نقش مسئولیت به عنوان مبنای انسان‌شناختی در آزادی سیاسی چیست؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
نقش مسئولیت به عنوان مبنای انسان‌شناختی در آزادی سیاسی چیست؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی
مدخل اصلی؟
تعداد پاسخ۱ پاسخ

نقش مسئولیت به عنوان مبنای انسان‌شناختی در آزادی سیاسی چیست؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث فقه سیاسی است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.

پاسخ نخست

سید کاظم سیدباقری

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب «آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم» در این‌باره گفته‌ است:

«یکی از مبانی انسان‌شناختی آزادی سیاسی آن است که انسان، موجودی دارای مسئولیت است، این امر را از آیات گوناگون قرآن کریم می‌توان دریافت و طبعاً از آنجا که آزاد است، مسئولیت دارد و البته در عرصه سیاسی- اجتماعی مسئولیتی دو چندان. همان‌گونه که در گفتار پیش آمد، انسان موجودی آزاد، صاحب اراده و اختیار است؛ زیرا پذیرش مسئولیت، بدون اختیار و اراده معنا ندارد. خداوند موجودی را در زمین به خلافت رسانده که آزاد و مختار بوده، قدرت بر اصلاح و افساد، دارد و به تبع آن مسئول است و در برابر اعمالش پاسخگو؛ بنابراین در مکتب قرآن و اندیشه سیاسی اسلام، اختیار به دنبال خود، مسئولیت می‌آورد. اهمیت این امر تا حدی است که اگر کسی مسئولیت را انکار کند، در واقع، آزادی را نپذیرفته است. آن گونه که آزادی همراه با آگاهی، مسیر شناخت مسئولیت را هموار می‌کند. بی‌مسئولیتی در برابر جامعه و دیگران، بی‌بندوباری، عدم رعایت دستورهای خداوند و بندگی بت‌های دروغین، انسان را از پویندگی در جهت شکوفایی آزادی باز می‌دارد.

مسئولیت مصدری جعلی از مسئول و از ریشه “سال یسال” به معنای بر عهده گرفتن، ملتزم شدن و کفیل شدن و موظف بودن به انجام دادن امری آمده است[۱]. “مسئول” از ریشه سَأَلَ، یَسْأَلُ، سُؤَالاً و مَسْأَلَةً زجاج می‌گوید، پرسش از آنان، پرسشی توبیخی و گزارشی است، زیرا آنان باید بر اعمال خود، حجت داشته باشند که خداوند بر کارهای آنان، عالم است[۲]؛ پس در این واژه، معنی بازخواست، طلب پرسش و دلیل وجود دارد و کسی که مسنول است، یعنی برای کارهایی که انجام داده و می‌دهد، در برابر خود و دیگران، متعهد است و موظف به پاسخگویی. در قرآن کریم آمده است: ﴿إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا[۳].

زمخشری می‌نویسد، از انسان می‌پرسند: لم سمعت ما لم يحل لك سماعه، و لم نظرت إلى ما لم يحل لك النظر إليه، و لم عزمت على ما لم يحل لك العزم عليه؟[۴].

چرا چیزی را شنیدی که بر تو حلال نبود، و به چیزی نگاه کردی که بر تو روا نبود و حتی عزم و اراده بر کاری کردی که بر تو حلال نبود.

پس از شنیدنی‌ها، دیدنی‌ها و باورهای انسان سؤال می‌شود. علی بن ابراهیم نقل می‌کند پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: «لَا يَزُولُ‏ قَدَمُ‏ عَبْدٍ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ بَيْنِ يَدَيِ اللَّهِ حَتَّى يَسْأَلَهُ عَنْ أَرْبَعِ خِصَالٍ- عُمُرِكَ فِيمَا أَفْنَيْتَهُ وَ جَسَدِكَ فِيمَا أَبْلَيْتَهُ- وَ مَالِكَ مِنْ أَيْنَ كَسَبْتَهُ وَ أَيْنَ وَضَعْتَهُ- وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ‏»[۵].

همچنین در سوره صافات چنین می‌خوانیم: ﴿وَقِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْئُولُونَ[۶] این جایگاه و ایستگاهی است که از همه باورها، گفتارها و رفتارها، سؤال می‌شود تا آنکه حق و باطل از هم جدا گردد، پرسش‌هایی مانند اینکه چه کسی مسئول، گمراهی و کجروی آنان از راه راست است[۷].

بر اساس این آیات و آیات بسیار دیگر، انسان در برابر هر فعلی که انجام می‌دهد، در گرو خواهد بود: ﴿كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ[۸]. پس او مسئول و سازنده سرنوشت خویش است و البته آزاد؛ آن‌سان که پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: «كُلُّكُمْ‏ رَاعٍ‏ وَ كُلُّكُمْ‏ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِهِ»[۹].

بر اساس منطق و اندیشه قرآن، آدمی، حق تعیین سرنوشت دارد و در برابر اعمالش، مسئول است. میان آزادی و مسئولیت، رابطه‌ای تعاملی و دوسویه وجود دارد. از یک سو، انسان می‌تواند، سرنوشت و مسیر خود را عوض کند، پس توانایی بر عهده گرفتن بار مسئولیت را دارد و از سویی دیگر، چون مسئول است، باید آزاد باشد. اصولاً انسان مسئول، انسانی آزاد و مختار است، “انسان، شخصیتی مستقل و آزاد دارد، امانتدار خداست، رسالت و مسئولیت دارد، از او خواسته شده است با کار و ابتکار خود زمین را آباد سازد و با انتخاب خود یکی از دو راه سعادت و شقاوت را اختیار کند[۱۰].

