معاهده با امیران و طوایف محلی شبه جزیره عربستان
مقدمه
- رسول خدا (ص) علاوه بر پیمان مهمی که با مردم مدینه و یهودیان این شهر به امضا رساند، پیمانهای بسیار دیگری نیز داشتهاند. ایشان، پیمانهای دیگری را چه با حضور نمایندگان قبایل و چه از طریق ارسال نامه، به ویژه بعد از غزوه تبوک با دیگر قبائل شبه جزیره عربستان امضا کردند. در این مقاله به گزیدهای از آنها اشاره شده است[۱]:
پیمان با سه طایفه بزرگ یهود در مدینه[۲]
- یهودیها بعد از کشته شدن کعب بن اشرف، به قصد گلایه نزد پیامبر (ص) آمدند. حضرت فرمود: "و ما را آزار داد و در شعر خود به ما ناسزا گفت؛ در حالی که هیچ یک از شما چنین کاری نکردید تا در پی آن شمشیر به میان آمده باشد. سپس دو طرف موافقت کردند که پیماننامهای بین آنها به امضا برسد. یهودیان متعهد شدند که هیچ یک از دشمنان رسول خدا (ص) و اصحابش را در خفا و آشکارا کمک ندهند و در صورتی که یهود عهد خود را بشکند، پیامبر خدا (ص) میتواند خونشان را بریزد، زنان و کودکانشان را به اسارت بگیرد و اموالشان را تصاحب کند. سپس، حضرت با هر یک از این قبایل، پیمانی جداگانه امضا کردند[۳][۴].
پیمان با یهودیان بنیعادیا در سرزمین تَیماء
- تَیماء سرزمین کوچکی میان شام و وادی القری بود. این شهر سر راه حاجیان شام و دمشق قرار داشت[۵]. در سال نهم هجری، هنگامی که مردم تیماء از آمدن پیامبر (ص) به وادی القری آگاه شدند، نمایندهای نزد حضرت فرستادند و با پرداخت جزیه، پیمان صلحی را منعقد کردند. حضرت پذیرفت که مردم تیماء در برابر پرداخت جزیه در بلاد خود بمانند و زمینشان را در دست خود نگه دارند[۶][۷].
پیمان با مردم ایله
- "ایله" شهری کوچک و آباد در ساحل دریای سرخ از سوی شام بوده است. این شهر یهودینشین بین حجاز و شام قرار داشته است[۸]. هنگامی که مسلمانان با آنها پیمان بستند، مردم ایله سیصد نفر بودند و "مریحنّه[۹] بن رؤبه" فرمانروای این شهر بود. از واقدی نقل شده است مردم دومة الجندل، ایله و تیماء، هنگامی که پذیرش اسلام از سوی اعراب به گوششان رسید، واهمه داشتند. آنها میترسیدند همان گونه که پیامبر (ص) سپاهی به سوی اکیدر فرستاد سپاهی هم به سوی آنان گسیل دارد؛ از این رو پادشاه ایله، همراه مردم جرباء و أذرح نزد رسول خدا (ص) آمدند و با ایشان صلح کردند. حضرت برای ایشان جزیهای معین فرمود و برای هر یک از آنان پیماننامهای نوشت[۱۰].
- جزیهای که حضرت برایشان قرار داد، به ازای هر فرد بالغ، پرداخت یک دینار در سال بود[۱۱]. در مجموع، جزیه مردم ایله بیشتر از سیصد دینار میشد. همچنین آنها متعهد شدند از مسلمانان عبور کننده از ایله پذیرایی کنند. آنها بر اساس این عهدنامه مورد حفظ و حمایت مسلمانان قرار گرفتند[۱۲][۱۳].
پیمانهای پیامبر (ص) با مردم جرباء و أذرح
- میان جرباء و أذرح دو یا سه شب، راه است. حضرت، پیماننامهای را با این دو طایفه امضا کردند که متن آن بدین قرار است: "به نام خداوند بخشنده مهربان. این، نوشتهای است از سوی محمد، رسول خدا (ص) برای مردم أذرح. ایشان در پناه خدا و محمد (ص) هستند. آنها باید در هر ماه رجب، یکصد دینار تمام و سره بپردازند[۱۴]. در برابر نیکاندیشی و خوبیهای ایشان به مسلمانان و به آن دسته از پیروان اسلام که هنگام نا امنی و به انگیزه هراس از دشمنان و آزار وی، به آنان پناه میبرند، خداوند سرپرست ایشان خواهد بود. آنان در آرامش و آسایش زندگی خواهند کرد؛ مگر آنکه محمد (ص) پیش از بیرون رفتن خود، فرمانی تازه صادر کند"[۱۵][۱۶].
