شایعه در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
معناشناسی
«شایعه» از ریشه «ش ی ع» است که در اصل به معنای پخش شدن است[۱] و شایعه به معنای امر پخش شده، است[۲]؛ چنانکه به خبر معروف و مشهوری گفته میشود که راست یا دروغ بودنِ آن معلوم نیست.[۳] در کاربرد خاص خود در جامعهشناسی، گزاره یا موضوعی حدسی و گمانآمیز است که منابع موثق و ملاکهای اطمینانبخشی برای احراز صحت و سقم آن وجود ندارد و به صورت شفاهی از فردی به فرد دیگر انتقال مییابد[۴] و در همین کاربرد پدیدهای جمعی است که با ایجاد تنش در جامعه، میتواند به شکل ابزار جنگ روانی، در دست یک طبقه یا قشر خاص اجتماعی یا دولتهای متخاصم در جهت تغییر و تخریب ذهنیت عمومی در مورد نظام سیاسی حاکم به کار گرفته شود.[۵] از نگاه روانشناختی فردی، شایعهپذیران ویژگیهایی دارند؛ مانند سادهلوحی و زودباوری، زودبرانگیختگی، ایستایی شخصیت و نداشتن اعتماد به نفس.[۶].[۷]
پیشینه
شایعه محصول علاقه جامعه به یک موضوع خاص است[۸] و عواملی همچون تنفر عمومی از حکومت، تحریف واقعیتها، فرافکنی، موجود نبودن شرایط و امکانات لازم برای تبادل اطلاعات و اخبار، شایعه را نزد افکار عمومی باورپذیر میسازند.[۹] شایعات گاهی در زمانِ اضطراب و بهدلیل بحران داخلی، جنگ و قحطی، فضای ذهنی جامعه را برهم میزنند و فضای وحشت، ترس و ناامیدی را حاکم میسازند.[۱۰] ویژگیهای سیاسی و اقتصادی جوامع نیز در رواج برخی شایعات نقش مهمی دارد؛ برای نمونه در کشورهایی که نیروها و موضوعات سیاسی و امنیتی فعالترند، شایعات سیاسی رایجترند.[۱۱] با توجه به شواهد تاریخی که از رواج شایعه در امپراتوریهای رم باستان یا یونان باستان در دست است، میتوان گفت که انتشار شایعه ازجمله پدیدارهای جمعی است که ریشه در گذشته دور دارد.[۱۲]
در برخی از آیات قرآن کریم ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾[۱۳]، ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۱۴]، ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ﴾[۱۵]، ﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَابًا مُؤَجَّلًا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ﴾[۱۶]، ﴿إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۱۷]، ﴿لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ﴾[۱۸] به موضوع شایعه و حرام بودن آن اشاره شدهاست. بر مبنای آموزههای اسلام، هیچ مسلمانی از نظر شرعی مجاز نیست حرفی را که میشنود و شایعهای را که با آن روبهرو میشود، پیش از تحقیق کافی و کشف حقیقت در آن مورد، به دیگران بگوید.[۱۹]
تاریخ اسلام نیز با شایعه و شایعهپراکنان روبهرو بوده است. در جنگ احد شایعه کشته شدن پیامبر اکرم(ص) در جنگ مطرح شد که باعث تقویت روحیه دشمن و تضعیف سپاه مسلمانان شد، به طوری که جمع بسیاری میخواستند از میدان جنگ بهسرعت خارج شوند و حتی بعضی در این فکر بودند که با کشته شدن پیامبر(ص) از آیین اسلام برگردند و از سران بتپرستان امان بخواهند که بعد مشخص شد این خبر شایعه بوده است.