حسن بن قاسم بجلی کوفی در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

حسن بن القاسم[۱]، در سند دو روایت تفسیر کنز الدقائق و به گزارش از تأویل الآیات الظاهرة واقع گردیده است:

روایت اول: «مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْقَاسِمِ قِرَاءَةً عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْمُعَلَّى عَنْ فُضَيْلِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ مِيثَمٍ عَنْ عَبَايَةَ عَنْ عَلِيٍّ(ع)قَالَ: قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ الم غُلِبَتِ الرُّومُ[۲] هِيَ فِينَا وَ فِي بَنِي أُمَيَّةَ»[۳].

روایت دوم: «وَ قَالَ أَيْضاً حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَلِيٍّ(ع) أَنَّهُ قَالَ: ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ[۴] نَحْنُ النَّعِيمُ»[۵].[۶]

شرح حال راوی

نام راوی به گونه‌ای مستقل در کتب رجال عنوان نشده؛ ولی در طُرُق و اسناد قرار گرفته است:

۱. طریق نجاشی به کتاب علی بن أبی رافع: نجاشی به کتاب علی بن أبی رافع چند طریق ذکر نموده است:

طریق یکم: أخبرني أبوالحسن التميمي قال: حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد قال: حدثنا علي بن القاسم البجلي قراءة عليه قال: حدثني أبوالحسن علي بن إبراهيم بن المعلي البزاز قال: حدثنا عمر بن محمد بن عمر بن علي بن الحسين...[۷].

طریق دوم: أخبرنا أبو الحسن التميمي قال: حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد قال: حدثنا حسن بن القاسم قال: حدثنا معلي، عن عمر بن محمد بن عمر...[۸].

طریق سوم: قال ابن سعيد: حدثنا الحسن، عن معلي، عن أبي زكريا يحيي بن سالم[۹].

در طریق یکم، علی بن القاسم البجلی و در طریق دوم، الحسن بن القاسم و در طریق سوم، «الحسن» قرار گرفته است که راوی همه آنها احمد بن محمد بن سعید معروف به ابن عقده است و مروی عنه در طریق یکم، أبو الحسن علی بن إبراهیم بن المعلی البزاز و در طریق دوم و سوم، «معلی» است، چنان که در سند روایت یکم مورد بحث، راوی از «الحسن بن القاسم»، «احمد بن محمد بن سعید» و مروی عنه علی بن ابراهیم المعلی است.

۲. طریق نجاشی به کتاب ابو محمد الحسن بن جعفر بن الحسن بن الحسن بن علی بن أبی طالب المدینی: أخبرنا بكتابه عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن سعيد قال: حدثنا الحسن بن القاسم بن الحسين البجلي قراءة عليه في ذي الحجة سنة ثلاث و تسعين و مائتين قال: حدثنا محمد بن عبدالله بن صالح البجلي الخشاب...[۱۰]. در این طریق، از راوی با عنوان کامل‌تر الحسن بن القاسم بن الحسین البجلی یاد شده و راوی از وی مانند طرق قبلی احمد بن محمد بن سعید است و مروی عنه محمد بن عبدالله بن صالح البجلی الخشاب است که در سند دوم روایت مورد بحث، بی‌وصف «البجلی الخشاب» از وی یاد شده است.

۳. طریق شیخ طوسی به کتاب علی بن عبیدالله بن محمد بن عمر بن علی بن أبی طالب(ع): أخبرنا أحمد بن محمد بن موسي، عن أحمد بن محمد بن عقدة، عن الحسن بن القاسم البجلي، عن علي بن إبراهيم بن المعلي التيملي قال: حدثني عمر بن محمد بن عمر بن علي بن الحسين، قال: حدثني...[۱۱]. در این طریق، از راوی با عنوان الحسن بن القاسم البجلی یاد شده و راوی از وی ابن عقده است؛ لکن از مروی عنه با عنوان علی بن إبراهیم بن المعلی التیملی یاد گردیده است.

۴. طریق شیخ طوسی در روایت تهذیب الأحکام: «أَبُو الْحَسَنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ[۱۲] قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع) فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ[۱۳] قَالَ لِصَوْمِهِمْ وَ فِطْرِهِمْ وَ حَجِّهِمْ»[۱۴]. در این طریق، از راوی با عنوان أبی الحسن بن القاسم نام برده شده و راوی از وی نیز ابن عقده است و از مروی عنه با عنوان علی بن ابراهیم که همان «معلی» است یاد شده است.

۵. طریق شیخ صدوق در روایت من لا یحضره الفقیه: و روي لي محمد بن إبراهيم بن إسحاق، عن أحمد بن محمد بن سعيد الهمداني قال: حدثني الحسن بن القاسم قراءة قال: حدثنا علي بن إبراهيم بن المعلي...[۱۵].

۶. طریق شیخ مفید در المزار: «أَخْبَرَنِي الشَّرِيفُ الْفَاضِلُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ طَاهِرٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ سَعِيدٍ[۱۶] قَالَ أَخْبَرَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ (الْحَسَنِ الْحُسَيْنِ) بْنِ أصولة[۱۷] سَنَةَ ثَمَانٍ وَ تِسْعِينَ وَ مِائَتَيْنِ قَالَ... عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ الْيَمَانِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) الْأَوْصِيَاءُ مَعَ الْأَنْبِيَاءِ حَيْثُ كَانُوا لَوْ أَنَّ نَبِيّاً مَاتَ بِالْمَغْرِبِ وَ مَاتَ وَصِيُّهُ بِالْمَشْرِقِ لَأَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى الْأَرْضَ أَنْ تَنْقُلَهُ إِلَيْهِ»[۱۸].

