تدبیر امر
(تغییرمسیر از تدبیر أمر)
مقدمه
- تدبیر در لغت عرب به معنای عاقبت اندیشی است.
- فیروزآبادی در قاموس میگوید: "تدبیر، به عاقبت امر اندیشیدن است"[۱].
- تدبیر امر، به معنای حکم و فرمان و دستوری است که با مآل اندیشی و عاقبتنگری انجام میگیرد.
- زمخشری، مفسّر معروف در تفسیر ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾ میگوید: "یدبّر، یعنی بر طبق حکمت داوری کردن و سنجیدن، و انجام دادن کار آنگونه که جوینده درستی کار، و عاقبتاندیش آیندهنگر انجام میدهد، تا در انجام کار دچار آنچه ناپسند اوست نگردد، و معنای أمر: امر همه مخلوقات و امر سلطنت گسترده آسمانها و زمین و عرش است"[۲].
- فخرالدین رازی نیز در تفسیر ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾ عبارتی نظیر عبارت کشّاف دارد و میگوید: "یدبّر الأمر: به معنای داوری و سنجش بر طبق مقتضای حکمت است و اینکه آنگونه عمل کند که عاقبتاندیش آیندهنگر عمل میکند و به عواقب کار مینگرد، تا آنچه را شایسته نیست جامه عمل نپوشاند، و مراد از "أمر" شأن است، و معنای یدبّر الأمر تدبیر احوال مخلوقات و احوال مملکت آسمانها و زمین است"[۳].
- شیخ طوسی در تفسیر تبیان، در ذیل آیه سوم از سوره یونس که مشتمل بر جمله ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾ است میفرماید: "به وسیله این آیه همه آفریدگان را مورد خطاب قرار داده و خبر داده است که خداوندی که مالک تدبیر شماست و هرگونه تغییر و دگرگونی احوال شما بر اساس امر و نهی اوست و بر شما واجب است که او را پرستش کنید، خداوندی است که آسمانها و زمین را آفریده است"[۴].
- این عبارت به روشنی جمله ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾ را به معنای مالکیت تدبیر و تصریف خلق بین الأمر و النهی تفسیر کرده است. تصريف الخلق بين أمره و نهيه؛ یعنی با امر و نهی خویش، احوال خلق را به گردش درآوردن که حقیقت مُلک و سلطنت و پادشاهی جز این نیست.
- از مجموع مطالبی که در بالا از اهل لغت و تفسیر نقل کردیم، روشن شد که مراد از وصف ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾، سلطنت و مُلک است که عهدهدار اداره امور و شئون رعیت است و وصف خدای متعال به عنوان "تدبیر أمر"، وصف به پادشاهی و سلطنت حکیمانه و عاقبت اندیشانه است که از مختصات و ویژگیهای سلطنت الهی است و لهذا چنین وصفی مستلزم حصر این عنوان در ذات خدای متعال است؛ زیرا تنها اوست که بر عواقب احوال و امور آگاه است، پس تنها اوست "مدبّرالأمر" و سلطان و پادشاهی که با آگاهی و احاطه کامل بر سرنوشت خلق و از جمله آدمیان، اداره امور و شئون آنان را برعهده دارد.
- از آنچه بیان شد، میتوان نتیجه گرفت وصف "تدبیر أمر" متضمن دلیل بر حصر سلطنت و حاکمیت در ذات حق تعالی است؛ زیرا علم به عاقبت امور از لوازم سلطنت و حاکمیت است؛ چرا که حاکمیت بر مردم، به معنای تعیین سرنوشت و عاقبت مردم است و نیاز به عاقبتدانی و علم به آینده اشیا دارد که منحصراً در اختیار خدای متعال است.
- در قرآن کریم، در آیات متعدّدی عنوان "تدبیر أمر" به خداوند متعال نسبت داده شده که در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم.
- نمونه اول: ﴿إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ * إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ﴾[۵].
- در این دو آیه، وصف خدای متعال به تدبیر امر از چند جهت بر حصر حاکمیت در خدای متعال دلالت دارد:
- ۱. خود وصفِ "تدبیر أمر" که به معنای گردانندگی امور خلق براساس مآل اندیشی و عاقبتنگری است، مفید حصر حاکمیت در خدای متعال است؛ زیرا تدبیر امر به این معنا، بر علم به عاقبت امور توقف دارد، حاکم آن است که بداند دستوری که میدهد و حکمی که صادر میکند، جامعه را به چه عاقبتی میکشاند و اینکه جامعه با فرمانبری از فرمان و حکمِ حاکم به چه عاقبت و آیندهای دست خواهد یافت. حاکم باید بداند چه حکم و دستور و آیینی میتواند جامعه را به سعادت راستین برساند و باید بداند که جامعه با چه نوع رابطه و رفتاری به بهترین آینده و سرنوشتی میرسد.
