دینشناسی: شناخت مفاهیم دینی و کسب آگاهیهای تخصصی به منظور دفاع از دین و پاسخگویی منطقی و صحیح به شبهات در عصر غیبت اهمیت و حساسیت بیشتری دارد؛ زیرا به تعبیر امام الموحدین علی (ع): «این پرچم را جز افراد هوشمند، پایدار و آگاه از مواضع حق به دوش نمیکشد»[۳]. از این رو آمادگی در حوزه معرفت، تلاش و کوشش در اسلامشناسی است[۴]. همچنین منتظران از دریچۀ انتظار به امور غیبیاعتقاد و باور پیدا میکنند و همین سبب تقویت ایمان آنها به امورات غیبی دیگر میشود. مقولۀ ایمان که از سنخ عمل باطنی است و در واقع از مدرکات و مصادیق عقل عملی است به واسطه انتظار متحول میشود؛ هرچه انتظار تقویت میشود، مقولۀ ایمان نیز به تبع آن تقویت میشود. از این رو میتوان انتظار را علت تعالی و رشدیابی ایمان به حساب آورد[۵].
حراست از مرزهای اعتقادی: یکی از آثار انتظارحفظ دین و نگهبانی مرزهای عقیدتی است، چه بسا حفظ و گسترش اعتقاددینی و شناخت آن در روزگار متصل به ظهور، مفیدتر بلکه لازمتر است. پیامبر اکرم (ص) فرمودهاند: «برادران من مردمیآند که در آخرالزمان میآیند... هر یک از آنان اعتقاد و دین خویش را به هر سختی نگاه میدارند، چنانکه گویی درخت خار مغیلان را در شب تاریک با دست پوست میکنند یا آتش پردوام چوب داغ را در دست نگاه میدارند»[۱۰][۱۱]
باورمندی به خیرمداری هستی: تحلیل وجود شرور در عالم، اعم از شرور در بُعد طبیعی نظیر زلزله یا شرور در حوزۀ انسانی نظیر پلیدی و پلشتی شماری از آدمیان، از دیرباز ذهن انسانها را به خود مشغول ساخته و به اذعان بسیاری از صاحبنظران جزو دیرپاترین مباحث فلسفی شناخته شده است. گذشته از پاسخهای متعددی که از سوی فلاسفه و متکلمانمسلمان به این شبهه و پرسش داده شده، باور و اذعان به ظهور منجی و تحقق عدالت و ارزشهای والای انسانی در پایان جهان، میتواند به حلّ این شبههکمک نماید؛ زیرا بر اساس پدیدۀ انتظار ظهورمنجی و بسط عدالت در جهان، فرض بر این است که حرکت و سمت و سوی هستی بر اساس خیر و نیکی است و تمام زشتیها که در اثر سوءانتخاب آدمیان پدید آمده، به عنوان صفات عارضی و خارج از ذات هستی تلقی میشود[۱۴].
«بیگمان حضرت مهدی (ع) بهپا میخیزد تا بیش از آنکه چگونگی زندگی مادیمردم را بر پایه عدالت سامان دهد، باورهای آنان را رشد داده، کمال بخشد. اگرچه قسط و عدلاقتصادی در جای خود بسیار بایسته و نقشآفرین است، اما آنچه قیام و انقلاب جهانی آن حضرت را از دیگر انقلابها متمایز و ممتاز میسازد، دگرگونیهای اعتقادی و باورانسانها است، که در پرتو تلاشهای او و همه یارانش پدید خواهد آمد. دگرگونیهایی که سبب میشود تا نگاه مردم در فصل پایانی زندگی بهطور فراگیر و گسترده به اهداف آفرینش انسان دوخته شده، راههای کمال و نیکبختی را یکی پس از دیگری سپری کنند. و این شکل نخواهد گرفت مگر به دگرگونی اساسی در فرهنگجامعه انسانی؛ که آن نیز شکل نخواهد گرفت مگر با فراهمشدن زمینههای بایسته.
