علم حصولی در کلام اسلامی
علم حصولی دارای دو معناست: ۱. علم حصولی در اصطلاح فلسفه و منطق دانشی است که از طریق صورتهای ذهنی حاصل شده و از راه ابزارهای حسی به دست میآید، در مقابل علم حضوری؛ ۲. علم حصولی در اصطلاح دانشمندان کلام و امامشناسی: به معنای "علم ارادی" که در این صورت مراد از علم حضوری، "علم فعلی" است؛ مراد در اینجا معنای اول است. در اینکه آیا علوم معصومین (ع) حضوری است یا حصولی؟ گفته شده، امام هم مانند همۀ انسانهای دیگر علومی دارد که از طریق بهکارگیری حواس ظاهری به دست میآید، منتها برخی از راههای کسب علوم امامان (ع) حضوری و برخی حصولی هستند مانند: نزول بیواسطۀ وحی بر قلب؛ دریافت علوم از فرشتگان؛ نزول وحی در خواب و بهرهگیری از حواس.
مقدمه
ممکن است مراد از علم حصولی معصوم یکی از موارد زیر باشد:
- علم حصولی در اصطلاح فلسفه و منطق و معرفتشناسی: به دانشی گفته میشود که از طریق صورتهای ذهنی حاصل میشود. این علم، اکتسابی است و از راه ابزارهای حسی؛ مانند: چشم و گوش و دیگر حواس ادراکی به دست میآید. در مقابل، در علم حضوری که ابزار آن قلب یا روح انسان است، خود معلوم نزد عالِم (روح) حاضر میشود. این اصطلاح هماهنگ با اصطلاحات منطق و فلسفه و شناختشناسی است.
- علم حصولی در اصطلاح برخی دانشمندان کلام و امامشناسی: به معنای "علم ارادی" است. کسانی که اینگونه تعبیراتی آوردهاند هنگام سخن از "علم حضوری"، مراد آنان در اغلب، «علم فعلی» است: "مراد از علم حضوری او (امام) آشکار شدن معلومات نزد او به طور بالفعل است، در مقابل علم شأنی، بالقوه و به هنگام اراده که از آن این گونه تعبیر میشود: "اگر بخواهد که بداند، میداند"[۱].[۲]
آنچه مورد بحث در این مدخل است، علم حصولی از دیدگاه فلسفه و منطق است.
معناشناسی
علم حصولی به دانشی میگویند که از طریق صورتهای ذهنی حاصل میشود. علوم حصولی در واقع تصاویری است که از عالَم در ذهن انسان وجود دارد، آشنایی انسان با عالم خارج از طریق تصویرهایی است که از آن در ذهن دارد و الا خود عالم به عینه در درون انسان وجود ندارد. این علم، اکتسابی بوده و از راه ابزارهای حسی، مانند چشم و گوش و دیگر حواس ادراکی به دست میآید. در مقابل، در علم حضوری که ابزار آن قلب یا روح انسان است، خود معلوم نزد عالِم حاضر میشود؛ بنابراین در علم حصولی، بین عالم و معلوم "صورت ذهنی" فاصله است؛ اما در علم حضوری، بین عالم و معلوم چیزی فاصله نیست و خود معلوم ادراک میشود، نه صورتی از آن[۳]. به خاطر همین ویژگی است که علم حضوری خطا ناپذیر است؛ زیرا در علم حضوری خود واقعیت عینی، نزد عالِم حاضر میگردد، به خلاف موارد علم حصولی که صورتها و مفاهیم ذهنی، نقش میانجی را ایفاء میکنند و ممکن است مطابقت کامل با اشیاء و اشخاص خارجی را نداشته باشند[۴].
در تفاوت میان علم حصولی و حضوری گفته شده است: "علم حصولی یعنی علمی که واقعیت علم، با واقعیت معلوم دوتاست، مثل علمِ ما به زمین، آسمان و... ، ولی علم حضوری آن است که واقعیت معلوم، عین واقعیت علم است و شیء ادراک کننده بدون وساطتِ تصویر ذهنی، شخصیت واقعی معلوم را مییابد. علم حضوری و حصولی، در ناحیۀ "عالِم" هم با یکدیگر تفاوت دارند یعنی در "علم حضوری قوّه مخصوص و ابزار مخصوصی دخالت نمیکند بلکه عالِم با ذات و واقعیت خود، واقعیت معلوم را مییابد، اما در علم حصولی، قوّۀ مخصوص از قوای مختلف نفسانی که کارش صورتگیری و تصویرسازی است، دخالت میکند و پس از تهیه صورت عالِم میشود. در واقع علم حصولی به دستگاه ذهن یا دستگاه ادراکی مربوط است ولی در علم حضوری، دستگاههای مختلف نفسانی دخالتی ندارند"[۵].[۶]
این اصطلاح، در آیات و روایات وجود ندارد و از اصطلاحاتی است که به تدریج در فلسفه اسلامی پیدا شدهاند؛ لذا تطبیق آن بر علوم امامان (ع)، نوعی استنباط است[۷].