یادآوری می‌شود نام راوی در اسناد بعضی روایات اهل سنت با وصف «التمار»، «البجلی» و «البجلی الکوفی» نیز واقع شده است[۱۹].

براین اساس، نام کامل راوی الحسن بن القاسم بن الحسین البجلی الکوفی است و ابن عقده فراوان از وی روایت کرده است[۲۰] و تنها در یک مورد در طریق نجاشی که پیش‌تر اشاره کردیم، از علی بن القاسم البجلی روایت کرده است.[۲۱]

تصحیف در نام راوی

بعضی از محققان استظهار کردند که در نام راوی تصحیف رخ داده و الحسن بن القاسم البجلی در تمام اسناد و طرق، مصحف علی بن القاسم البجلی است که در یکی از طرق نجاشی به کتاب علی بن أبی رافع واقع شده بود[۲۲]؛ لکن این استظهار هیچ مؤیدی ندارد، بلکه به چند دلیل، قرائن بر خلاف آن وجود دارد:

  1. در هیچ مورد دیگری یافت نشده که ابن عقده از علی بن القاسم البجلی روایت کرده باشد.
  2. عنوان علی بن القاسم البجلی در هیچ سند دیگری دیده نشده و در کتب رجالی هم، نه استقلالاً، نه استطراداً از وی یاد نشده است؛ ولی حسن بن القاسم اولاً ابن عقده فراوان از وی روایت کرده و ثانیاً در اسناد دیگر واقع گردیده و ثالثاً در بعضی کتب رجال از وی نام برده شده است، چنان که گذشت.

بر این پایه، علی بن القاسم یا برادر حسن القاسم است، چنانکه از ظاهر طریق نجاشی استفاده می‌شود؛ یا مصحف حسن بن القاسم است.[۲۳]

یادآوری چند نکته

یکم: کشی شخصی را با عنوان الحسن بن القاسم از اصحاب امام رضا(ع) شمرده و ذیل آن، روایتی را از وی از امام رضا(ع) گزارش کرده است: «حَمْدَوَيْهِ، قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُوسَى، قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ الْقَاسِمِ، قَالَ:، حَضَرَ بَعْضَ وُلْدِ جَعْفَرٍ(ع) الْمَوْتُ فَأَبْطَأَ عَلَيْهِ الرِّضَا(ع) قَالَ، فَغَمَّنِي ذَلِكَ لِإِبْطَائِهِ عَنْ عَمِّهِ، قَالَ، ثُمَّ جَاءَ فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ قَامَ، قَالَ الْحَسَنُ فَقُمْتُ مَعَهُ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ عَمُّكَ فِي الْحَالِ الَّتِي هُوَ فِيهَا تَقُومُ وَ تَدَعُهُ! فَقَالَ: عَمِّي يَدْفِنُ فُلَاناً يَعْنِي الَّذِي هُوَ عِنْدَهُمْ، قَالَ، فَوَ اللَّهِ مَا لَبِثْنَا أَنْ تَمَايَلَ الْمَرِيضُ وَ دَفَنَ أَخَاهُ الَّذِي كَانَ عِنْدَهُمْ صَحِيحاً. قَالَ الْحَسَنُ الْخَشَّابُ: فَكَانَ الْحَسَنُ بْنُ الْقَاسِمِ يَعْرِفُ الْحَقَّ بَعْدَ ذَلِكَ وَ يَقُولُ بِهِ»[۲۴].

اربلی در کشف الغمه این قضیه را از شخصی به نام حسن بن أبی الحسن الجیش گزارش کرده است: «... وَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي الْحَسَنِ [الْجَيْشِ] قَالَ: اشْتَكَى عَمِّي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ[۲۵] شَكَاةً شَدِيدَةً حَتَّى خِفْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ فَدَخَلَ عَلَيْهِ أَبُو الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) وَ نَحْنُ حَوْلَهُ نَبْكِي مِنْ بَنِيهِ وَ إِخْوَتِي وَ عَمِّي إِسْحَاقُ[۲۶] عِنْدَ رَأْسِهِ يَبْكِي وَ هُوَ فِي حَالَةٍ شَدِيدَةٍ فَجَاءَ فَجَلَسَ فِي نَاحِيَةٍ يَنْظُرُ إِلَيْنَا فَلَمَّا خَرَجَ تَبِعْتُهُ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ دَخَلْتُ عَلَى عَمِّكَ وَ هُوَ فِي هَذَا الْحَالِ وَ نَحْنُ نَبْكِي وَ إِسْحَاقُ عَمُّكَ يَبْكِي فَلَمْ يَكُنْ مِنْكَ شَيْءٌ فَقَالَ لِي أَ رَأَيْتَ هَذَا الَّذِي مِنْ مَرَضِهِ يَقُومُ وَ يَمُوتُ هَذَا الَّذِي يَبْكِي عَلَيْهِ فَقَامَ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ مِنْ وَجَعِهِ وَ اشْتَكَى إِسْحَاقُ وَ مَاتَ وَ بَكَى عَلَيْهِ مُحَمَّدٌ»[۲۷].