البته مقصود از آمادگی در عرصه باورها در اینجا، بیشتر آمادگی در عرصه فرهنگ دینی است. آنچه در عرصه فرهنگ دینی به آن توجه میشود، بهطور عمده، زیر عنوان "پیرویخالص از خداوند و ولی او" گرد میآیند؛ زیرا شناخت خداوند و امام زمان (ع) و باور به آنان، باید در رفتار دیده شود و تبلور حقیقی آن در فرمانبرداری خالص و فراگیر از آن نورهای پاک آشکار گردد. همسوکردن رفتارها، نیتها و جهتگیریها، بر پایه خواست رهبرالهی، از مهمترین ویژگیهای رهروان راستین است و این به خوبی در زمینهسازان ظهور و یاران امام مهدی (ع) -وجود دارد. رسول گرامی اسلام (ص) در این باره فرمود: «طُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ قَائِمَ أَهْلِ بَيْتِي وَ هُوَ مُقْتَدٍ بِهِ قَبْلَ قِيَامِهِ يَتَوَلَّى وَلِيَّهُ وَ يَتَبَرَّأُ مِنْ عَدُوِّهِ وَ يَتَوَلَّى الْأَئِمَّةَ الْهَادِيَةَ مِنْ قَبْلِهِ أُولَئِكَ رُفَقَائِي وَ ذَوُو وُدِّي وَ مَوَدَّتِي وَ أَكْرَمُ أُمَّتِي عَلَيَّ»[۱۵].
کسانی که آمادگی روحی و روانی بالایی به دست نیاورند، هرگز نمیتوانند یار و یاور خوبی برای آن حضرت باشند؛ چرا که با کمترین فشاری که بر آنان وارد میشود، عرصه را رها میکنند. بیگمان برای حضرت مهدی (ع) یارانی هست که توان بالای روحی و روانی دارند تا بتوانند بر دشمنان چیره و پیروز شوند(...)»[۱۶].
«باید افکار مردمجهان آنچنان رشد و تعالی یابد که بدانند ویژگیهای قومی و جغرافیایی، تفاوت زبانها، آداب و رسوم نمیتوانند نوع بشر را از هم جدا سازند؛ نباید تعصّبات قبیلهای، گروهی و حزبی، مانع رسیدن بشر به حقیقت باشد؛ چنانکه تاکنون نیز اینگونه بوده و مرزهای ساختگی با سیمهای خاردار و دیوارهایی، همچون دیوار کهن چین نتوانست انسانها را از هم دور سازد و بشر همواره -در شرایط متناسب- میل خود را به وحدت و یکی شدن نشان داده است. جهانی شدن که امروز به صورت قهری در میان همه ملتها، در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، حقوقی و اجتماعی مطرح میشود، از نشانههای گرایش و سیر بشر به سمت وحدت است و پیشینه آن هرچند از حدود ۱۹۶۰ میلادی بوده. لکن تفکّر اصیل و ریشهداری است که در فرهنگ اسلامی پیشینه طولانی دارد. برخی مورّخان پیدایش اندیشهجهانی شدن را به این معنا، سده هفتم میلادی دانستهاند. از طرفی، این موضوع در احادیثشیعه نیز آشکارا مطرح شده است. امام باقر (ع) فرمود: "حکومتقائم (ع) ما شرق و غربجهان را فرامیگیرد و خداوند به واسطه او دین خود را بر همه ادیان پیروز میگرداند...."[۲۰]
پس بنابر این مقوله ایمان که از سنخ عمل باطنی است و در واقع از مدرکات و مصادیق عقل عملی است به واسطه انتظار متحول میشود؛ هرچه انتظار تقویت میشود، مقوله ایمان نیز به تبع آن تقویت میشود. از این رو میتوان انتظار را علت تعالی و رشدیابی ایمان به حساب آورد»[۲۳].
