تفسیر الکاشف (کتاب)
تفسیر الکاشف | |
---|---|
زبان | عربی |
نویسنده | محمد جواد مغنیه |
ناشر | انتشارات دارالکتاب الاسلامی |
محل نشر | قم، ایران |
سال نشر | ۱۴۲۴ ق، ۱۳۸۲ ش |
تعداد جلد | ۷ |
فهرست جلدها | جلد اول، جلد دوم، جلد سوم، جلد چهارم، جلد پنجم، جلد ششم، جلد هفتم |
شابک | ۹۶۴-۴۶۵-۰۸۵-۹ |
تفسیر الکاشف کتابی است به زبان عربی که مشتمل بر تأویلات آیات قرآن میباشد. این کتاب اثر محمد جواد مغنیه است و انتشارات دارالکتاب الاسلامی انتشار آن را به عهده داشته است.[۱]
دربارهٔ کتاب
محمد جواد مغنیه که در سال ۱۳۲۲ق در روستای «طیردبا» در لبنان چشم به جهان گشود و در سال ۱۴۰۰ق در سن ۷۸ سالگی وفات یافت. وی لبنان را به قصد عراق ترک کرد و در نجف اشرف تحصیلات حوزوی خود را آغاز کرد. پس از اتمام تحصیلات عالیه نزد اساتیدی چون سید محمد سعید فضل الله، محمد حسین کربلایی، سید حسین حمّامی و آیت الله سید ابوالقاسم خویی به لبنان بازگشت و مدّتی به شغل کشاورزی مشغول بود تا اوضاع نابسامان اقتصادی خویش را سامان بخشد. در سال ۱۳۶۷ در بیروت به مقام قضاوت دست یافت و در سال ۱۳۸۲ در مصر با شلتوت رئیس الازهر و مفتی بزرگ ملاقات کرد.
او در طول عمر خویش به کشورهای مختلف سفر کرده که از جمله آنها سوریه، بحرین، عربستان و ایران است و مدتی را در «اُسوان» مصر گذراند، اما به خاطر اوضاع جنگی مصر و اسرائیل، ناچار به بازگشت به وطن شد تا این که از طرف دارالتبلیغ در قم دعوت به تدریس شد. او برای این کار به قرآن استخاره کرد و این آیه آمد؛ ﴿وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ﴾[۲]. بنابراین، مدتّی نیز در قم ساکن و به تدریس مشغول بود. نویسنده این مدخل افتخار دارد که مدّتی در حلقه درس آن عالم بزرگ شرکت جُسته و بهویژه از درسهای او، در علم اخلاق بهرهمند شده است. مغنیه به تمام معنا در اخلاق و جامعیت علمی کم نظیر بود، فکری بکر و ذهنی وقاد و بینشی روشنگر داشت. از هر گونه تحجّر و جمود به دور و معرفِ واقعیِ مذهب شیعه بهگونه معقول و شایسته بود. کتاب «الشیعه فی المیزان» او گویای این حقیقت است.
محمد جواد مغنیه عالمی جامع بود و مجموعه آثار متنّوع او به ۶۰ جلد میرسد. از جمله آنها:
- الفقه علی المذاهب الخمسه
- فقه الامام جعفر الصادق (ع)
- الشیعه و الحاکمون
- فی ضلال نهج البلاغه
- الشیعه و التشیع
- الشیعة فی المیزان
- تفسیر المبین (تفسیری مختصر در یک جلد)
- تفسیر الکاشف.
تفسیر الکاشف در ۷ جلد، شامل تفسیر تمام قرآن به شیوه تحلیلی و اقناعی و بهویژه با عنایت به تقریب بین مذاهب اسلامی به رشته تحریر در آمده است. انگیزه تألیف این اثر مفید، بر طرف کردن نیاز تفسیری مسلمانان در جهت فهم کتاب الهی و هدایت انسانها و نجات آنان از ضلالت و گمراهی است و به همین جهت در این اثر، شیوه تربیتی ارشادی در سرتاسر آن لحاظ شده است.