صفار در بصائر الدرجات این قضیه را با اسناد خودش از حسین بن موسی گزارش کرده است که مصحّف حسن بن موسی [۲۸] است: «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَعِيدٍ الدعشي عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى قَالَ: اشْتَكَى عَمِّي مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ حَتَّى أَشْرَفَ عَلَى الْمَوْتِ قَالَ فَكُنَّا مُجْتَمِعِينَ عِنْدَهُ فَدَخَلَ أَبُو الْحَسَنِ(ع)فَقَعَدَ فِي نَاحِيَةٍ وَ إِسْحَاقُ عَمِّي عِنْدَ رَأْسِهِ يَبْكِي فَقَعَدَ قَلِيلًا ثُمَّ قَامَ فَتَبِعْتُهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ يَلُومُكَ إِخْوَتُكَ وَ أَهْلُ بَيْتِكَ يَقُولُونَ دَخَلْتَ عَلَى عَمِّكَ وَ هُوَ فِي الْمَوْتِ ثُمَّ خَرَجْتَ قَالَ أَيْ أَخِي أَ رَأَيْتَ هَذَا الْبَاكِيَ سَيَمُوتُ وَ يَبْكِي ذَاكَ عَلَيْهِ قَالَ فَبَرَأَ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرٍ وَ اشْتَكَى إِسْحَاقُ فَمَاتَ وَ بَكَى مُحَمَّدٌ عَلَيْهِ»[۲۹].

دوم: محقق اردبیلی، مامقانی و خویی، «الحسن بن القاسم» معنون در رجال الکشی را با «أبی الحسن بن القاسم» که در سند روایت تهذیب الأحکام واقع شده و احمد بن محمد بن سعید معروف به ابن عقده از وی روایت کرده است[۳۰]، متحد دانسته‌اند[۳۱]؛ لکن هیچ قرینه و شاهدی برای اثبات مدعایشان ارائه ننموده‌اند، بلکه قرینه بر خلاف آن وجود دارد؛ زیرا اولاً ابن عقده نمی‌تواند از اصحاب امام رضا(ع) روایت نماید، از این رو در اسناد روایات، از اصحاب امام رضا(ع) گاه با یک واسطه و گاه با دو واسطه روایت کرده است[۳۲]، در حالی که در سند تهذیب الأحکام ابن عقده از الحسن بن القاسم بی‌واسطه روایت کرده است و ثانیاً راوی از حسن بن القاسم در رجال الکشی، حسن بن موسی الخشاب [۳۳] است که از اصحاب امام عسکری(ع) بوده که در سال ۲۶۰ هجری قمری به شهادت رسیده است[۳۴] ولی راوی از حسن بن القاسم در سند تهذیب الأحکام ابن عقده است که در سال ۳۳۳ هجری قمری وفات نموده است[۳۵]. ثالثاً کلینی بی‌واسطه از ابن عقده روایت کرده[۳۶] ولی از حسن بن موسی الخشاب گاه با یک واسطه و گاه با دو واسطه[۳۷]، بنابراین از جهت طبقه نمی‌توانیم این دو راوی را یک شخص بدانیم.

سوم: ابن عبد البر در الإستیعاب روایتی را با سند حدثنا أحمد بن محمد ابن سعيد، حدثنا الحسن بن همدان بن ثابت، حدثنا علي بن إبراهيم بن المعلي[۳۸] گزارش کرده است که از جهت راوی و مروی عنه با راوی مورد بحث یکسان است؛ لکن چنین اسمی (الحسن بن همدان بن ثابت) در هیچ مورد دیگری یافت نشده است، پس احتمال تصحیف در این عنوان داده می‌شود.[۳۹]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات راوی مشخص نیست؛ لکن از بعضی طرق و اسناد، تصریح شده است که وی در سال ۲۹۳ هجری قمری زنده بوده است[۴۰].[۴۱]

استادان و شاگردان راوی

از اسناد و طرق استفاده می‌شود که وی از کسانی مانند علی بن إبراهیم المعلی، محمد بن عبدالله بن صالح، بشیر بن ابراهیم و ثبیر بن ابراهیم بن شیبان [۴۲] روایت کرده که از مشایخ و استادان وی شمرده می‌شوند و احمد بن محمد بن سعید (ابن عقدة) از وی روایت نموده[۴۳] که از شاگردانش به شمار می‌آید.[۴۴]

مذهب راوی

با توجه به عدم یادکرد راوی در کتب رجالی، گزارش قطعی از مذهب وی به دست نیامده است؛ لکن از مضامین روایاتش، تشیع و اعتقادش به حقانیت شأن امامت امیرمؤمنان(ع) استظهار می‌شود؛ نمونه‌ها:

  1. «ابن عقدة، حَدَّثَنَا اَلْحَسَنُ بْنُ اَلْقَاسِمِ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ يَعْلَى اَلتَّيْمِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي عَلِيُّ بْنُ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبِي حَمْزَةَ اَلثُّمَالِيِّ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ اَلْحُسَيْنِ (عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ)، قَالَ: قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ): مَا نَزَلَتْ آيَةٌ إِلاَّ وَ أَنَا عَالِمٌ مَتَى نَزَلَتْ، وَ فِيمَنْ أُنْزِلَتْ، وَ لَوْ سَأَلْتُمُونِي عَمَّا بَيْنَ اَللَّوْحَيْنِ لَحَدَّثْتُكُمْ»[۴۵].
  2. «أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ، قَالَ:حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْقَاسِمِ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ يَعْلَى التَّيْمِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَيَابَةَ، عَنْ حُمْرَانَ بْنِ أَعْيَنَ، عَنْ أَبِي حَرْبِ بْنِ أَبِي الْأَسْوَدِ الدُّؤَلِيِّ، عَنْ أَبِيهِ، قَالَ: سَمِعْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ(ع) يَقُولُ: وَ اللَّهِ لَأَذُودَنَّ بِيَدَيَ هَاتَيْنِ الْقَصِيرَتَيْنِ عَنْ حَوْضِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) أَعْدَاءَنَا، وَ لَأُورِدَنَّهُ أَحِبَّاءَنَا»[۴۶].
  3. «حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بْنُ فَنْجَوَيْهِ، قَالَ: حَدَّثَنَا طَلْحَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ مُجَاهِدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْقَاسِمِ[۴۷]، قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ سَيْفٍ، عَنْ أَبِيهِ، عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنِ الْمِنْهَالِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ عَلِيٍّ [ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى]: أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ[۴۸] قَالَ: هُوَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ[۴۹] قَالَ: [وَ] أَنَا الشَّاهِدُ مِنْهُ»[۵۰].

ابن ندیم در الفهرست، علی بن ابراهیم بن المعلی را -که حسن بن القاسم در اسناد مختلف از وی روایت کرده- از فقهای شیعه که دارای کتاب فقهی بوده، به شمار آورده است و می‌تواند قرینه دیگری بر تشیع راوی باشد[۵۱]. براین اساس، در کتاب موسوعة طبقات الفقهاء از حسن بن القاسم به عنوان یکی از فقهای شیعه نام برده شده و آمده است: (الحسن بن القاسم كان حيا بعد ۳۰۰ه) ابن الحسين البجلي، شيخ الحافظ ابن عقدة (المتوفي ۳۳۳ق) روي عن أبي الحسن علي بن إبراهيم بن المعلي كتاب ابن أبي رافع في الفقه و كان ابن أبي رافع من أصحاب أميرالمؤمنين، و كان كاتبا له، و حفظ كثيرا و روي المترجم أيضاً عن ابن المعلي كتاب الأقضية لعلي بن عبيدالله ابن محمد بن عمر بن علي بن أبي طالب حدث عنه ابن عقدة، و قرأ عليه في ذي الحجة سنة (٢٩٣ ه‍) و روي عنه الكتابين المذكورين، و غيرهما[۵۲].[۵۳]

جایگاه حدیثی راوی

چنان که گذشت، نام راوی در کتب رجال عنوان نشده است، از این رو از راویان مهمل یا مجهول تلقی می‌گردد؛ لکن از دو طریق می‌‌توان به حسن حال وی استدلال نمود:

روایت محدث جلیل القدر ابن عقده از وی[۵۴] و دیگری مضامین روایاتش؛ از جمله این روایت بسیار زیبا و پرمحتوا:

رَوَى لِي مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ حَدَّثَنِي الْحَسَنُ بْنُ الْقَاسِمِ قِرَاءَةً قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ الْمُعَلَّى قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ بَكْرٍ الْمُرَادِيُّ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ ع قَالَ‌ بَيْنَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع ذَاتَ يَوْمٍ جَالِسٌ مَعَ أَصْحَابِهِ يُعَبِّيهِمْ لِلْحَرْبِ‌ إِذَا أَتَاهُ شَيْخٌ عَلَيْهِ شَحْبَةُ السَّفَرِ فَقَالَ أَيْنَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فَقِيلَ هُوَ ذَا فَسَلَّمَ عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنِّي أَتَيْتُكَ مِنْ نَاحِيَةِ الشَّامِ وَ أَنَا شَيْخٌ كَبِيرٌ قَدْ سَمِعْتُ فِيكَ مِنَ الْفَضْلِ مَا لَا أُحْصِي وَ إِنِّي أَظُنُّكَ سَتُغْتَالُ فَعَلِّمْنِي مِمَّا عَلَّمَكَ اللَّهُ قَالَ نَعَمْ يَا شَيْخُ مَنِ اعْتَدَلَ يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ‌ وَ مَنْ كَانَتِ الدُّنْيَا هِمَّتَهُ اشْتَدَّتْ حَسْرَتُهُ عِنْدَ فِرَاقِهَا وَ مَنْ كَانَ غَدُهُ شَرَّ يَوْمَيْهِ فَهُوَ مَحْرُومٌ وَ مَنْ لَمْ يُبَالِ بِمَا رُزِئَ‌ مِنْ آخِرَتِهِ إِذَا سَلِمَتْ لَهُ دُنْيَاهُ فَهُوَ هَالِكٌ وَ مَنْ لَمْ يَتَعَاهَدِ النَّقْصَ مِنْ نَفْسِهِ غَلَبَ عَلَيْهِ الْهَوَى وَ مَنْ كَانَ فِي نَقْصٍ فَالْمَوْتُ خَيْرٌ لَهُ يَا شَيْخُ ارْضَ لِلنَّاسِ مَا تَرْضَى لِنَفْسِكَ وَ ائْتِ إِلَى النَّاسِ مَا تُحِبُّ أَنْ يُؤْتَى إِلَيْكَ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ أَ مَا تَرَوْنَ إِلَى أَهْلِ الدُّنْيَا يُمْسُونَ وَ يُصْبِحُونَ عَلَى أَحْوَالٍ شَتَّى فَبَيْنَ صَرِيعٍ يَتَلَوَّى‌ وَ بَيْنَ عَائِدٍ وَ مَعُودٍ وَ آخَرَ بِنَفْسِهِ يَجُودُ وَ آخَرَ لَا يُرْجَى وَ آخَرَ مُسَجًّى‌ وَ طَالِبِ الدُّنْيَا وَ الْمَوْتُ يَطْلُبُهُ وَ غَافِلٍ وَ لَيْسَ بِمَغْفُولٍ عَنْهُ وَ عَلَى أَثَرِ الْمَاضِي يَصِيرُ الْبَاقِي‌ فَقَالَ لَهُ زَيْدُ بْنُ صُوحَانَ الْعَبْدِيُّ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَيُّ سُلْطَانٍ أَغْلَبُ وَ أَقْوَى قَالَ الْهَوَى قَالَ فَأَيُّ ذُلٍّ أَذَلُّ قَالَ الْحِرْصُ عَلَى الدُّنْيَا قَالَ فَأَيُّ فَقْرٍ أَشَدُّ قَالَ الْكُفْرُ بَعْدَ الْإِيمَانِ قَالَ فَأَيُّ دَعْوَةٍ أَضَلُّ قَالَ الدَّاعِي بِمَا لَا يَكُونُ‌ قَالَ فَأَيُّ عَمَلٍ أَفْضَلُ قَالَ التَّقْوَى قَالَ فَأَيُّ عَمَلٍ أَنْجَحُ قَالَ طَلَبُ مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَأَيُّ صَاحِبٍ لَكَ شَرٌّ قَالَ الْمُزَيِّنُ لَكَ مَعْصِيَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَأَيُّ الْخَلْقِ أَشْقَى قَالَ مَنْ بَاعَ دِينَهُ بِدُنْيَا غَيْرِهِ‌ قَالَ فَأَيُّ الْخَلْقِ أَقْوَى قَالَ الْحَلِيمُ قَالَ فَأَيُّ الْخَلْقِ أَشَحُّ قَالَ مَنْ أَخَذَ الْمَالَ مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ فَجَعَلَهُ فِي غَيْرِ حَقِّهِ قَالَ فَأَيُّ النَّاسِ أَكْيَسُ قَالَ مَنْ أَبْصَرَ رُشْدَهُ مِنْ غَيِّهِ فَمَالَ إِلَى رُشْدِهِ قَالَ فَمَنْ أَحْلَمُ النَّاسِ قَالَ الَّذِي لَا يَغْضَبُ قَالَ فَأَيُّ النَّاسِ أَثْبَتُ رَأْياً قَالَ مَنْ لَمْ يَغُرَّهُ النَّاسُ مِنْ نَفْسِهِ وَ مَنْ لَمْ تَغُرَّهُ الدُّنْيَا بِتَشَوُّفِهَا قَالَ فَأَيُّ النَّاسِ أَحْمَقُ‌ قَالَ الْمُغْتَرُّ بِالدُّنْيَا وَ هُوَ يَرَى مَا فِيهَا مِنْ تَقَلُّبِ أَحْوَالِهَا قَالَ فَأَيُّ النَّاسِ أَشَدُّ حَسْرَةً قَالَ الَّذِي حُرِمَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ‌ قَالَ فَأَيُّ الْخَلْقِ أَعْمَى قَالَ الَّذِي عَمِلَ لِغَيْرِ اللَّهِ يَطْلُبُ بِعَمَلِهِ الثَّوَابَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَأَيُّ الْقُنُوعِ أَفْضَلُ قَالَ الْقَانِعُ بِمَا أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فَأَيُّ الْمَصَائِبِ أَشَدُّ قَالَ الْمُصِيبَةُ بِالدِّينِ‌ قَالَ فَأَيُّ الْأَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ انْتِظَارُ الْفَرَجِ قَالَ فَأَيُّ النَّاسِ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ قَالَ أَخْوَفُهُمْ لِلَّهِ وَ أَعْمَلُهُمْ بِالتَّقْوَى وَ أَزْهَدُهُمْ فِي الدُّنْيَا قَالَ فَأَيُّ الْكَلَامِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ كَثْرَةُ ذِكْرِهِ وَ التَّضَرُّعُ إِلَيْهِ بِالدُّعَاءِ قَالَ فَأَيُّ الْقَوْلِ أَصْدَقُ قَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَالَ فَأَيُّ الْأَعْمَالِ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ التَّسْلِيمُ وَ الْوَرَعُ قَالَ فَأَيُّ النَّاسِ أَصْدَقُ قَالَ مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ‌ ثُمَّ أَقْبَلَ ع عَلَى الشَّيْخِ فَقَالَ يَا شَيْخُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ خَلْقاً ضَيَّقَ الدُّنْيَا عَلَيْهِمْ نَظَراً لَهُمْ فَزَهَّدَهُمْ فِيهَا وَ فِي حُطَامِهَا فَرَغِبُوا فِي دَارِ السَّلَامِ الَّتِي دَعَاهُمْ إِلَيْهَا وَ صَبَرُوا عَلَى ضِيقِ الْمَعِيشَةِ وَ صَبَرُوا عَلَى الْمَكْرُوهِ وَ اشْتَاقُوا إِلَى مَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْكَرَامَةِ فَبَذَلَوا أَنْفُسَهُمُ ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ وَ كَانَتْ خَاتِمَةُ أَعْمَالِهِمُ الشَّهَادَةَ فَلَقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنْهُمْ رَاضٍ وَ عَلِمُوا أَنَّ الْمَوْتَ سَبِيلُ مَنْ مَضَى وَ مَنْ بَقِيَ فَتَزَوَّدُوا لآِخِرَتِهِمْ غَيْرَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ لَبِسُوا الْخَشِنَ وَ صَبَرُوا عَلَى الْبَلْوَى‌ وَ قَدَّمُوا الْفَضْلَ وَ أَحَبُّوا فِي اللَّهِ وَ أَبْغَضُوا فِي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أُولَئِكَ الْمَصَابِيحُ وَ أَهْلُ النَّعِيمِ فِي الْآخِرَةِ وَ السَّلَامُ قَالَ الشَّيْخُ فَأَيْنَ أَذْهَبُ وَ أَدَعُ الْجَنَّةَ وَ أَنَا أَرَاهَا وَ أَرَى أَهْلَهَا مَعَكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَهِّزْنِي بِقُوَّةٍ أَتَقَوَّى بِهَا عَلَى عَدُوِّكَ فَأَعْطَاهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع سِلَاحاً وَ حَمَلَهُ وَ كَانَ فِي الْحَرْبِ بَيْنَ يَدَيْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع يَضْرِبُ قُدُماً وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَعْجَبُ مِمَّا يَصْنَعُ فَلَمَّا اشْتَدَّ الْحَرْبُ أَقْدَمَ فَرَسَهُ حَتَّى قُتِلَ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ أَتْبَعَهُ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَوَجَدَهُ صَرِيعاً وَ وَجَدَ دَابَّتَهُ وَ وَجَدَ سَيْفَهُ فِي ذِرَاعِهِ فَلَمَّا انْقَضَتِ الْحَرْبُ أَتَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع بِدَابَّتِهِ وَ سِلَاحِهِ وَ صَلَّى عَلَيْهِ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع وَ قَالَ هَذَا وَ اللَّهِ السَّعِيدُ حَقّاً فَتَرَحَّمُوا عَلَى أَخِيكُمْ.[۵۵].[۵۶]