باورمندی به اصل حکمت در آفرینش:فلاسفه در برشمردن انواع علت، از علت غایی سخن گفته و معتقداند، بخشی از سهم پیدایش معلول در آنجا که سخن از علتمرید و حکیم است، بر دوش علت غایی قرار دارد[۲۴]؛ به این معنا که فرجام کار، نتیجه و دستاوردهای پیدایش معلول، در اقدامعلت فاعلی در به ظهور رساندن آن معلول تأثیر مستقیم دارد. برای مثال، تمام اکتشافات بشری به انگیزه ارائه خدمات به انسانها و مقابله با انواع بیماریها و آفتها تحقق یافته است. بر این اساس، پاسکال برای آن که مردم را از خطر عفونتهای مزمن نجات دهد، واکسن را پیشنهاد کرد و ادیسون برای آن که امور جاری مردم در تاریکی شب مختل نشود، برق را اختراع نمود.همانگونه که باور به وجود جهانی دیگر میتواند ترسیمگر علت غایی از آفرینش بوده و حکمت آن را توجیه کند، باور به پایانی خوش برای این جهان پیش از تحقق جهانی دیگر، نیز میتواند توجیهکننده بخشی از حکمتآفرینشانسانها باشد. زیرا خداوند از آغاز، رازآفرینش انسان را عبودیتخداوند و رسیدن او به کمال نهایی دانسته[۲۵] و اعلام نموده است که پیامبران را برای هدایتانسانها و رهنمونی آنان به اندیشه و منششایسته و تحقق جامعه و جهانی قسطمدار و عدالتخواه گسیل داشته است»[۲۶] حال اگر اعتقاد به ظهور منجی و حاکمیتعدالت و ارزشهای اخلاقی و الهی در گستره خاکی را کنار بگذاریم، آیا این پرسش در اذهان انسانها نقش نخواهد بست اگر علت غایی و هدف نهایی خداوند از آفرینشانسانها، تحقق آرمانپیامبران در همین دنیا بوده است، چگونه با حکمت او سازگار است که بدون برنامهریزی برای تحقق خواست و امید هزاران پیامبر، پرونده این جهان را بدون داشتن فرجامی خوش برای انسانهای صالح و نگونساری برای کافران و فاسقان در هم پیچد؟! باری، بدین جهت است که معتقدیم باور به ظهور منجی و انتظار آن، ایمان به حکیمانه بودن آفرینش را در دلانسانها تقویت میکند. با چنین نگاهی هیچ مؤمنی این بیت را بر زبان ترنّم نخواهد کرد که: ما از آغاز و ز انجام جهان بیخبریم اول و آخر این کهنه کتاب افتاده است! نه تنها او چنین نمیپندارد، بلکه معتقد است که آغاز و فرجام هستی کاملاً روشن و امیدبخش است.
باورمندی به خیرمداری هستی: تحلیل وجود شرور در عالم، اعم از شرور در بُعد طبیعی نظیر زلزله یا شرور در حوزه انسانی نظیر پلیدی و پلشتی شماری از آدمیان، از دیرباز ذهن انسانها را به خود مشغول ساخته و به اذعان بسیاری از صاحبنظران جزو دیرپاترین مباحث فلسفی شناخته شده است. دشواری حلّ اشکال وجود شرور از آن جا ناشی شده که دینباوران به یک صدا، از خداوند مستجمع جمیع صفات جلال و جمال که جز خیر و نیکی در افعال او راه ندارد، سخن به میان آوردهاند. از سویی دیگر، هستی و اعمال و رفتارانسانها خود فعلی از افعال خداوند به حساب میآید. پس این همه زشتی و پلیدی در رفتارانسانها یا کشتار دستهجمعی آدمیان در اثر قهرطبیعت یا آفرینششیطان به عنوان مظهرپلیدی، چگونه با خیر مطلقبودن خداوند سازگار است؟![۲۷] پیچیدگی و دشواری حل این معمای بس پیچیده، کار را تا بدان جا رسانده که در میان ادیان آسمانی، زرتشتیان با پذیرش دو مبدأ خیر به نام "اهورا مزدا" و مبدأ شر به نام "اهریمن" به ثنویت و دوخداییگراییدند. در میان مسلمانان نیز مفوّضه یا معتزله با انکار رابطه افعال انسانی با اراده الهی، عملاً به دامن مجوس درغلتیدند. بدین جهت، پیامبر اکرم (ص) در حدیث مشهوری فرمودند: « الْقَدَرِیَّةَ مَجُوسُ هَذِهِ الْأُمَّةِ»[۲۸]؛ "قدریهمجوس این امتاند".
