمیخورید در حالی که (خداوند) آنچه را بر شما حرام کرده- جز آنچه از (خوردن) آن، ناگزیر شده باشید- برایتان روشن ساخته است؛ و بیگمان بسیاری با هوا و هوسهایشان به نادانی (مردم را) گمراه م» سوره انعام، آیه ۱۱۹.
- ↑ «و از چیزی که (در ذبح) نام خداوند بر آن برده نشده است نخورید؛ و آن به راستی نافرمانی (از خداوند) است و شیطانها بیگمان در یاران خویش میدمند که با شما چالش ورزند و اگر از آنان فرمانبرداری کنید به یقین مشرک خواهید بود» سوره انعام، آیه ۱۲۱.
- ↑ «و به پندار خویش گفتند که: این چارپایان و این کشتزار حرام است جز آن کس که ما بخواهیم آن را نباید بخورد و چارپایانی است که (سوار شدن بر) پشت آنها حرام است و چارپایانی است که نام خداوند را (در ذبح) بر آنها نمیبرند؛ - (همه) برای دروغ بافتن بر اوست - به زود» سوره انعام، آیه ۱۳۸.
- ↑ «تا سودهایی که برای آنان دارد ببینند و نام خداوند را در روزهایی معین بر آنچه از دامها که روزیشان کرده است (هنگام قربانی) یاد کنند آنگاه از آن بخورید و بینوای مستمند را خوراک دهید» سوره حج، آیه ۲۸.
- ↑ «و برای هر امتی آیینی نهادهایم تا نام خداوند را بر آنچه از چارپایان روزی آنان کرده است (به هنگام ذبح) یاد کنند پس خدای شما خدایی یگانه است؛ فرمانبردار او باشید و فروتنان را نوید ده» سوره حج، آیه ۳۴.
- ↑ «و (قربانی) شتران تنومند را برای شما از نشانههای (بندگی) خداوند قرار دادهایم، شما را در آنها خیری است پس نام خداوند را بر آنها در حالی که بر پا ایستادهاند ببرید (و آنها را نحر کنید) و چون پهلوهاشان به خاک رسید (و جان دادند) از (گوشت) آنها بخورید و به مستمند خواهنده و خویشتندار بخورانید؛ بدینگونه آنها را برای شما رام کردهایم باشد که سپاس گزارید» سوره حج، آیه ۳۶.
- ↑ «همان کسانی که ناحق از خانههای خود بیرون رانده شدند و جز این نبود که میگفتند: پروردگار ما خداوند است و اگر خداوند برخی مردم را به دست برخی دیگر از میان برنمیداشت بیگمان دیرها (ی راهبان) و کلیساها (ی مسیحیان) و کنشتها (ی یهودیان) و مسجدهایی که نام خداوند را در آن بسیار میبرند ویران میشد و بیگمان خداوند به کسی که وی را یاری کند یاری خواهد رساند که خداوند توانمندی پیروز است» سوره حج، آیه ۴۰.
- ↑ «و ستمکارتر از کسی که نمیگذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها میکوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.
- ↑ «(این چراغ) در خانههایی (است) که خداوند رخصت داده است تا والایی یابند و نامش در آنها برده شود؛ سپیدهدمان و دیرگاه عصرها در آنها او را به پاکی میستایند» سوره نور، آیه ۳۶.
- ↑ «و نام پروردگارت را یاد کن و از همه بگسل و بدو بپیوند» سوره مزمل، آیه ۸.
- ↑ «و نام پروردگارت را پگاه و دیرگاه عصر یاد کن!» سوره انسان، آیه ۲۵.
- ↑ «و نام پروردگار خویش برد، آنگاه نماز گزارد» سوره اعلی، آیه ۱۵.
- ↑ «خجسته باد نام پروردگارت آن (خداوند) بشکوه و کرامند» سوره الرحمن، آیه ۷۸.
- ↑ «بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید» سوره علق، آیه ۱.
- ↑ «پس نام سترگ پروردگار خویش را به پاکی بستای!» سوره واقعه، آیه ۷۴.
- ↑ «نام برتر پروردگارت را به پاکی بستای!» سوره اعلی، آیه ۱.
- ↑ «و بر دلهای آنان پردههایی افکندهایم تا آن (آیات قرآنی) را درنیابند و در گوشهایشان سنگینی (نهادهایم) و هنگامی که در قرآن پروردگارت را به تنهایی یاد کنی با رمیدگی واپس میگریزند» سوره اسراء، آیه ۴۶.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۵۶؛ نور الثقلین، ج ۱، ص ۱۰.