او خود، در مقدمه تفسیرش مینویسد: «روش تفسیر من اقناعی است، اقناع مخاطب به این که دین با جمیع اصول و فروع و همه معارفش، خیر انسان و کرامت و سعادت او را هدف قرار داده است. هدفم رساندن و رسیدن به این راه و شرح روان و ساده آیات است که همگی مراد و مقصود آن را دریافت کنند و در ضمن آن متعرض بحثهایی چون جبر و اختیار، هدایت و ضلالت، عصمت پیامبران و همچنین بررسی واژگان قرآن شدهام. از اسرائیلیات پرهیز کردهام و در تفسیر آیات به سنت پیامبر (ص) تکیه کردهام و در صورت نبودن حدیثی از سنت، به ظاهر آیه و سیاق تکیه کردهام.»... این تفسیر، جزو تفاسیر اجتهادی عصری به شمار میرود و سبکی جدید دارد و با نیازهای جامعه اسلامی در عصر کنونی متناسب است.
در ابتدای سورهها به نزول مکّی یا مدنی بودن و نامهای آنها اشاره و سپس نکات برجسته ادبی آیات را، همراه با تبیین واژگان قرآن بررسی میکند و ضمن استفاده از روایات، گاهی به اختلاف قرائتها نیز اشاره مینماید. برای سهولت در فهم مقصود آیات، نکات مهم تفسیری را به صورت سوال و جواب بیان میدارد. مغنیه به دلیل شیوۀ اقناعیاش در تفسیر برای نسل حاضر، موضوعات گوناگونی را در ذیل آیات مطرح میسازد، مانند رابطه قرآن و علم که پس از بحث درباره آن، به این نتیجه میرسد که قرآن کتاب بیان علم نیست بلکه کتاب هدایت، اخلاق و شریعت است و نسبت به تفسیر علمی و تطبیقی آیات بر فرضیههای علمی اعتراض دارد.
در این تفسیر، سه عنوان مشترک در تفسیر همه آیات به چشم میخورد:
- اللّغه
- الإعراب
- المعنی.
او کار تفسیر قرآن را امری مهم و بس دشوار میداند؛ زیرا مفسر در صدد کشف اراده الهی از ورای الفاظ قرآنی است و تفسیر یک مفسر در واقع، کشف اراده الهی از زاویه فهم و تصور خود اوست. همچون شخص فقیه که استنباط او از احکام بر اساس اطلاعات و واقعیتهای موجود الفاظ روایات و قرائن دیگری است که امکان دارد در مسیر کشف حقیقت، دچار خطاء و اشتباه نیز بشود و مخطأ باشد ولی در هر صورت، نسبت به عملیات فکری و عملی خود مأجور خواهد بود.
تفسیر الکاشف بر آن است که واقعیتهای روز جامعه را بر اساس مفاهیم و آموزههای قرآن تحلیل کند و الگویی کامل و شیوهای تربیتی ارائه نماید. صبغه نقد و بررسی در این اثر، همچون دیگر آثارش در زمینه تحلیل و بررسی مسائل مختلف دینی، اجتماعی و موضوعات مذهبی، نمایان و جنبههای وعظ و اخلاق در آن آشکار است. کوشش مؤلّف این اثر، بر این است که تفسیرش سازنده، روشنگرانه و اصطلاح گرایانه باشد. او از مسائل اجتماعی و سیاسی مخصوصاً جریان تجاوز اسرائیل به مسلمانان و نقش یهود در تحریف اسلام و قرآن، بهویژه کشتار کودکان و افراد ناتوان به دست صهیونیستها در جنگ ۱۹۱۷ میلادی به مناسبتهای گوناگون با شور و حرارت خاصی یاد میکند و جنایات یهود را استمرار شیوه نیاکانشان میشمارد.
از جمله ویژگیهای این تفسیر که آن را از بیشتر تفاسیر شیعه متمایز میسازد، نظرهای اجتهادی مفسر در تفسیر شماری از آیات است:
- مغنیه شب قدر را آغاز نزول تدریجی قرآن میداند و تنها یک نزول (تدریجی) برای قرآن قائل است نه نزول دفعی.
- در تفسیر آیه ﴿وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ﴾[۳]. بر خلاف دیگر مفسران شیعی که «طعام» را در این آیه بر «حبوبات» تفسیر کردهاند، آن را خلاف ظاهر آیه ﴿أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْ﴾[۴] دانسته و «طعام» را به معنی مطلق خوراکیهای حلال تفسیر کرده است و به روایات خلافِ ظاهر آیه، توجهی نمیکند.
