آثار تربیتی انتظار چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخها و دیدگاههای متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسشهای وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.
انتظار یک نظریۀ تربیتی است یعنی یک نگاه بنیادی است که میتواند بر همۀ اجزا و اعمال و ابعاد و ساختهای گوناگون زندگی فردی و اجتماعی اثرگذار باشد. انتظار آثاری دارد، از نظر روانشناختی اصولاً روحامید و انتظار مثبت کارکردهایی دارد، چه انتظارات مقطعی و چه انتظارهای کلان عمومی و جهانشمول، اما انتظاری که در مکتبشیعه است چیزی فراتر از انتظار عام و مشترک است. انتظارمکتبتربیتی است که هم ابعاد روانی و روحی فرد را و هم نگرش اجتماعی را تعیین میکند و هم در ساختهای گوناگون تربیت اخلاقی و فردی و خانوادگی و اجتماعی اثر میگذارد[۱].
گسترش امیدهای واقعی:امید، محرک انسان برای رویارویی با آینده است. برخی آن را انگیزه و پارهای دیگر آن را نیاز آدمی میدانند[۲]. انسان برای تداوم زندگی و تحمل دشواریهای آن، نیازمند انگیزهای نیرومند است که در پدیدهای با نام "امید به آینده" تجلی مییابد؛ آیندهای که به مراتب، عالیتر، زیباتر و بهتر از امروز باشد[۳]. مفهوم انتظار در حقیقت، امید به فردای ظهور است؛ فردایی که هرگز با دوران غیبت قابل مقایسه نیست[۴]. یکی از ویژگیهای نسل منتظر، امیدواری و نگرش مثبت به آیندۀ جهان است[۵]. انتظار برای مشتاقان و صالحان امیدبخش است و این امیدواری و عشق و شور و نشاط، به دنبال آن انتظار پویا و زنده فراهم میشود و نیز احساس نظارت او بر ما[۶]. امام مجتبی (ع) از پدر بزرگوارش نقل میکند: «در دولت مهدی (ع)، درندگان سازش میکنند، نباتات از دلزمین میرویند و آسمان برکاتش را فرو میفرستد. گنجهای نهفته در دلزمین برای او آشکار میشود و بین مشرق و مغرب را مالک میشود. خوشا به حال کسی که آن روزگار مسعود را درک کند و دستوراتش را با گوش جان بشنود»[۷].[۸]
معنا یافتن زندگی در پرتو پویایی و در جهت رسیدن به هدف[۹]، با نگاه تطبیقی به زندگی بدون هدف و فرجام آن، که تهی شدن از درون و روزمرهگی است[۱۰]. اندیشۀ مهدویت، میتواند به انسان بیاموزد جهت رسیدن به جامعۀ آرمانی به محوریت امام مهدی (ع)، همواره باید به این کانون فکر کرد و فعالیتهای خود را بدان سو معطوف ساخت[۱۱]انتظار از دیدگاهی، به معنای عدم رضایت از وضع موجود و تلاش برای تحقق وضع مطلوب است[۱۲].
استقرار و ایجاد وحدت و همبستگی و همگرایی: چنانچه انتظار را آرمان مشترک بدانیم، این احساس، از حیث فردی موجب تمرکز افکار و نیروهای آدمی میشود و از حیث جمعی، موجب هم دلی، هم نوایی و هم اندیشی امتمنتظر خواهد شد[۱۳].
الگوسازی:آدمی، فطرتاً به کمال گرایش دارد؛ لازمۀ نیل به کمال شخصیتهایی است که انسان خود را با آنان همانند کند. گرایش به فرهنگ مهدوی (ع) موجب میشود، آدمی الگوی مورد نظر خویش را در شخصیت مبارکامام زمان (ع) و سعادت خود را در پیروی از آن حضرت بداند.