«فکر زیربنای اعمال و رفتارانسان میباشد و باورهای اساسیحیاتآدمی را در حصار خود حفظ میکند. درواقع تربیتانسانها و رها ساختن آنان از جهل و نادانی و عرضه حقایق اسلام به روان حقجوی آدمیان، از برترین رسالتهای انبیاء و أولیاء بوده است. چنانکه خداوند در قرآن کریم میفرماید: ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾[۳۳]. فردی که به امام زمان (ع) معتقد است در واقع در جریان انتظار خود تحت تربیت ولی عصر (ع) میباشد. این امر در طهارتفکری و عقلی او رشد چشمگیری دارد. در این خصوص از باب نمونه به روایاتی چند اشاره مینماییم:
از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود: چون قائم ما قیام کند دستش را بر سر بندگان گذارد و عقولشان را متمرکز سازد. و عقلهایشان کامل شود[۳۴]؛ در روایت دیگری از حضرت آمده که فرمود: در زمان مهدی (ع) به شما حکمت بیاموزند[۳۵].
از امیرالمؤمنین (ع) آمده که فرمود: "دست خدا را بر سر بندگان میگذارد آن وقت دلمؤمن از آهن سختتر باشد و خدا او را قوت چهل مرد عطا میفرماید"[۳۶].
حضرت مهدی (ع) هنگامی که دست خود را بر سر بندگان بگذارد عقل آنها جمع و حلم آنها کامل میگردد. بعضی بر این نظرند: دست بر سر بندگان کشیدن نمادی است از سرپرستی، یعنی: هنگامی که حضرت بر مردمریاست پیدا کند با سرپرستی عاقلانه حضرت، افراد نیز عقلشان کامل و جهلشان ضایع میگردد. بعضی نیز گویند که با تهدید هواها و طغیانها منتظر تحت تربیتحضرت مهدی (ع) قرار گرفته و آیات قرآن مستقیماً در هدایت و پرورش عقلی او تأثیر میگذارد.
↑«خوشا به حال کسی که، قائم اهل بیت مرا درک کند؛ حال آنکه پیش از قیام او نیز پیرو او باشد. با دوست او دوست و با دشمن او دشمن و با رهبران و پیشوایانهدایتگر پیش از او نیز دوست باشد. اینان همنشین و دوستان من و گرامیترینِ امت من، در نزد من هستند» محمد بن علی بن حسین بن بابویه، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص ۲۸۶، ح ۲و ۳؛ محمد بن حسن طوسی، کتاب الغیبه، ص ۴۵۶.
↑﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ﴾ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
↑﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾ «ما پیامبرانمان را با برهانها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند» سوره حدید، آیه ۲۵.
↑بسیاری از متفکران معتقدند، مسأله شر جدّیترین نقد عقلانی بر اعتقاد به وجود خداوند است، تا آن جا که هانس کونگ (۱۹۲۳)، متأله آلمانی این مسئله را "پناهگاه الحاد" خوانده است. بسیاری از اندیشمندان، اعتقادات دینی را به دلیل وجود شر در عالم، کنار نهادهاند. ر.ک: عقل و اعتقاد دینی، ص۱۷۷.
↑التوحید، ص۳۸۲؛ درباره مفهوم این حدیث ر.ک: بحارالانوار، ج۵، ص۶.
↑باید دانست که عموم شرور حتی شرور طبیعی در اثر دخالت مستقیم انسان یا کوتاهیهای او در برخورد با طبیعت رخ مینماید و از آنجا که خداوند انسان را مختار و برای آزمایش آفریده است، بنا ندارد در این دنیا در رفتارهای هرچند پلشت و ناپسند او دخالت کند.
↑«اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره جمعه، آیه ۲.