- در تفسیر ﴿اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ﴾[۵]، میگوید: شکافتن ماه به عنوان معجزه ممکن است و امری محال نیست، اما چنین چیزی عملاً تحقّق نیافته است، بلکه این آیه مربوط به شکافتن ماه در آغاز قیامت است. بنابراین «امکان» چیزی است و «به وقوع پیوستن» چیزی دیگر؛ زیرا به وقوع پیوستن نیاز به دلیل و اثبات داد و دلیلی بر اثبات این حادثه که ماه در زمان پیامبر (ص) دو نیم شده باشد در دست نیست؛ بلکه دلیلهایی بر نفی آن وجود دارد: چنین چیزی با چند آیه دیگر در تضادّ است که آشکارا بیان میکند که پیامبر به درخواست مشرکان درباره امور خارقالعاده و معجزات پاسخ نمیداده است. افزون بر این که: اگر چنین حادثهای اتفاق افتاده بود، مردم شرق و غرب عالم آن را میدیدند و گزارش میکردند در حالی که چنین گزارشی نقل نشده است. دو نیم شدن ماه، از موضوعاتی است که جز از راه خبر متواتر به اثبات نمیرسد در حالی که چنین خبری، خبر واحد است. بنابراین نمیتوان به آن اعتماد کرد. جمله ﴿وَانْشَقَّ الْقَمَرُ﴾ پس از جمله ﴿اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ﴾ آمده است و این نشان میدهد که ماه در هنگامی که قیامت برپا شود به دو نیم تقسیم میشود. «انشقاق» در این آیه، مثل ﴿إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ﴾[۶]؛ است و مراد از انشقاق آسمان، پاره پاره شدن و در هم ریختگی ستارگان است. اینگونه مغنیه به روایات و اخبار آحاد تنها در احکام شرعی و موضوعات آن اعتناء و توجه میکند اما در مسائل اعتقادی و تاریخی بدانها وقعی نمینهد و بلکه بسیاری از روایات تفسیری را با آیات قرآن ناسازگار میشمرد.
منابع این مفسر، بیشتر تفاسیر عمده پیش از خود است که از جمله آنها جامع البیان طبری، مجمع البیان، مفاتیح الغیب، البحر المحیط، تفسیر ملّاصدرا، الکشّاف، انوار التنزیل عبدالله بن عمر بيضاوى، تفسیر مراغی، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن بلاغی، فی ظلال القرآن سید قطب و المنار فی تفسیر القرآن رشید رضا را میتوان نام برد[۷][۸]
فهرست کتاب
در این مورد اطلاعاتی در دست نیست.
دربارهٔ پدیدآورنده
پانویس
- ↑ کتابخانه مدرسه فقاهت
- ↑ «و (ابراهیم) گفت: من به سوی پروردگارم میروم که به زودی مرا راهنمایی خواهد کرد» سوره صافات، آیه ۹۹.
- ↑ «امروز چیزهای پاکیزه بر شما حلال است و غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنان حلال است و (نیز ازدواج با) زنان پاکدامن از زنان مؤمن (مسلمان) و زنان پاکدامن از آنان که پیش از شما به آنان کتاب آسمانی دادهاند، اگر کابینشان را پرداخته و پاکدامن باشید نه پلیدکار و گزینندگان دوست پنهان، (بر شما حلال است) و هر کس گرویدن (به اسلام) را نپذیرد کردارش تباه میشود و او در جهان واپسین از زیانکاران است» سوره مائده، آیه ۵.
- ↑ «شکار دریا و خوراک آن بر شما حلال است تا شما و کاروانیان را بهرهای باشد و شکار خشکی تا در احرامید بر شما حرام است و از خداوند که به سوی وی گرد آورده میشوید پروا کنید» سوره مائده، آیه ۹۶.
- ↑ «رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱.
- ↑ «هنگامی که آسمان شکاف بردارد،» سوره انشقاق، آیه ۱.
- ↑ تفسیر الکاشف، محمد جواد مغنیه، بیروت، دارالعلم للملایین، ۱۹۸۱م.
- ↑ کوشا، محمد علی، مقاله «تفسیر الکاشف»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ وبگاه باشگاه اندیشه