مداومت بر دعا:منتظر برای تعجیل در فرج حضرت ولی عصر (ع)، بر دعا و به ویژه دعاهایی نظیر دعای ندبه و دعای فرج استمرار دارد. مداومت بر دعای فرج، یکی از مصادیق نیایش است که آدمی را به این مقصود نایل میگرداند. بر این اساس، انس و الفت آدمی با دعای فرج یا دعای ندبه برای به پایان رسیدن دورۀ انتظار و آغاز دورۀ ظهور محبوب، در راستای هدف خلقت است.
به جریان افتادن نیروهای نهفته و سرمایههای راکد انسان در پرتو دوران سخت انتظار.
پالایش درون و به مرحلۀ خلوص رسیدن به جهت طولانی شدن دوران غیبت.
رشد قدرت تحمل در برابر ناملایمات و تنگناها به جهت قداست و عظمت هدف که در انتظار حضرت بودن، معنا مییابد.
«انتظار یک نظریهتربیتی است یعنی یک نگاه بنیادی است که میتواند بر همه اجزا و اعمال و ابعاد و ساختهای گوناگون زندگی فردی و اجتماعی ما اثرگذار باشد انتظار عام و مشترک یک آثاری دارد، از نظر روانشناختی اصولاً روحامید و انتظار مثبت خیلی کارکرد دارد چه انتظارات مقطعی چه انتظارهای کلان عمومی و جهانشمول اما آن انتظاری که در مکتبشیعه است چیزی فراتر از این انتظار عام و مشترک است ویژگیهای دو رکن انتظار است که انتظارشیعی را از انتظاربودایی یا انتظارمسیحی یا انتظارعامه و اهل سنت متفاوت میکند و به عنوان یک نگرش و مکتب در میآورد انتظار با این ویژگیها مکتبتربیتی است که هم ابعاد روانی و روحی فرد را و هم نگرش اجتماعی وی را تعیین میکند و هم در ساختهای گوناگون تربیت اخلاقی و فردی و خانوادگی و اجتماعی اثر میگذارد و من در بخش دوم فقط به پارهای از این آثار اشاره میکنم و البته این دیدگاه و نظریه قابل بسط است و ساحتهای تربیت را باید جدا و شعاع و آثار این نگاه را در هر یک از آن ساحتها بازشناسی کرد.
اول: در این نگاه انتظار "ارتباط پویا و زندهای" است که فرد را با یک محور موجود و زنده و خبیر و آگاه مرتبط میکند، به نظر من این بسیار مهم است گرچه یک بودایی هم در انتظار یک حادثه به سر میبرد و یک غیر شیعی هم در انتظار به سر میبرد اما آن رخدادی که ما میگوییم محوری دارد و کانونی دارد که اینک زنده و خبیر و بصیر است و هم اکنون واقف بر زوایای زندگی و اسرار ماست، این ارتباط زنده و پویا میان فرد و الگو از لحاظ تربیتی اثربخش است، او فردی است موجود و ویژگیهای او در روایات تعیین شده و الگوی تمام عیاری است که چهره او برای منتظر مجسم است و ارتباط با او میسر است البته با مراتبی که وجود دارد.
دوم: این رابطه زنده و سرشار از عواطف و محبت میتواند آدمی را شکوفا کند و به آدمی و به افکار و اندیشههای وی جهتهایی بزرگ و متعالی بدهد این اثر مهمی است که بر انتظار خاص شیعی مترتب است.
سوم: به دنبال این ارتباط زنده "عشقی در آدمی" پدید میآید، آدمی به طبع خود عاشق این الگوهای متعالی است و عشق است که کلید پیشرفتهای بزرگ در تربیت و اخلاق است.
چهارم: به دنبال آن تلاش آدمی برای "منطبق سازی"» خود با آن الگوی زنده فراهم میآید و از سوی دیگر انتظار برای مشتاقان و صالحان امیدبخش است و این امیدواری و عشق و شور و نشاط به دنبال آن انتظار پویا و زنده فراهم میشود و نیز احساس نظارت او بر ما»[۱۷].
