ملاک آزادی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

در میان اندیشمندان سیاسی امروز، لیبرال‌ها بیش از دیگران سنگ آزادی را به سینه می‌زنند. آنان آزادی را به عنوان ارزش اساسی گرفته و آن را محور ایدئولوژی سیاسی خود قرار داده‌اند. بسیاری نیز همان آزادی غربی را الگوی خود قرار می‌دهند. به این جهت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای آزادی لیبرالی را در برابر آزادی اسلامی قرار داده و آن را نقد می‌کند. بنابراین، بهتر است نقد ایشان بر ملاک آزادی از دیدگاه لیبرال‌ها ابتدا بیان شود و سپس به تبیین رأی خود ایشان بپردازیم.

به نظر وی، ملاک اساسی گرایش لیبرال‌ها به آموزه آزادی سیاسی و محور قرار دادن آن دو امر است: ۱) اومانیسم فردگرایانه؛ ۲) منها کردن دو حقیقت اساسیِ دین و خدا از زندگی بشر. اما همین بی‌خدایی هر گونه مبارزه اجتماعی برای آزادی را از معنا تهی می‌کند. بی‌خدایی لیبرال‌ها را ناچار کرده است ملاک‌هایی فلسفی مانند «خیر همگانی» یا «خیر اکثریت» برای آزادی جستجو کنند؛ اما این ملاک‌های فلسفی نمی‌تواند به این پرسش پاسخ دهد که چرا من برای خیر اکثریت مبارزه کنم و کشته شوم[۱]. در حقیقت، آزادی مبتنی بر فردگرایی لیبرالی برای زندگی انسانی خطرناک است. فردگرایی آزادی فرد را بر هر گونه گروه و هیئت اجتماعی ترجیح می‌دهد و به همین جهت، در ایدئولوژی لیبرالیسم آزادی از قید و بندهای خانوادگی، آزادی از حتی قید ازدواج و تشکیل خانواده و پرورش فرزندان در آن جایی که هدف شهوانی زودگذری در مقابل قرار گیرد، یک ارزش شمرده می‌شود[۲]. روشن است که این نگاه به آزادی الگوی مناسبی نبود؛ زیرا از اساس با نظام اعتقادات این ملت سازگاری ندارد. شاید غرب چیزی از آزادی به دست آورده باشد، اما هزینه بالاتری برای آنها پرداخته است؛ به این جهت ملت ایران نمی‌خواست و نمی‌توانست از غرب الگو بگیرد[۳].

در واقع، انسان دو قسم نیاز دارد

  1. نیازهای غریزی حیوانی، مانند نیاز فیزیولوژیک، نیاز به سرپناه و نیاز به بقای نسل در حیات انسانی؛
  2. نیازهای فطری و ویژه انسانی.

فطرت انسانی آفرینش ویژه الهی است. ملاک آزادی فطرت انسان است[۴]؛ یعنی فطرت انسانی نیاز به آزادی داشته و به آن گرایش دارد و نیز آزادی برای فطرت است. آزادی نیازی فطری در عرض عدالت، امنیت و معرفت است که با گذر زمان تفاوتی نمی‌کند[۵]؛ زیرا تغییر و تبدیل در فطرت انسانی ممکن نیست و بنابراین، نیازهای آن نیز تغییر نمی‌کنند. امیرالمؤمنین(ع) در حدیثی معروف، به فطری بودن آزادی اشاره کرده است: «وَ لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللهُ حُرّاً»[۶]؛ «بنده دیگری نباش که خدا تو را آزاد آفریده است». بنابراین حریت و آزادی‌خواهی جزو فطرت انسانی است و ضمانت اجرای آن نیز خود انسان و حرکت او به سوی آزادی است[۷]. بنابراین آزادی یک حق در مرتبه حق حیات و برتر از حقوق عادی چون حق مسکن و حق انتخاب است[۸]. فطری بودن آزادی به این معنا است که آزادی منشأ الهی داشته و هدیه خدا به انسان و نعمت بزرگ او است[۹].

نیازهای حیوانی اساساً پس از شناخت نیازهای خاص انسانی معنادار گشته و قابل بررسی‌اند. نیازهای غریزی فطری در همین طبیعت و با آنچه در آن است، برآورده می‌شوند؛ اما نیازهای فطری فقط به برکت دین خدا تأمین می‌شود و فلسفه‌بافی‌های بشری تحت هرگونه «ایسم» از برآوردن آن عاجزند[۱۰]. فداکاری برای عدالت و آزادی، شادی و بهجت روح انسانی است و اینها را دین تأمین می‌کند[۱۱]. آبادانی دنیا وابسته به استخراج منابع عظیم انسانی بوده و استخراج این منابع مثل استخراج منابع طبیعی لازم است و این بدون آزادی و با امر و نهی ممکن نیست[۱۲].

