رضایت در روانشناسی اسلامی
مقدمه
در روانشناسی، رضامندی (Satisfaction) یا رضایت از زندگی منعکسکننده توازن بین آرزوهای فرد و وضعیت فعلی او است و به عنوان مؤلفه شناختی رفاه ذهنی در نظر گرفته میشود[۱]. رضایت از زندگی، از سرفصلهای "روانشناسی مثبت" و توانایی است که به سلامت شخصیت و سلامت روابط اجتماعی منجر میشود. رضایت از زندگی، مفهوم پایدار و فراگیری است، که احساس و نظر کلی فرد یا مردم یک جامعه را نسبت به جهانی که در آن زندگی میکنند منعکس میکند.
به نظر روانشناسان، رضایت فرد از کل زندگی بازتاب رضایت وی در زمینههای گوناگون زندگی و حالت هیجانی است که با رسیدن به هدف پدید میآید. از این جهت، رضایت مفهومی است که آن را به عنوان آنچه نیازمند آنیم یا میخواهیم، معنا کردهاند. یک ارزیابی از اوضاع و احوال کلی زندگی به عنوان شاخهای از مقایسه بین آرزوها و اشتیاقات یک فرد و آنچه واقعاً به دست آورده است. رضایت داشتن یا رضایت نداشتن از زندگی تحت تأثیر مرور گذشته زندگی فرد است که با یک بازنگری و ارزیابی، فرد محصول و نتیجه زندگی خود در سالهای گذشته عمر را معنیدار ببیند و از آن احساس رضایت کند[۲] که رسیدن به این رضایتمندی به عوامل گوناگونی در زندگی افراد بستگی دارد[۳]. طبق نتایج پژوهشها، تغییر در رضایت از زندگی تا حدود زیادی تحت تأثیر نگرشها و باورهای معنوی افراد است[۴]. از نگاه اسلام، قلب، محل استقرار رضایت است. رضایتمندی، در حقیقت بر بینش روشن و شناخت حقیقی از زندگی و هماهنگسازی خود با آن استوار است. از نگاه دینی، همه امور زندگی انسان، بر اساس تقدیر خداوند متعال رقم میخورد و تقدیر خداوند یکسره خیر است.
رضامندی به عنوان ویژگی مثبت روانشناختی یا یک صفت شایسته اخلاقی، با مجموعه از صفات اخلاقی و ویژگیهای روانی دیگر همبستگی و ارتباط دارد که به اختصار به تبیین آن پرداخته میشود:
رابطه رضایت با معرفت
جهانبینی منسجم و مبتنی بر رضایت از زندگی، وقتی برای افراد حاصل میشود که علم و معرفت به آفریدگار هستی و جریان تدبیر او بر نظام هستی و کیفیت اداره آن توسط خالق قاهر و مدبّر هستی داشته باشند. علامه حسن مصطفوی از مصباح الشریعه در این باب چنین نقل میکند: «وَ الرِّضَا شُعَاعُ نُورِ الْمَعْرِفَةِ وَ الرَّاضِي فَانٍ عَنْ جَمِيعِ اخْتِيَارِهِ»؛ رضا، تابش نور معرفت و شناخت است و فرد راضی از جمیع اختیار خود دست کشیده است[۵]. چون فردی که به ربوبیت و تدبیر خداوند معرفت دارد، نیک میداند که مدیر و مدبّر نظام هستی تنها خداوند متعال است، لذا به هر پیشآمدی در زندگی خوشنود است. امام صادق (ع) فرموده است: «إِنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ بِاللَّهِ أَرْضَاهُمْ بِقَضَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»: به راستی که داناترین مردم به خدا، راضیترین آنها به قضای خدای عزوجل است[۶]. در این حدیث شریف، رابطه بین معرفت خدا و رضایت و خوشنودی در زندگی مورد تأکید قرار گرفته است. به گونه که هر چه علم و معرفت انسان به خالق هستی از راه تفکر و مطالعه در اوصاف خداوند و جهان آفرینش بیشتر باشد، جریان حکمت و رحمت خداوند را در فرایند حیات بیشتر احساس خواهد کرد و در نتیجه رضایت او از زندگی و مقدرات خداوند بیشتر خواهد بود[۷].[۸]
رابطه رضایت با قضا و قدر
وقتی علم و معرفت انسان به آفریدگار هستی و جریان تدبیر او بر نظام هستی بیشتر باشد، رضایت او در زندگی افزونتر خواهد شد. زیرا، یکی از مسائلی که در افزایش رضامندی از جریان زندگی تأثیر دارد فهم درست تقدیر و قدر خداوند است. مسأله تقدیر و قَدَر را قرآن کریم و روایات به روشنی در ساختار نظام هستی و مهندسی آفرینش مطرح کردهاند:إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ[۹]؛ وَالَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى[۱۰]؛ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ[۱۱]؛اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَهُ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ[۱۲].