[۲۰] خداوند در قرآن کریم این افراد را نکوهش کرده است ﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ﴾[۲۱]، ﴿وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَابًا مُؤَجَّلًا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ﴾[۲۲] همچنین منافقان برای متزلزل کردن وجهه عمومی پیامبر اکرم(ص)، شایعاتی ناجوانمردانه را دربارهٔ یکی از همسران آن حضرت(ص) منتشر کردند و به ماجرای افک (تهمت عظیم) معروف گشت و باعث ناراحتی مسلمانان شد و بهدنبال آن، وحی الهی منافقانِ شایعهساز را شدیداً مؤاخذه کرد ﴿إِنَّ الَّذِينَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾[۲۳]، ﴿لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُبِينٌ﴾[۲۴]؛ [۲۵]
خدواند در قرآن کریم شایعهسازان را نکوهش کرده و این شایعات را یکی از اعمال نادرست منافقان برشمرده که اخبار مربوط به پیروزی یا شکست مسلمانان را بدون تحقیق و ارجاع پخش میکردند ﴿وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا﴾[۲۶] در سوره حجرات نیز به این موضوع اشاره شده است که مسلمانان اگر شخص فاسقی، خبری برای آنان آورد، دربارهٔ آن تحقیق کنند ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ﴾[۲۷]
در دوران حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) نیز مخالفان ایشان، شایعات بسیاری مطرح میکردند. جعل خبر کشته شدن عثمان به دست امامعلی(ع) یکی از مهمترین شایعاتی است که دستاویز مخالفان آن حضرت(ع) بهویژه در جنگ صفین قرار گرفت و آنان خود را خونخواه خلیفه سوم میدانستند.[۲۸] امام علی(ع) نیز با وصف شایعهسازان که بر لبه پرتگاه خواری هستند،[۲۹] چنین اخبار نادرستی را رد و دربارهٔ آن روشنگری کرد.[۳۰] ایشان دراینباره توصیه میکرد مسئولان حکومتی نیز بدون واسطه در جمع مردم پاسخگوی پرسشهای آنان باشند.[۳۱] در زمان امام حسن(ع) نیز شایعهپراکنی معاویه در میان فرماندهان سپاه امام(ع) دربارهٔ صلح با معاویه، یکی از عوامل متفرق شدن آنان از میدان جنگ و تحمیل صلح بر امام(ع) محسوب میشود.[۳۲]
در تاریخ ایران موارد متعددی از رواج شایعه، بهویژه شایعات دربارهٔ زندگی و مرگ پادشاهان، سلاطین و درباریان یافت میشود؛ از شایعه مرگ اسکندر به هنگام زخمی شدن او در جنگ با مالیان (مردم آزاد هند) در دوران باستان گرفته[۳۳] تا شایعه مرگ ناصرالدینشاه قاجار به هنگام کسالت او[۳۴] یا شایعات فراوانی که در جریان نهضت مشروطه دربارهٔ شخصیتهای اصلی نهضت مطرح شد؛ ازجمله شایعه گرفتن رشوه شیخ فضلالله نوری از روسها و محمد علی شاه قاجار.[۳۵] همینطور در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، سازمانی به نام «بدامن» که یک برنامه تبلیغاتی ضد روسی بود، از سال ۱۳۲۷ در ایران فعال شد و در کنار شایعهپراکنی به تنش سیاسی و آشفتگی اجتماعی دامن میزد، به طوری که این سازمان، شش روزنامه ضد مصدقی در تهران انتشار میداد.[۳۶] پس از آن شایعات فراوانی نیز دربارهٔ نهضت اسلامی مردم به رهبری امام خمینی به دست رژیم پهلوی و کشورهای خارجیِ حامی وی برای تحت تأثیر قراردادن انقلاب در جامعه منتشر میشد.