«اگر کسی به راستی به همه شرایط انتظار، پایبند بود و بایستههای آن را انجام داد، آثار تربیتی برجستهای برای وی در پی خواهد داشت که برخی چنین است:
گسترش امیدهای واقعی:انسان برای تداوم زندگی و تحمل دشواریهای آن، نیازمند انگیزهای نیرومند است که در پدیدهای با نام "امید به آینده" تجلی مییابد؛ آیندهای که به مراتب، عالیتر، زیباتر و بهتر از امروز باشد؛ این مسئله به ویژه برای جوانان - دارای اهمیت بیشتری است، زیرا آنان میتوانند در پرتو "امید به فردایی بهتر" به نیروی فراوان خود، جهت و معنا بخشند.
پویایی در جهت رسیدن به هدف: زندگی انسان آن زمان قابل توجیه است که آثار حرکت، پویایی و شادابی در تمام زوایای آن به چشم خورد. آنگاه که انسان، به وضعیت موجود راضی نیست و در صدد ایجاد شرایطی بهتر است، همانا در انتظار به سر می برد. این اثر ارزنده در جوامعشیعی به روشنی تمام دیده میشود؛ به گونهای که آن را از دیگر جوامع به روشنی تمام، متمایز و برجسته ساخته است.
ایجاد وحدت و همگرایی:انتظار - افزون بر آثار فردی - دارای آثار اجتماعی فراوانی نیز است که از مهمترین آنها میتوان به وحدت، انسجام و همدلی بین منتظران اشاره کرد. این هم دلی، به سبب توجه به هدف مشترکی است که در مسئله انتظار به روشنی تمام در چشم انداز آن، دیدنی است. امروزه ثابت شده افرادی که در پی هدفی مشترک هستند، از عملکردی همگون برخوردارند؛ به گونهای که همگرایی در آنها در مقایسه با گروههای دیگر، بیشتر به چشم میخورد. در جامعهشیعی، انتظار ظهور مردی از سلاله پاکرسول گرامی اسلام (ص) سبب شده همه پیروان این آرمانمقدس، از همدلی بسیار خوبی برخوردار باشند.
از سطح و مرحله رنجهای حقیر مادی، رها شدن و به وادی رنجهای عظیممعنوی و دغدغههای بزرگ انسانی، گام نهادن؛ همچون رنج انتظاری راستین و طولانی را بر دوش کشیدن و چشم به دروازههای روشن ظهور داشتن»[۱۹].
توسعه امیدهای واقعی:
امید، محرک انسان برای رویارویی با آینده است. برخی آن را انگیزه و پارهای دیگر آن را نیاز آدمی میدانند. امام مجتبی (ع) از پدر بزرگوارش نقل میکند: "در دولت مهدی (ع)، درندگان سازش میکنند، نباتات از دلزمین میرویند و آسمان برکاتش را فرو میفرستد. گنجهای نهفته در دلزمین برای او آشکار میشود و بین مشرق و مغرب را مالک میشود. خوشا به حال کسی که آن روزگار مسعود را درک کند و دستوراتش را با گوش جان بشنود"[۲۰]. مفهوم انتظار در حقیقت، امید به فردای ظهور است؛ فردایی که هرگز با دوران غیبت قابل مقایسه نیست؛
پویایی معطوف به هدف:
انتظار از دیدگاهی، به معنای عدم رضایت از وضع موجود و تلاش برای تحقق وضع مطلوب است. یکی از روانشناسان مینویسد: "چیزی که به زندگیشور و هیجان میبخشد، تعقیب است نه تسخیر. راه است نه مقصد، تلاش است نه کامیابی"[۲۱]. پویایی از دو نظر قابل تأمل است. انسان پویا ابتدا به نفی بیتفاوتی برمیخیزد و همین امر زمینهساز نوآوری، خلاقیت و شکوفایی میشود. دیگر این که پویایی فارغ از هدف، عقیم و ناکارآمد است. پویاییمنتظران حقیقی، نیل به جامعه موعودانبیا و اوصیا است. تجلی این نوع تلاش را در فرمایش امام صادق (ع) میبینیم: "هر کس دوست دارد از یاران حضرت مهدی (ع) باشد، باید انتظار او را داشته باشد و به نیکویی و پرهیزکاریرفتار کند. پس اگر او به این حال، پیش از قیامحضرت از دنیا برود، پاداشیاران مهدی (ع) را خواهد گرفت. بنابراین بکوشید و جدیت کنید و چشم به راه باشید که بر شما گوارا باد"[۲۲].