- این علم و دانش - یعنی علم عاقبت شناسی - منحصراً در اختیار خدایی است که عالم الغیب و الشهاده است و لهذا در بسیاری از آیاتی که در آنها به حصر تدبیر و ولایت و حاکمیت در ذات خدای متعال اشاره شده است به دلیل آن - که عالم الغیب و الشهاده بودن اوست - نیز اشاره شده است؛ نظیر:
- ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ * ذَلِكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾[۶].
- ﴿قُلِ اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ عَالِمَ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ أَنْتَ تَحْكُمُ بَيْنَ عِبَادِكَ فِي مَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ﴾[۷].
- ﴿اللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثَى وَمَا تَغِيضُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَزْدَادُ وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ * عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعَالِ﴾[۸] - تا آنجا که میفرماید: - ﴿قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ... قُلْ أَفَاتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ لَا يَمْلِكُونَ لِأَنْفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا...﴾[۹].
- ﴿قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * سَيَقُولُونَ لِلَّهِ...﴾[۱۰] - تا آنجا که میفرماید: - ﴿عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۱۱].
- ۲. کلمه ﴿الْأَمْرَ﴾ در جمله ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾ اسم جنس محلّی به الف و لام است که به دلالت اطلاقی، مفید شمول، و در نتیجه شمول تدبیر الهی نسبت به همه شئون و امور است. بنابراین، جایی برای تدبیر امری توسط موجود دیگر باقی نمیماند؛ زیرا خداست که همه امرها و شأنها را تدبیر میکند. پس تدبیر کننده امری جز او وجود ندارد.
- ۳. سیاق جمله ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾ که متضمن حصر ربوبیت و اذن به شفاعت و نیز حصر مرجعیت عباد و آغاز خلق و اعاده آن، همگی در ذات اقدس حق تعالی است، قرینه بر حصر تدبیر امر نیز در ذات اقدس حق تعالی است.
- نمونه دوم: آیات سی و یکم تا سی و پنجم سوره یونس: ﴿قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ * فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ * كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُواْ أَنَّهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ * قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ * قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ﴾[۱۲].
- در این مجموعه آیات نیز خدای متعال با جمله ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾ توصیف گردیده است و با توجه به صراحت آیه نخستین و نیز سیاق آیات و قرائن روشن و فراوان دیگر، بر حصر این وصف در خدای متعال دلالت دارد.
- این آیات و آیات پیش و پس آنها ضمن دلالت بر حصر حاکمیت و سلطنت و مُلک در ذات خدای متعال به ادلّه متعددی در این زمینه اشاره دارند:
- آفرینندگی؛ آفرینندگی خدا خود دلیل بر این است که حاکمیت، تنها از آنِ اوست. در گذشته به این دلیل اشاره کردیم.
- روزیدهندگی؛ چون تنها روزیدهنده خداست، پس هماوست که تنها حاکم و سلطان حقّ جهان آفرینش و جامعه انسانی است.
- رهنمایی به حق و بینیازی از رهنمایی دیگران.
- از آنجا که خدای متعال تنها راهنمای به حق است و هر راهیافته به حق به راهنمایی او نیازمند است، بنابراین حاکمیت و سلطنت تنها از آن اوست؛ زیرا استحقاق سلطنت و حکومت از آن کسی است که در ذات خود راهنمای به حق است و دیگران در راهیابی به حق، نیازمند او و او بینیاز از راهنمایی و هدایت دیگران است. این وصف، مخصوص خداست و کسی خدا را در این ویژگی شریک و نظیر نیست.
- این استدلالها به ضمیمه صراحت آیه ﴿وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ﴾ دلالت بر حصر حاکمیت در ذات خدای متعال دارند.
- نمونه سوم: خدای متعال در سوره رعد میفرماید: ﴿اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ﴾[۱۳].