نکته

بعضی از محققان، به جهت قرار گرفتن الحسن بن القاسم بن الحسین البجلی در طریق نجاشی به کتاب علی بن أبی رافع و کتاب الحسن بن جعفر بن الحسن بن الحسن آن را تضعیف کرده‌اند: الطریق ضعیف بجهالة ابن القاسم[۵۷]؛ لم یثبت وثاقة الحسن بن القاسم[۵۸]، در حالی که این تضعیف با مبنای خودش که به وثاقت مشایخ ابن عقده باورمند است، مغایرت دارد:

درباره ابو الفرج اصفهانی نوشته است: ...إلا أن يكون رواية أحمد بن محمد بن سعيد بن عقدة الحافظ الهمداني الثقة عنه مشعرة بوثاقته[۵۹].

درباره طریق نجاشی به کتاب خطاب بن مسلمة نوشته است: كالصحيح بناءا علي وثاقة محمد بن يوسف بقرينة رواية ابن عقدة عنه[۶۰]؛ نیز طریق نجاشی به کتاب خیران مولی الرضا(ع)[۶۱] و کتاب داوود بن سلیمان القرشی [۶۲]. [۶۳]

منابع

پانویس

  1. ر.ک: أ. منابع شیعی: رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ج۲، ص۸۷۰، ح۱۱۴۳؛ رجال النجاشی، ص۶، (ذیل ش۲) و ۴۶، (ذیل ش۹۲)؛ الفهرست (طوسی)، ص۲۷۷، ذیل ش۴۰۴؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۴۱، ش۱۴؛ منهج المقال، ج۴، ص۱۲۹، ش۱۴۶۰؛ نقد الرجال، ج۲، ص۵۴، ش۱۳۴۷؛ جامع الرواه، ج۱، ص۲۲۰، ش۱۷۲۱؛ الرجال (حر عاملی)، ص۹۲، ش۳۹۶؛ الوجیزة فی الرجال، ص۵۸، ش۵۲۱؛ أعیان الشیعه، ج۵، ص۲۲۷، ش۵۷۴؛ تنقیح المقال، ج۲۰، ص۳۱۸، ش۵۵۵۹؛ معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۸۹، ش۳۰۶۶ و ۳۰۶۷؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۳، ص۲۵، ش۳۸۸۱؛ قاموس الرجال، ج۳، ص۳۴۲، ش۲۰۰۵؛ موسوعة طبقات الفقهاء، ج۴، ص۱۵۰، ش۱۳۶۵. ب. منابع سنی: إکمال الکمال، ج۱، ص۳۶۸.
  2. الم * رومیان شکست خوردند سوره روم، آیه ۲.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۱۷۲ به گزارش از کتاب تأویل الآیات الظاهرة، ص۴۲۶.
  4. آنگاه در آن روز از نعمت (ناسپاسی شده) بازخواست خواهید شد سوره تکاثر، آیه ۸.
  5. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۴، ص۴۲۵ به گزارش از کتاب تأویل الآیات الظاهرة، ص۸۱۶.
  6. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 560-561.
  7. رجال النجاشی، ص۶، ش۲.
  8. رجال النجاشی، ص۷، ش۲.
  9. رجال النجاشی، ص۷، ش۲.
  10. رجال النجاشی، ص۴۶، ش۹۲.
  11. الفهرست (طوسی)، ص۲۷۷، ش۴۰۴.
  12. مقصود علی بن ابراهیم بن هاشم القمی نیست، کما فی جامع الرواه، ج۱، ص۵۴۶، ش۴۴۹۴ و معجم رجال الحدیث، ج۱۲، ص۲۰۸، ش۷۸۲۰.
  13. از تو درباره ماه‌های نو می‌پرسند، بگو: آنها زمان نمای مردم و حجّ‌اند؛ و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آنها درآیید بلکه (حقیقت) نیکی (از آن) کسی است که پرهیزگاری ورزد و به خانه‌ها از در درآیید، و از خداوند پروا کنید باشد که رستگار گردید سوره بقره، آیه ۱۸۹.
  14. تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۶۶، ح۴۷۲.
  15. من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۱، ح۵۸۳۳.
  16. مقصود احمد بن محمد بن سعید (ابن عقده) است به قرینه روایت محمد بن طاهر از وی. (وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۰۴: ...عن محمد بن طاهر، عن أحمد بن محمد بن سعید...).
  17. این عنوان در هیچ سند دیگری یافت نشده؛ لکن از جهت طبقه و روایت ابن عقده از وی با راوی مورد بحث متحد است.
  18. المزار (مفید)، ص۲۲۳-۲۲۴، ح۴.
  19. سنن الدارقطنی، ج۲، ص۱۲۱، ح۲۰۴۹: حدثنا أحمد بن محمد بن سعید، أخبرنی الحسن بن القاسم التمار، ثنا علی بن ابراهیم بن المعلی، ثنا عمر بن محمد بن عمر بن علی بن الحسین...، عن علی: أن بعض البادیة جائوا إلی رسول الله(ص)، فقالوا: هل علینا زکاة الفطر؟.... الأغانی، ج۱۶، ص۳۸۲: أخبرنی الحسن بن القاسم البجلی الکوفی قال: حدثنا علی بن إبراهیم بن المعلی؛ إکمال الکمال، ج۱، ص۳۶۸: بنین بن ابراهیم، عن سلیمان بن بلال؛ و روی عنه الحسن بن القاسم البجلی؛ مسند أبی حنیفه، ص۱۶۰-۱۶۱ پس از نقل حدیث نبوی: «أن النبی(ص) نهی عن بیع و شرط. البیع باطل، و الشرط باطل». رواه ابن عقدة، عن الحسن بن القاسم البجلی}}. ابن حجر عسقلانی در عنوان ثبین بن إبراهیم بن شیبان نوشته است: روی عن جعفر الصادق؛ و عنه الحسین ابن قاسم ذکره ابن عقدة فی الشیعة. (لسان المیزان، ج۲، ص۸۲، ش۳۲۷).
  20. الأمالی (طوسی)، ص۳۴۲، ح۶۹۹؛ بحار الأنوار، ج۱۰۰، ص۱۷۱، ح۱؛ جامع أحادیث الشیعه، ج۱۸، ص۴۴۴.
  21. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص561-565.
  22. تهذیب المقال، ج۲، ص۳۳۷: بل یمکن القول بأن من روی عنه ابن عقدة فی جمیع هذه الموارد هو علی بن القاسم البجلی و یکنی بأبی الحسن علی ما قیل به فی تکنیه المسمین ﺑ(علی) غالبا، بقرینة روایة ابن عقدة عنه و روایته عن علی بن إبراهیم بن المعلی البزاز التیمی و علی هذا فیلتزم بالتصحیف فی جملة من هذه الأسانید... هذا ما خلج ببالی القاصر فی المراد بالحسن بن القاسم فی روایة التهذیب و لم أقف علی من تنبه به و الله الهادی إلی الصواب.
  23. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص565-566.
  24. رجال الکشی (إختیار معرفة الرجال)، ص۶۱۳، ش۱۱۴۳.
  25. مقصود محمد بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین ملقب به دیباج عموی امام رضا(ع) است.
  26. اسحاق بن موسی بن جعفر(ع) برادر امام رضا(ع).