حصولی یا حضوری بودن علم معصوم
آیا علوم معصومین (ع) حضوری است یا حصولی؟ در پاسخ باید گفت، معصوم هم مانند همۀ انسانهای دیگر علومی دارد که از طریق بهکارگیری حواس ظاهری به دست میآید[۸]، منتها راههای کسب علوم معصومین را میتوان در چند طریق بیان کرد:
- نزول بیواسطه وحی بر قلب؛ مانند برخی موارد که حقایق، بدون واسطه حضرت جبرئیل (ع) بر قلب پیامبر اعظم (ص) نازل میشد. در روایات آمده است که این روش، سنگینترین حالت برای آن حضرت بود و بدن مبارکشان عرق میکرد و از حال میرفت[۹]. الهام نیز در همین دسته جای میگیرد؛ زیرا الهام، افکندن مطالب بر قلب است. امداد روح القدس نیز احتمالا به همین شیوه باشد؛ در برخی روایات بیان شده است که روح القدس مطالب را به قلب فرد برگزیده الهام میکند[۱۰]؛
- الهام؛
- دریافت علوم از فرشتگان؛ مانند نزول حضرت جبرئیل (ع) بر پیامبر اکرم (ص) و آوردن آیات قرآن[۱۱].
- دریافت با واسطه غیر فرشتگان، مانند دریافت وحی از طریق شنیدن صدا از یک درخت؛ آن گونه که در جریان بعثت حضرت موسی (ع) در زمین مقدس طوی محقق شد[۱۲]؛
- نزول وحی در خواب؛ مانند ابلاغ مأموریت ذبح حضرت اسماعیل (ع) به حضرت ابراهیم (ع) هنگام خواب[۱۳]؛
- شهود حقایق؛
- دریافت از روح القدس؛
- خردورزی و استنباط عقلی؛
- بهرهگیری از حواس.
علوم دریافتی به شیوه نخست، یعنی دریافت مستقیم وحی، به طور مسلم دانشی حضوری به پیامبر میدهد؛ زیرا این علوم بدون هر واسطهای، از جانب خدا بر قلب پیامبر نازل میشود. الهام نیز دانشی حضوری است؛ زیرا به طور مستقیم به قلب انسان افکنده میشود.
ارتباط با فرشتگان نیز دو گونه است: گاهی ارتباط با حقیقت ملکوتی آنان است که در این صورت، علوم دریافتی حضوری خواهد بود. برخی از آیات قرآن بر همین مطلب دلالت دارند: ﴿قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۱۴]. در آیهای دیگر نیز از نزول قرآن توسط روح الأمین (حضرت جبرئیل (ع)) بر قلب پیامبر (ص) سخن به میان آمده است[۱۵]. نزول این علوم بر قلب، حضوری بودن آنها را تأیید میکند. گونه دیگر، ارتباط با فرشته، همراه با تجسد مادی اوست. در این صورت، دانش حاصل از این ارتباط، حصولی خواهد بود؛ مانند ظهور مادی فرشتگانی که مأمور هلاکت قوم لوط بودند، بر حضرت ابراهیم و لوط (ع) که در قالب انسانهایی ظهور یافتند و با آنان سخن گفتند و حتی قوم آنان نیز ایشان را میدیدند[۱۶].
در شیوه دیگر، پیامبران یا دیگر برگزیدگان خداوند علوم یا پیامهایی الهی را با واسطه امور مادی دریافت میکنند؛ مانند شنیدن از طریق یک درخت در ماجرای بعثت حضرت موسی (ع)[۱۷]. اگر دیدن و شنیدن در چنین مواردی حسی و مادی باشد، دانش به دست آمده از آن، حصولی خواهد بود و این گفت و گو با دریافت، مانند دانشهای عادی، از طریق حواس پیامبر انجام شده است؛ اما اگر حقیقت این نوع دیدارها و گفت و گوها، شهودی و غیر حسی باشد، دانش به دست آمده از آنها حضوری خواهد بود. اطمینان به اینکه این گونه دیدار و شنیدارها حسی یا شهودی بودهاند، به قراین نیازمند است و بدون آن داوری درباره آنها دشوار است؛ زیرا دیدن و شنیدن، افزون بر امور حسی[۱۸]، در امور معنوی نیز به کار میرود[۱۹]. بنابراین علوم با واسطه، ممکن است به شکل حصولی یا حضوری باشند.