- ↑ قدمی، غلام رضا، مقاله «بسمله»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۱ ـ ۲۲؛نورالثقلین، ج ۱، ص ۸.
- ↑ المستدرک، ج ۱، ص ۵۵۲؛ تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۸؛ بحارالانوار، ج ۹، ص ۲۲۲، ۲۲۵.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۲۱؛ تهذیب، ج ۲، ص ۳۱۲.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۶۵؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۶ ـ ۲۷.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۹۰؛ الدر المنثور، ج ۱، ص ۲۵.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ تفسیر منسوب به امام عسکری علیه السلام، ص ۲۸.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۱، ص ۳۱؛ وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۱۷۰.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ الکاشف، ج ۱، ص ۲۴.
- ↑ قدمی، غلام رضا، مقاله «بسمله»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۷.
- ↑ «راه افتادن و لنگر گرفتن آن با نام خداوند است» سوره هود، آیه ۴۱.
- ↑ «بگو: چه «الله» را بخوانید و چه «رحمان» را» سوره اسراء، آیه ۱۱۰.
- ↑ «آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره نمل، آیه ۳۰.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۶۶؛ روحالمعانی، مج ۱، ج ۱، ص ۶۹.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ تاریخ قرآن، ص ۵۵۶.
- ↑ السیرهالنبویه، ج ۱، ص ۳۹۹.
- ↑ تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۲۲.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ تاریخ قرآن، ص ۵۵۷.
- ↑ بیان المعانی، ج ۱، ص ۵۹؛ تاریخ قرآن، ص ۵۵۶.
- ↑ اسباب النزول، ج ۱، ص ۱۵؛الاتقان، ج ۱، ص ۵۲.
- ↑ الدر المنثور، ج ۱، ص ۲۰.
- ↑ جامع احادیث الشیعه، ج ۵، ص ۳۳۴.
- ↑ عیون اخبار الرضا علیه السلام، ج ۱، ص ۶۰۹؛الدرالمنثور، ج ۱، ص ۲۰.
- ↑ «آن (نامه) از سوی سلیمان است و (متن آن) این است: «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره نمل، آیه ۳۰.
- ↑ جامع احادیث الشیعه، ج ۵، ص ۳۳۴.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۳۹.
- ↑ المبسوط، ج ۱، ص ۳۷؛ تاریخ ترجمه، ص ۲۰.
- ↑ قدمی، غلام رضا، مقاله «بسمله»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
- ↑ المیزان، ج ۱، ص ۱۵.
- ↑ تفسیر المنار، ج ۱، ص ۴۴؛ تفسیر مراغی، ج ۱، ص ۳۰.
- ↑ تفسیر مراغی، ج ۱، ص ۲۸؛ المیزان، ج ۱، ص ۱۵ ـ ۱۶.
- ↑ تفسیر مراغی، ج ۱، ص ۲۸.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ نور الثقلین، ج ۱، ص ۱۱.
- ↑ تفسیر مراغی، ج ۱، ص ۲۸.
- ↑ ر. ک: الفواتح الالهیه؛ المیزان، ج ۱، ص ۱۶.
- ↑ تفسیر ماوردی، ج ۱، ص ۴۸؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۹۹؛ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۹۴.
- ↑ آشنایی با قرآن، ج ۱، ص ۷۸.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج ۲، ص ۱۳۳.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ «سپاس، خداوند، پروردگار جهانیان را» سوره فاتحه، آیه ۲.
- ↑ تفسیر سوره حمد، ص ۹۷ ـ ۹۸.
- ↑ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۷۷؛ التبیان، ج ۱، ص ۲۵.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۹۵.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۹۱؛ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۹۸.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۹۸.
- ↑ التبیان، ج ۱، ص ۲۵.
- ↑ الکشاف، ج ۱، ص ۲۴.
- ↑ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۵۶.
- ↑ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۷۳.
- ↑ منهج الصادقین، ج ۱، ص ۹۵.
- ↑ الفتوحات المکیه، ج ۲، ص ۱۳۴ ـ ۱۳۵، ۱۳۷، ۱۳۹ ـ ۱۴۰؛ کشفالاسرار، ج ۷، ص ۲۸۴؛ لطائف الاشارات، ج ۱، ص ۱۵.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۲۰۸.
