خباب بن الارت در تراجم و رجال
مقدمه
خباب فرزند ارت بن جندله از قبيله تمیم یا خزاعه، به ابوعبدالله یا ابومحمد يا ابویحیی کنیه داشت. وی از سابقین اصحاب رسول خدا (ص) و ششمین فردی بود که به اسلام گروید و در پیشبرد اسلام شکنجههای بسیار تحمل کرد و با پیامبر خدا (ص) به مدينه هجرت نمود و در جنگ بدر و احد و سایر غزوهها، اسلام را یاری کرد، شغلش ساختن شمشیر بود و روایاتی هم از او به یادگار مانده است[۱].
او از جمله شیعیان و خواص یاران امیرمؤمنان (ع) بود، اما به علت بیماری شدید نتوانست در جنگهای جمل و صفین در رکاب آن حضرت شرکت نماید و در سال ۳۷ هجری، همان ایامی که حضرت علی (ع) درگیر جنگ صفین بود، در سن ۷۳ سالگی بدرود حیات گفت و پیکر پاک این صحابی راستین اسلام در بیرون کوفه به خاک سپرده شد[۲]. طبق نقل ذهبی، امیرمؤمنان علی (ع) بر او نماز خواند[۳].[۴]
اسلام خباب و تحمل شکنجهها
خباب از سابقین در اسلام بود و شیخ صدوق؛ از حضرت علی (ع) درباره سابقه او در اسلام نقل میکند که فرمود: "سابقین در اسلام پنج نفرند: من از عرب سبقت گرفتم، سلمان از فارس، صهيب از روم، بلال از حبشه و خباب از گروه نبط[۵] سبقت گرفت[۶]".
هم چنین در کلمات قصار نهج البلاغه آمده که: امیرمؤمنان (ع) درباره خباب چنین فرمود: "خداوند خباب بن ارت را رحمت کند که او از روی میل و رغبت، اسلام آورد و از روی طاعت خدا، هجرت کرد، و به زندگی ساده قناعت کرد و از خداوند خشنود و در تمام دوران حیاتش جهاد کرد"[۷].
امیرالمؤمنین (ع) در این کلام کوتاه و بسیار جالب از خبات تجلیل بسیار کرده است. از آنجا که خباب در غربت و تنهایی اسلام ایمان آورد و در همان زمان با جرئت و شهامت اسلام خود را اظهار میکرد، کفار مکه که تحمل شنیدن ندای اسلام را نداشتند در پی اذیت و آزار او برآمدند تا از اسلام دست بردارد و به آیین شرک و بت پرستی که آیین قریش بود بازگردد، اما وی هرگز از راهی که برگزیده بود دست بردار نبود و عذاب و شکنجههای قریش مکه را به جان میخرید و از ایمان و اعتقاد خود دست برنمی داشت، او به قدری در این راه عذاب و شکنجه دید که به "یعنی شکنجه شده در راه خدا"[۸]؛ معروف گردید[۹].[۱۰]
مأموریت به صبر و شکیبایی
خباب بر اثر شکنجههای فوق العاده که از کفار قریش دید، دیگر تاب و توان را از دست داد و برای نجات به رسول خدا (ص) پناه برد، وی میگوید: روزی به محضر پیامبر (ص) رفتم، دیدم حضرت در سایه دیوار کعبه به استراحت پرداخته و لباس خود را زیر سر نهاده است. عرضه داشتم: ای رسول خدا، آیا خدا را نمیخوانی تا گشایشی در کار ما شود؟ آیا خدا را برای یاری ما نمیخوانی؟
رسول خدا (ص) در حالی که صورتش سرخ شده بود از جا برخاست و نشست و برای تحمل و استقامت من فرمود: "به خدا قسم، اگر شما سختیهایی که ملتهای گذشته تحمل کردند، مشاهده کنید، چه خواهید کرد که آنان را به دو نیم میکردند ولی آنان از دین خدا دست برنمیداشتند و یا آنکه اره بر بدنشان مینهادند و گوشت و پوست و رگهای آنها را از هم جدا مینمودند ولی در روش خود تغییری نمیدادند، بدان که خدا دین اسلام را پیشرفت خواهد داد تا جایی که سوارهای از صنعا تا حضرموت میرود و جز از خدا و از گرگ بر گوسفندانش هراس ندارد، اما شما مردمی هستید که عجله میکنید"[۱۱].