هنگام دریافت علوم در عالم رؤیا، روح انسان با عالمی ارتباط مییابد که از آن به عالم مثال یاد میشود[۲۰]. در این حالت، چشم و حواس مادی انسان در حالت خواباند و انسان با روح خود به مشاهده برخی حقایق میپردازد. البته نفس انسان در این حالت، کاملا بریده از عالم طبیعت نبوده، رؤیاهای او نیز مربوط به فضای کاملا مجرد نیست[۲۱]. به همین دلیل، بین رؤیاهای انسان با حوادث مادی، تفاوتها و شباهتهایی وجود دارد. مثلا انسان در رؤیا نیز راه میرود، میبیند، سخن میگوید و... ؛ اما در عین حال، او در حالت رؤیا واقعیت یا تصویری از واقعیت را میبیند که برای تطبیق آن بر عالم ماده، نیاز به تعبیر دارد. علومی که از طریق رویا به انسان میرسد، جزء علوم حصولی به شمار میآیند؛ زیرا در این حالت، انسان خود واقعیت را درک نمیکند؛ بلکه صورتهای مثالی واسطه بین روح و واقعیت خارجیاند. البته رؤیاهای پیامبران با رؤیاهای دیگران، در برخی از ویژگیها متفاوتاند؛ مانند اینکه گاهی وحی پیامبرانه در قالب رؤیا به آنان میرسیده است؛ مانند رؤیای حضرت ابراهیم (ع) که دستور ذبح فرزندش را در آن دریافت کرد؛ اما رؤیاهای غیر آنان، دربردارنده وحی نبوی نیست. همچنین رؤیاهای برگزیدگان خداوند، معصومانه و همواره صادقه است.
اگر اثبات شود که معارفی به شیوه شهودی در اختیار برگزیدگان خداوند قرار میگیرد، جای تردید نمیماند که علم آن حضوری خواهد بود؛ زیرا در حال شهود، علومی بر قلب پیامبر یا فرد برگزیده افکنده میشود.
شیوه دریافت از روح القدس، چندان برای ما روشن نیست؛ اما حکم کلی آن روشن است. اگر بدون ارتباط با ذهن فرد، معارفی از جانب روح یا ارواح مقدس به قلب او القا شود، دانش حاصل از آن، حضوری خواهد بود؛ اما اگر این علوم با وساطت صورتهای ذهنی ایجاد شود، دانش آن حصولی است.
شیوههای هشتم و نهم، یعنی خردورزی و استفاده از حواس، دانشهای حصولی به دنبال دارند. بنابراین علوم به دست آمده برای برگزیدگان خداوند، با توجه به روشهای مختلف آن، در حضوری با حصولی بودن متفاوت بوده، برخی حصولی و برخی حضوریاند[۲۲].
نتیجه گیری
نتیجه اینکه همۀ علوم ائمه حصولی نیست همچنان که همۀ آن حضوری نیز نبوده است؛ زیرا علوم از راه حواس نیز بر ایشان حاصل میشده است، مگر اینکه بگوئیم علوم غیبی را که آنها از خداوند دریافت میکنند مانند علم خداوند است زیرا آنچه محال است این است که علوم ائمه ذاتی باشد، اما اگر علوم آنها وابسته به خداوند باشد، که قطعاً چنین است، مانعی ندارد خداوند از نوع علم خود هر چند به طور محدود به آنها افاضه کند. بنابراین علوم به دست آمده برای برگزیدگان خداوند، با توجه به روشهای مختلف آن، در حضوری یا حصولی بودن متفاوت بوده، برخی حصولی و برخی حضوری اند[۲۳].
پرسشهای وابسته
منابع
- هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی
- صدیقی، کاظم، سیمای عرشیان در کلام ابن الرضا
- مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن
- میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث
- موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی
- باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی
- شیخزاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا
پانویس
- ↑ سید عبدالحسین لاری، المعارف السلمانیة، ص۲۰.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۱۴۶.
- ↑ مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج ۱، ص۱۵۳ و ۱۷۱ و ج ۲، ص۳۳۰.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص ۱۴۶-۱۵۱؛ مهدیفر، حسن، علوم اهل بیت ویژگیها ابعاد و مبادی آن، ص۲۰؛ موسوی، سید امین، گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی، ص۲۰؛ میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص۲۶.
- ↑ طباطبایی، سید محمد حسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، با مقدمه و پاورقی شهید مرتضی مطهری، ج ۲، ص۲۸ و ۲۹.