چنانچه انتظار را آرمان مشترک بدانیم، این احساس، از حیث فردی موجب تمرکز افکار و نیروهای آدمی میشود و ازحیث جمعی، موجب هم دلی، هم نوایی و هم اندیشی امتمنتظر خواهد شد. آلپورت میگوید: "تلاش برای آینده، به همه شخصیت آدمی، یگانگی و یکپارچگی میبخشد"[۲۳]؛ به عبارت دیگر، میتوان با کوشش برای دست یافتن به مقاصد و رسیدن به هدف ها، جنبههای شخصیت را یکپارچه ساخت و جامعیت بخشید. تحقق آرمان مشترک انتظار در میان امت اسلامی زمینهساز احیای امر به معروف و نهی از منکر یا نظارت همگانی میشود.
پیچیدگی سیر زندگی و مواجهه آدمی با مسائل و دشواریهای جدید از ویژگیهای عصر حاضر است؛ و بدیهی است که هر فرد در جستجوی راهکارهایی برای غلبه بر معضلات و تنگناهای موجود برآید و با بهره گیری از عقلانیت در پرتو استعانت از باری تعالی آنها را پشت سر نهد. در برخی آیات قرآن به رابطه تقوا و خروج آدمی از مشکلات اشاره شده است ﴿...وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا﴾[۳۸]. نیز مطابق برخی روایات، انتظار فرج، راهی برای گشایش امور است[۳۹].
ایجاد روحیهامیدواری به آیندهای روشن: ما، انسان ها، منتظر تحقق ارزشها هستیم، ولی به طور فردی و به طور نوعی، آنها را نمیبینیم؛ یعنی، نوع انسان متعارف، در تحقق اینها در زندگی جمعی، شکست خورده است. حال آیا باید انسان، دچار یأس شود و خود را ببازد؟ انتظار مهدیموعود، عجل الله تعالی فرجه، پیامامید است و به بشر سرخورده، امید میبخشد و میگوید، روزی، یک مرد الهی، آن چه را آرزوی تو است، یقینا، براورده خواهد کرد. یکی از ویژگیهای نسلمنتظر، امیدواری و نگرش مثبت به آینده ی جهان است. اگر ما خودمان را در این شرایط ببینیم و تصور کنیم که منتظردادگستر و عدل گستر جهان هستیم، برای برپایی آن اهداف تلاش خواهیم کرد. اگر امید نباشد، انسان، دچار افسردگی خواهد شد. اگر باور داشته باشیم جهانآینده، به دست نا اهلان اداره خواهد شد، احساس ناامیدی و خطر خواهیم کرد. بنابراین، اعتقاد به مصلح جهانی، از نظر روانی هم برای جامعه ی بشری، ارزشعظیم و فراوان دارد; زیرا، اگر ناامیدی و یاس، در فردی زنده شود، سعادت و خوش بختی آن فرد، در معرض سقوط حتمی قرار خواهد گرفت. مفهوم امیدواری، دارای دو بعد «ذهنی» و «عینی» است. منظور از امیدواری در بعد ذهنی، مجموعه تفکرات، تمایلات، انگیزه ها، عادات، خویهای مثبت است که شخصی امیدوار، در حیطه ی ذهن خود از آن برخوردار است. منظور از امیدواری در بعد عینی، مجموعه اعمال، رفتارها، کنش ها، واکنشهایی است که شخص امیدوار، به نحو مثبت و جهت دار و فعال، در مواقع گوناگون، از خود نشان میدهد. هر یک از این ابعاد، خود دارای مؤلفههایی است که با بررسی آن مؤلفه ها، میتوان به میزان وجود روحیه ی امیدواری در اشخاص پی برد. نمودار زیر، این مؤلفهها را نشان میدهد.