خباب با این سخن پیامبر (ص) صبر و تحمل پیشه کرد و در برابر عذاب و شکنجه مشرکان بیشتر استقامت ورزید تا آنکه خداوند نصرت و پیروزی را نصیب مسلمانان کرد.[۱۲]
ارادت خباب به امیرمؤمنان (ع) و رحلت او
خباب پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) از جمله باران مخلص و راستین امیرمؤمنان (ع) گردید. پس از انتقال مرکز خلافت حضرت علی (ع) به کوفه، او از مدينه به کوفه آمد و در آنجا ساکن شد تا از دنیا رفت.
درباره تاریخ و زمان وفات خباب اختلاف است، بعضی گویند: وی در سال ۳۹ هجری پس از بازگشت از جنگهای صفین و نهروان در سن ۷۳ سالگی در بیرون کوفه از دنیا رفت و قول دیگری است که وی بیمار بود و نتوانست در جنگ صفین شرکت کند و در سال ۳۷ هجری به هنگامی که حضرت علی (ع) درگیر جنگ با شامیان در صفین بود درگذشت[۱۳]. طبق وصیت خباب، جنازهاش در بیرون کوفه به خاک سپرده شد؛ از آن پس مردم کوفه به احترام آرامگاه خباب جنازههای خود را بیرون شهر و درکنار مرقد وی دفن کردند[۱۴].[۱۵]
امیرمؤمنان (ع) و زیارت قبر خباب
امیرمؤمنان (ع) به هنگام مراجعت از صفین، برخلاف انتظار در بیرون شهر کوفه هفت یا هشت قبر را دید. پرسید: این قبرها از کیست؟ گفتند: قبر خباب و دیگر مسلمانان است. حضرت چون از وفات خباب آگاه شد او را ستود و خباب ررا با این دعا مورد تکریم قرار داد: "خداوند خباب را رحمت کند، زیرا ائ با میل خود اسلام آورد و با رغبت و اشتیاق به مدینه هجرت کرد و زندگانی خود را با جهاد و نبرد با دشمنان گذراند و شکنجههای جسمی زیادی را تحمل کرد و خداوند هرگز پاداش و اجر کسی را ضایع نمیکند[۱۶].
سپس امام (ع) نزدیک قبرها تشریف آورد و با این جملات اجساد مؤمنین از جمله خباب را زیارت کرد:سلام بر شما ای اهل دیار (وحشت زا) از مردان و زنان مؤمن و مسلمان، شما پیشرو مایید و ما پیرو شما و به زودی به شما ملحق خواهیم شد، خدایا ما و اینان را بیامرز و از خطاهای ما و ایشان درگذر، خوشا به حال کسی که یاد معاد باشد و برای حساب (قیامت) عمل مینماید، و به مقدار کافی قانع باشد و از خدای عزوجل راضی باشد.[۱۷].
طبق نقل محسن امین، امام (ع) در ادامه چنین فرمود: حمد و سپاس خدای را که زمین را محل اجتماع زندگان و مردگان قرار داد، حمد و ثنا مخصوص آن خدایی است که ما را از زمین آفرید و دوباره ما را به آن برمی گرداند و از زمین محشور و برانگیخته میکند، خوشا به حال کسی که به یاد معاد است و برای حساب عمل میکند و به مقدار کفایت قناعت مینماید، و به همان مقدار از خدا خشنود و راضی است[۱۸].[۱۹]
منابع
پانویس
- ↑ اسد الغابه، ج۲، ص۹۸؛ الاصابه، ج۲، ص۲۵۸؛ معرفة الصحابه، ج۲، ص۱۶۹، ۱۷۳، ۳۷۴ و سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۵ و ۶.