بر اساس آیات و روایات، رضا به قضای خداوند، با فهم تقدیر و قَدَر الهی برای انسان میسّر میشود. قَدَر و تقدیر به معنای اندازهگیری است. در روایات، تقدیر به هندسه و مهندسیِ امور تفسیر شده است: «هِيَ الْهَنْدَسَةُ»؛ آن (تقدیر) هندسه است[۱۳]. همه عالم با این پدیدههای بیشمار، دارای نقشه و ساختار مهندسی نظاممند و دقیق است. لذا در این ساختمان و ساختار نظاممند، اگر خالیگاههایی وجود دارد، پنجره است که از آن نور هدایت الهی میتابد، یا دری است که به سوی رحمت الهی باز میشود. بصیرت ایمانی و قلب نورانی لازم است که این معنای دقیق را در ساختار آفرینش و نظام مهندسی جهان ببیند. افراد مؤمن که چنین نگرش نافذ به زندگی دارند، چیزی را در نظام حیات، زیاد یا کم نمیبینند و کل نظام هستی را در فرایند تقدیرات خداوند بدون کاستی و فزونی، در یک نظام ارگانیک و وحدتمحور با کمال حکمت و زیبایی ارزیابی میکنند[۱۴]. برآیند چنین نگرش منظم به زندگی و نتیجه این جهانبینی منسجم از جهان، کمال رضایت و خوشنودی در تمام دورانهای حیات است[۱۵].
رابطه رضایت با هدایت
در یک ساختار مفهومی نظاممند، وقتی علم و معرفت به آفریدگار هستیبخش و جریان تدبیر او بر نظام هستی و کیفیت اداره آن توسط خالقِ مدبّر هستی برای افراد مؤمن حاصل شد، آنان به نور هدایت الهی واصل میشوند و به قضا و تدبیر خداوند در فرایند زندگی به هر کیفیتی که راضی و خوشنودند و از تاریکیهای سخط و ناخوشنودی ایمن هستند. قرآن مقدس، این فرایند را این گونه تبیین فرموده است: يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[۱۶].
براساس این آیه شریفه قرآن کریم، پیروی از رضای از خداوند موجب خروج از ظلمتها و ورود انسان به وادی نور و هدایت و صراط مستقیم رشد و کمال خواهد بود. در قرآن و روایات اهل بیت (ع) دو گونه هدایت الهی برای انسان بیان شده است: یکی هدایتهای عام است که شامل همه انسانها میشود مانند: إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا[۱۷]. این هدایتی است که همه انسانها را در برمیگیرد. و دیگری هدایتهای خاص است که به برخی انسانها اختصاص دارد. مانند: وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى[۱۸]. براین اساس کسانی که از هدایت عام الهی استفاده کنند خدای متعال بر هدایت آنها میافزاید. رضایت و خوشنودی به قضا و تقدیرات الهی در زندگی، انسان را وارد مرحله هدایت خاص خداوند مینماید و هنگامی که در میانه راه با ابهامی مواجه شود، نگرش توحیدی و منابع اعتقادی او ابهامزُدا و هدایتگر خواهد. در نتیجه چنین انسانی همواره خداوند را خیرخواه و یاریگر خود میبیند. زیرا، ایمان دارد که خداوند نظام آفرینش را بر اساس خیر و عدل و لطف آفریده است[۱۹].
رابطه رضایت با عبودیت
وقتی انسان به وادی نور و هدایت الهی راه یافت، به روشنی در مییابد که از خود هیچ ندارد و همه هستی او مال خداوند متعال است. این جا است که به وادی عبودیت راه مییابد و خود را تحت تصرف و مالکیت عام خداوند احساس میکند. از این جهت است که قرآن کریم میان رسیدن به مقام عبودیت و مقام رضا، رابطه و پیوند ایجاد کرده و فرموده است: يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلِي فِي عِبَادِي * وَادْخُلِي جَنَّتِي[۲۰]. در این آیات شریفه، قرآن مقدس به روشنی تبیین فرموده است: کسی که خود را در دنیا را عبد خداوند بداند و با رضایت و آرامش به قضا و تقدیر خداوند در جریان زندگی آغوش گشاید؛ خداوند متعال در آخرت آغوش رحمت خویش را به او خواهد گشود و او را در بهشت برین در میان بندگان خاص خود قرار خواهد داد. لذا، انسان به هر میزانی که به درجه والاتری از عبودیت نائل شده باشد، از رضا و خوشنودی بیشتری در زندگی برخوردار خواهد بود.
