ظهور امام مهدی در معارف و سیره علوی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نوید ظهور امام مهدی(ع)

خداوند پیروزی نهایی جبهه حق و حاکمیت صالحان و ظهور مصلح جهانی را در آیاتی متعدد بشارت داده است:

۱. هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ[۱]. عبایه بن ربعی می‌گوید: امیرمؤمنان علی(ع)، پس از تلاوت این آیه پرسید: «آیا تاکنون پیروز ساخته است؟» سپس افزود: «هرگز، سوگند به آن‌که جانم به کف قدرت او است، چنان شود که هیچ آبادی‌ای نماند مگر در آن، پگاه و شامگاه، به یکتایی خدای سبحان و رسالت محمد مصطفی(ص) گواهی دهند»[۲].

۲. اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ...[۳]. امام علی(ع) در تفسیر این آیه فرمود: ...اختر درخشان، قائم منتظر(ع) است؛ همو که داد را در زمین بگستراند[۴].

۳. وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ[۵]. حضرت علی(ع) در تفسیر این آیه فرموده است: و این، هنگامی رخ دهد که از اسلام جز اسمی، و از قرآن جز خطی بر جای نماند، و حجت خدا بنابر مصلحتی که بر وی آشکار گردد، از دیده‌ها پنهان شود؛ زیرا فتنه چنان در قلب‌ها جای گیرد که حتی نزدیک‌ترین مردمان به وی، سرسخت‌ترین دشمنان حضرت گردند. در این زمان، خدای تعالی با یارانی که هرگز دیده نشده‌اند، به کمکش خواهد شتافت و دین پیامبرش را به دست او بر همه ادیان پیروز خواهد کرد، هر چند که کافران را خوش نیاید[۶].

۴. وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ[۷]. حضرت علی(ع) فرموده است: «به راستی که دنیا پس از رویگردانی از ما، چون شتر ناسازگار که بر فرزند خود شفقت آرد، بر ما روی کند». آنگاه، آیه پیش گفته را تلاوت کرد[۸]. همچنین آن حضرت درباره آیه یاد شده فرموده است: «مستضعفان»، خاندان محمدند که خداوند سبحان مهدی ایشان را برانگیزد تا پس از سختی‌هایی که بر آنان رفته، عزیزشان گرداند و دشمنانشان را خوار سازد[۹].

۵. مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا * سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلًا[۱۰]. حضرت امیر پس از پایان جنگ نهروان فرمود: پدرم فدای زاده بهترین کنیزان باد که فقط با شمشیر مرگبار که هشت ماه بر دوش دارد به فتنه‌گران پاسخ دهد، تا آن‌که قریش گوید: «اگر این شخص از فرزندان زهرا بود، بر ما رحم می‌کرد». خدا وی را بر نابودی بنی‌امیه می‌گمارد تا این که چونان تراشه‌های چوب خشک بر زمینشان ریزد؛ [آری]، از رحمت خدا دور گردیده، و هر کجا یافته شوند، گرفته و سخت کشته خواهند شد.»..[۱۱].

برخی دیگر از بشارت‌های علوی درباره مصلح جهانی در پی می‌آید: در شب معراج که حضرت محمد(ص) فروغ عالمتاب مهدوی را بر ساق عرش به نظاره نشست، مژده برپایی دولت کریمه را نیز از حق تعالی دریافت کرد[۱۲]. آن‌گاه که به فرش باز آمد، اسرار را به وصی خود بازگفت و ظهور منجی آخرالزمان را به ابوالائمه بشارت داد. سپس دروازه علم رسول، حدیث فرخنده ظهور را از زبان پیامبر با امت خویش چنین حکایت کرد: اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی بماند، خدای تعالی در آن روز مردی از خاندان مرا برانگیزد که پهنه زمین را به داد بگسترد، چنان‌که از ستم و بیداد لبریز شده باشد[۱۳]. در کلام امیرمؤمنان با عبارات گوناگون از قیام امام زمان(ع) یاد شده است؛ مانند سخن مسجعی که قندوزی حنفی بدین شکل از حضرت نقل کرده است: «صاحب رایت محمدی و دولت احمدی پدیدار شود، سلاح بر کف و سداد بر لب، زمین را پرورده آرد و آیین را زنده دارد»[۱۴]. اصبغ بن نباته از مولی الموحدین(ع) چنین نقل می‌کند: «مهدی از دودمان ماست که در آخرالزمان رخ عیان کند، و هیچ امتی، موعودی جز او را چشم در راه نبوده است»[۱۵].