در دیدگاه فقهی امام خمینی نیز در ارتباط با شایعه و اصل حرام بودن آن ذیل عنوان «حرمت انتشار خبر بدون علم به آن» مطرح شده است.[۳۷] از نظر ایشان، خبر دادن، بدون علم و اطمینان به مضمون آن، کاری ناپسند و در نظر متدینان، منکَر و به منزله دروغ شمرده میشود.[۳۸] ایشان در این زمینه ضمن تمسک بهدلیل عقلی دربارهٔ جایز نبودن نقل اخبار مشکوک، به آیه ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا﴾[۳۹] و برخی روایات[۴۰] استناد میکند که افراد را از بیان گفتار بدون علم بازمیدارد[۴۱].[۴۲]
انواع شایعه و اهداف شایعهسازان
شایعه در گذشته، به هنگام بحرانهای عمومی از قبیل جنگ، قحطی و حوادث طبیعی و بروز بیماریهای واگیر رواج مییافت؛ اما با وقوع انقلاب صنعتی شایعه بیشتر به قلمرو مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی گام نهاده و بهطور مستقیم با امور روزمره و عینی حیات اجتماعی پیوند خوردهاست. همراه با گسترش و پیچیدگی زندگی اجتماعی رقابت گروههای اجتماعی نیز افزایش یافت و در این میان، شایعه به عنوان حربهای برای کسب امتیازات به کار گرفته شد[۴۳]؛ از اینرو شایعه گونههای متفاوتی دارد. شایعههای گذشتهنگر که اشاره ضمنی به حوادث گذشته دارند و شایعههای آیندهنگر یا پیشگو که از آینده خبر میدهند، شایعههایی که برای مبارزه با گروههای خاص بهطور همزمان یا در شرایط آشفتگی اجتماعی رواج مییابند، شایعههایی که در نتیجه پرواز بیحد و حصر قوه تخیل است و شایعههایی که شامل اخباری با موضوعاتی منطقی و واقعی است.[۴۴]
پژوهشهای گوناگون اجتماعی نشان میدهد که شایعه در هر زمان، متناسب با شرایط حرکت جامعه شکل خاصی بهخود میگیرد.[۴۵] در بعد فردی اهداف شایعهپراکنان عمدتاً مواردی مانند ایجاد (یا سلب) وجاهت اجتماعی، اطمینانآفرینی و حمایت عاطفی و فرافکنی است.[۴۶] در بُعد اجتماعی نیز آنان اهدافی نظیر ایجاد بدبینی به نظام و مسئولان یک جامعه، افزایش نگرانی و اضطراب در مردم، ترور شخصیت، ایجاد فضای ناسالم اجتماعی و ایجاد تقابل و صفبندی میان قشرهای مختلف مردم را دنبال میکنند [۴۷]؛ زیرا این افراد بهدرستی میدانند شایعه میتواند، هراس، بدبینی و نفرت به اشخاص و گروههای محبوب و مقتدر جامعه ایجاد کند و تفرقه، انحراف و فریب افکار عمومی از اهداف واقعی دشمن و باعث برهمخوردن نظم روانی جامعه میشود.[۴۸]
