سبرة بن معبد جهنی
سبرة بن معبد جهنی | |
---|---|
نام کامل | سبرة بن معبد جهنی |
جنسیت | مرد |
کنیه |
|
از قبیله | جهینه |
پدر | معبد بن عوسجه |
پسر | |
محل زندگی | |
از اصحاب | پیامبر خاتم |
مقدمه
نام وی سبرة[۱] و کنیهاش را ابوثریه[۲]، ابوالربیع[۳] و ابوثلجه[۴] گفتهاند. پدر وی را نیز به اختلاف معبد و عوسجه، و جدش را سحاره و حرمله نامیدهاند [۵]. ابن حبان[۶] از دو نفر با نام سبره یاد کرده است: یکی سبرة بن معبد، پدر ربیع که کنیهاش را ابو ثریه دانسته و به صحابی بودن وی اشاره نکرده، و دیگری سبرة بن عوسجه، که کنیهاش را ابوالربیع گفته و به صحابی بودنش تصریح کرده است.
شواهدی مانند وحدت روایات، ذکر یک فرزند برای آن دو و ابوالربیع نامیده شدن هر دو، یکی بودن آنان را تأیید میکند. برخی نیز به یکی بودن آن دو تصریح کردهاند. ابن برقی [۷] سبره را فرزند معبد بن عوسجه دانسته و وی را به جدش عوسجه نسبت داده است[۸]. ابن سعد[۹] نیز معبد را فرزند عوسجه و او را فرزند حرمله شمرده که به گفته ابن کلبی[۱۰]، عوسجه پرچمدار رسول خدا (ص) در فتح مکه بود. عوسجه از عربهای بادیة الشام بود که در ذی المروه، واقع در میانه راه ذی خشب و وادی القری در سه منزلی وادی القری، یا هشت بریدی مدینه[۱۱] منزل کرد و رسول خدا (ص) نیز نامهای برای او نوشت [۱۲].
سبره از جهینه[۱۳] بود. وی و فرزندش ربیع را جهنی وگاه مدنی[۱۴] خواندهاند. میگویند سبره در مدینه، در جهینه - محلی مختص به افراد جهنی - منزل داشته است[۱۵].
اخبار بر جا مانده از سبره، بیانگر اسلام او در زمانی میان نبرد بنی قینقاع تا نبرد خندق است. بنا بر روایت فرزندش ربیع، وی در بازگشت از شام به مدینه، در ناحیه فَلجَتَین[۱۶] یهود بنوقَینُقاع را دید که زنان و فرزندانشان بر شتران سوار بودند و خود پیاده میرفتند. سبب آن را پرسید، گفتند: محمد دارایی ما را گرفت و از مدینه بیرونمان کرد و اینک به شام میرویم. سبره در این گزارش افزوده است که آنان یک ماه در وادی القری ماندند و یهودیان آنجا برای پیادگان بنو قینقاع ستورانی فراهم آورده، تقویتشان کردند. پس از آن، به اذرعات شام رفته، مدت کوتاهی آنجا زندگی کردند و از میان رفتند [۱۷].
ابوثریه برای نخستین بار[۱۸] در غزوه خندق و سپس در نبردهای بعدی شرکت داشت[۱۹].
ابن حجر[۲۰] حضور وی را در خندق از ابن سعد روایت کرده که در چاپهای موجود الطبقات یافت نشد. او به همراه رسول خدا (ص) برای فتح مکه حرکت و به مدت پانزده روز[۲۱] در این شهر اقامت کرد. رسول خدا (ص) در روزهای پایانی این سفر، به مسلمانان فرمان اجرای عقد نکاح موقت داد که سبره و دوستش از قبیله بنیسلیم، در این خصوص به تکاپو افتادند. آنان در بخشهای پایین مکه، زیبارویی را از بنوبکر (از بنو عامر بن صعصعه) دیده، خواسته خود را با وی در میان نهادند و بالاپوش خود را برای دادن مهریه عرضه کردند. زن لحظهای در انتخاب سبره ژنده پوش، ولی جوان و زیباروی، و دوست شیک پوش او، ولی مسنتر از وی فکری کرد و سبره را انتخاب نمود. رسول خدا (ص) را پس از گذشت سه روز، به جدایی و رهایی این زنان فرمان داد [۲۲]. این روایت از سری پدر ربیع نیز نقل شده که سرئ، تصحیف سبره است[۲۳]. سلمة بن اکوع نیز آن را روایت کرده «رخص... ثم نهى عنه» که هر دو، مستند مخالفان متعه برای نسخ و حرمت آن قرار گرفته است. موافقان متعه در تضعیف روایت سبره گفتهاند: آن روایت، خبری واحد و نیز معارض با گفتار امام علی (ع) و فتوای ابن عباس و ابن مسعود است. آنان به دلیل اختلاف در الفاظ، عبارات و حتی زمان وقوع حادثه[۲۴] و همچنین اضافاتی در برخی نقلها [۲۵]، آن روایت را مضطرب شمردهاند[۲۶]. در مجموعه تضاد زمان نهی از متعه [۲۷] تأکید بر اضطراب روایات این موضوع است و توجه به روایت سبره، نشان میدهد که شاید انگیزه لغو آن فرمان، به منظور آمادگی سپاهیان مسلمان برای خروج از مکه[۲۸] بوده است. از این رو، نهی در آن شرایط، بر فرض درستی روایت، نهی حکومتی شمرده میشود و مستلزم حرمت و نهی مطلق متعه نخواهد بود.