امام علی(ع) گاه از حکومت بقیه الله الاعظم(ع) بر امت اسلامی چنین سخن می‌راند: «فرجام دنیا در نرسد تا بزرگ مردی از تبار حسین بر امتم حکم براند و گیتی را از عدل بیا کند، چنان‌که از ستم و تبعیض انباشته باشد»[۱۶]. و گاه شهادت مظلومانه اهل بیت عصمت را گوشزد نموده، از خون خواهی قائم آل محمد خبر می‌دهد؛ چنان‌که در زمان حکومتش یک بار آب فرات طغیان کرد، امیرالمؤمنین(ع) به همراه حسنین(ع) بر باره سوار شدند و به منطقه رفتند. مردم که ایشان را دیدند، شادمانه فریاد کردند: «علی آمده است تا آب را بازگرداند». مولا فرمود: «سوگند به خدا که من و این دو پسرم کشته خواهیم شد». سپس افزود: «زینهار که خداوند مردی از فرزندان من را به خون‌خواهی خون‌های ریخته شده خاندان نبوت بر خواهد انگیخت»[۱۷].

امام حسن مجتبی(ع) از پدرش چنین روایت می‌کند: خدای متعال در شامگاه تاریخ، در میانه سختی روزگاران و جهالت مردمان، راد مردی برانگیزد، و با فرشتگان او را مدد رساند و یارانش را مصون دارد، و با آیات خویش یاری‌اش کند و او را بر اهل زمین پیروز گرداند، تا همگان با خشنودی یا ناخشنودی بر امرش گردن نهند، و هیچ کافر نماند مگر بگرود، و هیچ نابکار نماند مگر صلاح پذیرد، و وحوش و درندگان از در صلح درآیند و زمین گیاهش را برویاند و آسمان برکاتش را فرو بارد و دفینه‌ها و گنجینه‌ها بر وی هویدا گردد و بر پهنه گیتی چهل سال حکم براند. نیکبخت آن‌کس که روزگار خجسته وی را دریابد و سخنان نغزش را بنیوشد[۱۸]. همان‌طور که در پایان سخن پیش گفته دیدیم، حضرت تنفس کردن در عصر عطراگین ظهور را نیک فرجامی و توفیقی بزرگ میشمارد و آرزومند درک محضر بقیه الله الاعظم(ع) و مشتاق شنیدن سخن او است.

امیرالمؤمنین(ع) در مواردی متعدد این اشتیاق را با احساسی ژرف ابراز داشته است: چگونه به سر خواهید برد آنگاه که بدون پیشوا و رهنمایی بر جای مانید و برخی‌تان از برخی دوری جوید. به خدای شکوه باید از سلطه نفاق‌پیشگان و برتری شقاق‌اندیشان و نهان گشتن و تنها ماندن راهبر حق و به درازا کشیدن غیبت وی، تا جایی که خبرش باز نیاید و یادش به خاطره‌ها نماند. جانم ارزانی جانش باد و خونم نثار اقدامش[۱۹]. حضور یاد مهدی را در اندیشه تابناک علوی از روایت اصبغ بن نباته بهتر می‌توان حس کرد. او می‌گوید: روزی خدمت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، رسیدم و وی را چشم بر زمین دوخته و اندیشناک یافتم. عرضه داشتم: ای امیرمؤمنان، چگونه است که شما را اندیشناک می‌یابم؟ می‌بینم بر این زمین خطوطی کشیده‌اید، آیا از سر علاقه و رغبت بدان است؟ فرمود: «نه، به خدا سوگند هرگز حتی برای یک روز نه به زمین علاقه و رغبتی داشته‌ام و نه به دینار، بلکه اکنون در اندیشه مولودی هستم که از نسل من و یازدهمین فرزندم خواهد بود و همو مهدی است که زمین را از عدل بیا کند، آن‌چنان‌که از ستم و تبعیض لبریز شده باشد[۲۰].