در جریان انقلاب اسلامی ایران افرادِ پشتِ شایعهها و جریانسازیها اهداف گوناگونی را دنبال میکردند. در نگاه امام خمینی شایعهپردازان پیش از پیروزی انقلاب به هدف دستیافتن به منافع شخصی[۴۹] یا برای ایجاد تفرقه میان صفهای انقلابیان و اقشار مردم[۵۰] اقدام به نشر شایعه در جامعه میکردند؛ ولی پس از پیروزی با از میانرفتن منافع بسیاری از اشخاص و کشورها در ایران، دامنه این اهداف نیز وسیعتر شد. در این دوران، امام خمینی اهداف و اغراض شایعهپراکنان از انتشار اخبار دروغ و بیاساس را مواردی همچون ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی، [۵۱] ضربهزنی به اهداف نظام جمهوری اسلامی و تضعیف روحیه ملت،[۵۲] ایجاد خلل در وحدت جامعه اسلامی[۵۳]، دلسرد و ناامید کردن مردم از انقلاب[۵۴] و ایجاد بدبینی اقشار مختلف ملت به یکدیگر[۵۵] میشمرد.[۵۶]
شایعه در جریان انقلاب اسلامی
با توجه به تقابل انقلابیان، پیش از پیروزی انقلاب با رژیم پهلوی و پس از پیروزی با عناصر ضد انقلاب در داخل و حکومتهای استکباری در خارج، منشأ و کارکرد شایعه در این دو مقطع با هم مختلف بوده است[۵۷]:
پیش از پیروزی
مبارزات امام خمینی و حساس بودن رژیم پهلوی دربارهٔ ایشان، موجب شد از آغاز نهضت، بخش قابل ملاحظهای از اسناد و گزارشهای سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) مربوط به ایشان دربردارنده واژه شایعه یا شایعات است که دربارهٔ تحقیق از درستی یا نادرستی آن دستور داده شده است.[۵۸] این شایعهها گاه از خود ساواک ناشی میشد که برای تخریب چهره امام خمینی و سنجش واکنش مردم، اخبار کذب و دروغ را شایع میکرد؛ همچنین بسیاری از اسناد ساواک، حاوی شایعاتی است که در میان مردم رواج مییافت و ساواک آنها را ثبت و پیگیری میکردهاست و فراوانی آنها در اسناد ساواک مانع ذکر همه آنها است[۵۹]؛ اما از مهمترین برنامههای ساواک که براساس آن، شایعاتی نیز شکل گرفت، تلاش بیوقفه برای وابسته نشان دادن امام خمینی به یکی از دولتها و قدرتهای خارجی بود[۶۰]؛ چنانکه در پی جعل تهمت و شایعهای مبنی بر دیدار نماینده مخصوص جمال عبدالناصر (حسن خولی) با امام خمینی در ۱۳/۵/۱۳۴۵ و واگذاری مبالغی پول برای ایجاد تحریکات و اعزام نمایندگانی به ایران، دستور تحقیق به ساواکها داده شد.[۶۱]
رژیم پهلوی در مقطعی نیز شایعه کرده بود که ایشان اجازه دیدار به برخی از دانشجویان مقیم اروپا نداده است. امام خمینی در پاسخ، ضمن رد آن ادعاها اینگونه شایعات را در راستای تشویش جوانان دانشگاهی و ایجاد شکاف میان خود و دانشجویان دانست.[۶۲] یکی دیگر از این شایعات در زمانی که ایشان در نجف اشرف بود، دربارهٔ نپرداختن وجوه شرعی به ایشان مطرح شد که ایشان این شایعه را تکذیب کرد.[۶۳] امام خمینی شایعاتی مانند همهگیر شدن نفوذ کمونیسم در ایران را نیز ساخته نیروهای رژیم پهلوی[۶۴] و آن را تبلیغات رژیم برای بقای خود[۶۵] میدانست.
