غصب خلافت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(تغییرمسیر از غاصب مقام خلافت)

مقدمه

به فراموشی سپردن واقعه غدیر و نصّ صریح پیامبر (ص) در جانشینی امام علی (ع) و نیز ابلاغ آیه ولایت و اکمال دین پس از واقعه غدیر که جای تردیدی در مورد تعیین جانشین پیامبر از سوی خداوند باقی نمی‌گذارد و از طرف دیگر تعجیل در امر تعیین خلیفه در شرایطی که پیکر مطهر هنوز تجهیز و تدفین نشده و ترجیح امر تعیین خلیفه بر وظیفه مهم به خاک‌سپاری پیامبر، همه نشان از بودن اندیشه‌ای در پس ماجرای سقیفه دارد. بروز و ظهور اندیشه‌های دوران جاهلیّت، که در زمان پیامبر اکرم (ص) و به اراده ایشان محو شده بود، در ماجرای سقیفه به چشم می‌خورد. سقیفه شاهد تصویری از اندیشه‌های جاهلی و برتری‌جویی‌های قومی و قبیله‌ای است. نظریه‌پردازان خلافت در آن مجلس، گرایش‌های قومی و قبیله‌ای را به نمایش می‌گذارند. در این میان، برخی از خواص و اهل‌بیت پیامبر در برابر جریان خلافت اعتراض کردند و ملاک گزینش خلیفه و جانشین پیامبر را مختص امام منصوص و منصوب از جانب خدا و با معرفی پیامبر دانستند. البته این اندیشه به دست اقتدارگرایان سرکوب شد و افکار عمومی نیز طرح خلافت را پذیرفت.

تعیین خلیفه در واقعه غدیر

جانشینی پیامبر اکرم و پیشوایی امّت پس از آن حضرت، امری تعیینی از سوی خداست. بارها از جمله در غدیر خم، رسول خدا (ص) جانشین خود را تعیین کرد و علی (ع) را به خلافت نصب نمود و از مردم هم بیعت گرفت.

حادثه سقیفه

پس از پیامبر، توطئه‌ای در سقیفه شکل گرفت و امیر المؤمنین را از صحنه کنار زدند و با دیگری بیعت کردند و این نقطۀ انحراف، سبب شد که امامان معصوم از اهل بیت در دوره‌ها و قرن‌های بعدی هم مظلوم و از حق خود محروم شدند. امامان، پیوسته مدّعی این حق بودند و برای اثبات آن برای خود و غصب آن توسط دیگران احتجاج می‌کردند. حضرت علی (ع) در خطبه شقشقیه می‌فرماید: «اری تراثی نهبا»[۱] میراث خلافت را که از آن من بود، غارت‌شده می‌بینم. در جای دیگر می‌فرماید: «اجمعوا علی منازعتی أمرا هو لی»[۲] با من به منازعۀ حق و حکومتی برخاستند و هماهنگ شدند که از آن من است. در جای دیگر خود را به خلافت شایسته‌تر می‌داند و کوتاه آمدن خود را برای مراعات مصلحت مسلمین و حفظ وحدت می‌داند[۳] و در موردی اهل بیت را محور و مدار دین و رهبری و شایستۀ وصایت و وراثت معرفی کرده، و به خلافت رسیدن خویش را بازگشت حق به صاحب حق می‌داند[۴].

غصب خلافت از آل پیغمبر، بزرگترین ظلمی بود که هم به اهل بیت شد، هم به امّت محمّدی، چراکه زیان آن به همۀ مسلمین رسید و مصالح اسلام و امّت در پای ریاست‌طلبی و قبیله‌گرایی عدّه‌ای قربانی شد. شیعه پیوسته بر ضدّ این غصب خروشیده و شاعران متعهد شیعی سقیفه را به محاکمه کشیده‌اند. حتی در خطبۀ حضرت زهرا (ع) در مسجد نبوی نیز از آن غصب و کنار نهادن علی (ع) انتقاد شده است[۵]. امام حسین (ع) نیز به نقل از رسول خدا که فرموده است «انّ الخلافة محرّمة علی آل أبی سفیان»[۶]، خلافت یزید را نامشروع می‌دانست و با او بیعت نکرد. خانه‌نشینی علی، آغاز یک تاریخ هولناک و خونین است و بیعت سقیفه، که آرام و هوشیارانه آغاز شد، بیعت‌های خونینی را به دنبال خواهد داشت و فدک، سرآغاز غصب‌های بزرگ و ستم‌های بزرگ فردا خواهد بود. فردا، سیاه و هولناک و خونین است و فرداها و فرداها و فرداها و غارت‌ها و قتل‌عام‌ها، و "خلافت‌های فردا" مصیبتی بزرگ برای اسلام، فاجعه‌ای سنگین برای بشریّت[۷].[۸]

منابع

پانویس

  1. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبۀ ۳.
  2. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبۀ ۱۷۲.
  3. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبۀ ۷۴.
  4. نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبۀ ۲.
  5. دربارۀ فتنه‌های پس از پیامبر، ر. ک: «بحار الأنوار»، ج ۲۸ به بعد.
  6. موسوعة کلمات الامام الحسین، ص ۲۸۵.
  7. فاطمه فاطمه است، شریعتی، ص ۱۷۹
  8. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۴۶.