- ↑ ر.ک: میرترابی حسینی، زهرةالسادات، علم لدنی در قرآن و حدیث، ص۲۶.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۱۴۶.
- ↑ ر. ک. باقری، سید محمد فائز، بررسی علم اولیای الهی، ص۵ و ۶.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۶۰: «إِنَّ جَبْرَئِيلَ (ع) إِذَا أَتَى النَّبِيَّ (ص) لَمْ يَدْخُلْ عَلَيْهِ حَتَّى يَسْتَأْذِنَهُ فَإِذَا دَخَلَ عَلَيْهِ قَعَدَ بَيْنَ يَدَيْهِ قِعْدَةَ الْعَبْدِ وَ إِنَّمَا ذَلِكَ عِنْدَ مُخَاطَبَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِيَّاهُ بِغَيْرِ تَرْجُمَانٍ وَ وَاسِطَةٍ». همچنین ر. ک: همان، ص۲۵۹ و ۲۷۱.
- ↑ محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص۵۲: «تَلَقَّانَا بِهِ رُوحُ الْقُدُسِ وَ أَلْهَمَنَا اللَّهُ إِلْهَاماً». در بحث روح القدس در روایات، این موضوع بیشتر بررسی خواهد شد.
- ↑ ﴿قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ﴾ «بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.
- ↑ ﴿فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ «چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان» سوره قصص، آیه ۳۰.
- ↑ ﴿فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ﴾ «و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب میبینم که تو را سر میبرم پس بنگر که چه میبینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان مییابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.
- ↑ «بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بیگمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست میشمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.
- ↑ ﴿نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ * عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ﴾ «که روح الامین آن را فرود آورده است * بر دلت، تا از بیمدهندگان باشی» سوره شعراء، آیه ۱۹۳.
- ↑ ر.ک: هود، ۶۹-۸۱.
- ↑ ﴿فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ﴾ «چون به آن (آتش) رسید از کناره راست آن درّه در آن پاره زمین خجسته، از آن درخت بانگ برآمد که: ای موسی! منم، خداوند پروردگار جهانیان» سوره قصص، آیه ۳۰.
- ↑ مانند آنکه قوم لوط فرشتگانی را که در قالب انسان تمثل یافته بودند، میدیدند.
- ↑ مانند جریان معراج رسول خدا (ص) و مشاهده حقایق ملکوتی: نجم، ۱۱-۱۴: ﴿مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى * أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى * وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى * عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى﴾ «دل، آنچه میدید، دروغ نگفت * پس آیا شما با او در آنچه میبیند، بگو- مگو میکنید؟ * و به یقین او را در فرودی دیگر، (نیز) دیده بود * کنار درخت سدری که در واپسین جای است» سوره نجم، آیه ۱۱-۱۴.
- ↑ ر. ک: محمد بن ابراهیم صدر الدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، ج۹، ص۳۰۲؛ محمدنعیم طالقانی، منهج الرشاد فی معرفة المعاد، ج۳، ص۱۸۶؛ حسن حسن زاده آملی، عیون مسائل النفس، سرح العیون فی شرح العیون، ص۴۲۴؛ همو، هزار و یک نکته، ص۴۸۷.
- ↑ در روایات نیز تأکید شده است که در خواب، بر خلاف حالت مرگ، ارتباط روح با بدن کاملا قطع نمیشود. برای نمونه، ر. ک: محمد بن علی صدوق، الأمالی، ص۱۴۵: «فَقُلْتُ لَهُ وَ تَصْعَدُ رُوحُ الْمُؤْمِنِ إِلَى السَّمَاءِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْهُ شَيْءٌ فِي بَدَنِهِ فَقَالَ لَا لَوْ خَرَجَتْ كُلُّهَا حَتَّى لَا يَبْقَى مِنْهُ شَيْءٌ إِذاً لَمَاتَ قُلْتُ فَكَيْفَ يَخْرُجُ فَقَالَ أَ مَا تَرَى الشَّمْسَ فِي السَّمَاءِ فِي مَوْضِعِهَا وَ ضَوْؤُهَا وَ شُعَاعُهَا فِي الْأَرْضِ فَكَذَلِكَ الرُّوحُ أَصْلُهَا فِي الْبَدَنِ وَ حَرَكَتُهَا مَمْدُودَةٌ». همچنین ر. ک: محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج۵۸، ص۲۶.
- ↑ هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص ۱۴۶-۱۵۱.
- ↑ ر.ک: هاشمی، سید علی، ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی، ص۱۴۶؛ شیخزاده، قاسم علی، رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا، ص۹.