از سوی دیگر، شایعاتی هم وجود داشت که از جانب برخی جریانهای سیاسی یا مردم از روی ناآگاهی و جهل رواج مییافت[۶۶]؛ مانند آنچه پیش از پیروزی انقلاب، زمانی که ایشان در پاریس بود، شایعه و گفته شد چهره ایشان در ماه دیده شدهاست[۶۷]؛ در حالیکه امام خمینی از پیش بر بیاساسبودن بیشتر شایعهها و گزارشهایی که در خصوص ایشان یا احکام، اقوال و رفتارش منتشر میشد، تأکید میکرد و افراد را به تحقیق برای رسیدن به راستی و درستی آنها فرا میخواند و پرسوجو از شخص خودش را راه رسیدن به حقیقت میشمرد[۶۸]؛ چنانکه سیره و گفتار امام خمینی نشان میدهد نه تنها ایشان در برابر شایعات به روشنگری میپرداخت بلکه خود نسبت به شایعههای مطرحشده در محیط پیرامونی دقیق بود و صحت و درستی آن را شخصاً بررسی میکرد؛ ازجمله ایشان دربارهٔ شایعه موافقت سیدحسین بروجردی از مراجع تقلید، با تشکیل مجلس مؤسسان، به ایشان نامه نوشت و از دروغبودن آن اطمینان یافت.[۶۹] ایشان رژیم پهلوی و مطبوعات و رسانههای وابسته به آن را عامل انتشار برخی شایعات دربارهٔ خود و روحانیان میدانست.[۷۰]
در دوران اوج نهضت، امام خمینی ضمن اینکه خبرهایی چون شایعه فرار محمدرضا پهلوی و برچیده شدن سلسله پهلوی را طبیعی و ناشی از جو ملتهب ماههای نزدیک انقلاب میدانست،[۷۱] نسبت به شایعاتی مانند شایعه آشتی با دولت جعفر شریفامامی در شهریور ۱۳۵۷[۷۲] یا شایعه پذیرش نخستوزیری شاپور بختیار، واکنش نشان داده و با تکذیب آنها، نسبت به پذیرش اینگونه شایعات هشدار میداد[۷۳]؛ چنانکه در مصاحبه با خبرنگاران و رسانههای خارجی هم به روشنگری میپرداخت و شایعاتی همچون گرایشها و تمایلهای ایشان به تفکرات چپ، صدور فرمان جهاد از سوی ایشان و پذیرش میانجیگری ملک حسین برای مصالحه با محمدرضا پهلوی را نیز رد میکرد[۷۴].[۷۵]
پس از پیروزی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از ترفندهای دشمنان برای ضربهزدن به آن، شایعهسازی برای برخی از دولتمردان بود تا از این طریق زمینه کار و تلاش را از آنان بگیرند و با ترور شخصیت و بیاعتبارساختن آنان در اذهان عمومی، عملاً آنان را خلع سلاح کنند و به عنصری خنثی و بیاثر تبدیل سازند.[۷۶] امام خمینی برای خنثیسازی این شایعات واکنش نشان میداد؛ ازجمله با تشکیل و شروع بهکار دولت موقت، هنگامی که شایعاتی دربارهٔ تملک خانهها و زمینهای مردم به دست دولت بهوجود آمد، ایشان این شایعات را بیاساس خواند و ملاک قضاوت دراینباره را سخنان خودِ دولت شمرد[۷۷]؛ چنانکه پخش شایعه بازگشت محمدرضا پهلوی در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۸،[۷۸] شایعهافکنی در جریان حوادث کردستان دربارهٔ قتلعام مردم به دست نیروهای نظامی[۷۹] و درخواست کمک نظامی ایران از شوروی[۸۰] را نمونههایی از شایعهپراکنی دشمنان انقلاب خواند.
شایعات دیگری نیز به تناسب وقایع و حوادث مختلف در میان افکار عمومی مطرح میشد که ذهن مردم را به خود مشغول میکرد. پخش اخبار غلوآمیز و غیر واقعی از پیشروی نیروهای عراقی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران،[۸۱] تقابل و ناکارآمدی ارتش در همکاری با دیگر نیروهای نظامی در جریان جنگ،[۸۲] شایعاتی که در شرایط بحرانی جنگ بر محور کمبود اقلام ضروری همچون بنزین، نفت و قند و شکر قرار داشت،[۸۳] تهمت و شایعه همکاری دولت ایران با رژیم غاصب اسرائیل،[۸۴] شایعهسازی سازمان مجاهدین خلق برای تحتالشعاع قراردادن حمایتهای مردمی و حضور گسترده مردم[۸۵] و شایعه لغو حکم اعدام سلمان رشدی در صورت توبه او و رد آن از سوی امام خمینی[۸۶] از آن جمله بودند.