سبره در نبرد تبوک نیز رسول خدا (ص) را همراهی کرد و به نقل از وی، حضرت برای رفتن به تبوک، سه روز زیر درخت تناوری در منزلگاه عوسجه جد سبره[۲۹] که بعدها مسجد شد، توقف کرد و سپس عازم تبوک گردید. بنورفاعه از قبیله جهینه به آن حضرت پیوستند و به موجب آن اقطاعی دریافت کردند که برخی آن را فروختند و برخی نگه داشتند[۳۰]. این خبر از ربیع از رسول خدا (ص) نقل شده و در سند آن نامی از سبره نیامده است، اما تابعی بودن ربیع [۳۱] موضوع پیوستن جهینه و کثرت روایات ربیع از پدرش در مقایسه با روایاتش از دیگران، این احتمال را تقویت میکند که نام سبره از سند حذف شده باشد[۳۲].
اخبار دیگری این همراهی را تأیید میکند: نخست آنکه سبره میگوید: رسول خدا (ص) هنگام حرکت از حجر [۳۳] به سوی تبوک، فرمان داد افرادی که با آب چاه ثمود خمیر یا حَیس [۳۴] درست کردهاند، بیفکنند[۳۵]. خبر دیگر آنکه، وی روایت کرده است فردی از صحابه در منطقه حجر تیر خورد و با همان وضع به حضور رسول خدا (ص) رسید و در اثر آن، تا پایان عمر در رنج بود[۳۶].
سبره پس از قتل عثمان، به عنوان نماینده امام علی (ع) از مدینه به شام نزد معاویه رفت و از وی خواست با حضرت بیعت کند. معاویه به وی اعتنایی نکرد و در برابر پافشاری او، به خواندن اشعاری بسنده کرد. معاویه در ماه صفر، پس از گذشت سه ماه از قتل عثمان، نامهای به امام نوشت و سبره را همراه پیک خود به مدینه بازگرداند. آن دو در اول ربیع الاول به مدینه رسیدند و پیک معاویه نامهای را به امام تسلیم کرد که پس از برگرفتن مُهر، آن را سفید یافتند[۳۷].
سبره از اجتماع گروهی از مردم نزد معاویه گزارش داده که هر یک از فضایل و جایگاه قبیلهاش سخن میگفت. مردی از جهینه روایت ناقصی از رسول خدا (ص) درباره قبیله جهینه نقل کرد و عمران بن حصین در فضیلت جهینه آن را ادامه داد. معاویه عمران را تکذیب کرد و آن روایت را در حق قریش دانست[۳۸]. برخی این روایت را از نظر سند تضعیف کردهاند[۳۹].
سبره پس از رحلت رسول خدا (ص) در شمار صحابیانی بود که در بصره سکونت گزید و پس از آن در اواخر عمرش به ذی المروه رفته، در آنجا زیست و نسل او دست کم تا اواخر قرن پنجم آنجا زندگی میکرد[۴۰].
سبره از رسول خدا (ص)حدیث سُترَه نمازگزار [۴۱]، واداشتن کودکان هفت ساله به نماز[۴۲] و تنبیه بچههای ده ساله برای نماز، نهی از نماز خواندن در استراحتگاه شتران - به خلاف گوسفندان - را روایت کرده است[۴۳]. او همچنین اخباری را از عمرو بن مرة جهنی[۴۴] نقل کرده است [۴۵]، ربیع بن سبره و فرزندان وی؛ عبدالملک و عبدالعزیز، و نیز دو فرزند عبدالعزیز سبره و حرمله در سلسله محدثان قرار دارند[۴۶] و این خاندان، نسل به نسل احادیث سبره را روایت کردهاند.[۴۷]
جستارهای وابسته
- عبدالملک بن سبرة بن معبد جهنی (فرزند)
- عبدالعزیز بن سبرة بن معبد جهنی (فرزند)
منابع
پانویس
- ↑ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۴۵.