پیمان پیامبر (ص) با مردم مِقنا
- مقنا از سرزمینهای یهودیان و مسیحیان است و نزدیکی ایله واقع شده است. رسول خدا (ص)پیمان زیر را با آنها امضا کرد: "به نام خداوند بخشنده مهربان. از محمد (ص) فرستاده خدا به بنیجنبه و مردم مقنا. پس از حمد و سپاس الهی، نمایندگان شما هنگام بازگشت به سرزمینتان نزد من آمدند. زمانی که این نوشته به دست شما برسد. شما در پناه خدا و پیامبر وی خواهید بود. پیامبر (ص) از همه اشتباهها و گناههایتان چشم پوشید و بیگمان، بیآنکه هیچگونه ستمی بر شما رود، در پناه خدا و پیامبرش خواهید بود. بیشک پیامبر خدا (ص) از هر گزندی که خود را از آن نگه میدارد، شما را هم از آن نگاه خواهد داشت. جامههای شما و همه بردگان و اسب و سلاحتان به جز آنچه که رسول خدا (ص) یا فرستاده وی آن را ندیده گیرند، از آن پیامبر خداست. همچنین بر شماست که یک چهارم خرما، یک چهارم صید ماهی و یک چهارم از نخهای بافته شده زنانتان را بپردازید. شما پس از پرداخت آنچه که گفته شد از دادن هر گونه جزیه و بیگاری به دور خواهید بود. چنانچه گوش فرا دهید و فرمانبردار باشید، بر رسول خداست که نیکو کار شما را گرامی دارد و گنهکارانتان را ببخشد.
- هر کس، مردم مقنا را به کاری نیک آگاه سازد، آن نیکی از آن خود وی خواهد بود و هر کس آنان را به کاری بد آشنا کند به خود بدی کرده است. هیچکس جز از خود شما یا از خاندان پیامبر خدا (ص) بر شما فرمان نخواهد راند"[۱۷]. علی (ع) این پیمان را در سال نهم هجری نوشت[۱۸][۱۹].
نامه به قبیله عبدالقیس در بحرین
- از محمد (ص)، پیامبر خدا به اکبر بن عبدالقیس. ایشان با وجود لغزشهای بزرگ و کارهای ناروایی که در جاهلیت مرتکب شدهاند در پناه خدا و پیامبر او هستند. آنها باید بر پیمان خویش استوار باشند. کسی نباید راه خواربار را بر ایشان ببندد و آنها را از آب باران محروم کند. همچنین نباید هنگام رسیدن میوهها آنان را از چیدن آنها منع کند. علاء بن حضرمی، نماینده پیامبر (ص) است در صحرا، دریا و شهر، نزد بزرگان و آنچه از آنجا به دست میآید.
- مردم بحرین در برابر ستم و ستمگر و در میدان کارزار یاران و پشتیبان آنها هستند. در برابر محتوای این نوشته، بیآنکه سخنی را جا به جا کنند و یا آنکه تفرقه در سر بپرورانند با خدا پیمان بستهاند. بر سپاهیان اسلام است که اجرت داوری ایشان را بپردازند، راه عدالت در پیش گیرند و در رفتار میانهرو باشند. این فرمانی است که هیچیک از دو گروه نباید آن را نقض کنند که خدا و پیامبرش بر ایشان گواهاند[۲۰][۲۱].
پیمان با بنینهد
- "از محمد (ص) فرستاده خداوند به بنینهد. درود بر شما. آن کس که نماز را به پا دارد، مؤمن است و آن کس که زکات دهد مسلمان است. هر کس گواهی میدهد که جز خدای یگانه، خدایی نیست تا هنگامی که بر پایه احساس و تعصّب جاهلی در اندیشه نیرنگ و پیمانشکنی باشد در شمار آگاهان نخواهد بود.
- شتر پیر، حیوانی که به تازگی زاییده است، اسب رام شده و کرّه یک ساله از آن شما خواهد بود. به سبب جمعآوری زکات، چهارپایانتان را از رفتن به چراگاه باز نخواهند داشت. کسی درختان شما را نخواهد برید. دامهای شیرده شما را نزد مأمور جمعآوری مالیات، نخواهند برد تا از رفتن به چراگاه باز نمانند.
- هر کس بر محتوای این پیمان استوار بماند، رسول خدا (ص) نیز به پیمان خود استوار خواهد ماند؛ ولی هر کس آن را نادیده بگیرد، افزون بر زکات مقرر شده، باید مال دیگری را نیز بپردازد"[۲۲][۲۳].