  27. کشف الغمه، ج۲، ص۳۰۰.
  28. مقصود حسن بن موسی بن جعفر(ع) برادر امام رضا(ع) است.
  29. بصائر الدرجات، ج۱، ص۲۶۴، ح۷.
  30. تهذیب الأحکام، ج۴، ص۱۶۶، ح۴۷۲: ...أخبرنا أحمد ابن محمد بن سعید، عن أبی الحسن بن القاسم، عن علی بن إبراهیم....
  31. جامع الرواه، ج۱، ص۲۲۰، ش۱۷۲۱؛ تنقیح المقال، ج۲۰، ص۳۱۸، ش۵۵۵۹؛ معجم رجال الحدیث، ج۶، ص۸۹، ش۳۰۶۶ و ۳۰۶۷.
  32. من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۸، ح۵۹۱۴؛ الأمالی (صدوق)، ص۲۲۲، ح۹؛ التوحید، ص۱۶۲، ح۱؛ الغیبه (طوسی)، ص۶۸؛ رجال النجاشی، ص۲۵۷-۲۵۸، (ش ۶۷۶) و ۲۸۲، (ش ۷۴۹)؛ و....
  33. رجال الطوسی، ص۳۹۸، ش۵۸۴۲.
  34. الإرشاد، ج۲، ص۳۱۳.
  35. الفهرست (طوسی)، ص۷۰، ش۸۶.
  36. الکافی، ج۵، ص۴، (ح ۶) و ۳۳۸، (ح ۷)؛ بدین جهت آیة الله خویی او را از مشایخ کلینی به حساب آورده است. (معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۶۶، ش۸۷۱: و مولده سنة ۲۴٩، و مات سنة ۳۳۳ و هو من مشایخ الکلینی).
  37. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۵۳۳، ح۱۴، ج۵، ص۳۲۵، ح۷.
  38. الإستیعاب، ج۳، ص۱۱۲۷-۱۱۲۸: ...حدثنا أحمد بن محمد ابن سعید، حدثنا الحسن بن همدان بن ثابت، حدثنا علی بن إبراهیم بن المعلی...عن عبدالله بن مالک، قال: جمع الأطباء لعلی یوم جرح، و کان أبصرهم بالطب أثیر بن عمرو السکونی، و کان یقال له أثیر بن عمریا، و کان صاحب کسری (کرسی خ ل) یتطبب، و هو الذی ینسب إلیه صحراء أثیر، فأخذ أثیر رئة شاة حارة، فتتبع عرقا منها، فاستخرجه فأدخله فی جراحة علی، ثم نفخ العرق فاستخرجه، فإذا علیه بیاض الدماغ، و إذا الضربة قد وصلت إلی أم رأسه، فقال یا أمیرالمؤمنین، أعهد عهدک فإنک میت. حموی در عنوان أثیر نوشته است: أثیر: کأنه تصغیر أثر: صحراء أثیر بالکوفة. ینسب إلی أثیر بن عمرو السکونی الطبیب الکوفی یعرف بابن عمریا. قال عبدالله مالک: جمع الأطباء لعلی بن أبی طالب(ع).... (معجم البلدان، ج۱، ص۹۳).
  39. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص566-570.
  40. رجال النجاشی، ص۴۶، ش۹۲: أخبرنا بکتابه عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن سعید قال: حدثنا الحسن بن القاسم بن الحسین البجلی قراءة علیه فی ذی الحجة سنة ثلاث و تسعین و مائتین قال: حدثنا....
  41. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص570.
  42. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۱۷۲؛ ج۱۴، ص۴۲۵؛ الأمالی (طوسی)، ص۳۳۶، (ح ۶۸۳) و ۳۴۲، (ح ۶۹۹).
  43. تفسیر کنز الدقائق، ج۱۰، ص۱۷۲.
  44. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 570.
  45. فضائل أمیرالمؤمنین(ع) (ابن عقده)، ص۴۴، ح۳۸.
  46. الأمالی (طوسی)، ص۱۷۲، ح۲۸۸.
  47. به قرینه دو روایت قبلی، علی بن ابراهیم بن یعلی در این سند سقط شده است؛ زیرا حسن بن القاسم به واسطه وی از علی بن سیف روایت می‌نماید.
  48. پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینش‌اند) به آن ایمان دارند و از دسته‌ها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعده‌گاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمی‌آورند سوره هود، آیه ۱۷.
  49. پس آیا کسی که از سوی پروردگارش برهانی دارد و گواهی از (خویشان) وی پیرو اوست؛ و کتاب موسی به پیشوایی و بخشایش پیش از او بوده است، (مانند کسی است که چنین نیست)؟ آنان (که اهل بینش‌اند) به آن ایمان دارند و از دسته‌ها (ی مشرکان) هر کس بدان کفر ورزد آتش (دوزخ) وعده‌گاه اوست پس نسبت به آن در تردید مباش که آن (کتاب) از سوی پروردگار تو راستین است اما بیشتر (این) مردم ایمان نمی‌آورند سوره هود، آیه ۱۷.
  50. شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۵۹، ح۳۷۲.
  51. الفهرست (ابن ندیم)، ص۳۰۸. قال محمد بن إسحق: هؤلاء مشایخ الشیعة الذین رووا الفقه عن الأئمة ذکرتهم علی غیر ترتیب فمنهم: کتاب صالح بن أبی الأسود، کتاب علی بن غراب، کتاب ابن یحیی لیث المرادی،...، کتاب علی بن رئاب، کتاب علی بن ابراهیم بن معلی، کتاب هشام بن سالم،....
  52. موسوعة طبقات الفقهاء، ج۴، ص۱۵۰-۱۵۱، ش۱۳۶۵.
  53. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 571- 573.
  54. نجاشی درباره‌اش نوشته است: رجل جلیل فی أصحاب الحدیث، مشهور بالحفظ، و الحکایات تختلف عنه فی الحفظ و عظمه، و کان کوفیا زیدیا جارودیا علی ذلک حتی مات، و ذکره أصحابنا لاختلاطه بهم و مداخلته إیاهم و عظم محله و ثقته و أمانته. (رجال النجاشی، ص۹۴، ص۲۳۳).
  55. فضائل أمیرالمؤمنین(ع) (ابن عقده)، ص۱۱۸-۱۲۱؛ نیز ر.ک: من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۸۱-۳۸۴، ح۵۸۳۳؛ و....
  56. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 573-576.
  57. تهذیب المقال، ج۲، ص۶۸.
  58. تهذیب المقال، ج۱، ص۱۸۲.
  59. تهذیب المقال، ج۵، ص۳۱۰.
  60. تهذیب المقال، ج۵، ص۴۱۹.
  61. تهذیب المقال، ج۵، ص۴۳۰: إن طریق الماتن فیه أحمد بن محمد بن عبدالرحمان، و لم یصرح بتوثیق، إلا أنه من مشایخ أحمد بن محمد بن سعید بن عقدة الحافظ الثقة الهمدانی، الخبیر بالروایات و الرواة، و ذکرنا ما یدل علی حسن حاله فی مشایخه.
  62. تهذیب المقال، ج۵، ص۴۶۱.
  63. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۶، ص 577.