- ↑ به ضم حرف ثاء، ابن ماکولا، ج۱، ص۳۳۲؛ یا فتح آن و کسر حرف راء، ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۴۵.
- ↑ ابن اثیر، أسد، ج۲، ص۴۰۶.
- ↑ ابن ابی حاتم، ج۴، ص۲۹۵.
- ↑ ابونعیم، ج۳، ص۱۴۱۶.
- ↑ ابن حبان، ج۳، ص۱۷۶.
- ↑ احمد بن عبدالله، م ۲۷۰ و مؤلف کتاب معرفة الصحابه.
- ↑ ر. ک: ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۳۶-۱۳۵.
- ↑ ابن سعد، ج۴، ص۳۵۳.
- ↑ ابن کلبی، ج۳، ص۴۶.
- ↑ بکری، ج۴، ص۱۲۱۸.
- ↑ احمدی، ج۳، ص۴۸۴-۴۸۳.
- ↑ شاخهای از قضاعه، از قبایل بزرگ قحطانی در حجاز، بازیر مجموعههای بسیار و منازلی گسترده از مدینه تا ینبع و به نقلی، تاوادی القری؛ کحاله، ج۱، ص۲۱۴.
- ↑ مزی، ج۱۰، ص۲۰۴.
- ↑ ابن سعد، ج۴، ص۲۵۹.
- ↑ فلجه از نهرهای وادی عقیق؛ سمهودی، ج۴، ص۱۲۸۳.
- ↑ واقدی، ج۱، ص۱۸۰.
- ↑ ابن حجر، تقریب، ج۱، ص۳۳۹.
- ↑ ابو یعلی، ج۲، ص۲۳۷.
- ↑ الاصابه، ج۳، ص۲۷.
- ↑ ده، دوازده، هشده و هیجده روز نیز گفتهاند؛ ر. ک: ابن سعد، ج۲، ص۱۴۳.
- ↑ ابن عساکر، ج۲۰، ص۱۳۴-۱۳۲.
- ↑ ابن اثیر، ج۲، ص۴۱۶.
- ↑ که برخی آن را در حجة الوداع گفتهاند؛ ر. ک: ابن سعد، ج۸، ص۳۲۸.
- ↑ ر. ک: احمد بن حنبل، ۴/۳ ص۴۰۴-۴۰۶.
- ↑ طوسی، ج۴، ص۳۴۲؛ محقق حلی، ص۱۷۳.
- ↑ خیبر، عمرة القضا، فتح مکه، حنین، تبوک و حجة الوداع.
- ↑ عسکری، ج۲، ص۲۷۰.
- ↑ ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۴، ص۶۱۴.
- ↑ ابوداود، ج۲، ص۴۹؛ بیهقی، ج۶، ص۴۹.
- ↑ عجلی، ج۱، ص۳۵۴.
- ↑ نمونه دیگر آن را بنگرید مناوی، ج۱، ص۶۲۱.
- ↑ منطقة قوم ثمود واقع در وادی القری
- ↑ نوعی غذا شبیه حلوا.
- ↑ بخاری، ج۴، ص۱۲۱؛ طبرانی، کبیر، ج، ص۱۱۶؛ حاکم، ج۲، ص۵۶۶؛ ابن حجر، فتح، ج۶، ص۲۶۹.
- ↑ طبرانی، الأوسط، ج۴، ص۳۹.
- ↑ سیف، ص۱۲؛ طبری، ج۳، ص۴۶۴.
- ↑ ابن ابی عاصم، ج۵، ص۳۰؛ طبرانی، کبیر، ج۱۸، ص۱۰۸ و ج۱۹، ص۳۱۷.
- ↑ میثمی، ج۱۰، ص۴۸؛ شامی، ج۶، ص۳۱۶.
- ↑ بکری، ج۴، ص۱۲۱۸.
- ↑ عصا، تازیانه و هر آنچه نمازگزار آن را پیش روی خود میگذارد.
- ↑ یا به نفلی جدا کردن بستر آنان از یکدیگر؛ دار قطنی، ج۱، ص۲۳۶.
- ↑ احمد بن حنبل، ج۳، ص۴۰۵-۴۰۴.
- ↑ از شیوخ صحابه؛ ابن سعد، ج۷، ص۴۱۲.
- ↑ ابن سعد، ج۴، ص:۳۴۷.
- ↑ ابن حزم، ص۴۴۵.
- ↑ حسینیان مقدم، حسین، مقاله «ابوثریه جهنی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۲۰۲-۲۰۳.