پیمان پیامبر (ص) با مسیحیان نجران
- رسول خدا (ص) در پی درخواست صلح از سوی سید و عاقب نمایندگان نجران یمن، قرار داد صلحی را با این مضمون به امضا رساند: "به نام خداوند بخشنده مهربان. این نوشته محمد (ص)، رسول خداست برای مردم نجران. رسول خدا (ص) زمانی بر ایشان فرمان میراند که همه داراییهای آنان را به دست خودشان بسپارد. آنها باید در برابر آن، سالانه دو هزار دست جامه، از جامههای أواقی، تقدیم کنند. هزار جامه در ماه رجب و هزار جامه دیگر در ماه صفر. بهای هر دست جامه، یک أوقیه نقره باشد که وزن آن چهل درهم است و اگر حلهای دهند که بیش از یک اوقیه ارزش داشته باشد، زیاده با ایشان حساب میشود و اگر ارزشش کمتر از یک اوقیه باشد، کاستی آن در محاسبه منظور خواهد شد. اگر به جای حلهها چیزی مثل اسلحه، اسب یا شتر و یا هر متاعی به همان قیمت دهند، عوض حلهها از آنها پذیرفته میشود. هزینه زندگی و آسایش فرستادگان به یمن به مدت بیست روز یا کمتر از آن به عهده مردم نجران خواهد بود و نباید فرستادگان من، بیش از یک ماه نزد آنان نگاه داشته شوند.
- مردم نجران، هنگام پدید آمدن شورش و هجوم دشمنان در یمن، باید سی زره، سی رأس اسب و سی نفر شتر را به مسلمانان امانت بدهند. اگر آنچه که به عنوان امانت به فرستادگان من دادهاند، تباه شود، فرستادگان من باید عوض آنها را به ایشان بازگردانند.
- داراییهای مردم نجران و مردم پیرامون آن، جانهایشان، آیین و پرستشگاههایشان، کسان حاضر و غایب و بستگان نزدیک ایشان و آنچه از اندک و بسیار در دست دارند در پناه خدا و در حمایت فرستاده خدا، محمد (ص) است؛ هیچ اسقفی از مقام خویش و هیچ راهب و کاهنی از مقام خود برکنار نخواهد شد؛ هر مسئولیتی که داشتهاند و یا اگر خونی به گردن آنها باشد دامن ایشان را نخواهد گرفت؛ برای پیکار با دشمنان اسلام گسیل نخواهند شد؛ یک درهم دارایی از ایشان ستانده نخواهد شد و پای هیچ لشکری به سرزمین آنان نخواهد رسید. هر کس از ایشان حقی بخواهد، دادگری و انصاف در میانشان حاکم خواهد بود، به گونهای که نه ستم کنند و نه ستم ببیند. از این پس، هر کس رباخواری کند از پیمان و امان من به دور است. هیچ کس از مردم نجران نباید به جرم ستمکاری کسی دیگر کیفر ببیند تا آن گاه که اینان نیکخواه و در پیمان خویش درستکار و از سنگینی گناه ستمگری، به دور باشند. پناه خدا و تعهد محمد، رسول خدا (ص) بر این کار پیماننامه استوار خواهد بود تا آنکه خداوند، فرمان خویش را به کار گیرد"[۲۴][۲۵].
پیمان با خزاعه
- در روز حدیبیه، نمایندگان خزاعه، پیماننامهای را که سالها قبل با عبدالمطلب بسته بودند نزد حضرت آوردند و تقاضای تجدید پیمان کردند. متن این پیماننامه چنین بود: "آن گاه که سران و اندیشمندان خزاعه نزد عبدالمطلب بن هاشم آمدند، این پیمان، میان او و خزاعه بسته شد. کسانی که از خزاعه که حضور ندارند به تصمیم حاضران قبیله خویش گردن مینهند. بیگمان پیماننامهها و پیوندهای آفریدگار و آنچه که هرگز به فراموشی سپرده نخواهد شد، میان ما و شما استوار شده است تا هنگامی که خورشید از کوه ثبیر سر میزند و کوه حرا پا برجاست و دریایی هست تا پشمی راتر کند، دستهای ما و شما و پیروزیهایمان یکی است. پیوسته و برای همیشه میان ما و شما چیزی جز استواری بر پیمان فزونی نخواهد یافت"[۲۶][۲۷].