- در این آیه، ضمن اشاره به وصف الهی "تدبیر الأمر" به اقسام چهارگانه امر و فعل الهی اشاره شده است:
- امر یا فعل خلقی ﴿رَفَعَ السَّمَاوَاتِ...﴾؛
- امر یا فعل تسخیری ﴿وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ﴾؛
- امر یا فعل تدبیری ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾ که شامل همه اوامر تدبیری از جمله امر تمکینی میشود؛
- امر یا فعل تشریعی ﴿يُفَصِّلُ الْآيَاتِ﴾.
- ظاهر آیه این است که ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾ و ﴿يُفَصِّلُ الْآيَاتِ﴾ بیان و تفسیر ﴿اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ﴾ است.
- جمله ﴿اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ﴾ کنایه از حکومت و سلطنت خدای متعال است که جمله ﴿يُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾ و جملههای قبل و بعد آن به توضیح این حکومت و سلطنت پرداخته است.
- جمله ﴿يُفَصِّلُ الْآيَاتِ﴾ به صراحت بر شمول تدبیر امر خداوند نسبت به جهان انسانی دلالت دارد و نیز دلالت بر این دارد که این تفصیل آیات، جلوه و اثری از ﴿اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ﴾ الهی و مُلک و سلطنت خداوندی است.
- نمونه چهارم: نظیر مضمون آیه فوق در سوره سجده آمده است: ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا شَفِيعٍ أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ * يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ * ذَلِكَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴾[۱۴].
- در این آیات نیز خدای متعال به "تدبیر امر جهان از آسمان تا زمین" توصیف شده است. این شمول و فراگیری، خود دلالت بر حصر دارد؛ زیرا با این فراگیری و شمولی که برای حاکمیت الهی و تدبیر امر او بیان شده است، جایی برای حاکمیت حاکمی دیگر یا تدبیر مدبّری دیگر وجود ندارد.
- در این آیات، در ضمن توصیف خدا به آفرینندگی ﴿خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ...﴾ و به حاکمیت و سلطنت مطلق ﴿ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ... يُدَبِّرُ الْأَمْرَ﴾ به دلیل این حاکمیت که همان آفرینندگی است از یک سو و دانایی و احاطه خدا بر عالم غیب و شهود است، از سوی دیگر اشاره شده است[۱۵].
منابع
پانویس
- ↑ التدبير: النظر في عاقبة الأمر؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ج۲، ص۲۷.
- ↑ يدبّر، يقضي ويقدّر علی حسب الحكمه، ويفعل ما يفعل المتحرّي للصواب الناظر في أدبار الأمور وعواقبها لئلّا يلقاه ما يكره آخراً؛ و الأمر: أمر الخلق كلّه و أمر ملكوت السماوات والأرض والعرش؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، ج۲، ص۲۲۵.
- ↑ يدبّر الأمر: معناه يقضي ويقدّر على حسب مقتضي الحكمة ويفعل ما يفعله المصيب في أفعاله الناظر في أدبار الأمور وعواقبها كي لايدخل في الوجود ما لاينبغي، و المراد من "الأمر" الشأن، يعني يدبر أحوال الخلق و أحوال ملكوت السماوات و الأرض؛ فخر رازی، تفسیر کبیر، ج۹، ص۱۳.
- ↑ خاطب بهذه الآية جميع الخلق و أخبرهم بأن الله الذي يملك تدبيركم و تصريفكم بين أمره و نهيه و يجب عليكم عبادته ﴿اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ﴾؛ شیخ طوسی، تبیان، ج۵، ص۳۳۴.
- ↑ «پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفرید؛ سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبیر کار (جهان) پرداخت؛ هیچ شفاعت کنندهاى، بىاذن او نیست؛ این است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنید. آیا متذکّر نمىشوید؟! * بازگشت همه شما تنها به سوى اوست. خداوند وعده حقّى فرموده؛ او آفرینش را آغاز مىکند، سپس آن را باز مىگرداند، تا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، به عدالت جزا دهد؛ و براى کسانى که کافر شدند، نوشابهاى از آب سوزان و عذابى دردناک است، به سزاى آنکه کفر میورزیدند!» سوره یونس، آیه ۳-۴.
- ↑ «امور (این جهان) را از آسمان به سوى زمین تدبیر مىکند؛ سپس در روزى که مقدار آن هزار سال از سالهایى است که شما مىشمرید به سوى او بالا مىرود (و دنیا پایان مىیابد) * او خداوندى است که از پنهان و آشکار باخبر است، و توانا و مهربان است» سوره سجده، آیه ۵-۶.