- ↑ الکافی، ج ۲، ص ۵۳۸؛ بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۸۶ ـ ۱۸۷؛ ج ۷۳، ص ۱۹۵.
- ↑ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۸۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۷۵.
- ↑ جامع البیان، مج ۱، ج ۱، ص ۸۴؛ التبیان، ج ۱، ص ۲۹ ـ ۳۰.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ البیان، ص ۴۳۰.
- ↑ آشنایی با قرآن، ج ۱، ص ۸۲ ـ ۸۳.
- ↑ لغت نامه، ج ۲، ص ۲۷۸۱؛ فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۳۴۲.
- ↑ آشنایی با قرآن، ج ۱، ص ۸۲.
- ↑ لغت نامه، ج ۷، ص ۱۰۵۱۹؛ فرهنگ فارسی، ج ۲، ص ۱۶۴۲.
- ↑ لغت نامه، ج ۶، ص ۸۳۹۲.
- ↑ فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۱۴۰۱.
- ↑ فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۱۲۴۸؛ آشنایی با قرآن، ج ۱، ص ۸۲.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ آشنایی با قرآن، ج ۱، ص ۸۳.
- ↑ قدمی، غلام رضا، مقاله «بسمله»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۸۹؛ البیان، ص ۴۳۹.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۷۳؛ الاتقان، ج ۱، ص ۲۰۹ ـ ۲۱۳.
- ↑ البیان، ص ۴۳۹.
- ↑ الکشاف، ج ۱، ص ۱.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۷۲.
- ↑ البیان، ص ۴۳۹.
- ↑ تفسیر ابنکثیر، ج ۱، ص ۱۶.
- ↑ التفسیر الکبیر، ج ۱، ص ۱۷۲؛ روح المعانی، مج ۱، ج ۱، ص ۳۷.
- ↑ الخلاف، ج ۱، ص ۳۲۹.
- ↑ البیان، ص ۴۴۰.
- ↑ جامع احادیث الشیعه، ج ۵، ص ۳۳۳.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۶، ص ۶۲.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ سنن ابیداوود، ج ۱، ص ۲۵۱؛ المستدرک، ج ۱، ص ۳۵۶ ـ ۳۵۷.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ «ما به تو «کوثر» دادیم» سوره کوثر، آیه ۱.
- ↑ سنن ابی داوود، ج ۱، ص ۲۰۵؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۶۶؛ تفسیر المنار، ج ۱، ص ۸۶.
- ↑ مسند احمد، ج ۴، ص ۹۶؛ المغنی، ج ۱، ص ۵۲۰ ـ ۵۲۱؛ البیان، ص ۴۴۳.
- ↑ البیان، ص ۴۴۴، ۵۱۸.
- ↑ البیان، ص ۴۴۵.
- ↑ البیان، ص ۴۴۵.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۶۶ ـ ۶۷؛ البیان، ص ۴۴۶.
- ↑ البیان، ص ۴۴۷.
- ↑ تفسیر المنار، ج ۱، ص ۸۴؛ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۴۴.
- ↑ «و بیگمان به تو سوره فاتحه و قرآن سترگ را دادهایم» سوره حجر، آیه ۸۷.
- ↑ تفسیر سید مصطفی خمینی، ج ۱، ص ۴۶.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ تهذیب، ج ۲، ص ۳۱۲.
- ↑ البیان فی عد آی القرآن، ص ۵۴.
- ↑ روح المعانی، مج ۱، ج ۱، ص ۶۹.
- ↑ قدمی، غلام رضا، مقاله «بسمله»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
- ↑ «به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.
- ↑ الکشف عن وجوه القراءات، ج ۱، ص ۱۵.
- ↑ التبیان، ج ۱، ص ۲۴؛مجمع البیان، ج ۱، ص ۵۰؛ النشر، ج ۱، ص ۲۵۹.
- ↑ الکشف عن وجوه القراءات، ج ۱، ص ۱۷ ـ ۱۸؛ النشر، ج ۱، ص ۲۶۱.
- ↑ النشر، ج ۱، ص ۲۶۲.
- ↑ النشر، ج ۱، ص ۲۶۷ ـ ۲۶۸.
- ↑ النشر، ج ۱، ص ۲۶۵ ـ ۲۶۶.
- ↑ قدمی، غلام رضا، مقاله «بسمله»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.