پیمان با بنیغفار
- برای بنیغفار، بیگمان ایشان از مسلمانان و در سود و زیان نیز با آنان برابرند. پیامبر خدا به حقیقت، داراییها و جانهای ایشان را در پناه خدا و پیامبر او نهاده است. بنیغفار در برابر کسی که به ایشان ستم کند، یاری خواهند شد. هرگاه پیامبر (ص) آنان را به یاری خویش فرا خواند، تا زمانی که دریایی هست تا پشمی راتر کند، باید به ندای او پاسخ دهند و به یاری او بشتابند؛ مگر آنکه با دین به پیکار برخیزد. این نوشته جلو گناهی را نخواهد گرفت[۲۸]. (یعنی در صورتی که یکی از طرفین پیماننامه مرتکب گناهی میشود این نوشته نمیتواند او را از میفرکناه برهاند)[۲۹].
نامه به مالک بن نمط و قبیله همدان
- به نام خداوند بخشنده مهربان. این فرمانی است از سوی محمد (ص)، رسول خدا (ص) برای مردم منطقه خارف، جنابالهضب و حقایقالرمل، به وسیله نماینده ایشان ذیالمشعار برای مالک بن نبط: شما تا آن گاه که به این پیمان و درستکاری تن دهید، بلندیها و نواحی سخت سرزمینهای یاد شده، از آن شما خواهد بود که از گیاهان آن بهره ببرید و دامهای خویش را در زمینهای بدون مالک آن بچرانید. ما نیز از نسل و فراورده شتران و گوسفندان بهرهمند خواهیم شد. ایشان از پرداخت زکات شتران پیر، نوزاد شتر، زکات هر حیوان اهلی پیر، پرندگان خانگی، قوچی که پوست آن را دباغی کنند و گاو و گوسفند سالمی که شش سال داشته باشد، معاف هستند"[۳۰][۳۱].
منابع
پانویس
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معاهده با امیران و طوایف محلی شبه جزیره عربستان، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۸۵.
- ↑ این پیمان غیر از آن پیمانی مشهوری است که پیامبر (ص) با مردم مدینه و یهودیان این شهر به امضاء رساندند.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، ج۱۹، ص۱۱۰-۱۱۱؛ شیخ طبرسی، اعلام الوری، ج۱، ص۱۵۷-۱۵۸ به علاوه اینکه مقریزی، در کتاب خود تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۱، ص۶۹ تنها به ذکر کتابت چنین پیمانی توسط رسول خدا (ص) اکتفا کرده است.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معاهده با امیران و طوایف محلی شبه جزیره عربستان، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۸۵.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۶۷.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۴؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۲، ص۶۷؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۲، ص۱۸۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معاهده با امیران و طوایف محلی شبه جزیره عربستان، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۸۶.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۲۹۲.
- ↑ نام وی را یوحنا گفتهاند.
- ↑ محمدبن عمر واقدی، المغازی، ج۳، ص۱۰۳۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۰-۲۲۱.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۶۷؛ علی بن حسین مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۳۶؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۲، ص۶۶.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۶۷.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معاهده با امیران و طوایف محلی شبه جزیره عربستان، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۸۶-۲۸۷.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۶۷.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۲۱؛ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۲، ص۶۷.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معاهده با امیران و طوایف محلی شبه جزیره عربستان، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۸۷.
- ↑ تقی الدین مقریزی، إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و امتاع، ج۲، ص۶۷.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۶۸.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معاهده با امیران و طوایف محلی شبه جزیره عربستان، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۸۷-۲۸۸.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۱۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معاهده با امیران و طوایف محلی شبه جزیره عربستان، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۸۸-۲۸۹.
- ↑ قاضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۱۷۰-۱۷۲؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۲، ص۱۰۰-۱۰۱.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معاهده با امیران و طوایف محلی شبه جزیره عربستان، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۸۹.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ص۷۲-۷۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۱۹- ۲۳۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معاهده با امیران و طوایف محلی شبه جزیره عربستان، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۸۹-۲۹۰.
- ↑ احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۷۱-۷۲؛ محمدبن عمر واقدی، المغازی، ج۲، ص۷۸۱-۷۸۲.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معاهده با امیران و طوایف محلی شبه جزیره عربستان، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۹۰-۲۹۱.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۱۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معاهده با امیران و طوایف محلی شبه جزیره عربستان، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۹۱.
- ↑ نویری، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۸، ص۱۱-۱۲؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۹۸؛ محمد بن یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۲، ص۱۰۱؛ قاضی ابرقوه، سیرت رسول الله (ص)، ج۲، ص۱۰۵۵.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معاهده با امیران و طوایف محلی شبه جزیره عربستان، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ج۲، ص:۲۹۱-۲۹۲.