از سوی دیگر، برخی از شایعات دربارهٔ بعضی از نزدیکان و یاران امام خمینی و دستاندرکاران نظام منتشر میشد که ایشان به این شایعات واکنش نشان میداد و آنان را مبری از تهمتها و شایعات معرفی میکرد. ازجمله آنها میتوان به شایعه نقل قولهای نادرست سید احمد خمینی از طرف امام خمینی،[۸۷] تهمتها دربارهٔ سید محمد حسینی بهشتی[۸۸] و شایعات و تهمتزنیهای سید ابوالحسن بنیصدر به محمد علی رجایی[۸۹] اشاره کرد.
امام خمینی در اوائل پیروزی انقلاب اسلامی، شایعهسازان و شایعهپراکنان را وابستگان به رژیم پهلوی و حامیانش بهویژه آمریکا میشمرد[۹۰] و منافقان را در کنار سلطنتطلبان که جز به سود خود و قدرتهای بزرگ نمیاندیشند، ازجمله شایعهسازان معرفی میکرد.[۹۱] ایشان شایعهسازان را کسانی میدانست که یا از منافع نامشروعشان[۹۲] یا از عیاشیها و هرزهگریهایشان[۹۳] بازماندهاند یا به گونهای اراده ملت در انواع انتخابات موافق میلشان نبوده است.[۹۴] همچنین ایشان برخی از علما را که به شایعات دربارهٔ وجود ظلم و بیعدالتی در نظام جمهوری اسلامی دامن میزدند، در این رابطه مسئول میدانست و معتقد بود آنان ناآگاهانه کمک کننده و شریک جرم گروههای منحرف بهشمار میروند[۹۵]؛ چنانکه برخی متحجران و مقدسمآبان را نیز عامل انتشار شایعات دربارهٔ روحانیت و اسلام معرفی کرده است[۹۶].[۹۷]
راهکارهای مقابله
برای پیشگیری و مقابله با ترویج شایعه مواردی از قبیل اطلاعرسانی، دانشافزایی و اضطرابزدایی از سطح جامعه، راهحلهای مفیدی هستند.[۹۸] امام خمینی بهدلیل اینکه معتقد بود پخشکنندگان اخبار دروغ، برای انتشار شایعه و رسیدن به اهداف خود از نارضایتی برخی اصناف،[۹۹]زبان و قلم فریبنده،[۱۰۰] رسانههای گروهی،[۱۰۱] مطبوعات خارجی[۱۰۲] و رسانههای تبلیغاتی وابسته به ابرقدرتها، نظیر رادیوهای بیگانه[۱۰۳] استفاده میکنند، بهترین راه مقابله با این رفتار را حضور مسئولان در میان مردم،[۱۰۴] بیرونآمدن از مرحله شعارگرایی و رسیدن به مرحله عملگرایی[۱۰۵] و لزوم انتشار صادقانه تمامی اخبار از سوی رسانهها و ابراز و انتشار واقعیات، همانگونه که هست[۱۰۶] میدانست.[۱۰۷] همچنین ایشان در خصوص شایعات مطرح شده دربارهٔ فرد یا نهاد، به صورت کلی مراجعه به خود فرد یا سازمان را راهحل بیثمر کردن شایعات میشمرد.[۱۰۸] ایشان در خصوص خنثی شدن اثر شایعات مطرح شده دربارهٔ نظام جمهوری اسلامی نیز استفاده از رسانههای جمعی و اعزام مبلغ به دیگر کشورها[۱۰۹] و تبلیغ فرهنگ اسلامی[۱۱۰] را مؤثر میدانست و بر لزوم همکاری روحانیان، نویسندگان و گویندگان متعهد در جهت بیاثر کردن شایعات رسانههای وابسته به آمریکا و اسرائیل تأکید میکرد.[۱۱۱].[۱۱۲]
منابع
پانویس
- ↑ جوهری، الصحاح، ۳/۱۲۴۰.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۵/۴۴۳۳.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۲۴۳۵.
- ↑ آلپرت و پستمن، روانشناسی شایعه، ۹.
- ↑ عباسزاده، شایعه و نقش آن در نیروهای نظامی، ۸۰.