همان‌گونه که اشاره شد، بر اساس آموزه‌های شریعت، همه افراد، حتی پیامبر گرامی اسلام (ص)، در برابر خداوند، مسئول و مکلف است و نمی‌تواند به دلخواه، عمل کند و لذا حاکم جامعه اسلامی نیز همانند همگان، نمی‌تواند هرچه خواست به مردم دیکته کند؛ او هرگز حق ندارد، حتی یک کلمه بر خلاف حکم خدا حکمی صادر کند. چنین است که حضرت رسول (ص) نیز مجری قانون است، از خودش نمی‌تواند دستوری صادر کند. در قرآن کریم می‌خوانیم: ﴿وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ * لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ * ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ[۱۱].

اگر پیامبر (ص) سخنی را به دروغ بر ما ببندد و قانونی را که ما وضع نکرده‌ایم، بگوید این قانون خداست، ما به سختی با او برخورد می‌کنیم؛ بنابراین او که پیامبر الهی است حق ندارد چیزی از پیش خودش بگوید، چه رسد به امام یا ولی فقیه. اگر بخواهد در بعضی از موارد مقررات خاص حکومتی وضع کند (احکام حکومتی)، آن هم باید با اجازه خداوند متعال باشد[۱۲]. با توجه به همین نکته است که امام خمینی باور داشت قانون اسلام یا فرمان خدا بر همه افراد و بر دولت اسلامی، حکومت تامّ دارد. همه افراد تا ابد تابع قانون هستند؛ همان قانونی که از طرف خدای تبارک و تعالی نازل شده است[۱۳].

به بیان شهید مطهری: در اروپا مسئله استبداد سیاسی و اینکه اساساً آزادی از آن دولت است نه مال افراد، با مسئله خدا توأم بوده است. افراد فکر می‌کردند که اگر خدا را قبول کنند، استبداد قدرت‌های مطلقه را نیز باید بپذیرند که فرد در مقابل حکمران هیچ‌گونه حقّی ندارد و حکمران نیز در مقابل فرد هیچ‌گونه مسئولیّتی نخواهد داشت؛ حکمران تنها در پیشگاه خدا مسئول است؛ لذا افراد فکر می‌کردند که اگر خدا را بپذیرند باید اختناق اجتماعی را نیز بپذیرند و اگر بخواهند آزادی اجتماعی داشته باشند، باید خدا را انکار کنند؛ پس آزادی اجتماعی را ترجیح دادند؛ اما از نظر فلسفه اجتماعی اسلامی، نه تنها نتیجه اعتقاد به خدا پذیرش حکومت مطلقه افراد نیست و حاکم در مقابل مردم مسئولیت دارد، بلکه از نظر این فلسفه، تنها اعتقاد به خداست که حاکم را در مقابل اجتماع، مسئول می‌سازد و افراد را ذی‌حق و استیفای حقوق را یک وظیفه لازم شرعی معرفی می‌کند[۱۴].

با توجه به همین مهم است که دین از مسئولیت، انفکاک‌پذیر نیست. انسان متدین واقعی خواه ناخواه احساس مسئولیت می‌کند، هم برای خود، هم برای محیط خانواده و هم برای اجتماع. بی‌توجهی با دین‌داری سازگار نیست. دین منهای مسئولیت، دین منهای دین است؛ فلسفه‌هایی که خواسته‌اند مسئولیت منهای دین بسازند، همه شکست‌خورده هستند، مسئولیت، خود یک مقیاس است برای دین‌شناسی و برای استقامت و انحراف تعلیماتی که به نام دین داده می‌شود[۱۵]. باری، عملی کردن این شاخص برتر در جامعه اسلامی، به همراه آزادی معنادار می‌شود و آن‌گاه که فراگیر شود، امر سیاست و اعمال قدرت را نیز در مسیری سالم و کم‌خطر می‌اندازد. با حضور مسئولیت اجتماعی، روحیه عدالتخواهی و آزادی‌طلبی نیز در جامعه فراگیر می‌شود و بی‌خیالی رخت برمی‌بندد»[۱۶]

منبع‌شناسی جامع فقه سیاسی

پانویس

  1. محمد معین، فرهنگ معین، ص۴۰۷۷.
  2. ابن منظور، لسان العرب، ج۱۱، ص۳۱۸.
  3. «و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.
  4. محمود زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۶۶۶.
  5. «هیچ بنده‌ای در روز رستاخیز در محضر الهی قدم از قدم برنمی دارد که از او چهار چیز سؤال شود: عمرت را چگونه صرف کردی؟ بدنت در چه فرسوده کردی؟ مالت را از کجا به دست آوردی و کجا خرج کردی؟ و از دوستی ما اهل بیت.» علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، ج۲، ص۲۰.
  6. «و آنان را باز دارید، که آنان بازخواست خواهند شد» سوره صافات، آیه ۲۴.
  7. سید محمدحسین فضل الله، تفسیر من وحی القرآن، ج۱۹، ص۱۸۶.
  8. «هر کس در گرو کاری است که انجام داده است» سوره مدثر، آیه ۳۸.
  9. ملاعلی متقی هندی، کنزالعمال، ج۱۲، ص۵۶۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۸.
  10. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۶۹.
  11. «و اگر (این پیامبر) بر ما برخی سخنان را می‌بست * دست راستش را می‌گرفتیم * سپس شاهرگش را می‌بریدیم» سوره حاقه، آیه ۴۴-۴۶.
  12. برای توضیح بیشتر ر.ک: محمد تقی مصباح یزدی، کاوش‌ها و چالش‌ها، ج۲، ص۱۱۸.
  13. سیدروح الله موسوی خمینی، ولایت فقیه، ص۴۵.
  14. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص۵۵۴.
  15. مرتضی مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۷، ص۸۲.
  16. سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۱۲۸.