غصب خلافت
مقدمه
به فراموشی سپردن واقعه غدیر و نصّ صریح پیامبر (ص) در جانشینی امام علی (ع) و نیز ابلاغ آیه ولایت و اکمال دین پس از واقعه غدیر که جای تردیدی در مورد تعیین جانشین پیامبر از سوی خداوند باقی نمیگذارد و از طرف دیگر تعجیل در امر تعیین خلیفه در شرایطی که پیکر مطهر هنوز تجهیز و تدفین نشده و ترجیح امر تعیین خلیفه بر وظیفه مهم به خاکسپاری پیامبر، همه نشان از بودن اندیشهای در پس ماجرای سقیفه دارد. بروز و ظهور اندیشههای دوران جاهلیّت، که در زمان پیامبر اکرم (ص) و به اراده ایشان محو شده بود، در ماجرای سقیفه به چشم میخورد. سقیفه شاهد تصویری از اندیشههای جاهلی و برتریجوییهای قومی و قبیلهای است. نظریهپردازان خلافت در آن مجلس، گرایشهای قومی و قبیلهای را به نمایش میگذارند. در این میان، برخی از خواص و اهلبیت پیامبر در برابر جریان خلافت اعتراض کردند و ملاک گزینش خلیفه و جانشین پیامبر را مختص امام منصوص و منصوب از جانب خدا و با معرفی پیامبر دانستند. البته این اندیشه به دست اقتدارگرایان سرکوب شد و افکار عمومی نیز طرح خلافت را پذیرفت.
تعیین خلیفه در واقعه غدیر
جانشینی پیامبر اکرم و پیشوایی امّت پس از آن حضرت، امری تعیینی از سوی خداست. بارها از جمله در غدیر خم، رسول خدا (ص) جانشین خود را تعیین کرد و علی (ع) را به خلافت نصب نمود و از مردم هم بیعت گرفت.
حادثه سقیفه
پس از پیامبر، توطئهای در سقیفه شکل گرفت و امیر المؤمنین را از صحنه کنار زدند و با دیگری بیعت کردند و این نقطۀ انحراف، سبب شد که امامان معصوم از اهل بیت در دورهها و قرنهای بعدی هم مظلوم و از حق خود محروم شدند. امامان، پیوسته مدّعی این حق بودند و برای اثبات آن برای خود و غصب آن توسط دیگران احتجاج میکردند. حضرت علی (ع) در خطبه شقشقیه میفرماید: «اری تراثی نهبا»[۱] میراث خلافت را که از آن من بود، غارتشده میبینم. در جای دیگر میفرماید: «اجمعوا علی منازعتی أمرا هو لی»[۲] با من به منازعۀ حق و حکومتی برخاستند و هماهنگ شدند که از آن من است. در جای دیگر خود را به خلافت شایستهتر میداند و کوتاه آمدن خود را برای مراعات مصلحت مسلمین و حفظ وحدت میداند[۳] و در موردی اهل بیت را محور و مدار دین و رهبری و شایستۀ وصایت و وراثت معرفی کرده، و به خلافت رسیدن خویش را بازگشت حق به صاحب حق میداند[۴].
غصب خلافت از آل پیغمبر، بزرگترین ظلمی بود که هم به اهل بیت شد، هم به امّت محمّدی، چراکه زیان آن به همۀ مسلمین رسید و مصالح اسلام و امّت در پای ریاستطلبی و قبیلهگرایی عدّهای قربانی شد. شیعه پیوسته بر ضدّ این غصب خروشیده و شاعران متعهد شیعی سقیفه را به محاکمه کشیدهاند. حتی در خطبۀ حضرت زهرا (ع) در مسجد نبوی نیز از آن غصب و کنار نهادن علی (ع) انتقاد شده است[۵]. امام حسین (ع) نیز به نقل از رسول خدا که فرموده است «انّ الخلافة محرّمة علی آل أبی سفیان»[۶]، خلافت یزید را نامشروع میدانست و با او بیعت نکرد. خانهنشینی علی، آغاز یک تاریخ هولناک و خونین است و بیعت سقیفه، که آرام و هوشیارانه آغاز شد، بیعتهای خونینی را به دنبال خواهد داشت و فدک، سرآغاز غصبهای بزرگ و ستمهای بزرگ فردا خواهد بود. فردا، سیاه و هولناک و خونین است و فرداها و فرداها و فرداها و غارتها و قتلعامها، و "خلافتهای فردا" مصیبتی بزرگ برای اسلام، فاجعهای سنگین برای بشریّت[۷].[۸]
منابع
پانویس
- ↑ نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبۀ ۳.
- ↑ نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبۀ ۱۷۲.
- ↑ نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبۀ ۷۴.
- ↑ نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبۀ ۲.
- ↑ دربارۀ فتنههای پس از پیامبر، ر. ک: «بحار الأنوار»، ج ۲۸ به بعد.
- ↑ موسوعة کلمات الامام الحسین، ص ۲۸۵.
- ↑ فاطمه فاطمه است، شریعتی، ص ۱۷۹
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴۴۶.