- ↑ افروز، روانشناسی شایعه و روشهای مقابله، ۱۷–۲۳.
- ↑ قربانی و مهرابی کوشکی، مقاله «شایعه»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۳۳۹ – ۳۴۵.
- ↑ آلپرت و پستمن، روانشناسی شایعه، ۴۵.
- ↑ تربتی، تئوری توطئه، ۶۳–۶۴.
- ↑ ستوده، روانشناسی اجتماعی، ۲۰۶–۲۰۷.
- ↑ چراغی، شایعه و شایعهپردازی در عصر قاجار، ۲۲.
- ↑ دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۳۸.
- ↑ «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.
- ↑ «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
- ↑ «و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشتهاند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز میگردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمیرساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.
- ↑ «و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است «با هنگام» و هر کس پاداش این جهان را بخواهد به او از آن میدهیم و آنکه بهره جهان واپسین را بجوید از آن به او خواهیم داد؛ و به زودی سپاسگزاران را پاداش میدهیم» سوره آل عمران، آیه ۱۴۵.
- ↑ «کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دستهای از شمایند؛ آن را شرّی برای خود مپندارید بلکه آن برای شما خیر است؛ هر مردی از آنان را گناهی است که انجام داده است و آنکه بخش بزرگ آن را به گردن گرفته است عذابی سترگ خواهد داشت» سوره نور، آیه ۱۱.
- ↑ «از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیکاندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.
- ↑ سادات، ترور شخصیت، ۲۹.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۳/۱۵۲–۱۵۶.
- ↑ «و محمد جز فرستادهای نیست که پیش از او (نیز) فرستادگانی (بوده و) گذشتهاند؛ آیا اگر بمیرد یا کشته گردد به (باورهای) گذشته خود باز میگردید؟ و هر کس به (باورهای) گذشته خود باز گردد هرگز زیانی به خداوند نمیرساند؛ و خداوند سپاسگزاران را به زودی پاداش خواهد داد» سوره آل عمران، آیه ۱۴۴.
- ↑ «و هیچ کس جز به اذن خداوند نخواهد مرد؛ که سرنوشتی است «با هنگام» و هر کس پاداش این جهان را بخواهد به او از آن میدهیم و آنکه بهره جهان واپسین را بجوید از آن به او خواهیم داد؛ و به زودی سپاسگزاران را پاداش میدهیم» سوره آل عمران، آیه ۱۴۵.
- ↑ «کسانی که [به یکی از همسران پیامبر] آن دروغ را (وارد) آوردند دستهای از شمایند؛ آن را شرّی برای خود مپندارید بلکه آن برای شما خیر است؛ هر مردی از آنان را گناهی است که انجام داده است و آنکه بخش بزرگ آن را به گردن گرفته است عذابی سترگ خواهد داشت» سوره نور، آیه ۱۱.
- ↑ «از چه رو چون آن را شنیدید مردان و زنان مؤمن نیکاندیشی نکردند و نگفتند که این دروغی آشکار است؟» سوره نور، آیه ۱۲.
- ↑ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۴/۴۳۷.
- ↑ «و هنگامی که خبری از ایمنی یا بیم به ایشان برسد آن را فاش میکنند و اگر آن را به پیامبر یا پیشوایانشان باز میبردند کسانی از ایشان که آن را در مییافتند به آن پی میبردند و اگر بخشش و بخشایش خداوند بر شما نمیبود (همه) جز اندکی، از شیطان پیروی میکردید» سوره نساء، آیه ۸۳.
- ↑ «ای مؤمنان! اگر بزهکاری برایتان خبری آورد بررسی کنید مبادا نادانسته به گروهی زیان رسانید، آنگاه از آنچه کردهاید پشیمان گردید» سوره حجرات، آیه ۶.
- ↑ پژوهشگاه علوم، اندیشه سیاسی در گفتمان علوی، ۴۲۴–۴۲۵.