- ↑ اسد الغابه، ج۲، ص۹۸؛ الاصابه، ج۲، ص۲۵۸؛ معرفة الصحابه، ج۲، ص۱۶۹، ۱۷۳، ۳۷۴ و سیر اعلام النبلاء، ج۴، ص۵ و ۶ و سفينة البحار، ج۱، ص۳۷۴.
- ↑ تهذيب التهذیب، ج۲، ص۵۴۸ و سير أعلام النبلاء، ج۴، ص۵ (این قول - با آنچه بعد خواهد آمد که. حضرت علی (ع) وقتی از صفین بازگشت به او خبر دادند که خباب از دنیا رفته و او را در بیرون کوفه دفن کردهاند سازگار نیست؛ زیرا طبق این قول، حضرت قبل از دفن خباب نبوده که بر او نماز بخواند، و الله العالم.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۴۷۶-۴۷۷.
- ↑ نبط، جمعیتی از عرب هستند.
- ↑ الخصال، ج۱، ص۳۱۲، باب الخمسه، ح۸۹.
- ↑ «يَرْحَمُ اَللَّهُ خَبَّابَ بْنَ اَلْأَرَتِّ فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اَللَّهِ وَ عَاشَ مُجَاهِداً»؛ نهج البلاغه، حکمت ۴۳؛ و در کتاب معرفة الصحابه، ج۲، ص۱۷۱ این حدیث را از امیر مؤمنان (ع) بعد از دفن خباب با اضافاتی نقل کرده است که حضرت فرمود: «فَقَالَ رَحِمَ اللَّهُ خَبَّاباً فَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ عَاشَ مُجَاهِداً وَ اُبْتُلِيَ فِي جَسَدِهِ أَحْوَالاً وَ لَنْ يُضِيعَ اللَّهُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً».
- ↑ معذبين في الله
- ↑ سفينة البحار، ج۱، عنوان خبب، ص۳۷۲.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۴۷۷-۴۷۸.
- ↑ معرفة الصحابه، ج۲، ص۱۷۱.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۴۷۸-۴۷۹.
- ↑ قول دوم از نظر تاریخ صحیحتر است.
- ↑ ر. ک: اعیان الشیعه، ج۶، ص۳۰۴ و اسد الغابه، ج۲، ص۱۰۰.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۰.
- ↑ «فَقَالَ رَحِمَ اللَّهُ خَبَّاباً فَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً وَ هَاجَرَ طَائِعاً وَ عَاشَ مُجَاهِداً وَ اُبْتُلِيَ فِي جَسَدِهِ أَحْوَالاً وَ لَنْ يُضِيعَ اللَّهُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً»
- ↑ «عَلَيْكُمُ اَلسَّلاَمُ يَا أَهْلَ اَلدِّيَارِ اَلْمُوحِشَةِ وَ اَلْمَحَالِّ اَلْمُقْفِرَةِ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنَاتِ وَ اَلْمُسْلِمِينَ وَ اَلْمُسْلِمَاتِ أَنْتُمْ لَنَا سَلَفٌ وَ فَرَطٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ وَ بِكُمْ عَمَّا قَلِيلٍ لاَحِقُونَ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لَنَا وَ لَهُمْ وَ تَجَاوَزْ عَنَّا وَ عَنْهُمْ »؛ معرفه الصحابه، ج۲، ص۱۷۰ و ر. ک: اسد الغابه، ج۲، ص۱۰۰.
- ↑ « اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي جَعَلَ اَلْأَرْضَ كِفٰاتاً `أَحْيٰاءً وَ أَمْوٰاتاً اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي جَعَلَ مِنْهَا خَلْقَنَا وَ فِيهَا يُعِيدُنَا وَ عَلَيْهَا يَحْشُرُنَا طُوبَى لِمَنْ ذَكَرَ اَلْمَعَادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ وَ رَضِيَ عَنِ اَللَّهِ بِذَلِكَ »؛ ر. ک: اعیان الشیعه، ج۶، ص۳۰۴.
- ↑ ناظمزاده، سید اصغر، اصحاب امام علی، ج۱، ص۴۸۰-۴۸۱.