علامه مصطفوی از مصباح الشریعه در این باب چنین نقل میکند: «وَ الرِّضَا اسْمٌ يَجْتَمِعُ فِيهِ مَعَانِي الْعُبُودِيَّةِ»: رضا اسم و مفهومی است که تمام معانی عبودیت و بندگی خداوند در آن جمع است"[۲۱]. انسانی که خود را مالک چیزی در حیات بداند و به آن تعلق خاطر داشته باشد، از دایره عبودیت و رضای خداوند خارج است، چنانچه امام باقر (ع) فرموده است: «تَعَلُّقُ الْقَلْبِ بِالْمَوْجُودِ شِرْكٌ وَ بِالْمَفْقُودِ كُفْرٌ وَ هُمَا خَارِجَانِ مِنْ سُنَّةِ الرِّضَا»[۲۲]. بر اساس این حدیث شریف، سخط و نارضایتی انسان اگر به سبب تعلق خاطرش به داشتههای (مال، اولاد، و مقام) بوده است که خدا از او باز ستانده است، این شرک است؛ زیرا او قائل است که خودش مالک واقعی این داشتهها است. اگر سخط و نارضایتی انسان به خاطر تعلق خاطرش به آن چیزی است که ندارد، این نوعی کفر است. زیرا، خود را مستحق چیزی میداند که مال او نیست و این کفر و انکار مالکیت خداوند است[۲۳].
رابطه رضایت با صبر
یکی صفات اخلاقی که با "رضا" ربط و نسبت دارد، و موجب افزایش رضایت در زندگی میشود "صبر" است. امام سجاد (ع) فرمود: «الصَّبْرُ وَ الرِّضَا عَنِ اللَّهِ رَأْسُ طَاعَةِ اللَّهِ وَ مَنْ صَبَرَ وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ فِيمَا قَضَى عَلَيْهِ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ لَمْ يَقْضِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ فِيمَا أَحَبَّ أَوْ كَرِهَ إِلَّا مَا هُوَ خَيْرٌ لَهُ»: صبر و رضای از خدا رأس اطاعت خداست و کسی که صبر کند و در آنچه که خدا بر او مقرر کرده است - خواه خوشایند او باشد و خواه ناخوشایند - خداوند عزوجل در آنچه دوست دارد، یا ناخوش دارد چیزی جز خیر برای او مقرر نکند[۲۴]. از آنجا که "رضا" مقامی عالیتر از صبر است، صبر مقدمه آن میباشد. لذا، در این روایت ابتدا صبر و بعد از آن رضا را مطرح فرمودهاند. آن گاه که برای انسان مشکلی پیش آید، هنگامه امتحان اوست که آیا از تقدیر خداوند ابراز رضایت میکند یا اظهار سخط و نارضایتی مینماید. انسان در برخورد با مشکلات و گرفتاریها، ابتدا باید از خود صبر نشان دهد و از خدا شکایت نکند؛ در مرحله بعد، به این تقدیر الهی راضی و خوشنود باشد. بر اساس این روایت، اگر اطاعت از خدا را به منزله یک پیکر تصور کنیم، رأس آن صبر و رضایت از خداست و اگر کسی راضی به قضای الهی باشد، خدای متعال عنایتی خاص به او مینماید و در تقدیرات او چیزی جز خیر برای او مقدر نمیفرماید[۲۵].