این محبت و علاقه به امام مهدی(ع) تا بدان پایه است که مولای متقیان دست بر سینه مبارک خود نهاده، در هجر روی گل نرگس، آه حسرت برمی‌کشد[۲۱] و می‌فرماید: «پدرم فدای زاده بهترین کنیزان»[۲۲].[۲۳]

منابع

پانویس

  1. «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دین‌ها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
  2. حسینی استرآبادی، سید شرف الدین علی، تأویل الآیات، ص۶۶۳؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۶۰. ر.ک: فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج۱۶، ص۴۰؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۵، ص۳۵.
  3. «خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است.».. سوره نور، آیه ۳۵.
  4. مجلسی، بحار الانوار، ج۹۳، ص۲۰؛ بحرانی، سیدهاشم، المحجه فی ما نزل فی القائم الحجه، ص۱۴۷.
  5. «خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده داده است که آنان را به یقین در زمین جانشین می‌گرداند» سوره نور، آیه ۵۵.
  6. بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۵۰.
  7. «و برآنیم که بر آنان که در زمین ناتوان شمرده شده‌اند منّت گذاریم و آنان را پیشوا گردانیم و آنان را وارثان (روی زمین) کنیم» سوره قصص، آیه ۵.
  8. حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، ج۱، ص۵۵۶؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان، ج۳، ص۲۱۸.
  9. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، کتاب الغیبه، ص۱۸۴.
  10. «در حالی که لعنت‌شدگانند؛ هر جا یافته شوند باید بی‌درنگ گرفتار و کشته شوند * بنا به سنّت خداوند در میان کسانی که پیش‌تر درگذشته‌اند؛ و برای سنّت خداوند هرگز دگر کردنی نخواهی یافت» سوره احزاب، آیه ۶۱-۶۲.
  11. ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبه‌الله، شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۵۸.
  12. شیخ صدوق، اکمال الدین، ج۱، ص۲۵۲؛ عروسی حویزی، نور الثقلین، ج۳، ص۱۱۹.
  13. ابن بطریق حلی، یحیی بن حسن، عمده عیون صحاح الاخبار، ص۴۳۳، ح۹۰۸؛ تمیمی مغربی، ابوحنیفه نعمان بن محمد، شرح الاخبار، ج۳، ص۳۵۶، ح۱۲۱۳؛ شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۴۱-۳۴۰؛ ابوداوود سجستانی، السنن، ج۴، ص۱۰۷، ح۴۲۸۳؛ بیهقی، ابوبکر احمد بن حسین، الاعتقاد، ص۱۷۳.
  14. قندوزی حنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص۴۰۶.
  15. طبری، ابو جعفر محمد بن جریر بن رستم، دلائل الامامه، ص۲۵۷-۲۵۶.
  16. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۶۴؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۶۶.
  17. نعمانی، ابن ابی زینب، کتاب الغیبه، باب ۱۰، ص۱۴۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۱۲.
  18. طبرسی، ابو منصور احمد بن علی بن ابی طالب، الاحتجاج، ج۲، ص۷۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۵۲، ص۲۸۰.
  19. محدث نوری، حسین نفس الرحمن، ص۶۴؛ طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، کتاب الغیبه، ص۲۹۱.
  20. شیخ صدوق، اکمال الدین، ج۱، ص۳۰۳؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری، ج۱، ص۴۰۰.
  21. نعمانی، ابن ابی زینب، کتاب الغیبه، باب ۱۳، ص۲۱۲؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۱۵.
  22. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، کتاب الغیبه، ص۴۷۰؛ فیض کاشانی محسن بن مرتضی، نوادر الاخبار، ص۲۵۲، ح۲.
  23. علی‌زاده، مهدی، مقاله «موعود جهانی»، دانشنامه امام علی ج۳ ص ۲۸۰.