- ↑ نهج البلاغه، خ۸۵، ۱۰۴.
- ↑ نهج البلاغه، خ۳۰، ۵۱–۵۲.
- ↑ نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۶۷–۴۶۸.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۲۱۴–۲۱۵.
- ↑ پیرنیا، تاریخ ایران باستان، ۲/۱۸۲۷–۱۸۲۸.
- ↑ عینالسلطنه، روزنامه خاطرات، ۲/۱۱۳۱.
- ↑ ابوالحسنی، کالبدشکافی چند شایعه دربارهٔ شیخفضلالله نوری، ۱۳.
- ↑ ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۳۸.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۲/۷۸.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۲/۸۰؛ فخار طوسی، ۲۱۱.
- ↑ «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۲۷/۳۱.
- ↑ امام خمینی، مکاسب، ۲/۷۹.
- ↑ قربانی و مهرابی کوشکی، مقاله «شایعه»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۳۳۹ – ۳۴۵.
- ↑ دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۳۸.
- ↑ یحیایی ایلهای، شایعه شاخصترین بحران اجتماعی، ۷.
- ↑ دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۴۹.
- ↑ دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۴۱–۱۴۲.
- ↑ دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۳۹–۱۴۰.
- ↑ یحیایی ایلهای، شایعه شاخصترین بحران اجتماعی، ۳ و ۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۳۳–۳۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۷۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۹۰–۴۹۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۶۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۲۰ و ۱۶/۴۴–۴۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۳۶.
- ↑ قربانی و مهرابی کوشکی، مقاله «شایعه»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۳۳۹ – ۳۴۵.
- ↑ قربانی و مهرابی کوشکی، مقاله «شایعه»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۳۳۹ – ۳۴۵.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸/۹–۱۰.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸/ ۱۱–۵۸.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸/۲۲.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸/۲۰۶–۲۰۷ و ۲۱۱–۲۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۷۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۴–۴۹۵ و ۴/۱۳۲–۱۳۳، ۱۶۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۳۲–۱۳۳.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸/۱۱.
- ↑ شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ۳/۶۶۹–۶۷۰؛ باقی، فرودستان و فرادستان، ۱۰۸–۱۱۰.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۹۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۸۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۶۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۴۹–۴۵۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۵۳۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۸۰.
- ↑ قربانی و مهرابی کوشکی، مقاله «شایعه»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۳۳۹ – ۳۴۵.
- ↑ سادات، ترور شخصیت، ۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۴۷۲–۴۷۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۰۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۳۲۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۱۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۳۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۴۶ و ۱۴/۲۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۷۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۰۸.
- ↑ بسطامی، نقش سازمان مجاهدین خلق، ۱۰۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۸۸ و ۱۹/۱۰۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۹/۵۲۲؛ ۱۰/۲۷۷ و ۱۵/۱۸.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۷۷ و ۱۴/۲۵۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۴۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۱۶–۳۱۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴ و ۲۱/۴۴۶.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۳۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۵۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۰.
- ↑ قربانی و مهرابی کوشکی، مقاله «شایعه»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۳۳۹ – ۳۴۵.
- ↑ افروز، روانشناسی شایعه و روشهای مقابله، ۴۹–۵۵.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۴۰ و ۸/۱۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۹؛ ۱۴/۴۰۳–۴۰۴ و ۱۵/۳۱۷.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۷ و ۳۳۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۱۰–۱۱۲.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۱؛ ۱۶/۱ و ۱۸/۱۰۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۸۱.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۰۹.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۹ و ۱۷/۱۳.
- ↑ دادگران، افکار عمومی و معیارهای سنجش آن، ۱۴۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۲/۳۹۴ و ۸/۴۷۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴۳.
- ↑ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۶.
- ↑ قربانی و مهرابی کوشکی، مقاله «شایعه»، دانشنامه امام خمینی، ج۶، ص۳۳۹ – ۳۴۵.