غایتمندسازی خلقت: در تربیت، بر این نکته تاکید میشود که زندگی بی هدف، قطعا، به پوچی و به بحران هویت میانجامد. برای جلوگیری از شیوع این روحیه، خصوصا در جهان صنعتی که مشکلات فراوانی را پیش روی انسانها قرار میدهد، باید به کانونی برای حرکت و تلاش، توجه کرد. اندیشه ی مهدویت، میتواند به انسان بیاموزد که جهت رسیدن به «جامعه ی آرمانی به محوریت امام مهدی (ع)»، همواره باید به این کانون فکر کرد و فعالیتهای خود را بدان سو معطوف ساخت. طبیعی است که این فعالیت، انسان، را از پوچی میرهاند و به سوی زندگی مالامال از حرکت و نشاط سوق میدهد. از دیدگاه چنین انسانی، عدالت، نه تنها در قیامت و جهان واپسین، بلکه در همین دنیا هم جاری خواهد شد. بدین ترتیب، انسان، خود را در سرنوشتجهان، مؤثر میبیند و بنابراین میکوشد به دست خود بهترینجهان را بسازد.ادیان، همواره، عنصری دارند که در دینشناسی به آن «اسکاتولوژی (غایت شناختی)» میگویند. ادیان، بلکه همه ی مکاتب، همواره، غایتی را برای بشر ترسیم میکنند. غایت شناختی، جزء عناصر اساسی ادیان است. از دیدگاه جامعه شناختی، ادیان، برای استحکام بخشیدن به اخلاق، نیاز به پشتوانه ای در انتها و آن سوی این زندگی دارند. به بیان دیگر، این جهان، زمان مند است و روزگاری به پایان خواهد رسید، پس برای بررسی اعمال و داوری درباره ی آن ها، باید دنیای دیگری باشد. دقیقا، در این وضع است که نیک و شر معنا میدهد. بنابراین، اخلاق، در چنین شرایطی معنا میدهد و ارزشهای اخلاقی به کمک چنین غایت شناختی، تحکیم میشوند»[۴۰].
↑حضرت امام صادق (ع) فرمود: «کسی از شما بمیرد در حالی که منتظر امر ظهور باشد، مانند کسی است که در خیمه حضرت قائم(ع) است». صدرالاسلام همدانی، دبیرالدین، پیوند معنوی با ساحت قدس مهدوی (تکالیف الانام فی غیبة الامام)، ص ٢۵٣؛ ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ٢، ص ۵۴۶.
↑﴿وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ﴾ «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید» سوره توبه، آیه ۱۰۵.
↑حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج ١۵، ص ٢۴٨.
↑﴿قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ﴾ «بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۴.
↑﴿لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِيهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ﴾ «بیگمان برای شما آنان نمونهای نیکویند، برای هر کس که به خداوند و روز بازپسین امید میورزید» سوره ممتحنه، آیه ۶.
↑«وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ (ص) لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ «و در دختر رسول خدا (ص) فاطمه زهرا (س) برای من الگوی نیکویی است».
↑موسوی اصفهانی، سید محمد تقی، مکیال المکارم، ج ١، ص ۶١۴؛ عالم فقید سید محمد تقی موسوی اصفهانی در مکیال المکارم ذیل عنوان «نتایج خوب از دعا برای فرج»، به بیان نود مورد از آثار دعا برای فرج امام زمان (ع) میپردازد.
↑﴿فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلَى أَنْ تَزَكَّى﴾ «(به او) بگو: آیا سر آن داری که پاکیزگی یابی؟» سوره نازعات، آیه ۱۸.
↑﴿يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴾ «آیههایت را برای آنها میخواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی میآموزد و به آنها پاکیزگی میبخشد. بیگمان تویی که پیروزمند فرزانهای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.
↑﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.