رابطه رضایت با محبت
یکی از صفات اخلاقی که با صفت "رضا" ربط و نسبت دارد، و سبب افزونی رضایت در زندگی میگردد، صفت "محبت" است. انسان مؤمن، نسبت به خداوند متعال به عنوان سرچشمه همه اوصاف جلال و جمال و کمال، محبت وصف ناشدنی دارد. چنانچه قرآن مقدس این محبت را ستوده و فرموده است: وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ[۲۶]. از این جهت است که عالمان اخلاق گفتهاند: رضا، به محبت بستگی دارد؛ اگر محبت حاصل شد رضایت هم حاصل میآید و چنانچه، رضا متعلق به محبوب باشد، این محبت، به رضا از قضا و قدر الهی میانجامد؛ زیرا میداند که دوست برای دوست جز خیر نمیخواهد[۲۷]. همانطور که "رضا" یک مفهوم دو طرفه در ارتباط خداوند و انسان است و قرآن کریم این رابطه دو سویه را در آیات متعدد با تعبیر رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ[۲۸] بیان فرموده است؛ محبت نیز وصفی است که هم بر انسان و هم بر خدا اطلاق شده است. لذا عالمان اخلاق گفتهاند: معنای رضای خدا از بنده، به معنای محبت اوست و در آخرت، سبب دوام نظر و تجلّیِ میشود که برتر از آن مرتبهای نیست[۲۹].[۳۰]
پانویس
- ↑ Pavot W, Diener E. The satisfaction with life scale and the emerging construct of life satisfaction. Journal of Positive Psychology. ۲۰۰۸; ۳(۲):۱۳۷–۵۲. doi: ۱۰.۱۰۸۰/۱۷۴۳۹۷۶۰۷۰۱۷۵۶۹۴۶.
- ↑ Lotfabad, H. [Developmental psychology (۲) youth and adults (Persian)]. ۲nd edition. Tehran: Samt Publication; ۲۰۰۰.
- ↑ جعفری، اصغر؛ حسامپور، فاطمه، پیشبینی رضایت از زندگی بر اساس ابعاد هوش معنوی و سرمایه روانشناختی در سالمندان، سالمند: مجله سالمندی ایران، دوره ۱۲، شماره ۱، بهار ۱۳۹۶، ص۹۲-۹۳.
- ↑ Extremera N, Fernández-Berrocal P. Perceived emotional intelligence and life satisfaction: Predictive and incremental validity using the Trait Meta-Mood Scale. Personality and Individual Differences. ۲۰۰۵; ۳۹(۵):۹۳۷–۴۸. doi: ۱۰.۱۰۱۶/j.paid.۲۰۰۵.۰۳.۰۱۲.
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۱۵۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۰.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، «رضا به قضا و قدر خداوند و نقش آن در زندگی از منظر منابع اسلامی»، فصلنامه علمی - پژوهشی بلاغ، قم، سال بیستم، شماره ۵۱-۵۲، بهار و تابستان ۹۶، ص۱۶۲.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ «ما هر چیزی را به اندازهای آفریدهایم» سوره قمر، آیه ۴۹.
- ↑ «و آنکه اندازه کرد و راه نمود» سوره اعلی، آیه ۳.
- ↑ «و هیچ چیز نیست جز آنکه گنجینههای آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه معیّن فرو نمیفرستیم» سوره حجر، آیه ۲۱.
- ↑ «خداوند برای هر کس از بندگانش که (خود) بخواهد روزی را فراخ یا تنگ میدارد» سوره عنکبوت، آیه ۶۲.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۵۷، ح۴.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، «رضا به قضا و قدر خداوند و نقش آن در زندگی از منظر منابع اسلامی»، فصلنامه علمی - پژوهشی بلاغ، قم، سال بیستم، شماره ۵۱-۵۲، بهار و تابستان ۹۶، ص۱۶۲.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ «خداوند با آن (روشنایی) هر کسی را که پی خشنودی وی باشد به راههای بیگزند، راهنمایی میکند و آنان را به اراده خویش از تیرگی ها به سوی روشنایی بیرون میآورد و آنها را به راهی راست رهنمون میگردد» سوره مائده، آیه ۱۶.
- ↑ «ما به او راه را نشان دادهایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.
- ↑ «و (خداوند) بر رهیافتگی آنان که رهیافتهاند میافزاید» سوره محمد، آیه ۱۷.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ «ای روان آرمیده! * به سوی پروردگارت خرسند و پسندیده بازگرد! * آنگاه، در جرگه بندگان من درآی! * و به بهشت من پا بگذار!» سوره فجر، آیه ۲۷-۳۰.
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۱۵۴.
- ↑ مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۱۵۴.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۶۰.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.
- ↑ «و مؤمنان در دوستی خدا راسخترند» سوره بقره، آیه ۱۶۵.
- ↑ هیئت محمد امین، اخلاق اسلامی، ترجمه: سید صادق شفائیزاده، ص۵۳۵.
- ↑ «خداوند از آنان خشنود است و آنان از خداوند خشنودند» سوره مائده، آیه ۱۱۹.
- ↑ نراقی، مهدی، علم اخلاق اسلامی [ترجمه کتاب جامع السعادات]، ج۳، ص۲۵۸.
- ↑ نظری شاری، عبدالله، مکاتبه اختصاصی با دانشنامه امامت و ولایت.