به جهت این منشأ الهی است که آزادی در پیام پیامبران جای داشت. این پیامبران بودند که به انسان پاسداری از آزادی را آموختند و به او آموختند که باید ستم نکند و ستم‌پذیر نباشد[۱۳]. به این جهت باید مکرر تأکید کرد که آزادی یک شعار اسلامی است[۱۴] و البته این شعار انبیاء به نحو ناقص در دست مردم است[۱۵]. وقتی انبیاء شعار آزادی می‌دهند، یک جهان‌بینی الهی از این شعار حمایت می‌کند. اما به جهت گریز جهان مدرن از جهان‌بینی الهی، این شعارها در نظام‌های موجود جهان به صورتی پوچ درآمده‌اند[۱۶]. البته بدون راهنمایان الهی و پشت کردن به آنها این گرفتاری پیش می‌آید و انسان زندگی شایسته انسانی و الهی را پیدا نخواهد کرد[۱۷]. حتی معنای حوادث نمادین در تولد پیامبر نیز، برچیدن بساط ذلت بشر و آزادی او هم از قید ستم و هم از قید خرافه‌ها و اعتقادات نادرست ذلت‌آفرین است؛ اعتقاداتی که انسان را در مقابل موجودات پست‌تر از خود او یا در مقابل انسان‌های دیگر خاضع و ذلیل و ستایشگر می‌کند؛ یعنی بشریت به وسیله این حادثه باید به سمت آزادی معنوی اجتماعی، حقیقی و عقلانی حرکت کند. این کار با دست پیامبران شروع شد، اما ادامه‌اش دست خود ما انسان‌ها است[۱۸].

با عنایت به ریشه الهی آزادی، می‌توان درک کرد که در اسلام، حرکت علیه آزادی حرکت علیه یک پدیده الهی است[۱۹]. اسلام نظام‌های مبتنی بر زور و قلدری و زاینده ظلم، جهل، اختناق، استبداد، تحقیر انسان و تبعیض نژادها، ملت‌ها، خون‌ها و زبان‌ها را رد کرده و غلط می‌شمرد[۲۰]. همچنین، بر این پایه، وقتی برای کسی حقّ آزادی ثابت می‌شود، در طرف مقابل، یک تکلیف دینی نسبت به حفظ و رعایت آن به وجود می‌آورد[۲۱].

به جهت اسلامی بودن مقوله آزادی، توصیه می‌شود که درباره آزادی اسلامی بیندیشیم و همه به نتایج آن به عنوان یک حرکت اسلامی و یک تکلیف شرعی معتقد باشیم[۲۲]. «آزادی اجتماعی» به همین معنایی که امروز در فرهنگ سیاسی دنیا ترجمه می‌شود، ریشه قرآنی دارد و فهم آزادی نیاز به مراجعه به لیبرالیسم قرن هجدهم اروپا و «کانت» و «جان استورات میل» و دیگران نیست[۲۳]. به همین جهت، آزادی و آزادگی انسان در عمل به احکام دین خواهد بود[۲۴]. دین بزرگ‌ترین پیام‌آور آزادی بوده و آزادی درست و آزادی معقول مهم‌ترین هدیه دین به ملل و به جوامع است[۲۵].

در بحث ملاک آزادی، باید به نکته‌ای دیگر نیز توجه داشت: نسبت آزادی با تکلیف و تعهد انسان. تعهد به انجام مسئولیت برای حیات بشری ضروری است. بدون تعهد نسبت به مسئولیت‌ها، نظام روانی انسان دچار اختلال خواهد شد؛ نظام اجتماعی از هم می‌پاشد و هم‌زیستی انسان‌ها ممکن نخواهد شد و انسان به حقیقت روی نخواهد آورد. به عقیده حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اسلام به جهت وجود تکلیف است که انسان‌ها آزادند. اگر تکلیف نبود، انسان چون فرشته بود و آزادی لزومی نداشت. بشر دارای مجموعه انگیزه‌ها و غرایز متضادی است و تکلیف او پیمودن راه کمال از خلال این انگیزه‌های گوناگون است و آزادی برای پیمودن این راه به او داده می‌شود[۲۶]. در حقیقت انسان باید آزاد از سلطه ستمگران و آزاد از خرافات و جهالت‌ها باشد تا بتواند در این مسیر انتخاب درست داشته به سوی کمال خود حرکت نماید. بنابراین، آزادی در این یک هدف نیست بلکه به مثابه سبب گریزناپذیر است. بر اساس آیه ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[۲۷]. در اسلام، آزادی هم مثل حق حیات، مقدمه‌ای برای عبودیت، انجام صحیح تکالیف، کارهای بزرگ، انتخاب‌های بزرگ و تکامل است[۲۸]. از آنجا که مسیر در تفکر لیبرالیسم غربی آزادی، ماقبل دین و حتی به تصریح برخی روشنفکران ماقبل اخلاق تعریف می‌شود، این نکته یکی از ممیزات آزادی اسلامی و آزادی لیبرالی است. در غرب، نفی «تکلیف» از دین فراتر رفته و حتی تفکرات غیر دینی و کل ایدئولوژی‌هایی را که در آنها تکلیف هست، نفی می‌کنند[۲۹].[۳۰]

منابع

پانویس

  1. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرّس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.
  2. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در همایش بزرگ خواهران در ورزشگاه آزادی به مناسبت جشن میلاد کوثر، ۳۰/۷/۱۳۷۶.
  3. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران، ۲۳/۲/۱۳۷۹.
  4. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرّس، ۱۲/۶/۱۳۷۷؛ دیدار مردم مشهد و زائران حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در صحن حضرت امام خمینی، ۱/۱/۱۳۷۸.
  5. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار علما و روحانیون و مبلّغان در آستانه ماه محرم‌الحرام، ۲۳/۱/۱۳۷۸.
  6. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
  7. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ‌التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.
  8. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در اجتماع بزرگ مردم بوشهر، ۱۱/۱۰/۱۳۷۰؛ مراسم فارغ‌التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.
  9. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار جمعی از مبارزان شیعه لبنان، گروهی از خانواده‌های معظم شهدا و اقشار مختلف مردم تهران، ۱/۶/۱۳۶۸؛ مراسم شانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینی، ۱۴/۳/۱۳۸۴.
  10. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار علما و روحانیون و مبلّغان در آستانه ماه محرم‌الحرام، ۲۳/۱/۱۳۷۸.
  11. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار علما و روحانیون و مبلّغان در آستانه ماه محرم‌الحرام، ۲۳/۱/۱۳۷۸.
  12. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ‌التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.
  13. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در چهل‌ودومین مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک، ۳۱/۶/۱۳۶۶.
  14. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ‌التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷؛ دیدار میهمانان داخلی و خارجی دهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی مدرس، ۱۲/۳/۱۳۷۸؛ پیام به حجاج بیت‌الله الحرام، ۱۸/۱۱/۱۳۸۱.
  15. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار جمعی از علما مسئولان و مردم شهرهای لاهیجان و رباط کریم و جمعی از مسئولان و مدیران سازمان مسکن سراسر کشور، ۴/۲/۱۳۶۸.
  16. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در چهل‌ودومین مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک، ۳۱/۶/۱۳۶۶.
  17. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در اجتماع بزرگ مردم بوشهر، ۱۱/۱۰/۱۳۷۰.
  18. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در جمع مسئولان و کارگزاران در سالروز ولادت فرخنده نبی اکرم(ص) و امام جعفر صادق(ع)، ۹/۳/۱۳۸۱.
  19. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار مردم مشهد و زائران حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در صحن حضرت امام خمینی، ۱/۱/۱۳۷۸.
  20. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در چهل‌ودومین مجمع عمومی سازمان ملل، نیویورک، ۳۱/۶/۱۳۶۶.
  21. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ‌التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.
  22. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ‌التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.
  23. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ‌التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.
  24. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار علما و روحانیون و مبلّغان در آستانه ماه محرم‌الحرام، ۲۳/۱/۱۳۷۸.
  25. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ‌التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.
  26. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ‌التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.
  27. «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  28. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ‌التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.
  29. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ‌التحصیلی گروهی از دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس، ۱۲/۶/۱۳۷۷.
  30. حسنی، ابوالحسن، مقاله «آزادی اسلامی»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۲ ص ۱۱۴۵-۱۱۵۱.