- ↑ «بگو: "خداوندا! اى آفریننده آسمانها و زمین، و آگاه از اسرار نهان و آشکار، تو در میان بندگانت در آنچه درباره آن اختلاف داشتهاند داورى خواهى کرد"» سوره زمر، آیه ۴۶.
- ↑ «خدا از جنینهایى که هر (انسان یا حیوان) مادهاى حمل مىکند آگاه است؛ و نیز از آنچه رحمها کم مىکنند (و پیش از موعد مقرّر به دنیا مىآورند)، و هم از آنچه افزون مىکنند (و بعد از موقع به دنیا مىآورند)؛ و هر چیز نزد او مقدار معیّنى دارد * او داناى پنهان و آشکار، و بزرگ و متعالى است» سوره رعد، آیه ۸-۹.
- ↑ «بگو: "چه کسى پروردگار آسمانها و زمین است؟" بگو: خداوند یگانه! (سپس) بگو: "آیا خدایانى غیر از او براى خود برگزیدهاید که (حتى) مالک سود و زیان خود نیستند (تا چه رسد به شما؟)!"» سوره رعد، آیه ۸-۱۶.
- ↑ «بگو: "چه کسى حاکمیت همه موجودات را در دست دارد، و تنها پناه دهنده است و کسی را از او پناهی نیست؟!" * خواهند گفت: "(همه اینها) از آنِ خداست!"».
- ↑ «او داناى نهان و آشکار است؛ پس برتر است از آنچه همتاى او قرار مىدهند!» سوره مؤمنون، آیه ۸۸-۹۲.
- ↑ «بگو: "چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مىدهد؟ یا چه کسى مالک (و خالق) گوش و چشمهاست؟ و چه کسى زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون مىآورد؟ و چه کسى امور (جهان) را تدبیر مىکند؟" بزودى (در پاسخ) مىگویند: "خدا"، بگو: "پس چرا تقوا پیشه نمىکنید (و راه شرک مىپویید)؟! * این گونه است خداوند، پروردگارِ حقّ شما (داراى همه این صفات)! با این حال، بعد از حق، چه چیزى جز گمراهى وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روى گردان مىشوید؟!" * اینچنین فرمان پروردگارت بر فاسقان مسلّم شده که آنها (پس از این همه لجاجت و گناه)، ایمان نخواهند آورد * بگو: "آیا هیچیک از معبودهاى شما، آفرینش را آغاز مىکند و سپس باز مىگرداند؟!" بگو: "تنها خدا آفرینش را آغاز کرده، سپس باز مىگرداند؛ با این حال، چرا (از حق) روىگردان مىشوید؟!" * بگو: "آیا هیچیک از معبودهاى شما، به سوى حق هدایت مىکند؟!" بگو: "تنها خدا به حق هدایت مىکند. آیا کسى که هدایت به سوى حق مىکند براى پیروى شایستهتر است، یا آنکس که هدایت نمىشود مگر هدایتش کنند؟! شما را چه مىشود، چگونه داورى مىکنید؟!"» سوره یونس، آیه ۳۱-۳۵.
- ↑ «خدا همان کسى است که آسمانها را، بدون ستونهایى که بتوانید آنها را ببینید، برافراشت، سپس بر عرش (قدرت) قرار گرفت؛ (و به تدبیر جهان پرداخت؛) و خورشید و ماه را مسخّر ساخت، که هر کدام تا زمان معیّنى حرکت دارند. کارها را او تدبیر مىکند؛ آیات را (براى شما) تشریح مىنماید؛ شاید به لقاى پروردگارتان یقین پیدا کنید» سوره رعد، آیه ۲.
- ↑ «خداوند کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو است در شش روز [= شش دوران] آفرید، سپس بر عرش (قدرت و تدبیر جهان هستى) قرار گرفت؛ هیچ سرپرست و شفاعت کنندهاى براى شما جز او نیست؛ آیا متذکّر نمىشوید؟! * امور (این جهان) را از آسمان به سوى زمین تدبیر مىکند؛ سپس در روزى که مقدار آن هزار سال از سالهایى است که شما مىشمرید به سوى او بالا مىرود (و دنیا پایان مىیابد) * او خداوندى است که از پنهان و آشکار باخبر است، و توانا و مهربان است» سوره سجده، آیه ۴-۶.
- ↑ اراکی، محسن، فقه نظام سیاسی اسلام ج۱، ص۱۴-۱۵.